جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4322
بررسی اشکالات قوشچی در مساله امامت از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: محمد ابوالقاسمی استاد راهنما: محمد بیدهندی استاد مشاور: مهدی گنجور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف این پژوهش تبیین جایگاه امامت بر اساس اصول و مبانی حکمت متعالیه با تاکید بر نظرگاه علامه سید محمد حسین طباطبایی است .در تاریخ اسلام هیچ مقوله ای مانند مساله امامت مورد اختلاف نظر و معرکه ارا قرار نگرفته است. از جمله این موارد نقد فاضل قوشچی بر خواجه نصیر طوسی در شرح تجرید الاعتقاد است که به روش توصیفی تحلیلی در این پزوهش مورد بررسی و نقد و تحلیل قرار گرفته است. فارغ از اختلاف نظر اهل سنت و تشیع در مقوله امامت، برخی از علماء شیعه همانند شیخ طوسی و شیخ مفید هم براساس قرآن و روایات استنباط می‌کنند که نبی و امام از آن حیث که نبی و امام هستند پرداختن به امور سیاست و تدبیر جامعه بر آنها واجب نیست، اما از ابن میثم بحرانی به بعد، نزد شیعه متداول شد که هر نبی و امام لزوما ولایت و سرپرستی و تصرف در امور نیز دارد. بدون توجه به اصول و قواعد حکمی و فلسفی نمی‌توان تبیین جامعی از جایگاه و نقش امام در عالم هستی ارایه نمود. فاضل قوشچی در مواردی مانند عصمت امام و جایگاه و فضلیت امام و لطف بودن آن و وجوب نصب امام و نظایر این موارد با خواجه نصیر مخالفت می کند. مخالفت فاضل قوشچی و امثال او ریشه در نوع هستی‌شناسی این اندیشمندان دارد که نتوانستند فهم عمیقی از مراتب وجودی و عوالم هستی و تناظر وجودی امام با مراتب هستی داشته باشند. در هستی شناسی علامه طباطبایی که مبتنی بر حکمت متعالیه صدرایی است براساس اصولی مانند اصالت وجود، تشکیک در وجود، قاعده امکان اشرف و به طور کلی هستی‌شناسی تاویلی و نظایر آن هدایت باطنی امام مهمترین ممیزه امام است که مورد توجه بسیاری از متکلمان مسلمان نبوده است و در این پژوهش از طریق گفتگوی بین علامه طباطبایی و فاضل قوشچی به سامان رسیده است. در این نگاه امام نه تنها راهنمای ظاهر اعمال است بلکه پیشوای باطن اعمال در جهت نیل به حیات معنوی و لقای الهی است. شناخت این معنای از امامت در واقع پاسخ علامه طباطبایی به فاضل قوشچی است که البته متوقف بر مقدماتی است که ماخوذ از براهین عقلی و فلسفی و اصول حکمی و عرفانی است.
بررسی نقش عقایددرسرنوشت ونجات اخروی انسان ازمنظرعلامه طباطبایی وابن عاشور
نویسنده:
پدیدآور: نرگس خدمتگذار استاد راهنما: عباس اسماعیلی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقاید در کنار احکام و اخلاق از ارکان اساسی معارف اسلامی محسوب می شود. از دیدگاه دانشمندان اسلامی نیز از مهمترین و تعیین کننده ترین حالات بشری و زیربنای تفکرات انسانها شمرده شده است به طوری که می توان گفت پایه تمام جهت گیری های او در زندگی دنیا و آخرت است. از سوی دیگر نجات اخروی و سرنوشت ابدی انسان نیز از دغدغه های همیشگی انسان بوده است. زیرا از نظر اسلام اعمال انسان با معیار عقاید او ارزیابی و پذیرفته می‌شود و نخستین چیزی که در بازجویی‌های پس از مرگ از انسان سؤال می‌شود، عقاید اوست. این پژوهش در صدد است تا به صورت توصیفی و تحلیلی و با روش کتابخانه‌ای، با بررسی آیات قرآن و با تکیه بر آراء و نظرات تفسیری علامه طباطبایی و ابن عاشور نقش عقاید را در نجات و رسیدن به سعادت و یا شقاوت او بررسی نماید. یافته های پژوهش نشان می‌دهد که تمسک به کتاب