جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5
مقایسه عشق در آثار عراقی و سنایی (حدیقه و دیوان)
نویسنده:
مریم بهمنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عشق در عرفان و ادب و در اندیشه های معنوی بشر از دیرباز جایگاهی بس بلند داشته است. واژه عشق و مشتقات آن در همان نخستین متون نظم و نثر پارسی دیده می شود. در فصل اول این تحقیق عشقبه عنوان یکی از مقامات عرفانی در متون عرفانی بررسی شده است. شعر شاعران قرون چهارم و پنجم هجری نیز سرشار از مضامین عاشقانه ای است که حکایت از عشق مجازی دارد. همچنین به جایگاه عشق در ادیان الهی و فلسفه نیز اشاره شده است. از قرن ششم به بعد با ظهور عرفان و تصوف در شعر چهره عشق و احوال آن دگرگون می شود. در فصل دوم مفهوم عشق نزد سنایی که آغازگر سرودن شعر با مضامین عرفان عاشقانه است بررسی شده است. سنایی مفهوم عشق و بسیاری دیگر از اصطلاحات عرفانی را در آثار خود به وضوح بیان کرده است. عشق نزد سنایی از اصول مهم طریق تصوف اوست که با ریاضت و شرح مقامات عملی عرفان پیوند خورده است . عشق عرفانی او ، عشق جسمانی را هم تحت تأثیرقرار داد؛ به گونه ای که عشق جسمانی هم رنگ و بوی عشق عرفانی گرفت. در قرن هفتم مفهوم عشق متحول می شود. در فصل سوم این تحقیق، عشق در آثار عراقی، عارفی که پیرو نظریه وحدت وجود و تحت تأثیرابن عربی است مورد تحلیل قرار گرفته است. عشق نزد او منشأ خلقت جهان هستی است که با امر آفرینش پیوند ازلی خورده است. نتیجه این تحقیق که در فصل نهایی دسته بندی شده است بیانگر تحول مفهوم عشق به عنوان یکی از مقامات عرفانی در بستر عرفان عملی و نزد سنایی و تبدیل آن به عنوان حقیقت ساری در وجود موجودات و یکی از مظاهر وجود محض نزد عراقی عارف عرفان نظری است. عشق در عرفان نظری عراقی جایگاه ویژه ای دارد که به عنوان نیروی به وجود آورنده عالم، با سایر اجزای این نظام ارتباطی منسجم دارد.
بررسی تطبیقی اندیشه‌های ابن‌عربی و فخرالدین عراقی
نویسنده:
زهرا غریب حسینی‎نژاد کاخ
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آراء و اندیشه‌های ابن‌عربی، عارف بزرگقرن هفتم، بلافاصله پس از انتشار مورد توجّه و اهتمام عارفان متعددی قرار گرفت و جریان‌های گوناگون عرفان عملی و نظری را تحت تأثیر خود قرار داد. گروه بی‌شماری در داخل ایران به شرح و ترویج اندیشه‌های ابن‌عربی پرداختند. فخرالدین عراقی، یکی از ناقلان مهم آثار ابن‌عربی است. وی گاه با بیان علمی دقیق و گاه در قالب تعبیرهای شاعرانه، به تحلیل و ترویج مباحث فلسفی و عرفانی ابن‌عربی پرداخته است. در این میان، گاه اندیشه‌های وی با ابن‌عربی تطابق کامل دارد و گاه توأم با نوآوری است که در نتیجه‌ تجربه‌ عرفانه خود عراقی و در نتیجه‌ کشف و شهود به آنها دست یافته است. از این جهت بررسی تطبیقی آراء و اندیشه‌های این دو عارف بزرگ ضروری می‌نماید. در این رساله با استفاده از روش سندکاوی و با بهره‌گیری از فنون تحلیل محتوا به بررسی تطبیقی گزاره‌ها و اندیشه‌های بنیادین عرفانی که محور پاره‌ای از اندیشه‌های دیگر است و قلمروهایی چون هستی شناختی، عشق و زیبایی، اعیان ثابته، تجلّی، انسان کامل و وحدت وجود را دربردارد، مورد بررسی قرار گرفته است. از مهم‌ترین یافته‌های این پژوهش آن است که عراقی به شدّت تحت تأثیر اندیشه‌های ابن‌عربی است و کمتر اندیشه‌ای از اندیشه‌های عارفانه و فلسفی ابن‌عربی را می‌توان در نظر گرفت که در آثار عراقی بازتاب نیافته باشد. نوآوری عراقی در بهره‌گیری از این اندیشه‌ها در دو ناحیه‌ تأویل و تخیّل شاعرانه جلوه‌گر می‌شود.
