جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5
گونه‌شناسی منابع علوم و فنون قرائات در حوزه دانش تجوید
نویسنده:
محمدعلی رضایی اصفهانی ,محمد امینی تهرانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از مهم‌ترین عرصه‌های مورد توجه در حوزه علوم و فنون قرائات از صدر اسلام تا کنون، عرصه دانش تجوید است. تألیفات بسیار زیادی از قرن چهارم به بعد از سوی دانشمندان اسلامی در این عرصه ارائه شده است. این تألیفات بر اساس ملاک های مختلف به اقسامی مانند اختصاصی مانند «نهایة القول المفید فی علم تجوید القرآن» نوشته مکی جریسی و غیر اختصاصی تقسیم می‌گردد. منابع غیر اختصاصی را می‌توان در پنج دانش لغت و زبان‌شناسی، نحو، صرف، علوم قرآنی، قرائات و علم الاصوات تقسیم نمود. منابع تحلیلی مانند «التمهید ابن جزری» و توصیفی (کاربردی و آموزشی) مانند «علم التجوید غوثانی»، منابع منظوم، تطبیقی و غیر تطبیقی، کتب شرح، کتب مصطلحات تجویدی و کتب امامیه از دیگر اقسام منابع دانش تجوید به حساب می‌آید. تألیف کتب بر اساس سطح مخاطبان با معیارهای سن و سطح یادگیری، بررسی دیدگاه اهل بیت در عرصه دانش تجوید، تأثیر دانش تجوید در دانش‌های لغت، زبان‌شناسی و بلاغت، سبک شناسی کتب تجویدی بر اساس مؤلفان‌، تألیف کتاب جامع اصطلاحات تجویدی همراه با تحلیل آن و بررسی آثار شیعه در زمینه تجوید از گذشته تاکنون، از زمینه‌های مورد نیاز جهت فعالیت در حوزه دانش تجوید می‌باشد. این نوشتار بر آن است تا با بررسی کتب مرتبط با دانش تجوید اعم از کتب شیعه و اهل سنت و در قالب اقسام فوق، به گونه‌شناسی آنها پرداخته و زمینه‌های فعالیت در این حیطه را ارائه نماید.
مطالعه تحلیلی - استنباطی اصول و رویکرد های ارزشیابی آموزشی بر مبنای آموزه های انسان شناسی اسلامی
نویسنده:
صغری اکبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظام تعلیم وتربیت دارای عناصر و ارکانی نظیراصول، هدف،روش،شاگرد،برنامه ریزی وارزشیابی ‏است. درمیان این عناصر ارزشیابی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و بدون ارزشیابی فرایند ‏آموزش ناقص خواهد بود. این عناصر و از جمله ارزشیابی تحت تاثیر مبانی نظری مکاتب ‏فلسفی است وانسان شناسی از هر مکتب است .چگونگی شکل ‏گیری عناصر،اصول وروش های تربیتی را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف این پژوهش استنتاج آموزه ‏های انسان شناسی اسلامی در ارزشیابی آموزشی است.عناصر نظام تعلیم و تربیت و به خصوص ‏ارزشیابی آموزشی به شدت تحت تاثیر ابعاد وجودی انسان است . به عبارت دیگر کم وکیف ‏ارزشیابی آموزشی وابسته و منوط به آموزه های انسان شناسی اسلامی است.بدین ترتیب شناخت ‏ارزشیابی آموزشی بدونشناخت تاثیر آموزه های انسان شناسی اسلامی برآن ممکن نیست. ‏در پژوهش حاضر با استفاده از ‏روش تحلیلی-اسنادی در حوزه انسان شناسی اسلامی به تدوین مولفه ها و ‏آموزه های آن ، تحلیل و بررسی نسبتا جامعی را از مبانی انسان شناسی این مکتب و اشارات تربیتی ‏مستخرج از آن مبانی در حوزه ارزشیابی فراهم ساخت . سپس با تحلیل الگوهای ارزشیابی در دو ‏طیف اثبات گرایی -پدیدار شناسی میزان تطابق اصول ورویکردهایارزشیابی متداول با مبانی و ‏آموزه های انسان شناسی مورد بررسی و تحلیل قرارگرفت. درنهایت ارزشیابی کیفی و ‏شیوه های متناسب با آن می تواند ضمن همنوایی با دلالت های تربیتی آموزه های انسان شناسی ‏اسلامی در نظام ارزشیابی آموزشی ، موجب تحقق اهداف متعالی نظام تعلیم و تربیت اسلامی نیز ‏گردد.‏ مهم ترین نتایج این پژوهش عبارتنداز: 1.