الهی؛ مستند بودن به دلیل و برهان؛ منطبق بودن عقاید بر فطرت انسان؛ متکی بودن به عقل و استدلالهای عقلی؛ متکی بودن بر علم غیب از جمله ملاکهای شناخت عقاید درست از نادرست می‌باشد. همچنین ایمان به خدا و رسول خدا (ص)؛ ایمان به معاد، انجام اعمال صالح،اطاعت از خدا و رسول (ص)؛ رعایت تقوا؛ پای بندی به نماز؛زکات؛ تزکیه نفس؛ شفاعت؛ و نیکو کار بودن از جمله عوامل نجات اخروی محسوب می شوند. از موانع شناخت عقاید صحیح نیز می‌توان به عدم معرفت کامل نسبت به خدا، وجود امراض قلبی؛ مادی گرایی، باطل گرایی؛ظن و گمان؛رشک و حسادت؛ طمع ورزی، تقلید کورکورانه اشاره نمود. راهکارهای احیاء عقاید،از منظر آموزه های دین اسلام نیز عبارتند از؛ کسب معرفت نسبت به خدا و جهان هستی؛ بصیرت یافتن نسبت به عقاید صحیح، دست یابی به حکمت، اقتدا به اسوه حسنه؛ استفاده از موعظه حسنه، ارائه برهان ، مجادله نیکو.
معناورزی در قرآن کریم بر پایه روش «تعمیم»از نگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: زهرا کریمی استاد راهنما: احمد زارع زردینی استاد مشاور: سید محمد موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نزدیکترین دانش در مطالعات سنتی به آنچه امروزه نشانه شناسی گفته می شود علوم بلاغی است. و پیوند مطالعات قرآن شناسی با مطالعات علوم بلاغی در قرآن شناسی پیشینه ای کهن دارد و اینکه چگونه انجام این مطالعات بر قرآن به زایش و شکل گیری و تحول و توسعه دانش بلاغت منجر گردید. اما مطالعات«نشانه شناسی» که بستر و ریشه اش را در علوم بلاغی سنتی می توان باز جست امروزه در یک تحول دقیق و عمیق به نشانه شناسی (علم الدلاله) انجامیده است و دایره شمول نظریاتش نه تنها نشانه های زبانی که همه نظام های نشانه ای دیگر(همچون پوشاک، غذا و...) را در بر می گیرد. در بومی سازی این دانش در مطالعات قرآن شناسی می توان از مسیرها و روش های متفاوتی استفاده نمود. در پایان نامه پیش رو یکی از زیر شاخه ها یعنی موضوع تعمیم دنبال شده است.برای درک بهتر مفهوم تعمیم با رویکرد نشانه شناسی لازم است دریچه سخن را از دانش نشانه شناسی طراحی نمود.
ماهیت وحی در اندیشه علامه طباطبایی و حسن حنفی مطالعه تطبیقی
نویسنده:
پدیدآور: عباس جاسب رشک الفریجی استاد راهنما: احمد کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف این پژوهش با عنوان « چیستی وحی در اندیشه علامه طباطبایی و حسن حنفیه» بررسی تطبیقی و تبیین ماهیت وحی در اندیشه دو عالم که هر یک در رشته خود پیشگام به شمار می روند، یعنی علامه سید محمد حسین طباطبایی، مفسر و فقیه معاصر، و دیگری: دکتر حسن حنفی، پیشگام مدرنیته و نوسازی در دین است تا ماهیت نزول را به روایت و گزارش هر یک بیابد. این پژوهش از طریق بررسی استقرایی و تحلیلی کتب این دو اندیشمند و در نهایت مقایسه دیدگاه‌هایشان سامان یافت. نتایج این تحقیق نشان داد که اندیشه طباطبایی و حسن حنفی در تغییر پذیری برخی شرایع وحیانی دارای اشتراک است اما حسن حنفی می گوید این تغییرات حتی در ماهیت وحی است در حالی که طباطبایی تغییر را فقط در صورت و شکل شرایع می بیند. دلایل نزول وحی برای هر دو اندیشمند مهم است، اما طباطبایی بر ادامه اعتبار وحی برای هر زمان و مکانی تأکید می کند، در حالی که حسن حنفی همین را دلیل بر محدود بودن وحی می داند. طباطبایی اعجاز کلام قرآن و معانی وحی الهی را تأیید می کند اما حسن حنفی می‌خواهد تا وحی را انسانی و غیر الهی نشان دهد و ایدئولوژیک بودن آن را از بین ببرد.
