هر جان بیداری از خود می پرسد این اقیانوس بیکران و پرتلاطم وجود سرچشمه اش کجاست؟ جان عالم دنائی حقیقی کیست؟ وجود شکوفا از محو حقیقت خود، جواب می شنود (لاهوالاهو
... و) او که این سؤال و جواب از اوست، او که در حجاب کبریائی خود محتجب است و فقط از وراء اسماء و صفات با چشم جان مشاهده می شود. گره تاریکی و محدودیت ادراک حسی، اهل دنیا را به خود مشغول داشته و از دیدن نور محروم مستند ولی ضمیر و دل اول الالباب و اولیاء الهی که به برکت (تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفأو طمعأ ) (سجده /16) مشمول (ابیت عند ربی یطعمنی و یسقنی) گشته اند و به نور حقیقت نورانی گشته است همه چیز از محسوس تا مجرد، از هیولی تا جبرئیل را آینه معاینه حضور حق تعالی و جلای تجلیات حضرتش می یابند و از لذتهای بی نهایتی که روشنی بخش دیده هاست بهره می جویند (فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قره اعین) سجده/17. عاشقان جانباز این راه آمدن/ از دو عالم دست کوتاه آمدند/ زحمت جان از میان برداشتند/ دل بکلی از جهان برداشتند.
بیشتر