پیرگنجه نظام آفرینش را بر پایه عشق استوار می داند. و بی عشق بودن را مرگ نام می نهد. عشق در نگاه او اکسیری است، که آینه ضمیر را صیقل می دهد. در عاشقانه های خمسه
... ه، عشق عرفانی، جسمانی، عذری و مادری مطرح است. و عشق عرفانی فراتر از سایر عشق هاست. عشقی پاک و نمونه عالی وحدت عاشق و معشوق، این عشق بسی فراتر از عشق جسمانی است. چرا که برخلاف عشق جسمانی، سخن از خط و خال و ابروی معشوق نیست. عشق ارشمیدس به کنیز چینی از مقوله های جسمانی است، که ارشمیدس را از کلاس درس ارسطو دور کرده بود. اما از عشقی دیگر به نام عشق عذری سخن می گوید. که اصل اساسی در آن راز داری و سرپوشی و پاک ماندن است. عشقی دوطرفه و عفیفانه که همواره عفتشان مایه فراق و ناکامی آنها می شود. عشاق عذری با سوز عشق می سازند، دل به مرگ می سپارند؛ و به عبارتی دیگر شهید می شوند. عشق مادری نیز از دیگر انواع عشق پاک است. عشقی ذاتی که سال ها پس از مرگ معشوق هم چنان در دل جای دارد. زنان در خمسه نظامی در عشق و دلدادگی بی همتا هستند. و هم چون ظاهر زیبا و شورانگیز شان، باطنی زیبا و هویتی دلربا دارند. اما از ابتدایی ترین حق که حق انتخاب همسر است، محرومند. و ازدواج هایشان یا به صورت اجباری، یا سیاسی و یا وصیتی است. و تنها در چند مورد عاشقانه و با میل قلبی است.
بیشتر