رویکرد علامه طباطبایی به مسئله حقانیت و نجات در ادیان
نویسنده:
پدیدآور: امیرحسین نوبتی سندیانی استاد راهنما: قدرت‌الله قربانی استاد مشاور: سید شهاب الدین حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
امروزه بشریت با کثرت و تنوع حیرت انگیزادیان ومذاهب گوناگون روبرواست. ودنبال یافتن پاسخ این پرسش است که ازبین ادیان موجود درجهان کدام یک حق است؟ وکدام دین میتواند موهبت نجات را برای بشریت فراهم کند؟ این نوشتار به تبیین دیدگاه علامه طباطبایی درخصوص حقانیت ادیان ومسئله نجات پرداخته وبا بررسی نظرات ایشان، تلاش دارد رویکرد متفاوتی را دراین موضوع ارائه نماید. علامه قائل است مسئله نجات و حق بودن، دو مقوله جدا ازیکدیگرند ونباید این دومقوله را با هم خلط کرد. ازبررسی آثار مختلف علّامه طباطبایی می توان استنباط نمود که وی با ارائه دیدگاهی نوین، بر این باوراست که ادیان الهی، غیرازاسلام، به نحوی هرچند فروتربهره‌هایی ازحقیقت دارند، به همین دلیل پیروان سایرادیان هم میتوانند، البته با شرایطی، اهل نجات و رستگاری باشند، اما دین اسلام به عنوان خاتم ادیان، کاملترین دین محسوب شده، از حقانیت کاملتری برخوردار است و نیزبه بهترین وجه می تواند پیروان خود را به فلاح و رستگاری نائل نماید. علامه طباطبایی درآثارخود بحث مستقلی درباره تنوع ادیان مطرح نکرده‌اند؛ اما دربرخی آیات مطالب دقیق وعمیقی را متذکر شده‌اند. علامه قائل به تکثر ادیان نیستند، همانطورکه درگذشته اشاره کردیم ایشان معتقد هستند که دینی که از سوی خدای متعال برای هدایت بشرنازل شده است یک دین بیش نیست وتمام ادیان آسمانی که بر انبیای مختلف تجلی یافته است درحقیقت، تجلیات همان حقیقت واحد هستند. از نظرایشان اساساً، ادیان اختلاف ذاتی ندارند بلکه اگراختلافی نیزهست، اختلافات غیرذاتی است و به جزئیات مربوط می‌شود. علامه طباطبایی با رویکردی نوین، با طرح مسئله وحدت ذاتی ادیان وحقیقت مشترک ادیان آسمانی، محل نزاع ومسئله را تغییر داده وهیچ گونه تعدد وکثرتی برای ادیان قائل نیست.ایشان همچنین درمسئله نجات پیروان ادیان، اولاً نجات را منحصردرپیروی ازدین حق، دین توحید که برخاسته از فطرت الهی انسان است، می داند. به عبارت دیگر، سعادت و نجات ازآن کسی است که به تمام انبیای الهی ایمان آورده وبه دین حق جامه عمل بپوشاند. وکسانیکه بنا به جهل قاصرانه خویش یا جبر زمانه، و بدون تقصیر، نتوانسته اند این مسیرهدایت را تا به انتها دنبال نمایند، به شرط آنکه همان مقدارازدین حق که دریافت نموده اند راعمل کنند، مشمول سعادت ونجات می داند.
