جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 10
بررسی تاریخی-تطبیقی مفهوم عدالت در فلسفه سیاسی افلاطون و فارابی با کاربست روش تفسیری کوئنتن اسکینر
نویسنده:
پدیدآور: حسن صفرزاده آمقانی ؛ استاد راهنما: فرامرز تقی‌لو ؛ استاد مشاور: رجب ایزدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مفهوم عدالت از دیرباز مورد توجه اندیشمندان بوده و یکی از مفاهیم محوری هرگونه اندیشه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. بخش مهمی از فلسفه سیاسی از یونان باستان گرفته تا اندیشه سیاسی مدرن، به موضوع عدالت توجه و تأکید دارد. و در طول تاریخ، نگاه اندیشه وران به مدینه فاضله و مفهوم عدالت از دریچه ای خاص و براساس نابسامانی های جامعه خودشان بوده است.بحث و بررسی درباره عدالت و ماهیت و چگونگی آن و نیز نحوه تحقق و اجرای آن در طول تاریخ همیشه از ضروریات اولیه زندگانی بشر محسوب می شده است به علاوه گرایش به عدالتخواهی نه صرفا به عنوان یک خواسته که شأن از شئون فطری و عقلی انسان است که انسانیتش بدون آن معنا نمی یابد. در حقیقت مفهوم عدالت دارای اهمیت کم نظیر در عرصه های عملی و نظری سیاست بوده و از مهمترین اهداف سیاست بشمار می آید که دانشمندان و فیلسوفان زیادی به مفهوم عدالت پرداخته اند. افلاطون و فارابی نیز با توجه به شرایط عصر خویش در لزوم تاسیس مدینه عادله همرایند. و عدالت از مفاهیم کلیدی است که هر دو فیلسوف یونانی و ایرانی در آثار خود به آن توجه کرده و بی عدالتی را مشکل اساسی جامعه خود دانسته اند. افلاطون به طور مبسوط مفهوم عدالت را مورد بررسی قرار داده است و با ارزشترین اثر خود یعنی جمهور را، "گفتگوهایی درباره عدالت " نام داده است . به طوری که پژوهشگران آن را مفصلترین تک نگاری در این باره دانسته اند. فارابی نیز مجال بحث در این موضوع را رها نکرده و عدالت را از جمله مفاهیم اصلی و اساسی فلسفه خود دانسته است.هر دو فیلسوف عدالت را در این می دانستند که هر کس و اهل هر طبقه اجتماعی ،فقط کاری را انجام دهد که برای آن ساخته شده است و استعداد طبیعی آن را دارد.در این پایاننامه سعی شده مفهوم عدالت در فلسفه سیاسی افلاطون و فارابی با روش تاریخ نگاری اسکینر و با توجه به شرایط تاریخی و تاثیر آنها از وضیعت نابسامان عصر خود مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی تطبیقی مفاهیم آزادی و برابری در اندیشه مسیحی و اسلامی: مطالعه موردی مارسیلیوس پادوایی، محمد حسین نایینی و رشید رضا
نویسنده:
پدیدآور: مسعود طاحونچی ؛ استاد راهنما: فرامرز تقی‌لو ؛ استاد مشاور: رجب ایزدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
تاریخ دولت ها همواره در تقابل اندیشه های مبتنی بر اراده و تصمیم مردمی با قدرت خودکامه پادشاهانی بوده که از ایمان و باورهای مذهبی مردم به نفع اقتدار خود استفاده کرده اند و در این میان آراء و نظریات اندیشمندانی شکل گرفته که سعی در نهادینه کردن آزادی مردمی و حقوق برابر آن ها در جامعه مطلوب خود بوده اند و به نوعی در مبارزات فکری و سیاسی خود سعی داشته اند تا روابط دین و دنیا را در حوزه های خصوصی و عمومی از هم متمایز کنند و مردم را نسبت به استبداد دینی حاکم بر جامعه خودشان آگاه نمایند. با توجه به این مقوله در این تحقیق مفاهیم محوری آزادی و برابری در اندیشه مسیحی و اسلامی و نیز روابط دین و دولت و نقش مردم در شکل گیری حکومت