ترجمه ماشینی:
این تحقیق حول سه محور می چرخد که به نظر می رسد تا حد زیادی با یکدیگر همپوشانی دارند:
اولین آنها اندیشه دکارتی اسپینوزا است. در حالی که اسپینو
... وزا برجسته ترین دکارتی است که روش دکارتی را به طور اساسی در حوزههایی که دکارت از آن محروم بود ، به ویژه دین ، استفاده کرد ، زیرا معتقد بود که اعتقاد بر اساس تحقیقات آزاد بهتر از اعتقادی است که بر اساس آداب و رسوم و سنتهای موروثی است.
در حالی که محور دوم به نحوه برخورد اسپینوزا با مسائل مذهبی به صورت کاملاً فلسفی می پردازد: خدا دارای جوهرِ نامتناهی ، واحد ، ازلی ، بسیط و ضروری است ، او و طبیعت یک چیز هستند ، نبوت یک واقعیت بشری است و وحی واقعی آن وحیی است که در روح انسان نقش بسته است و با نور فطری قابل درک است. این میثاق الهی مختص قومی ورای قومی نیست ، بلکه برای همه بشریت و عمومی است ، بر این اساس ، دروغ قوم برگزیده خدا روشن می شود و معجزات یک رویداد طبیعی است که طبق یک قانون طبیعی رخ می دهد که ما تا کنون از آن غافل هستیم. روش تفسیر مناسب کتاب مقدس روش تاریخی است ، و اگر این امکان پذیر نباشد ، روش عقلی انتقادی ، و جدایی دین از فلسفه و سیاست را تصدیق می کند.
در حالی که محور سوم موضع اسپینوزا در مورد فلسفه دین را به عنوان یک رشته دقیق - نسبتاً جدید - ارائه می دهد که سبک خاصی از فلسفه پردازی درباره مسائل دینی را بیان می کند. که اسپینوزا را از زیر بوته قرن هفدهم خارج می کند و او را در میانه قرن های بعدی قرار می دهد ، که شاهد ظهور مطالعه فلسفه دین به عنوان یک رشته مستقل می باشیم. نظرات وی در این زمینه فضای فلسفی را در سه قرن اخیر این رشته فلسفی دقیق اشغال کرد.///
بیشتر