تحلیل کنش‌گری انسان با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: حمید احتشام کیا استاد راهنما: حبیب‌اله دانش شهرکی استاد راهنما: احمد عابدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله تحلیل کنش‌گریِ انسان از منظر فیلسوفان و متکلمان اسلامی با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی مورد بررسی قرار گرفت. کنش‌گری به‌مثابه عمل بلکه دقیق‌تر به‌مثابه فرآیندشناسی صدور فعل آگاهانه از انسان تلقی شد و برای تبیین و تحلیل آن به مؤلفه‌هایی چون علم، اراده، اختیار، میل، احساسات و اموری مانند آن توجه شد و در نهایت و با تأکید بر دیدگاه علامه، عمل یا کنش‌گری انسان فعل معطوف بر علم به معنای علم عملی تبیین شد و مقوله‌هایی چون میل، اراده و اختیار به آن تحویل برده شد. در این رساله ضمن تبیین علم عملی به‌مثابه علمی که رهبری کنش‌گری در انسان (فاعل بالقصد) را بر عهده دارد، نسبت آن با اختیار و اراده نیز نمایان شد. در این تحقیق توضیح دادیم، «علم عملی» صرفا شناختاری نیست؛ بلکه بر خلافِ علم نظری که کاملا شناختاری است، دارای وجه انگیختاری نیز بوده و ازاین‌رو انبعاثِ قوای فعاله نفس را برعهده دارد. همچنین به احساسات و عواطف انسانی به‌مثابه ریشه‌های شکل‌گیری علم عملی توجه کرده و توضیح دادیم خاستگاه این احساسات و عواطف، اقتضائات انسانی است. ما در ادامه به نظریه‌پردازی درباره قلب انسان به‌مثابه ساحتی دوگانه پرداخته که واجد بار ارزشی بوده و به دو ساحت عقلانی و جهلانی تحلیل می‌شود. قلب در این دیدگاه مرکز شناخت عملی با رویکرد ارزشی است. بنابراین تحلیل هر آنچه از انسان به مثابه فعل آگاهانه صادر می‌شود در نهایت با شناختی عقلانی یا جهلانی در قلب مواجه می‌شود. «قلب انسان» به‌مثابه قوه شناخت عملی، وجهی دیگر از همان نفس ناطقه است با این تفاوت که نفس‌ناطقه مشترک بین تمام انسان‌ها و فاقد بار ارزش‌شناختی است، اما «قلب» دارای بار ارزش‌شناختی تبیین شد و از این منظر به دوگانه‌ای با عنوان عقل و جهل، نور و ظلمت، توحید و شرک، ملک و شیطان و ... قابل تحلیل است. در واقع قلب انسان مرکز شناخت عملی است که با اقتضائات عقلانی و جهلانی و احساسات معطوف به آن علم عملی یعنی فایده‌انگاری‌ها (تصور و تصدیق به‌فایده) را به وجود می‌آورد.
تطبیق عالم مثال و عالم برزخ از دیدگاه علامه طباطبایی و علامه جوادی
نویسنده:
پدیدآور: زینب اصغریان استاد راهنما: معصومه اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
برزخ چه از واژه براز به معنای زمین پهناوری که بین دو دریا یا رودخانه بزرگ فاصله انداخته است گرفته شده باشد چه معرب باشد و از برزه به معنای حاجز و جدا کننده گرفته شده باشد در لغت ان را به معنای حائل یا حد وسط بین دو چیز معنا کرده اند. برزخ در میان حکما، متکلمان و عرفا معانی متفاوتی دارند که البته با یکدیگر بی ارتباط نیستند. برزخ در اصطلاح فلاسفه همان عالم مثال است که حد وسط عالم ماده و عالم عقل می باشد. یعنی این عالم از ماده مجرد است اما برخی آثار ماده را دارد ، مانند کم ،کیف ، وزن و ... که فلاسفه عالم مثال را به متصل و منفصل تقسیم کرده اند. عالم مثال متصل عالمی است که به نفس انسان وابسته است و ذهن انسان در پیدایش آن نقش دارد. مانند صورت های ذهنی . عالم مثال منفصل عالمی است که به ذهن انسان وابسته نیست و قوه ادراک انسان در پیدایش آن نقشی ندارد. مثل وجود انسان در عالم برزخ و وجود فرشتگان. پیروان مشا و ابن سینا بر خلاف اشراق و صدرایی این عالم را انکار می کنند. در میان عرفا مراتب ظهور وجود بی نهایت است اما این مراتب در 5 مرتبه کلی با عنوان حضرات خمص قرار می گیرد که مرتبه سوم مرتبه ارواح جزییه یا همان عالم مثال است که عالم برزخ نیز نامیده می شود. این مرتبه از وجود ذو وجهین است یعنی هم شبیه عالم عقل و هم شبیه عالم ماده است . از ان جهت که ماده ندارد به عالم عقل شبیه است و از آن جهت که آثار ماده را دارد شبیه به عالم ماده است. که برزخ را به دو قسم برزخ صعودی و نزولی تقسیم میکند. برزخ نزولی عبارتست از تجلی خداوند در مرتبه ای از عالم هستی که آن عالم امری مجرد است اما برخی آثار عالم ماده را دارد مثل عالم فرشتگان. و برزخ صعودی ، عالم ارواح انسانی بعد از مفارقت از نشئه دنیایی است که به تعبیر ملاصدرا با همان رشد و تکامل انسان و حرکت جوهری به این مرتبه تجرد برزخی می رسد. در اصطلاح متکلمان عالم برزخ ، عالم میان مرگ و قیامت است. در میان مفسران نیز به معانی مختلفی به کار رفته است .
