جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
تحلیلی برارزش شناسی نیچه با تکیه بر مفهوم امر استثناء و نقد اخلاق مسیحیت
نویسنده:
راهب محمدی ، محمد معین صائمی ، عظیم حمزییان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بحث در حیطه‌ی ارزش‌شناسی نیچه با این پرسش آغاز می‌شود که «چه کسی چه چیزی می‌خواهد؟» درواقع مسئله‌ی نیچه ابتدای به ساکن فردیّت است و هر آنچه که در ارتباط مستقیم با خواست فرد به عنوان امراستثناء قرار می‌گیرد. از دید او هر نگاه سرشار از تفاسیر است و بیرون از تفاسیر حقیقتی وجود ندارد. نیچه متناسب با همین رویکرد به عرصه‌ی ارزش‌شناسی ورود می‌کند و با روشِ تبارشناسی، ارزش‌های اخلاقی را از خاستگاه‌های متافیزیکی‌اش می‌زداید و در بستری تاریخی به سنجیدنِ ارزشِ آن ارزش‌ها می‌پردازد. او گرانبار از مکتب اگزیستانسیالیسم، به جنبه های فردی وانحصاری انسان توجه نموده وبا رویکردی نقاد و سنت ستیز به دیدگاه‌ مطلق‌نگری اخلاقی و مباحثی اساسی دیگر نظیر هدف اخلاق ، حس اخلاقی ، وجدان اخلاقی ومساله فضایل ، درپیکره‌ی اخلاق غربی را مورد حمله قرار می دهد و در نهایت به نقد اخلاق مسیحیت می رسد . هدف کلی این پژوهش، بررسی جایگاه «استثناء» درنقدِ ارزش‌ها در ارای اخلاقی نیچه و نقد روش شناسانه اندیشه او در این خصوص است. روشی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته، روش توصیفی –تحلیلی ودر مواردی تبارشناختی است ودر نتیجه مشخص شده است حرکت سلبی نیچه ، از اسلاف تجربی تبار او با الگو گیری از هیوم، به نیهیلیسم اخلاقی منجر می شود واین منافات با سیر جامعه انسانی به سوی کمال دارد.
صفحات :
از صفحه 187 تا 210
بررسی ویژگی‌های «انسان این جهانی» در المواقف و المخاطبات عبدالجبار نفّری
نویسنده:
رضا عباسی ، عظیم حمزئیان
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
بدون شک مقولة «انسان‌شناسی» بعد از خداشناسی، مهم‌ترین موضوع در عرفان است و عارفان در این زمینه، نگاه ویژه و تفسیر خاصّی داشته‌اند. ابو عبدالله نفّری، به عنوان یکی از همین عارفان، گزارش تجارب عرفانی خود را در دو کتاب «المواقف» و «المخاطبات» در بندهای متعدّد و با زبانی بسیار پیچیده، ارائه کرده است که می‌توان نگرش انسان‌شناسانة او را از این گزارش‌های شهودی، استنباط نمود. شناخت انسان در اندیشة این عارف دارای ابعاد مختلفی است که یکی از آن‌ها بحث از انسان مرتبط با ماسوای حق است. درواقع پرسش این مقاله، به طور مشخص این است که «انسانِ ماسوایی» در اندیشه عرفانی نفّری چه ویژگی‌هایی دارد؟ نگارنده در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، محتوای «انسان‌شناسانة» اندیشه عرفانی وی را با تمرکز بر مطالب مربوط به «انسان مادون»، استخراج و تدوین کرده و به این نتیجه رسیده است که نفّری اصرار زیادی بر این مطلب دارد که انسان در برزخ «حق» و «ماسوا» قرار دارد و این جایگاه مهم‌ترین عامل ابتلا و آزمون انسان است. او همچنین مصادیق ماسوای حق را محدود به موجودات آفاقی ندانسته و برخی ساحت‌های وجودی خود انسان را نیز ازجمله مصادیق ماسوای حق می‌داند.
بررسی تجلی در دیوان شمس
نویسنده:
عظیم حمزئیان ، طناز رشیدی‌نسب
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تجلی حق در جهان هستی، یکی از مسائل مهم عرفان اسلامی محسوب­می­شود. بنا به اعتقاد عرفا، عالَم مظهر اسماء و صفات حق است و مهمترین این ظهورات، انسان کامل است که عالی­ترین تجلی حق، در عالم است. مولوی از عرفای بزرگی محسوب­می­شود که از تجلی و ظهور حق سخن­گفته­اند. او بهترین ظهور حق را شمس تبریزی دانسته و از این رو در این اثر، از او بسیار سخن­گفته­است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، در غزلیات شمس، به بررسی اندیشه­های مولوی، دربارة ماهیت تجلی و ظهور اسماء و صفات حق پرداخته است، تا نشان­دهد که درواقع، او با نگرش عرفانی خود، دربارة ظهور اسماء و صفات حق، با توجه به احادیث قرب نوافل و فرائض، در نهایتِ توحید، به ستایش عالی­ترین تجلی حق، پرداخته­است.