مشروطه و مقید به قانون بررسی گردیده و به صورت موردی اندیشه های سیاسی مارسیلیوس پادوائی در کانتکس مسیحی و محمدحسین نائینی و رشید رضا در کانتکس اسلامی مطالعه و تحلیل شده است. براین اساس، مارسیلیوس پادوایی بر پایه تعالیم مسیحی از مفاهیم دولت دموکراتیک و مشروطه گرا دفاع می کند و جامعه مؤمن مسیحی را به صورت یک کل در نظر می گیرد که نماینده اقتدار و اراده خداوند است که به آباء کلیسا یا دولت و پادشاه اعطا نشده است و بدین ترتیب سعی دارد مسیر دموکراسی را با تمایز حوزه ایمان از عقل و تاکید بر نقش و مشارکت مردم در تصمیمات مهم حکومتی هموار کند. همانطور که نائینی از دخالت مردم در عرصه سیاسی حمایت می کند و سیاست را محدود به دربار و نخبگان نمی داند بلکه به سمت توجیه دولت دموکراتیک مبتنی بر اراده مردم و بر پایه آزادی و برابری حرکت می کند، هم چنین رشید رضا که با طرح مفهوم حکومت اسلامی بر پایه خلافت قدیم بیان می دارد که انسان ها ذاتاً برابر و آزادند و در چارچوب حکومت دموکراتیک که مقید به شریعت اسلامی است از حقوق و آزادی های برابر برخوردار می شوند.
از سیاست شناسی تا سیاست ورزی: هستی شناسی نسبت سیاست و امر سیاسی
نویسنده:
فرامرز تقی لو
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سیاست به مثابه «فلسفه» در فهم سنتی و به مثابه «علم» در معنای مدرن آن، امکان کسب معرفت عینی از امر سیاسی را به عنوان موضوع مطالعه خود مفروض داشته است. با این حال در دوران معاصر، اندیشه ورزی تأملی درباره نسبت نظریه و عمل در قلمرو سیاست، به این نتیجه رهنمون شده است که اندیشیدن درباره امور سیاسی با عمل کردن به صورت سیاسی یعنی با عمل معطوف به قدرت همراه است. بر این اساس پرسش اصلی مقاله این است که فهم ما از رابطه سیاست و امر سیاسی با نظر به نسبت امر هستی شناختی و امر سیاسی چگونه متحول شده است؟ فرضیه این است که در تحلیل هستی شناسی سیاسی، سیاست و امر سیاسی درگیر رابطه ای متقابل هستند که بر اساس آن، سیاست شناسی و سیاست ورزی به مثابه دو روی سکه متجلی می شوند. این رابطه از دو جهت بررسی شده است: اول از روزنه نگاه به امر سیاسی از چشم انداز سنتی و مدرن به مثابه قلمروی خاص از موجودیت یا هستنده و دوم از جهت نگاه به امر سیاسی از چشم انداز هستی شناسی بنیادین در قالب اندیشه انتقادی معاصر که از پدیدار شناسی وجودی تا پساساختارگرایی نمود یافته است. در بررسی امر سیاسی به مثابه هستنده، مسائل مربوط به تفاوت های امر سیاسی با سایر امور اجتماعی اهمیت می یابد. در مقابل، امر سیاسی در وجه هستی شناختی بنیادین آن، ناظر بر مسائلی اساسی درباره چگونگی تکوین زندگی سیاسی از رهگذر تحول در نظر و عمل است. بدین ترتیب ضمن تمرکز بر تحلیل هستی شناسی سیاسی به روشی تأملی یا انعکاسی که روشی ناظر بر تحلیل مسائل نظریه ها در سطح درجه دوم یا سطح فرانظری به مثابه یک چارچوب تحلیلی است، تأثیر تحول در فهم رابطه علم سیاست و امر سیاسی بر نحوه تحول سوژگی ما از حیث چگونگی بازنمایی امر سیاسی بررسی می شود. «خود»اندیشی انتقادی به مثابه محصول کاربست روش تأملی در تحلیل هستی شناسی سیاسی، بر ماهیت متحول فهم رابطه خود/ دیگری به مثابه دلالتگر امر سیاسی آگاهی انتقادی می یابد و ضمن بازشناسی وجه سلبی سلطه و تخاصم در آن، درصدد جست وجوی امکان های جدیدی از هستی سیاسی به صورت ایجابی است که دلالت بر هم فهمی، رهایی و مصالحه داشته باشد.