تنظیم وتدوین چارچوبی از آموزه های انسان شناسی اسلامی است که بتواند در فعالیت ها و برنامه ریزی ها در ارزشیابی آموزشی و پژوهش های موجود در آموزش و پرورش ، اثر هدایت آفرین و الهام بخش داشته باشد. 2.فراهم آوردن صورت بندی مشخصی از مبانی انسان شناسی اسلامی در ارزشیابی آموزشی.3. استنتاج دلالت های تربیتی آموزه های انسان شناسی اسلامی در ارتباط با آموزش و پرورش و اصول و رویکرد های ارزشیابی آموزشی .4. با تحلیل ونقد و بررسی الگوهای رایج در حوزه ارزشیابی آموزشی ، می توان گفت که ارزشیابی همسو با تربیت اسلامی می توان از شیوه های کیفی و کمی ، روان سنجی و مسئولیت سنجی ، رویکرد های خودسنجی ، سنجش های اجتماعی ، ارزشیابی تکوینی و پایانی به صورت مکمل استفاده کرد .اما به کار گیری در شیوه های کیفی چون مسئولیت سنجی ، خود سنجی ،که در گروه الگو های پدیدارشناسی قرار دارند و از سه ویژگی برجسته کل گرایی ، طبیعت گرایی و استقرایی بودن برخوردارند ، در تربیت اسلامی توجیه پذیرتر است.
برون شدن از نتایج مشکل افرین رویکرد کانت به مساله وجود در پرتو حکمت سینوی
نویسنده:
موسوی کریمی میرسعید
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دیدگاه کانت درباره مساله وجود نتایج مشکل افرینی به بار می آورد. مقاله حاضر با صورت بندی دو مشکل، که ابتدا در مقاله جرمی شیفر (1962) توضیح روشنی یافت، و در این جا به ترتیب «مشکل تناقض» و «مشکل بیهوده گویی» نام گذاری می شوند، شروع می شود. بر مبنای مشکل نخست، گزاره های وجودی در حالی که باید از دیدگاه کانت ترکیبی باشند، تحلیلی می شوند. بر مبنای مشکل دوم، لازمه دیدگاه کانت این است که یا موضوع گزاره ها هیچ گاه مصداق دقیقی در خارج ندارند (نوعی ایده الیسم معرفت شناسانه)، یا هیچ حملی حقیقی نیست (همه گزاره ها همان گویانه یا شبه گزاره می شوند). پس از آن به اختصار فراوان رویکردها و تعابیر گوناگون جهت حل آن دو مشکل ارائه می گردد. سپس نشان داده می شود که دو مشکل مذکور در صورتی می توانند راه حل رضایت بخشی داشته باشند که دیدگاه کانت در مورد وجود، نه بر مبنای رویکرد منطقی مابعد-فرگه ای، بلکه بر مبنای آرا فلاسفه مقدم بر کانت، یعنی، دکارت، گاسندی، توماس اکویناس، و مقدم بر همه آن ها ابن سینا در مورد وجود، ماهیت، و نوع رابطه بین آن دو تفسیر شود.
صفحات :
از صفحه 39 تا 58
رابطه بین «حمل اولی ذاتی و شایع صناعی» ملاصدرا و « قضایای تحلیلی و ترکیبی» کانت
نویسنده:
سیدمرتضی حسینی شاهرودی,امیرعلی ترقی اوغاز
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این مقاله ابتدا ریشه تاریخی تقسیم احکام به تحلیلی و ترکیبی از نظر کانت و تقسیم حمل به ذاتی اولی و شایع صناعی از نظر ملاصدرا مورد توجه قرار گرفته و پس از توضیح آنها، با نگاهی تطبیقی به این دو تقسیم بندی تلاش شده است، به پرسش هایی مانند آیا قضایایی که از حمل اولی ذاتی بر خوردارند، همان «قضایای تحلیلی» هستند و آیا قضایایی که از حمل شایع صناعی برخوردارند، همان «قضایای تر کیبی» هستند و به عبارت دیگر، آیا میان این دو تقسیم بندی این همانی برقرار است یا خیر، پاسخ داده شود. برای پاسخگویی به این پرسش ها این اصطلاحات را به اجمال شرح داده ایم. در ادامه این دو تقسیم بندی را در موارد مختلف با یکدیگر مقایسه کرده، افتراق و اشتراک آنها را بیان کرده ایم و در پایان به این نتیجه رسیده ایم که این دو تقسیم بندی به رغم شباهت هایی که با یکدیگر دارند، مطابقت کامل نداشته و تشابه آنها تنها در کلیات است نه در جزئیات.
