جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1052
آشنایی با آرای مارتین هیدگر (۱۸۸۹ـ۱۹۷۶م.)
نویسنده:
زهرا گلپایگانی
نوع منبع :
مدخل آثار(دانشنامه آثار) , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
همشهری آنلاین,
پایان فلسفه و معنای تفکر در هیدگر
نویسنده:
علی فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده: پایان فلسفه برای هیدگر پایان متافیزیک است که البته نباید آن را به معنای کمال و دارای برترین کمالات شدن تصور کرد، چرا که به زعم او هیچ معیار و میزانی وجود ندارد که در باب کمال دوره‌ای بر دوره‌ای دیگر داوری کنیم. نمی‌توانیم تفکر افلاطون را کامل‌تر از تفکر پارمنیدس بدانیم یا تفکر هگل را بر تفکر کانت ترجیح دهیم، هر دوره‌ای در فلسفه ضرورت خاص خود را دارد. پایان فلسفه برای هیدگر مرحله‌ای است که در آن تمام تاریخ فلسفه در نهائی‌ترین امکان آن جمع و متمرکز گردیده است. تحول فلسفه با تکون و پیدایش و نضج علوم همراه بوده است، اما علوم در ادامه، راه خویش را از فلسفه جدا ساختند. امروزه علوم متکفل بسیاری از پرسش‌های گردیده که تا دیروز فلاسفه با آن درگیر بودند و امروزه به به حوزه علوم نقل مکان کرده است. هیدگر نشستن علوم در جایگاه فلسفه را نشانه‌ای برای تمامیت فلسفه می‌داند و در نظر و نگاه او متافیزیک دوره جدید همان خاکی است که علوم از آن نشئت یافته است. خصیصه و بارزه تکنولوژیکِ تفکرِ متافیزیکی در نقطه اوج و مرحله کمال خود به علوم جدید می‌رسد و این حاصل غفلت از وجود و پرداختن به موجودات است که در تاریخ متافیزیک و تاریخ وجود رخ داده است. اما پایان فلسفه به معنای مستحیل شدن فلسفه در علوم جدید نیست هنوز امکانی در درون آن مکتوم و مستور است که هنوز متحقق نشده و بسط و تفصیل نیافته است. از این روی به اعتقاد او باید فلسفه را در گستره و بسط تاریخی خود مورد تأمل و مداقّه قرار دهیم و هیدگر بر اساس همین همه آثار خود را بازخوانی تاریخ وجود قرار داده است و در این واکاوی تاریخ وجود به منشأ آغازین و نقطه سرآغازی می‌رسد که تفکر بالیدن گرفته است و آن نقطه خود وجود است، هیدگر نام این رهیافت خود را به وجود « تفکر» می‌نامد تا را خود را از متعاطیان متافیزیک و فلاسفه جدا کند. از برای این مقصود هیدگر تعریف دیگری از حقیقت ارائه می‌دهد که امکان حقیقت در معنای متافیزیکی در پرتو آن میسر می‌گردد و نیز با بن و بنیاد قرار دادن خود وجود و از رهگذر صفاتی همچون حضور، زمان، رویداد از آن خود کننده و ... که به وجود اسناد می‌دهد و از طریق استمداد از زبان شعر کوشیده است تا از متافیزیک و فلسفه عبور کند و راه دیگری را برای تفکر آینده فرا روی بشر قرار دهد. پس پایان فلسفه و متافیزیک فی‌الواقع برای هیدگر پایان یک آغاز و تمهیدی برای آغازی دیگر است. این رساله در حد بضاعت مزجات خود سعی دارد این ایده را در آثار هیدگر واکاوی کرده نشان دهد. واژگان کلیدی: پایان فلسفه، تفکر، وجود، رویداد از آن خود کننده، شعر، وارستگی، راز
نگرش ریاضیاتی در اندیشة هایدگر
نویسنده:
خشایار برومند,غلامحسین مقدم حیدری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارتباط میان نگرش ریاضیاتی و علم مدرن موضوعی تأمل برانگیز است که پرداختن به آن، نه تنها در فهم ما از معرفت ریاضی تأثیر می گذارد، که در دست یافتن به درکی مناسب از جهان مدرن نیز نقشی کلیدی ایفا می کند. مارتین هایدگر، این مسئله را از نظرگاهی منحصر به فرد تحلیل می کند. در این مقاله ابتدا خلاصه ای از تأملات هایدگر در باب ریاضیات و امر ریاضیاتی ارائه می شود سپس جایگاه تفکر ریاضیاتی در علم مدرن از نگاه هایدگر تحلیل می شود. نهایتاً خطر سلطة تفکر ریاضیاتی و راه نجات از خطر را در اندیشة هایدگر، مطرح می کنیم و به پاره ای از تفاوت های نحوة نگرش وی با تأمل در باب ریاضیات در فلسفة ریاضی متداول اشاره خواهیم کرد.