مواقف آخرت از دیدگاه علامه طباطبایی در مقایسه با رویکرد ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: حمیدرضا حیدری استاد راهنما: مهدی ساعتچی استاد مشاور: سیدرضا قائمی رزکناری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
فیلسوفان مسلمان از ابتدا به تبیین فلسفی وعقلی آموزه‌های دینی اهتمام داشته‌اند.از جمله آموزه‌های مهم در سنّت اسلامی آموزه معاد هست.جزئیات مسئله معاد همچون چگونگی مواقف آخرت جزء مسائلی نیست که به صورت پیشادینی برای انسان روشن باشد؛ ولی تلاش برای فهم معقول آن پس از مواجهه با آموزهای دینی میسّر است. از جمله فیلسوفان مسلمانی که به این مهم اهتمام ورزیده‌اند می توان به ملاصدرا وعلامه طباطبایی اشاره کرد.ملاصدرا در آثار خودش به تفصیل به این مسئله پرداخته است، وپیش از این پژوهش هایی در تبیین نظریات وی انجام شده است. اما در تبیین دیدگاه‌های علامه طباطبایی در این زمینه، پژوهش جامع و درخوری صورت نگرفته است؛ از این رو جای پژوهشی که مستقلاً به دیدگاه‌های علامه طباطبایی بپردازد خالی است. از طرفی می دانیم که علامه طباطبایی به عنوان یکی از چهره‌های شاخص سنّت حکمت متعالیه صدرایی شناخته می‌شود، با این حال وی هرگز اثری به سبک فلسفه صدرایی در بحث معاد تالیف نکرده است. از این رو بررسی دیدگاه‌های او در مقایسه با رویکرد ملاصدرا در این زمینه بایسته است. روش علامه طباطبایی در تبیین مواقف کاملاً مستند بر آیات وروایات است وبه ندرت به تاویلات فلسفی روی آورده است؛ به بیان روشن‌تر علامه طباطبایی بر خلاف ملاصدرا سعی داشته است که چارچوب کلی را از آیات وروایات گرفته وبعد در فهم و تبیین موقف اگر نیاز به تبیین وتاویل فاسفی بود ارائه دهد.