بازتاب اندیشه های عرفانی فخرالدّین ابراهیم عراقی در آثار وی
نویسنده:
مریم اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از مطالعه و بررسی آثار فخرالدّین ابراهیم عراقی چنین برمیآید که به شدّت تحت تأثیر مکتبابنعـربی میبـاشد. او از پیروان ابنعـربی است و در بسیاری از موارد، مخصوصاً در مسأله? وحدت وجود به عقاید وی نزدیک میشـود، به گونهای که او را میتـوان میراث دار وحدت وجود ابنعـربی دانست. به طور کلّی، عرفان عراقی مبتنی بر وحدت وجود است و ندای «همه اوست» را در همه جا منتشر میسـازد. وی این اندیشه را در لمعات - که پس از استماع آرای ابنعـربی در مجلس درس قونوی تدوین گردید- با ظرافت خاصّی توجیه و تقریر نمودهاست.عراقی به هر چه مینـگرد، چهره? حق را میبـیند و جز او را نمیبـیند. وی وجود را امری واحد میداند که جز او حقیقت دیگری وجود ندارد. به اعتقاد او هنگامی که حجابهـا کنار رود، سالک به حقیقت مشاهده میکـند که جز او هیچ نیست. تأکید عراقی بر موضوع خودشناسی، در اینجـا معنا می?ـابد که انسان بداند وجودی جز وجود حق وجود نداشته و هر چه هست، اوست. در این مرحله، تمامی تضّادها از بین میرود و انسان، محلّ تجلّی اسما و صفات خداوند میگـردد. این پدیده، انسانکـامل است که نمونه? کامل آفرینش میبـاشد. او انسانکـامل را برتر از تمام موجودات هستی میداند. انسانکـامل عراقی، انسانی است که از اوصاف و صفات رذیله به دور باشد و عمل صالح انجام دهد. انسانکـامل او، انسان عاشق است و به عقیدهى او فقط عاشقان شایستهى رسیدن به چنین جایگاهی هستند. عراقی عشق خدا به ذات خود را سبب آفرینش هستی میداند و معتقد است هر چه در جهان هست جلوهای از همان حقیقت واحد میبـاشد. او در بیان وحدت وجود زبانی ویژهى خود دارد. همه میگـفتند جز خدا هیچ چیز وجود ندارد، امّا او میگـوید جز عشق هیچ چیز وجود ندارد. مقصود او از عشق، همان سرچشمهى وجود است. وی اسما و صفات حق را عین ذات او میداند ومیگـوید عالم مجموعهى اسمای تحقّق یافته است و هر موجودی، مظهر اسم مخصوص از نامهـای حق – تعالی- میبـاشد. او اسما و صفات را حجاب ذات خدا میداند و معتقد است ذات اقدس خداوند به وسیلهى صفات او پوشیده شده تا هیچ کس او را چنان چه هست، نبیند و نشناسد.او در بسیاری از اشعارش به تزکیه? درون و پالایش نفس و زدودن زنگارها اشاره کرده است و برای «دل» جایگاهی والا در نظر گرفتهاست و تمام ارکان عالم را متأثّر از احوالات دل میداند. در نگاه او هیچ موجودی به پای دل نمیرسد و تمام اسرار هستی را نقش بسته بر لوح دل میداند. در نگاه او، گمشدهى آدمی درون خود اوست و اگر با چشم حقیقتبـین خود نگاه کنیم، خدا را در وجود خود می?ـابیم.عراقی عارف جمالگـرا و شاهدبازی است که همه چیز را از دریچه? عشق مینـگرد و به گفته? خودش، آیین و مذهبی جز عشق ندارد. از این رو، در بیان هر مسأله? عرفانی از زبان عشق بهره میگـیرد و آن را به صورت عاشقانه- عارفانه مطرح میسـازد. به اعتقاد او، تمام عشق ها به عشق حقیقی ختم میشـود و در واقع عشق مجازی وجود ندارد و همهى عشقهـا، عشق به خداست.