طبی سازی به مثابة تکنولوژی تبیین و نقد با توجه به آرای هایدگر، برگمان، و فینبرگ در باب فلسفۀ تکنولوژی
نویسنده:
علیرضا منجمی,حمیدرضا آیت اللهی,مهدی معین زاده
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
طبی سازی فرایندی است که در آن پزشکی به قلمروهایی مانند زایمان و تولد، اعتیاد، چاقی، زیبایی، جوان شدن، تنهایی و انزوا، که اساساً پزشکی نیستند، وارد می شود و تدابیری پزشکی برای اصلاح یا درمان آن ها ارائه می کند. دو تبیین اصلی برای طبی سازی ارائه شده است که می توان آن ها را به اختصار تبیین مارکسیستی و تبیین کنترل اجتماعی نامید. این مقاله تلاش می کند تا طبی سازی را از منظری جدید مورد مداقه قرار دهد. مدعای این مقاله آن است که طبی سازی به مثابة تکنولوژی تبیین جامع تری از این پدیده ارائه می کند. در این راستا آرای سه فیلسوف مهم تکنولوژی، هایدگر، برگمان، و فینبرگ در تبیین طبی سازی به مثابة تکنولوژی مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.
تقلیل ایدتیک، خاستگاه جدایی هایدگر از هوسرل
نویسنده:
حسن فتح زاده
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پدیده شناسی با تقلیل تاریخ و فعلیت اشیاء، به پدیده های محض دست می یابد، و بدین ترتیب سرزمین ویژه ی خود را خود می سازد. اما با تقلیل پدیده شناختی «جهان» را از کف می دهیم و باید در ادامه، با آغاز از ایدوس ها و از طریق تقویم پدیده شناختی، صاحب جهان شویم. آن گونه که نشان خواهیم داد پیامدهای تقلیل ایدتیک سهمگین تر از آن است که بتوان جبران اش کرد. موازی با تقلیل جهان، اگوی استعلایی نیز به اگوی مطلق (ایدوس اگو) تقلیل می یابد و بدین ترتیب سررشته ی تقویم جهان را از دست می دهیم. هایدگر خیلی زود متوجه این معضل بزرگ در پدیده شناسی هوسرل شد و با اولیه دانستن جهانمندی به درک متفاوتی از جهان و سوژه (دازاین) دست یافت. در این مقاله ضمن تحلیل علیت و نسبت آن با جهان و اگوی استعلایی، این معضل پدیده شناسی و راه عزیمت از آن به سوی فلسفه ی اگزیستانسیالیستی هایدگر را نشان خواهیم داد. در واقع جدایی این دو از همان نقطه ی آغاز، تقلیل ایدتیک، شروع شده بود.
گلاسنهایت و مسئله ی اراده در فلسفه ی هایدگر
نویسنده:
مهدی کرد نوغانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله ی اراده در فلسفه ی هایدگر حائز اهمیت فراوانی است. این مسئله را می توان از هستی و زمان تا آثار متأخّر هایدگر دنبال کرد. به نظر می رسد علیرغم نقد هایدگر بر سوبژکتیویسم و تفکّر مبتنی بر تمثّل، که نام های دیگری برای اراده هستند، وی تا زمان طرح اصطلاح پیچیده ی گلاسنهایت نتوانست به طور اساسی از اراده فاصله بگیرد. پیش از به پیش کشیدن این اصطلاح، فلسفه ی هایدگر به طور کامل از اراده عاری نیست و اراده در تصمیم های دازاین (در هستی و زمان) و یا به عنوان اراده ای ترانساندانتال (در آثار 1929-1928) که هر اراده ای را ممکن می سازد، نهفته است. پس از این دو دوره، همدلی هایدگر با هیتلر سبب می شود که هایدگر نوعی اراده گرایی جمعی را طرح کند که هر فردی باید اراده ی خود را در راه آن قربانی کند. پس از این سه دوره، هایدگر در مواجهه با نیچه از اراده روی بر می گرداند. نیچه به عنوان متفکّری در پایان متافیزیک غرب و قلّه ی بحث از اراده، هایدگر را متوجه آن می کند که وجود در دوران مدرن همان اراده است که نهایتا در قالب تفکّر تکنولوژیک به صورت ""اراده به اراده"" درآمده است. اگر نیچه مسئله را برای هایدگر مشخص می کند، این اکهارت است که شروعی را برای پاسخ به این مسئله نشان می دهد. این مقاله به روشن کردن این موضوعات می پردازد: منظور از دامنه ی اراده چیست؟، نسبت گلاسنهایت با کنش و انفعال، نسبت اراده و پرسش از وجود و نسبت هایدگر با عرفان مسیحی اکهارت.