صفحات :
از صفحه 41 تا 60
نقد و بررسی مفهوم حرکت در عرفان کیهانی (حلقه)
نویسنده:
سید حمیدرضا رئوف ، عظیم حمزئیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حرکت یکی از مقولات مهم در فلسفه،کلام و عرفان اسلامی است. این جایگاه در عرفان با موضوع آفرینش و در نسبت مستقیم با تجلی حق قرار دارد. در عرفان‌کیهانی، مفهوم «حرکت» جایگاهی محوری در آفرینندگی و موجدیّت حق، تبیین مراتب هستی و توضیح وجه نموداری عالم دارد که بر مجازی و بی‌اعتباری بودن جهان مادی تأکید می‌کند. با توجه به وام‌گیری‌های بسیار عرفان کیهانی از عرفان إبن‌عربی در مقولة حرکت و تبیین آن، این مقاله با بررسی حرکت در عرفان کیهانی، نحوة این وام‌گیری و میزان کامیابی آن را با روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی کرده است. اگرچه عرفان کیهانی در تبیین مفهوم حرکت بسیار متأثر از عرفان إبن‌عربی است، اما در بهره‌برداری از آن و ترسیم چارچوبی دقیق و روشن ناکام مانده است. نبود انسجام در تبیین جهان‌شناختی و روش‌شناختی، کاستی در نسبت مقولة حرکت با عشق و تشتّت در تبیین آن؛ هم‌چنین، ابهام در تبیین مرتبه غایی صعود انسان از جملة این ناکامی‌هاست که مقولة حرکت در عرفان کیهانی را با ابهامات و نواقص بسیار همراه کرده است. کاستی‌های محتوایی و روشی متعدد این جریان سبب‌شده تا هیچ‌گاه قوّت و قدرت لازم برای هم‌جواری با دیگر اندیشه‌های‌عرفانی را کسب نکند.
صفحات :
از صفحه 41 تا 66
«هستی‌شناسی عرفانی» در «المواقف» و «المخاطبات» ابوعبدالله نفّری
نویسنده:
رضا عباسی ، عظیم حمزئیان ، قدرت الله خیاطیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«هستی‌شناسی»، یکی از موضوعات و مسائل مهم در حوزة فلسفه و عرفان است که عارفان در این زمینه، نگاه ویژه و تفسیر خاص داشته‌اند. ابو عبدالله نفّری، به عنوان یکی از همین عارفان، گزارش تجارب عرفانی خود را در دو کتاب «المواقف» و «المخاطبات» در بندهای متعدّد و با زبانی بسیار پیچیده، ارائه کرده است و می‌توان نگرش هستی‌شناسانة او را از آن مطالب، استنباط نمود. پرسش این مقاله، به طور مشخص این است که «هستی‌شناسی» در اندیشه عرفانی نفّری چه ویژگی‌هایی دارد؟ نگارندگان در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، محتوای «هستی‌شناسانه» اندیشه عرفانی وی را استخراج و تدوین کرده و به این نتیجه رسیده اند که نفّری بر محور تقسیم‌بندی هستی و نام‌گذاری آن به «ماسوا» و «حرف» و نماد بودن هستی‌های این جهانی، مطالب خود را بیان کرده و همچنین سلسله‌مراتبی برای هستی قائل شده است که عبارت است از «نازل»، «میانی» و «عالی» و اوصافی را برای هر مرتبه بیان کرده است. این مراتب، دارای نسبت تشکیکی با یکدیگر هستند و دیدگاه نفّری در مورد هستی را می‌توان در نگرش تشکیک خاص‌الخاصی جانمایی کرد. او به دوگانه‌انگاری هستی از دو وجه «خلقی» و «حقّی» قائل است و به جنبة پدیداری و آینگی هستی برای حق‌تعالی، در مراتب «میانی» و «عالی» معتقد است و نیز مسئلة حجاب‌ها را در سلوک برای عارف در مراتب هستی، مطرح کرده است. تکلّم نیز یکی دیگر از احکام هستی در اندیشة او است.