نقد و بررسی تطبیقی نظریه آرمانشهر فارابی با اندیشه حکومت شیعی در زمان غیبت
نویسنده:
فرامرز تقی لو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر در پی کالبد شکافی تاریخی در صدر اسلام و یکی از مباحث مهم گفتمان اسلام سیاسی است . این پژوهش بر اساس شواهد تاریخی در زمینه سیره پیامبر(ع) و امامان شیعه (ع) بر آن است تا نشان دهد که چرا و چگونه الگوی مدینه فاضله فارابی در کتاب (( آراء اهل المدینه الفاضله )) در عین همخوانی با مدینه فاضله افلاطون درکتاب جمهوری ، با متن سیاست در اسلام ناسازگار است . این پایان نامه نشان می دهد که الگوی مدینه فاضله فارابی با الهام از شهر آرمانی افلاطون ، بر اساس نظامی سلسله مراتبی و اندام‌وار شکل گرفته است که در قالب آن پیامبر (ع) و امام شیعیان (ع) به جای فیلسوف شاه افلاطونی نشانده شده اند . این در حالیست که فیلسوف شاه افلاطونی در جایگاه حاکم با عقل انحصاری خطا ناپذیر به تصویر کشیده می شود که چنین تصویری با واقعیت حکومت در زمان پیامبر (ع) و امامان شیعه (ع) ناسازگار به نظر می رسد و علاوه بر آن در وضع حکومت شیعه در زمان غیبت امام معصوم (ع) با بحران مواجه می شود . روشن است که در این صورت باب حکومت شیعی ( اسلامی ) تا ظهور عقل خطا ناپذیر بسته خواهد بود و برقراری حکومت و فرایند سیاست و قضاوت منوط به وجود فردی با عقل خطا ناپذیر و معصوم خواهد بود . این در حالیست که بر اساس شواهد به دست آمده معلوم می شود که حتی در زمان حضور پیامبر و امام معصوم (ع) سازوکار سیاست و قضاوت بر اساس عقلانیت جهان شمول و شواهد عینی و معقول استوار شده است . این پژوهش ضمن بازخوانی آراء سیاسی فارابی نشان داده است که اساسا فلسفه سیاسی فارابی بر مبنای تفکری انتزاعی و غیر تاریخی با اسلام سازماندهی شده است. بر همین اساس مراجعه به شواهد تاریخی در صدر اسلام نشان می دهد که پیامبر (ع) و امام معصوم (ع) با وجود برخورداری از عصمت در حوزه ولایت الهی خود ، در عرصه ولایت سیاسی که حوزه سیاست و قضاوت است ، بر مبنای عقلانیت همگانی و شواهد عینی به سیاست و قضاوت پرداخته اند . بدین ترتیب، می تواننتیجه گرفت که در زمان غیبت نیز ، وجود عقل خطا ناپذیر یا فیلسوف شاه آرمانی مطابق بر تصویر فارابی از رئیس اول در مدینه فاضله، از ضروریات تشکیل حکومت نیست و از این رو آراء فارابی با سیاست عملی ، سیره و سنت نبوی و امامن شیعه (ع) در صدر اسلام قابل تطبیق نیست .