بررسی مسئله مسئولیت اخلاقی و جبر طبیعی و اجتماعی از دیدگاه علامه طباطبایی:سازگارگرایی یا ناسازگارگرایی
نویسنده:
پدیدآور: الناز شاکری استاد راهنما: فرشته ابوالحسنی نیارکی استاد مشاور: مهران رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحث مهم اخلاقی که از گذشته توجه فیلسوفان اخلاق را به خود معطوف کرده مسئله مسئولیت اخلاقی است.در طول تاریخ مباحث اخلاقی و مسائل فراوانی تحت عنوان معنای مسئولیت،شرایط آن،خصوصیات مکلف و ویژگی های سائل مطرح شده است.نکته قابل تامل و مهم این موضوع در آنجاست که به ارتباط آن با برخی مباحث فلسفی و کلامی و برخی علوم دیگر مثل علوم طبیعی توجه کنیم.این مسئله از طرفی با مباحثی از جمله اختیار و علیت و جبر توامان شده است .امروزبه دلیل رشد چشمگیری که در علوم جامعه شناسی،مردم شناسی و روان شناسی پدید امده مسئله مسئولیت اخلاقی انسان را به چالش های جدی فراخوانده و بر اهمیت آن می افزاید برخی از اندیشمندان علوم انسانی با رفتارهای انسان،هرکدام به نوعی اختیار و اراده آزاد را از انسان نفی کرده و اذعان می کنند که آدمی کمتر به عنوان فاعل های داری اختیار وآزاد به شمار می آیند اما آنچه که اغلب در مباحث مسئولیت به آن توجه می شود،اراده انسانی است زیرا در غیر این صورت پیامد چنین دیدگاهی نفی مسئولیت اخلاقی از آدمی می باشد.به همین دلیل بحث از اراده انسان و مسئولیت به شدت به هم وابسته است. نکته ای که برای ما در این مقاله حائز اهمیت است ارتباط بین اراده آزاد و مسئولیت اخلاقی است؛و رویکردی که علامه طباطبایی راجع به این مساله دارد.مسئویت اخلاقی شامل وظایفی است که هر فرد برای رعایت حقوق دیگری برعهد دارد که این می تواند شامل خود فرد یا اشخاصی غیر فرد باشد. مسئولیت اخلاقی در بین فیلسوفان غربی از از اهمیت بسزایی برخوردار است آنها تلاش های بسیاری در این زمینه انجام دادند و برآن بودند که اختیار مهمترین زیربنای مسئولیت اخلاقی است و به منظور حل اختلاف بین اختیار و جبری بودن عالم دیدگاه های مختلفی را در پیش گرفتند که گروهی چنین رابطه ای را می پذیرند و گروهی دیگر آن را رد می کنند،هرکدام متناسب با دیدگاهایشان درجات مختلفی از اختیار را در انسان قائل شدند.88گروهی تسلیم این اختلاف شدند و دیدگاه ناسازگارگرایان را در پیش گرفتند و گروهی دیگر مختار بودن انسان را با جبرگرایی توام دانسته و دیدگاه سازگارگرایی را در پیش گرفتند،اما آنچه که جمع بیشتری به آن معترف هستند ضرورت پذیرش اراده آزاد برای پذیرش مسئولیت اخلاقی است.نگرش ناسازگارگرایی می تواند از سه منظر اختیار گرایی و جبرگرایی و ناسازگارگرایی سخت مورد مطالعه قرار گیرد. ایپیکوریان،کانت،آکمپیل و روبرت کن جز آن دسته اختیارگرایان هستند که در اختلاف بین جبرگرایی و اختیار،انسان را موجودی دارای اختیار تام در نظر گرفتند و هرگونه دیدگاه جبرگرایی در باب آن را نفی کردند.در مقابل افرادی مانند رواقیان و اسپینوزا که انسان را حاصل مواردی مانند حوادث گذشته محیط،وراثت،ژنتیک و... دانسته اند و چه بسا انسان را موجودی مجبور و اعمالش را نیز اجباری می دانند. در آثار غربی ذکر شده است که تا عصر مدرن گرایش بیشتر به سمت دیدگاه ناسازگارگرایی بوده است اما با عبور از عصر مدرن و با ورود هابز و هیوم به عالم فلسفه دیدگاه سازگارگرایی به طور جدی مطرح می شود و رشد می کند. جبر دو دسته است:1-جبرطبیعی 2-جبر مابعدالطبیعی جبرطبیعی خود به دو دسته طبیعی برون فردی مانند محیط،خانواده،معلم،... و طبیعی درون فردی مانند ژنتیک،وراثت و... تقسیم می شود. مساله ما بررسی مسئولیت اخلاقی در بستر مساله جبر و اختیار است و ما تلاش می کنیم علامه را با توجه به دیدگاه- های مختلف سازگارگرایی یا ناسازگارگرایی بررسی کنیم و بگوییم اگر علامه در این ادبیات قرار گیرد دیدگاهش چگونه است. ما پاسخ های علامه را در باب توجیه مسئولیت اختیاری با توجه به عوامل مختلف طبیعی مثل خانواده،ژنتیک،جنسیت،تغذیه... رصد می کنیم تا نشان دهیم علامه سازگارگرا است یا ناسازگارگرا و تبیین فلسفی ای از آن ارائه می دهیم. نوآوری این پژوهش در آنجاست که،این پژوهش برای اولین بار به طور مستقل به بررسی مساله مسئولیت اخلاقی با در نظر گرفتن تاثیر جبر طبیعی و اجتماعی،از دیدگاه علامه طباطلایی به عنوان فیلسوف مسلمان می پردازد تا نشان داده شود ایشان فیلسوفی سازگارگرا است یا ناسازگارگرا .هرچند که علامه آثار مستقلی در این باب ندارند اما می توان به طور پراکنده این مباحث را در آثار ایشان یافت.