بررسی بخشی از آراء اصلی کواین در نظام فلسفی اش با محوریت مجموعه مقالات منتشر شده ی انتشارات کمبریج در کتاب 
Cambridge Companion to Quine
نویسنده:
محمد محمدی الموتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف از این نوشتار معرفی بخش‌های اصلی نظام فکری و فلسفی کواین، با محوریت مقالاتی از سلسله کتاب-های انتشارات کمبریج به نام کواین، می‌باشد. در این چارچوب، در مقدمه با توجه به اهمیتی که آراء حلقه‌ی وین یا همان شاکله‌ی اصلی پوزیتیویست‌های منطقی و به اقتفای آنان دیدگاه‌های فلسفی ردولف کارنپ بر شکل دهی و جهت دهی به تفکر کواین داشته است، اشاره‌ی بسیار کوتاهی به سرخط تفکر آنان شده است. فصل اول به معرفت شناسی طبیعی شده‌ی کواین و تلاش او می‌پردازد که می‌خواهد معرفت شناسی را درون خود علم تجربی بنا نهد و بر پایه‌های آن استوار سازد. از نظر کواین معرفت شناسی مبنایی برای علم تجربی به‌دست نمی‌دهد بلکه این علم تجربی است که چارچوبی برای فهم خود در اختیار قرار می‌دهد. این باژگونی هسته‌ی انقلابی مفهوم معرفت شناسی طبیعی شده‌ی کواین را بیان می‌دارد. در ادامه نویسنده سعی می‌کند نشان دهد که به-رغم تعدیل‌هایی که کواین در مدل خود و نیز بخش‌های مختلفی از نظام فلسفی خود برای ایجاد امکان دفاع از نظریه‌اش ایجاد می‌کند، اولاً نمی‌تواند به‌طور کامل پای بند تجربه باوری خود باقی بماند و ثانیاً از میان احتمالات مختلف به سوی احتمالاتی می‌غلتد که وزنه‌ی طبیعت گرایانه‌ی آن کم‌تر است، به‌گونه‌ای که می‌توان آن را بازگشتی از رویکرد طبیعت گرایانه به‌شمار آورد.تمایز میان دو قضیه‌ی تحلیلی و ترکیبی، پس از کانت، به موضوعی اصلی در مباحث معرفت شناسانه و امکان فهم مورد توجه قرار گرفت. از جمله این موضوع در مباحث کارنپ، به‌عنوان یکی از اعضای برجسته‌ی حلقه‌ی وین، مورد اهتمام آشکار بود. کواین با چاپ مقاله‌ی "دو حکم جزمی تجربه گرایی" به این اصل، در کنار اصل تقلیل گرایی، حمله برد. فصل دوم از این پژوهش به ارزیابی مشروعیت مطالبات و بحث کواین توجه نشان می-دهد. کواین فقدان محتوای تجربی در تقسیم بندی قضایا به تحلیلی و ترکیبی را سبب آن می‌داند که این بحث به باوری متافیزیکی و در نتیجه ناپذیرفتنی بدل شود. البته در این زمینه تقابل اصلی میان کارنپ و کواین شکل می-گیرد. کواین، هم‌چنین، وجود معیاری تجربه گرایانه را در فهم پذیری تمایز تحلیلی- ترکیبی لازم می‌داند و این مطالبه‌ای است که مشروعیت و محتوای خود را از سنت تجربه گرایی به‌دست می‌آورد. اما مشکل آن است که کواین جزییات خواست خود را به شکل مبهمی بیان کرده است. از سوی دیگر نویسنده با توجه به آن که کواین تقلیل گرایی را به‌عنوان دومین حکم جزمی تجربه گرایی مورد تهاجم قرار می‌دهد، می‌کوشد نشان می‌دهد که وی در مخالفت با تمایز تحلیلی- ترکیبی در برخی جنبه‌ها هم تقلیل گرا می‌شود وهم اثبات گرا. درنهایت هم نشان می‌دهد که کواین، به رغم تعدیل‌هایی که در نگاه کل گرایانه‌ی خود می‌دهد، می‌پذیرد که "جملات از لحاظ شناختی معادلند، اگر جایگزینی یکی به جای دیگری تأثیر بر محتوای تجربی هیچ کدام از مجموعه جملات نداشته باشد" و این بیان برای حفظ تحلیلی بودن کافی است.