بررسی تطبیقی نص‎گرایی ظاهری، تکفیر و قرائت از جهاد در اندیشه سیاسی خوارج و سلفیان
نویسنده:
عزیز احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امروزه اندیشه سلفی‌گری در قالب ایدئولوژی خاص، به ‌صورت گسترده و در سطح جهانی و به طور سازمان یافته و کاملا تهاجمی علیه سایر مذاهب اسلامی تبلیغ و ترویج می‌گردد. این گروه‌ها براساس برداشت و قرائت‌های خاصی که از مسائل اعتقادی اسلام دارند و با تأکید بر آیات متشابه قرآن و برجسته کردن آیاتی از قرآن که به مسئله امر به معروف و نهی از منکر و جهاد اشاره دارد، سایر مسلمانان را تکفیر نموده و قتل کشتار آنان را جایز می‌شمارد. بدین ترتیب تمام گروه‌های اسلامی از اعتقادات و عملکرد این فرقه‌ها در رنج بوده و متضرر می‌گردند. این مسئله دقیقا شبیه خوارج در صدر اسلام می‌باشد که به دلیل اعتقادات خاص خود، از جامعه اسلامی جدا بودند و با تکفیر سایر مسلمانان، موجبات آزار آنان را فراهم می‌آوردند. خوارج، نخستین گروهی بودند که در تاریخ اسلام سایر مسلمانان را تکفیر کرده و در مقابل حکومت اسلامی با انگیزه‌های اعتقادی خروج نمودند. مقایسه دیدگاه‌های سلفیان و عقاید خاص آنان در زمینه توحید و شرک، رجوع به نصّ و ظاهرگرایی مبتنی بر نصّ، مخالفت با مصلحت اندیشی مطابق با فهم بشری در مورد مسائل حکومت اسلامی و غیره؛ با اعتقادات خوارج صدر اسلام که در تاریخ و کتب مذهبی نقل شده است، نشان می‌دهد که نقاط اشتراک زیادی بین خوارج و سلفیان معاصر در حوزه ایمان و کفر، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد. مهمترین ویژگی هر دو گروه، ظاهرگرایی در نصّ، تکفیر مسلمانان، جایز دانستن قتل و کشتار آنان و افراط گرایی و ترور، جهاد و مواردی از این دست می‌باشد.
پدیدار تجربی، برساخت ذهنی و واقعیت هستی شناختی (تحلیلی بر مسائل تبیین علمی و مواضع رئالیزم انتقادی)
نویسنده:
فرامرز تقی لو,جلال پیکانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تبیین های پوزیتیویستی و ابطال گرایانه، هر دو در این فرض طبیعت گرایانه اتفاق نظر داشته اند که واقعیت محدود به سطح تجربی است و تبیین علمی باید به این سطح تجربی ارجاع دهد تا از وصف تحقیق پذیری، معناداری و علمی بودن برخوردار باشد. این در حالی است که از یک سو اصل علیت به مثابه ی شرط ضروری هرگونه تبیین علمی، به لحاظ منطقی از این سطح تجربی قابل استنتاج نبوده و در نهایت نه به صورت یک اصل تجربی بلکه به صورت یک اصل متافیزیکی و در زبان پوپر، ابطال ناپذیر باقی می ماند. از سوی دیگر، اصل عینیت تجربی به عنوان مبنای شرط آزمون پذیری تبیین های علمی نیز به دلیل مسبوقیت هرگونه مشاهده به نظریه، غیرقابل دفاع بوده است. ایده آلیست های کانتی همچون کهن و فایرابند نیز که بر بازنمایی واقعیت در قالب مقولات ذهنی تأکید داشته و از این رو قوانین علّی و نظریه های علمی را صرفاً بیانگر مدل ها و الگوهای ذهنی در تفسیر جهان واقع دانسته اند، از توجیه شناخت تجربی و ارائه ی معیاری برای مقایسه میان نظریه ها و پارادایم های علمی و همچنین ابطال نظریه ها و تحوّل علمی عاجز بوده اند. این مقاله ضمن بررسی و تحلیل مسائل تبیین علمی، بر روی پاسخ های رئالیزم انتقادی در این زمینه متمرکز می شود و به تحلیل این موضوع می پردازد که این رویکرد فلسفی چگونه تبیین علمی را مستلزم توجه همزمان به جایگاه پدیدار تجربی، برساخت ذهنی و واقعیت هستی شناختی در نظر می گیرد.