صفحات :
از صفحه 85 تا 112
مقایسۀ رابطۀ عقل جزوی و کلّی از دیدگاه مولانا با تفکّر اوّلیه و ثانویه از دیدگاه گابریل مارسل
نویسنده:
طناز رشیدی نسب ، عظیم حمزئیان ، رستم شامحمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
توجه به انواع و مراتب عقل، به‌عنوان ابزار شناخت در فلسفه و عرفان از قرن‌ها پیش مطرح بوده است. در این میان مولانا نیز بر جایگاه و اهمّیت عقل و تمایز انواع آن تأکید داشته است. با دقت در مثنوی می‌توان دریافت که عقل جزوی و کلّی، شباهت های قابل تأمّلی با تفکّر اوّلیه و ثانویه‌،که گابریل مارسل، فیلسوف فرانسوی مطرح کرده است، دارند. مارسل دو سنخ تفکّر را از هم متمایز می‌کند؛ یکی تفکّر اوّلیه که ناظر به مسائل است و دیگری تفکّر ثانویه که ناظر به رازهاست. پژوهش حاضر به شیوۀ تحلیلی-مقایسه‌ای انجام شده و نتایج به‌دست آمده حاکی از آن است که مولانا و مارسل از دو دریچۀ متفاوت یعنی اولی عرفانی و دومی فلسفی، دریافته‌اند که حقایق ماورائی را از طریق تجربه و شهود واز طریق مواجهه می‌توان دریافت که در نهایت با معرفتی حیرت‌زا کشف می‌شوند. همچنین تقسیمات دو سنخی برای معرفت، آثار و نتایج اخلاقی دارد که البته هدف مارسل،کارکردهای اخلاقی و معنوی آنها مورد نظر بوده، ولی هدف مولانا رسیدن و پیوستن به حقیقت و اصل وجود است و عمل اخلاقی در مسیر معرفت به امور ماورائی، وسیله‌ای برای نیل به این حقیقت است. مولانا و مارسل در این تقسیم‌بندی‌ها، فلاسفه را به جهت استفاده از ابزار مادی درفهم امور ماورائی، مورد نقد قرار داده‌اند؛ با این حال در مورد امور ماورائی مولانا معتقد است، مسیر طریقت باید به مدد یک پیر واصل طی شود اما چنین مسئله‌ای در تفکر مارسل که فیلسوف است، مشاهده نمی‌شود.
صفحات :
از صفحه 49 تا 72
تحلیل عشق و پیامدهای معرفت‌شناسانه آن در اندیشه گابریل مارسل
نویسنده:
طناز رشیدی نسب ، عظیم حمزئیان ، رستم شامحمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عشق یکی از واژه‌های مهمی است که در اخلاق، فلسفه و عرفان و مکاتب مختلف فلسفی از جمله اگزیستانسیالیسم، مورد بحث قرار گرفته است. گابریل مارسل (1889-1973م)، فیلسوف فرانسوی قرن بیستم در تاملات فلسفی خویش با تفکیک «مساله» از «راز»، عشق را از مصادیق راز به­شمار آورده است. از نظر وی «راز» امری است که نمی­توان آن را از راه روش­های رایج در علوم و در قلمرو تفکر اولیه حل و فصل کرد، بلکه باید اذعان کرد که آن را باید در حوزه تفکر ثانویه مورد تامل قرار داد. همچنین از دیدگاه مارسل راز عشق به ساحت «بودن» متعلق است، نه به قلمرو «داشتن». در این مقاله به روشی توصیفی- تحلیلی، سعی کرده­ایم خطوط کلی اندیشه او را در این باب بیان کرده و لوازم معرفت­شناختی آن را از منظر روابط انسانی و پذیرش وجود دیگران در شبکه عاشقانه میان انسان­ها و پذیرش وجود موجودی متعالی در عشق به ماوراءالطبیعه، نفی شکاکیت، اثبات وجود جهان، کنار نهادن ذهنیت‌باوری و سوبژکتیویسم دکارتی مورد بحث قرار دهیم.
صفحات :
از صفحه 51 تا 73
بررسی مقایسه‌ای تفکرات مهاتما گاندی و الهیات رهایی‌بخش آمریکای لاتین
نویسنده:
صدیقه جوادیان ، جعفر فلاحی ، عظیم حمزئیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مهاتما گاندی و متألهان رهایی ­بخش آمریکای لاتین دو نمونۀ مهم دینی در مبارزات سیاسی و اجتماعی در سدۀ بیستم هستند. گر چه سنّت دینی و فضای فرهنگی زمینه­ای این دو متفاوت هستند با این حال مشترکاتی دارند که امکان مقایسۀ آن­ها را میسر می­کند. این مقاله به شیوه­ای مقایسه­ای و تحلیلی آن­ها را در سطوح مبانی، روش و هدف مقایسه می­کند. آن­ها پیوندی انتقادی با سنّت­های دینی خود دارند، معتقد به دیدگاهی زمینه­مند و متوجّه تحولات این‌جهانی­اند، به فقرزدایی و عدالت­جویی توجّه دارند و پراکسیس را بسیار مهم­تر از نظریه‌پردازی صرف می­دانند. با این حال متالهان رهایی­بخش، متاثر از اندیشه­های مارکسیستی، خواستار تغییر ساختارهای ناعادلانۀ سیاسی و اقتصادی­اند، ولو این تغییر به بهای روش مبارزۀ خشونت­ آمیز باشد. نزد آن­ها هدف اهمیتی بیش از وسیله دارد. اما گاندی با تأکید بر تحول معنوی و اخلاقی افراد، معتقد است هدف و وسیله (روش) جدایی­ناپذیرند و روش­های خشونت­آمیز منجر به قیدهایی سخت­تر از قیدهای استعمار می­شوند. گاندی در این راه متاثر از اندیشه­های لئو تولستوی است و موعظۀ فراز کوه مسیح است. او گرچه بعضی از آرمان­های سوسیالیستی را می­پسندد اما منتقد شیوه و ساختار مبارزاتی آن­ها است.
