کیث لرر، با تفکیک مبناگروی خطاناپذیر و خطاپذیر از یکدیگر، سه نقد عمده بر مبناگروی سنتی خطاناپذیر دارد. وی در نقد اول بر آن است که تنها تعداد بسیار اندکی از با
... اورهای پایه وجود دارند و این تعداد محدود نمیتواند بمثابه پایه نظام معرفت بشری قرار گیرد. وی در نقد دوم بر نحوه ابتنای باورهای غیرپایه بر باورهای پایه اشکال میکند و، در نهایت، مهمترین دلیل مبناگرایان بر لزوم پذیرش این دیدگاه در توجیه معرفت را ـ که «استدلال از راه دور و تسلسل» میباشد ـ بدین صورت نقد میکند که سلسله موجهسازی باورها لازم نیست تا بینهایت استمرار داشته باشد یا بهنحو دوری به یکی از حلقات پیشین سلسله مستند شود بلکه اگر فرآیند موجهسازی در یک سیاق اجتماعی انجام گیرد، وقتی به یک باور مورد توافق طرفین رسید، این جریان متوقف میشود. به اعتقاد نگارنده، هر سه نقد لرر ناتمام است. نخست آنکه لرر در بحث از باورهای پایه از بدیهیات عقلی بهکلی غفلت نموده است، دوم آنکه ارتقای معرفتی از بدیهیات به نظریات به کمک استدلال انجام میگیرد و، در نهایت، صرف توافق طرفین بر یک باور هرگز به معنای موجه بودن آن نیست.
بیشتر