هگل، هایدگر و مسالۀ زمان
نویسنده:
محمدمهدی اردبیلی,علیرضا آزادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هرچند هگل نخستین کسی نبود که پای تاریخ را به فلسفه باز کرد، اما بی تردید جایگاه تاریخ در متافیزیک تا پیش از هگل هیچ گاه چنین والا نبوده است. هگل تاریخ را وارد جوهر و جهان کرد؛ به این معنا که جوهر ذاتا پدیده ای تاریخی است و تاریخ همانا تجلی روح جهان است. تقریبا صد سال پس از هگل، فیلسوف دیگری سربرآورد که به تعبیری مفهوم تاریخ و رابطۀ آن با هستی را احیا کرد. وی تلقی غیرتاریخی پدیدارشناسی استادش هوسرل (صرف نظر از نوشته های واپسین هوسرل) را به نوعی پدیدارشناسی تاریخمند بدل ساخت و برای دازاین، یعنی یگانه راه مواجهه با حقیقت هستی، ذاتی تاریخی قائل شد. به اختلافات و اشتراکات هگل و هایدگر بر سر مفهوم تاریخ و تاریخ مندی تاکنون بسیار پرداخته شده است. اما ریشۀ تمام این مباحث، یعنی نگاه این دو متفکر به مفهوم «زمان» عمدتاً کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مقالۀ پیشِ رو ابتدا می کوشد تا تبیینی تقریبی از رویکرد هگل و هایدگر نسبت به مفهوم «زمان»، به دست دهد. سپس با اشاره به انتقادات هایدگر بر هگل (به ویژه برداشت هگل از زمان) در انتهای کتاب هستی و زمان، بکوشد تا در حد توان هگل را از برخی از این انتقادات مبرا کند و حتی برخی از آنها را در خصوص خود فلسفۀ هایدگر وارد بداند.1
جایگاه اخلاق در اندیشه هایدگر و جایگاه هایدگر در فلسفه اخلاق
نویسنده:
محمدجواد موحدی,غلامحسین توکلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
روش پژوهش هایدگر در کتاب «وجود و زمان»
نویسنده:
حسین طریقت پور,محمدجواد صافیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مارتین هایدگر موضوع فلسفه ی خود را وجود قرار می دهد و معتقد است این موضوع در تاریخ تفکر مورد غفلت قرار گرفته و باید توجه خود را به آن معطوف داشت . وی اساس تفکر خود را توجه به هستی و پرسش از وجود می داند ولی نقطه ی آغاز و روش پژوهش او متفاوت است. او برای این کار از وجود خاص انسان (دازاین) شروع می کند که پرسش از وجود، از ویژگی های اساسی اوست. روش وی که به پدیدارشناسی هرمنوتیکی معروف شده است با روش های استدلالی فلاسفه ای چون دکارت و کانت و روش کشف و شهود عرفانی و نیز روش پدیدارشناسی استعلایی هوسرل کاملاً تفاوت دارد. در این روش، رابطه ی انسان (دازاین) با ساختارهای وجودی او و نحوه ی وجود خاص او مورد تحلیل قرار گرفته و به معنی وجود تقرب حاصل می گردد. روش وی می تواند در فلسفه و عرفان اسلامی الهام بخش باشد.
مفهوم «نیستی» در اندیشۀ هایدگر و فلسفۀ چین
نویسنده:
علی اصغر مصلح,مرتضی گودرزی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تحلیل بحث نیستی در فلسفۀ هایدگر به خصوص در آثار متأخر وی، و جایگاهی که وی برای نیستی در وصول به حقیقت هستی و آشکارگی قائل است، اهمیتی به سزا در تاریخ فلسفۀ غرب دارد. هایدگر این بحث را در فرازهای مختلف، از جمله در تبیین دازاین و اگزیستانس و در راهیابی به نسبت های انتولوژیک به صورتی ایجابی و نه سلبی مطرح می کند. وی دازاین را در سیر به سوی نیستی و در حالت ترس آگاهی(Angst) به تصویر می کشد. از طرف دیگر چنین می نماید که مفهوم نیستی در فلسفه های چینی از مفاهیم اصلی و کلیدی محسوب می شود. در تفکر چینی، درهم تنیدگی هستی (Yu) و نیستی(Wu) عامل مؤثری برای درک وحدت و همبستگی میان نیروها و پدیده ها، فعّالیت ها و انفعالات و معنا بخشی به کنش های میان هستنده ها تلقی می شود که با نگرشی هستی شناختی قابل تشخیص است. مسئلۀ اصلی این جستار، ویژگی نیستی و کارکرد آن در تعامل «هستی»(Being) و «ناهستی»(Non Being) است. در این نوشتار برآنیم تا ضمن بررسی معناهای مختلف «نیستی» در دو فلسفه، به تحلیلی تطبیقی در مورد کارکرد این مفهوم در ارتباط میان «نیستی» و «هستی» بپردازیم. همچنین تلاش شده مفهوم غیر پوچ گرایانه و غیرسلبی «نیستی» در فلسفۀ چین به خصوص در آیین های دائویی(Daoism) و ذن بودیسم Zen Buddhism)) با معنای نیستی در اندیشۀ هایدگر مورد مقایسه قرار گیرد و ضمن بررسی مفاهیمی مانند «حقیقت و گشایش»، «راه» و «رهایی از تفکر»، تقرب به سوی هستی مورد کاوش قرار گیرد.
  • تعداد رکورد ها : 1052