از كلمات لغويان استفاده مى شود كه معناى اصلى «وحى» انتقال پنهانى است؛ همان گونه كه در اصطلاح، تفهيم اختصاصى احكام و معارف از جانب خدا بر بندگان خاص خويش براى ه
... هدايت مردم است، كه مخصوص انبيا (عليهم السلام) مى باشد. كلام هم در لغت، اصوات پى در پى و داراى معناست، ولى «كلام الهى» لفظى و مانند كلام آدميان نيست؛ چرا كه خداوند داراى شكل و هيأت و اعضا و جوارح نيست و قايم بر هوا يا اجسام ديگر نمى باشد، اگرچه ممكن است جسمى تجلّى گاه كلام خدا باشد. كلام خداوند نفسى هم نيست، زيرا غير از علم چيز ديگرى به نام كلام نفسى منشأ كلام نخواهد بود. مى توان ادعا كرد كه تكلم الهى (سخن گفتن) از صفات فعل است، اما كلام الهى در مواردى كه پيامبران مورد خطابند، همان حقايق و معارف الهى است كه بر قلب آن ها القا مى شود و از طريق علم حضورى قابل درك است. البته حقيقت كلام الهى (وحى رسالى) براى ما قابل درك نيست؛ زيرا اختصاص به انبيا دارد، اگرچه با دلايل و براهين قاطع به وجود آن مى توان پى برد.
بیشتر