عشق از جمله اصلی و محوری عرفان عراقی و نگرش وحدت وجودی اوست که بدون درک و التزام آن، عملاً تمام عوامل دیگر منفعل میشـوند. از نظر او، عشق انواعی دارد و به عشق عام و عشق خاص تقسیم میشـود. او به سریان عشق در تمام موجودات عالم معتقد است و کاینات عالم را در جوش و خروش رسیدن به معشوق، اینگـونه به تصویر میکـشد:کرده عکس روی تو آیینه? دل گلشنــی
بازتاب اندیشه های عرفانی فخرالدین ابراهیم عراقی در آثار او
نویسنده:
مریم اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از مطالعه و بررسی آثار فخرالدّینابراهیم عراقی چنین برمیآید که به شدّت تحت تأثیر مکتبابنعـربی می باشد. او از پیروان ابنعـربی است و در بسیاری از موارد، مخصوصاً در مسأله? وحدت وجود به عقاید وی نزدیک می شود، به گونهای که او را می توان میراث دار وحدت وجود ابنعـربی دانست. به طور کلّی، عرفان عراقی مبتنی بر وحدت وجود است و ندای «همه اوست» را در همه جا منتشر میسـازد. وی این اندیشه را در لمعات - که پس از استماع آرای ابنعـربی در مجلس درس قونوی تدوین گردید- با ظرافت خاصّی توجیه و تقریر نمودهاست.عراقی به هر چه مینـگرد، چهره? حق را می بیند و جز او را نمی بیند. وی وجود را امری واحد میداند که جز او حقیقت دیگری وجود ندارد. به اعتقاد او هنگامی که حجاب ها کنار رود، سالک به حقیقت مشاهده میکـند که جز او هیچ نیست. تأکید عراقی بر موضوع خودشناسی، در اینجـا معنامی?ـابد که انسان بداند وجودی جز وجود حق وجود نداشته و هر چه هست، اوست. در این مرحله، تمامی تضّادها از بین میرود و انسان، محلّ تجلّی اسما و صفات خداوند میگـردد. این پدیده، انسانکـامل است که نمونه? کامل آفرینش میبـاشد. او انسانکـامل را برتر از تمام موجودات هستی می داند. انسانکـامل عراقی، انسانی است که از اوصاف و صفات رذیله به دور باشد و عمل صالح انجام دهد. انسانکـامل او، انسان عاشق است و به عقیدهى او فقط عاشقان شایستهى رسیدن به چنین جایگاهی هستند. عراقی عشق خدا به ذات خود را سبب آفرینش هستی میداند و معتقد است هر چه در جهان هست جلوهای از همان حقیقت واحد میبـاشد. او در بیان وحدت وجود زبانی ویژهى خود دارد. همه میگـفتند جز خدا هیچ چیز وجود ندارد، امّا او میگـوید جز عشق هیچ چیز وجود ندارد. مقصود او از عشق، همان سرچشمهى وجود است. وی اسما و صفات حق را عین ذات او میداند ومی گوید عالم مجموعهى اسمای تحقّق یافته است و هر موجودی، مظهر اسم مخصوص از نامهـای حق – تعالی- می باشد. او اسما و صفات را حجاب ذات خدا می داند و معتقد است ذات اقدس خداوند به وسیلهى صفات او پوشیده شده تا هیچ کس او را چنان چه هست، نبیند و نشناسد.او در بسیاری از اشعارش به تزکیه? درون و پالایش نفس و زدودن زنگارها اشاره کرده است و برای «دل» جایگاهی والا در نظر گرفتهاست و تمام ارکان عالم را متأثّر از احوالات دل می داند. در نگاه او هیچ موجودی به پای دل نمیرسد و تمام اسرار هستی را نقش بسته بر لوح دل میداند. در نگاه او، گمشدهى آدمی درون خود اوست و اگر با چشم حقیقتبـین خود نگاه کنیم، خدا را در وجود خود می?