فصل سوم به چهار موضوع می‌پردازد: ارائه‌ی خلاصه‌ای از مباحث کواین درباره‌ی کل گرایی معنا؛ نسبت میان کل گرایی، طبیعت گرایی و تحقیق پذیری معنا؛ طرح جزییات بیش‌تری از استدلال کواین درباره‌ی کل گرایی و ارتباط ادعای نامعقولی تمایز تحلیلی- ترکیبی با کل گراییمعتدل و ریشه‌ای؛ پرسش‌های بی‌پاسخ ناشی از مدعای کواین در زمینه‌ی کل گرایی.مسایل مربوط به ارجاع و وجودشناسی بخش قابل توجهی از آثار کواین را به خود اختصاص داده که در فصل چهارم مورد بحث قرار می‌گیرد. در این فصل ابتدا مختصری از دیدگاه راسل درباره‌ی ارتباط ذهن با جهان خارج طرح می‌شود که در تغایر کامل با نقطه نظرات کواین است. چگونگی دست یابی به معرفت و نحوه‌ی تماس ذهن با چیزهایی غیر از خود پرسش‌هایی است که کواین، در پاسخ، به آنها می‌پردازد. پاسخ‌هایی که از مسیر دیدگاه طبیعت گرایانه‌ی وی گذر می‌کند. اما نکته‌ی کلیدی در پاسخ‌های کواین پنداری است که او از جمله‌ی مشاهدتی دارد. از نظر او تمامی معرفت ما، هرچند تئوریک، در نهایت از طریق جملات مشاهدتی قابل پاسخ گویی است که وی آنها را مشاهده‌ی مطلق می‌نامد.از سوی دیگر، کواین، به‌نوعی مشابه با راسل، بر جنبه‌ی ارجاعی زبان تأکید دارد. لکن، این ارجاع را بنیادین، به معنای راسلی آن، نمی‌داند. به‌علاوه، مفاهیمی که از طریق آنها زبان اقدام به برقراری ارتباط با جهان می‌کند از دیدگاه وی ارجاعی نیستند. ارجاع از نظر کواین نسبتی میان زبان و برخی اصطلاحات زبانی و جهان است و قابلیت ارجاع یک قابلیت استفاده از زبان است. او هم‌چنین، از ارتباط میان کارکرد ارجاعی زبان و شاکله‌ی مفهومی ما سخن می‌گوید که البته از نظر وی این دو دو تلاش جدا از هم نیستند و درک ارجاع یک گام مهم به سوی توضیح مفهومی است درباره‌ی وجود. وجودشناسی، از منظر کواین، موضوعی تصنعی به‌شمار می‌رود و این رأی در کنار نوع نگاه او به زبان نوعی نسبیت وجودشناختی را تداعی می‌کند؛ هرچند وی چنین نسبیتی را انکار می‌نماید. در این فصل با بررسی نظرات کواین به زبان (زبان معمولی و زبان تابع) و رابطه‌ی آن با وجودشناسی و پرسش‌های ناشی از آن و در عین حال مقایسه‌ی آرای کواین و کارنپ دست به ارزیابی دیدگاه کواین زده می‌شود.فصل پنجم، هم‌دلانه‌تر، دو موضوعی را مورد نظر قرار می‌دهد که می‌توان آنها را از شاکله‌های اساسی اندیشه‌ی کواینی دانست: رفتارگرایی و تجربه‌گرایی. در این بخش تلاش آن بوده که با توجه به بخش‌های مختلف آرای کواین رابطه‌ی میان طبیعت گرایی، فیزیکالیسم و تجربه گرایی وی تبیین شود و معلوم گردد که تجربه‌گرایی که کواین آن را نوین می‌داند چیست و آن نقشی که در حوزه‌ی زبان ایفا می‌کند کدام است. البته باید در نظر آورد که زبان نیز در چارچوب نظام کواینی مولفه‌ای محوری است.از نظر کواین، در حوزه‌ی زبان شناسی، افراد یک انتخاب بیش‌تر ندارند: فراگیری زبان از طریق مشاهده‌ی رفتار دیگران به صورت بین الاذهانی. نتیجه‌ی این ادعای تجربی درباره‌ی یادگیری زبان، هم، ادعایی مبتنی بر معناشناسی است که بر اساس آن، هیچ معنای زبانی وجود ندارد که در رفتار پدیدار نباشد.
  • تعداد رکورد ها : 5