تفسیر و بطن از نظر علامه طباطبایی بین اتحاد و افتراق
نویسنده:
پدیدآور: بلال محمد عبد الصاحب عبد الصاحب استاد راهنما: مهراب صادق‌نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عنوان پایان نامه ای که پیش روی شما قرار می دهم، البطن و تاویل از منظر علامه طباطبایی بین اتحاد و افتراق است. آنچه در ادامه می آید تبیین بطن و تاویل از نگاه علامه طباطبایی و تأثیر آنها در روح و فکر جامعه بشری است. همچنین ضرورت تأویل را توضیح میدهد؛ به این دلیل که افراد زیادی هستند که در زمان خود به دنبال گمراه کردن افراد بودند، لذا ضرورت بحث از تاویل روشن می شود. به همین ترتیب، بطن و معنای آن را از نظر مفسران توضیح دادیم که از جمله دیدگاه آیت الله محمد هادی معرفت است که بطن قرآن را همان تاویل می دانستند که در پژوهش ما این موضوع از ضروریات تاویل است. همینطور در اثبات بطن آمده است که علامه طباطبایی می فرماید قرآن کریم با کلمات و الفاظ خود اهداف دینی را روشن می کند و احکام لازم را در مورد اعتقادات و کار با آن به مردم ارائه می دهد. و امکان تأویل را بیان کردیم، یعنی گروهی از مفسران توضیح دادند که تأویل همان تفسیر است که مراد اصلی از کلام به شمار می رود و به چگونگی شناخت بطن و تأویل پرداختیم. و اینکه باطن قرآن در فهم بقیه آیات قرآن از اهمیت بالایی برخوردار است، بنابراین برای تفسیر و فهم قرآن شرایطی است که در شایستگی انسان در تفسیر قرآن و علم به باطن آیات باید رعایت شود. و در این بحث از روش علامه طباطبایی ره یاد کردیم: برخی از مفسرین معنای تاویل را همان تفسیر می دانند که بر مراد حقیقی کلام دلالت دارد و گروهی دیگر معتقدند منظور از تاویل همان معنای مخالف ظاهر الفاظ است. و این معنا در بین متاخرین شایع است کما اینکه معنای اول بین قدمای از مفسران رایج بود و علامه طباطبایی بعد از اشاره به آراء مختلف به این دیدگاه متمایل می شود که تأویل، حقیقی است که گزاره های قرآنی از قبیل حکم، نصیحت یا حکمت بر آن استوار است و برای همه آیات محکم و متشابه قرآن وجود دارد. و اینکه از جمله مفاهیمی نیست که با کلمات نشان داده می شود. بلکه از امور عینی متعالی ای است که از محدودیت های الفاظ به دور است و خداوند آن را به همراه قید لفظ به کار برد برای اینکه تقریب به ذهن گردد مانند مثال ها که برای تقریب برخی مسائل به ذهن به کار برده می شوند و متناسب با فهم شنونده به تبیین مسائل می پردازند. و قرآن کریم لفظ تاویل را به کار نمی برد مگر در معنایی که ما ذکر کردیم و علامه طباطبایی معتقد است که علم به تاویل مخصوص خداوند نیست و این ادعا را با تکیه بر برخی ادله قرآنی و روایی مطرح می کند که در جای خودش به ادله مذکور خواهیم پرداخت.
  • تعداد رکورد ها : 4322