در این رساله به بحث پیرامون موضوع آفرینش و بررسی مسائل مربوط به آن شامل منشأ، نحوه و فلسفهی آفرینش و نیز غایت خلقت انسان در آیین هندو و از منظر ادبیات ودایی پ
... پرداخته میشود. مطالعه در ادبیات ودایی در باب منشأ و نحوهی آفرینش نشان میدهد که اندیشههای مطرح شده پیرامون منشأ جهان در آیین هندو دارای یک پیشرفت مستمر و مداوم است، بدین معنا که از نظراتی خام و نامرتبط با هم به سوی اندیشه های پیراسته و جامعتر پیش میرود و در حالی که در ابتدا عناصر عینی و مادی، همچون آب و آتش و ...، را به عنوان اصول منشأ جهان برمیشمارد که سایر چیزها از آن تدریجاً پدید میآیند، هر چه پیش میرود اصول منشأشناسانهی آن انتزاعیتر و پیچیدهتر میگردد، همچون عدم، برهمن و ... . این اصول به واسطهی تغییر شکل خویش، همراهی با اصلی دیگر، یا قربانی کردن خویش و ... جهان را به وجود میآورند. نظرات پیرامون فلسفهی آفرینش نیز همچون اندیشه های مربوط به منشأ جهان متنوع و گونهگون است؛ در حالی که برخی متفکران معتقدند خداوند هیچ انگیزهای جز بازی و تفریح در خلق جهان نداشته است، برخی دیگر برآنند که آفرینش جهان یک ضرورت اخلاقی است تا زمینه برای کمال انسان فراهم گردد. بررسی این آثار پیرامون غایت مترتب بر آفرینش انسان نیز گواه این هستند که از آن جا که آدمی دارای اراده و اختیار است، هدف اصلی زندگانیاش را تلاش جهت دستیابی به جاودانگی منظور میکند. گاهی انجام شعائر و اجرای قربانی راه دستیابی به هدف دانسته میشود و گاهی یگانه راه مناسب، شناخت نفس معرفی میشود و شرایطی همچون توجه به درون، عشق و ارادت به خداوند و ... برای کسب این شناخت ضروری دانسته میشود. اعمال، رفتار و امیال و ... آدمی، در برههای از زمان، موانع بزرگی جهت رهایی از تناسخ و ثمرات کرمه ها و دستیابی به جاودانگی، که همانا اتحاد با خداوند است، محسوب میشوند؛ اما وقتی آدمی به رهایی دست مییابد شک و تردیدهایش برطرف شده، امیالش ارضاء میگردند و اعمالش نیز بی تأثیر میشوند.
بیشتر