پدر سالاری معرفتی
نویسنده:
جلال پی کانی,فرامرز تقی لو
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نتایج اخلاقی تقابل طبیعت‌گرایی ـ ضدطبیعت‌گرایی در علوم انسانی
نویسنده:
فرامرز تقی لو، علی آدمی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
علوم انسانی مدرن یا جدید از زمان تکوین خود، در تاریخ جدید اروپا درقالب الگوهایی فرانظری پی گیری شده اند که این الگوها با توجه به نقد الگوی متافیزیکی فلسفی و دینی در مورد هستی، انسان و اجتماع، امکان های وجود هستی متعالی در مورد انسان و اجتماع و همچنین راه های شناخت آن از قبیل عقل یا وحی را مورد تشکیک قرار داده اند. این الگوهای فرانظری علوم انسانی جدید از طبیعت گرایی پوزیتیویستی تا ضدطبیعت گرایی هرمنوتیک و پست مدرن را شامل می شود که با وجود تفاوت های اساسی با همدیگر در مواضع فرانظری، در زمینه تقابل با نگرش متافیزیکی یا متعالی در ساحت نظری و عملی با همدیگر وحدت نظر دارند. به نظر می رسد که همین موضع تشکیک امکان وجود حقیقت متعالی در مورد هستی، انسان و اجتماع است که الگوهای علوم انسانی مدرن را در رویارویی با مسئله ارزش های اخلاقی جهان شمول که فرض وجود حقیقت متعالی شرط امکان عینیت، عمومیت و ضرورت آنها است، با چالش مواجه می سازد.
صفحات :
از صفحه 31 تا 58
بررسی تطبیقی نقش غزالی و لوتر در تحول اندیشه اسلامی و مسیحی
نویسنده:
جهانگیر غیبی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
محمد غزالی و مارتین لوتر اندیشمندانی هستند که در اندیشه اسلام و مسیحیت جایگاه ویژه‌ای دارند، دستاوردها و تاثیرات آن‌ها تضادها و تفاوت‌های زیادی باهم دارد. بخشی از این تضادها برآمده از تفاوتهای ماهوی اندیشه اسلامی و اندیشه مسیحی می باشد، بنابراین، بر اساس مدل جامعه شناسی ماکس وبر ابتدا پیرامون تفاوتهای اندیشه اسلام کلاسیک و اندیشه مسیحی قرون وسطی که در طول پژوهش توضیح داده خواهد شد، بحث می شود، سپس با توجه و تکیه بر این تفاوتها و با نگاهی انتقادی و تحلیلی به تفکرات و اندیشه های محمد غزالی و مارتین لوتر،عوامل انحطاط اندیشه اسلام، و تحول اندیشه مسیحیت که پاسخ سوال پژوهش و نتیجه مدنظر است، مشخص می گردد. بدین ترتیب که در اندیشه اسلامی، غزالی در مبارزه با فلسفه و علم، مخالفت باعقل‌گرایی، تاثیر بر ترویج کلام اشعری و مسلک تصوف، دگراندیش ستیزی، و حمایت و هدایت دستگاه ظالم حاکمیت عصر خویش که منجر به حفظ وضع موجود شد، عاملی موثر در انحطاط اندیشه اسلامی شد، و مارتین لوتر با دنیوی کردن و عرفی کردن دین مسیحی، شخصی کردن و عقلانی کردن ایمان مسیحی، و تساهل و تسامح مذهبی، موجب تحول و تعقیر و ترقی اندیشه مسیحی گردید.
  • تعداد رکورد ها : 10