صفحات :
از صفحه 29 تا 52
تحلیل مفهوم «Actual» در نظریه اجرا شکنر با رویکردی به مفهوم «واقعه» در عرفان اسلامی
نویسنده:
عظیم حمزئیان، سید امیر محمد طباطبایی واعظ
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
هنر و عرفان از دیرباز با یکدیگر ارتباط داشته‌اند.‌ تئاتر یکی از هنرهایی است که از جنبه‌های گوناگون با عرفان و مناسک عملی تصوف مرتبط است. ریچارد شکنر(1943.م) نظریه پرداز معاصر در حوزه اجرا و نمایش، در اثر خود با عنوان: «نظریه اجرا» از نوعی فرم اجرایی سخن می‌گوید که‌‌ می‌تواند از جهات گوناگون همچون وجود «Actuals» در بطن اجرا، با «واقعه‌‌‌های» عرفانی که در اثر مکاشفه بر قلب سالک ریخته می‌شود، ارتباط داشته باشد. او در تحلیل این مفهوم به نظریات میرچا الیاده (1986-1907.م) اشاره می‌کند، که بر مبنای آن وقوع «Actuals»، اجراگران را در زمان و مکانی قدسی قرار می‌دهد. «واقعه عرفانی» در عرفان اسلامی نیز حالتی ذکر شده که برای سالک در اثر انجام اعمال بدنی خاصی همچون برخی از ریاضت ها، روی می‌دهد. بنابراین به نظر می‌رسد در دو مفهوم پیش گفته، از یک سو با «عمل» و فعالیت‌های اجرایی و از سوی دیگر با رویدادی قدسی مواجه هستیم. در این جستار برآنیم تا پس از شرح مختصری از نظریه اجرای شکنر، با بررسی و تبیین آراء صوفیانی که در رابطه «واقعه» عرفانی سخن گفته‌ یا قلم زده‌اند، به واکاوی مفهوم «Actual» بپردازیم. لازم به ذکر است این پژوهش به شیوه مطالعات کتابخانه‌ای و با روش مقایسه‌ای انجام شده است.
ظاهر گرایی و باطن گرایی در عبادت از منظر مولانا و خواجه عبدالله انصاری
نویسنده:
رودابه خاکپور، عظیم حمزئیان، محمود شیخ
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
انسان مومن و معتقد به عالم غیب، همواره در‏پی آن است که عبودیت و بندگی خود را نسبت به ساحت خداوندی که غیب‌الغیوب و کنز مخفی است، ابراز نموده و به انحاء گوناگون عرض بندگی به ساحت جهان آفرین نماید. در نگاه عرفانی، عبادت دارای معنی و مفهومی عمیق است که از ظاهر شریعت به باطن بلکه به باطن‏های آن رسوخ کرده و لبِّ‏لباب را اراده می‏نماید. در این مقاله با روش تحلیلی، به بررسی جایگاه ظاهر و باطن اعمال عبادی از منظر خواجه عبدالله انصاری و مولانا پرداختیم. این پژوهش نشان می‌دهد که خواجه عبدالله به رعایت ظاهر عبادت و شریعت توجه خاصی کرده، ولی در این مرتبه توقف ننموده است؛ بلکه رسیدن به کمالات الهی و آراسته شدن به فضایل اخلاقی را بزرگترین هدف عبادت قرار داده است. مولانا نیز با توجه به مشرب عرفانی‏اش، بیان می‏کند سالک و طالب حق تعالی، باید از ظاهر عبادت عبور کرده و به باطن اعمال دست‏یابد. وی هدف از انجام اعمال عبادی را رسیدن به مقام کشف و شهود می‏داند. به عبارتی هدف غایی و نهایی از انجام اعمال عبادی را استغراق و بیهوشی در محبوب و معشوق ازلی که نهایت سیر و سلوک عرفانی نیز رسیدن به آن بوده؛ می‏داند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 20