ـابیم.عراقی عارف جمالگـرا و شاهدبازی است که همه چیز را از دریچه? عشق مینـگرد و به گفته? خودش، آیین و مذهبی جز عشق ندارد. از این رو، در بیان هر مسأله? عرفانی از زبان عشق بهره میگـیرد و آن را به صورت عاشقانه- عارفانه مطرح میسـازد. به اعتقاد او، تمام عشق ها به عشق حقیقی ختم می شود و در واقع عشق مجازی وجود ندارد و همه ی عشق ها، عشق به خداست.عشق از جمله اصلی و محوری عرفان عراقی و نگرش وحدت وجودی اوست که بدون درک و التزام آن، عملاً تمام عوامل دیگر منفعل می شوند. از نظر او، عشق انواعی دارد و به عشق عام و عشق خاص تقسیم می شود. او به سریان عشق در تمام موجودات عالم معتقد است و کاینات عالم را در جوش و خروش رسیدن به معشوق، اینگـونه به تصویر میکـشد:کرده عکس روی تو آیینه? دل گلشنــی
یکی هست و هیچ نیست جز او (هاتف اصفهانی بر اوج قله ترجیع بند)
نویسنده:
کرمی محمدحسین
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
این مقاله با توضیحی درباره ترجیع بند هاتف اصفهانی به عنوان محور اصلی بحث آغاز شده و سپس به بیان تاریخچه مختصری از ترجیع بند و مزیتها و کاربردهای آن پرداخته است. پس از آن از وحدت وجود و پیوندش با عرفان و تصوف سخن به میان آمده و زمان رواجش در شعر فارسی مورد بحث قرار گرفته است.برای اینکه دوره زندگی و سروده شدن ترجیع بندها و نحله فکری شاعران مشخص شود، بخش قابل توجهی از این مقاله به معرفی شاعرانی که ترجیع بندی با مضمون و وزن و بحر ترجیع بند هاتف اصفهانی سروده اند، اختصاص دارد و ترجیع بند آنها مورد بررسی قرار می گیرد؛ یعنی ترجیع بندهایی با موضوع وحدت وجود که در بحر خفیف مسدس مخبون محذوف یا اصلم بر وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن (فع لن) سروده شده  است. چون تاریخ ادبیات ذبیح اله صفا بهترین منبع تحقیقی در این خصوص بود، عمد ه مطالب این بخش، به طور بسیار مختصر از این کتاب نقل شد.در این مقاله شانزده شاعر شناسایی شده اند که ترجیع بندهایی با این ویژگی ها سروده  و برخی از آنها دو ترجیع بند داشته اند. مجموعا در این مقاله 21 ترجیع بند شناسایی و معرفی شده است.این نوع ترجیع بند از قرن هفتم هجری بوسیله فخرالدین عراقی آغاز شد و بوسیله اوحدی مراغه ای، خواجو، ناصر بخارایی، سلمان ساوجی، شمس مغربی، شاه نعمت اله ولی، شاه داعی شیرازی، جامی، بابافغانی، اهلی، اشرف مراغی و فهمی استرابادی دنبال گردید تا به هاتف اصفهانی رسید و پس از آن با شاعرانی چون فرصت الدوله شیرازی ادامه یافت. جالب است که با وجود این همه سابقه و در حضور این همه شاعر بزرگ، تنها هاتف اصفهانی و ترجیع او، معروف شده است و این امر نشان از موفقیتی شگفت انگیز در سرودن شعری معجزه آسا دارد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 20
  • تعداد رکورد ها : 5