جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2068
نقد و بررسی فرضیه تکامل با تاکید بر آراء علامه طباطبایی و شاگردان (علامه مصباح یزدی، شهید مطهری و آیت ا... جوادی آملی)
نویسنده:
نویسنده:لیلا سلیمانی؛ استاد راهنما:احسان ترکاشوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
فرضیه‌ ای که پایه و اساس زیست‌شناسی نوین محسوب می‌گردد، فرضیه‌ی تکامل انواع می‌باشد و مساله ی تکامل انسان در آن، مورد مناقشه‌ی فیلسوفان بوده، که برخی آن را مردود دانسته و برخی دیگر به گونه‌ی محدود و بعضی نیز به‌طورکلی آن را پذیرفته‌اند. انسان داروینی موجودی تک ساحتی و برخاسته از دل طبیعت است که براثر تصادف و با مساعدت انتخاب طبیعی در تنازع بقا، بدون آنکه خالقی داشته باشد، تکامل‌یافته و تدریجاً به انسان تبدیل‌شده است. بر اساس این فرضیه، انواع کنونی نتیجه تکامل انواع پیشین قبل از خود هستند و این تکامل به‌صورت تدریجی در طی زمان‌های طولانی انجام‌گرفته است. حال، این فرضیه مورد تائید حکمای اسلامی نمی‌باشد، چنان چه علامه طباطبایی (ره) می‌فرماید؛ محور فرضیه تکامل بر خلقت تدریجی آدم است که با ظاهر قرآن سازگاری ندارد و در قرآن بر دفعی بودن و تام بودن و نوع متمایز در خلقت انسان تصریح‌شده است، از سوی دیگر تئوری تکامل از حیث تجربی ثابت نگردیده و اجماعی بر آن نیست. علامه مصباح یزدی (ره) در این زمینه اعتقاددارند که فرضیه تکامل در حد فرض و احتمال است و با دلایل تجربی خلقت انسان در تعارض می باشد. شهید مطهری قائل است که فرضیه داروین یک فرضیه علمی است نه نظریه ای قطعی و قابل ابطال می باشد. وی فرضیه ی تکامل را نفی کرده و به خلقت تدریجی انسان و تکامل مجزای گونه‌های معتقد است و آیت‌الله جوادی آملی می‌فرماید که برفرض اثبات علمی، فرضیه داروین معارض با محتوای تعالیم دینی در زمینه خلقت نسل کنونی بشر از یک پدر و مادر نمی‌باشد.
ظرفیت‎ شناسی فلسفۀ اسلامی معاصر در پاسخ‎ به پرسش‎های مبنایی عدالت اجتماعی علامه طباطبایی و شاگردان: شهید مطهری، آیت الله جوادی آملی، آیت الله مصباح یزدی
نویسنده:
نویسنده:سید علی اکبر هاشمی کرویی؛ استاد راهنما:احمد واعظی؛ استاد مشاور :حسین توسلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسائل مربوط به اجتماع اغلب، از مسائل مربوط به فرد انسان پیچیده‌تر است. این در باب عدالت نیز صادق است و از این‌رو پژوهش در باب زوایای مختلف عدالت اجتماعی دشواری‌های ویژه خود را دارد. پرسش اصلی رساله پیشِ رو این است که فلسفه اسلامی معاصر تا چه میزان ظرفیت و توان پاسخ‌گویی به پرسش‌های فلسفی بنیادین را در باب عدالت اجتماعی دارد؟ رهاوردهای این رساله دو بخشند؛ یکی پرسش‌های مبناییِ گردآوری‌شده در فصل دوم که تلاش شده است تا همۀ بحث‌های اصلی و مهمِ عدالت‌پژوهی را دربر گیرد. این پرسش‌ها ذیل فلسفه اخلاق و فلسفه سیاسی طرح و بررسی می‌شوند و ما آن‌ها را به‌گونه استقرایی ذیل سه دسته پرسش‌های ناظر به چیستی، پرسش‌های ناظر به چرایی و پرسش‌های ناظر به چگونگی عدالت گرد آوردیم. برخی از این پرسش‌ها عبارتند از: عدالت چه نسبتی با مفاهیم ارزشی دیگر دارد؟ عدالت ارزشی عینی و واقعی است یا خیر؟ منبع شناخت امور عادلانه از غیر عادلانه چیست؟ قانون و عدالت چه نسبتی با هم دارند؟ انسان بنابر طبع خود عدالت‌گزار است یا عدالت‌گریز؟ حکومت در زمینۀ استقرار و تحقق عدالت در جامعه چه نقش و وظیفه‎ای برعهده دارد؟ رهاورد دیگر پاسخ‎‌هایی است که از عرضۀ نظریه‌های عدالتِ این فیلسوفان بر پرسش‌ها به‌دست آمده‌اند. در بحث از چیستی عدالت در مجموع، نظریه‌های متفکران مورد بحث به اغلب پرسش‌ها پاسخ‌هایی دارد. میزان و چگونگی پاسخ‌گویی در پرسش‌های ناظر به چرایی نیز از جهت کمی و کیفی تقریبا مانند پاسخ‌گویی به پرسش‌های دسته پیشین است. اما کمیت و کیفیت بحث‌ها در پاسخ به پرسش‌های ناظر به چگونگی عدالت بسیار پایین است. در مجموع هر چه از عدالت درونی و فردی به‌سوی عدالت اجتماعی و از چیستی به‌سوی چگونگی می‌رویم، و در یک کلام، هر چه از بحث‌های انتزاعی به‌سوی بحث‌های انضمامی‌تر پیش می‌رویم، بحث‌های فلسفه اسلامی معاصر از جهت کمی و کیفی ضعیف‌تر می‌شود.
فلسفه، علم و نسبت میان آن دو از دیدگاه علامه محمد تقی جعفری و آیت ا.... جوادی آملی
نویسنده:
نویسنده:رضا جهانی؛ استاد راهنما:مرتضی عرفانی؛ استاد مشاور :علی اکبر نصیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی اندیشه‌های مختلف درباره فلسفه و علم گسترده می‌باشد و نسبت فلسفه و علوم و تاثیر هریک بر دیگری در فلسفه اسلامی جایگاه خاصی دارد. در پژوهش حاضر به نظرات علامه جعفری و آیت الله جوادی آملی درباره نسبتی که میان فلسفه و علم وجود دارد پرداخته شده است. مسئله اصلی اینکه از دیدگاه علامه جعفری و آیت الله جوادی فلسفه و علم چیست و نسبت آن دو چگونه است ؟ و فلسفه چگونه در تولید نظریه-های علمی نقش آفرینی می‌کند. با روش توصیفی، تحلیلی نظرات این دو متفکر در مورد فلسفه، علم و علم دینی مورد بررسی قرار گرفته و علامه جعفری از فلسفه انتظارات بالاتری دارد. از دیدگاه ایشان نقش علم در تکامل حیات انسان می‌باشد و علم و دین و فلسفه را از ارکان حیات معقول می‌دانند‌. آیت الله جوادی آملی‌، معتقد است که موضوعات علوم و به تبع، موضوعات مسائل آن‌ها محمول های مسائل فلسفی اند از این‌رو نظام روابط طولی میان مسائل فلسفه (مبادی فلسفی علوم) و مسائل علوم برقرار است و بحث درباره وضع متنوع موجودات و پدیده ها بدون در نظر گرفتن اعتبار وجودی شان امکان پذیر نیست .بنابراین علم اسلامی ره آورد فلسفه الهی است.
بررسی انتقادی و مقایسه‌ای دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی و آیت‌الله مصباح یزدی در زمینه قلمرو دین
نویسنده:
نویسنده:عیسی معلم؛ استاد راهنما:صفدر الهی راد؛ استاد مشاور :محمدعلی محیطی اردکان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث قلمرو دین یکی از مباحث مهمی است که در طول سالیان متمادی، مورد بحث دانشمندان بوده است. در کشور ما نیز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این بحث کاربرد بیشتری پیدا کرد. اصل و چگونگی حکومت‌دینی و اسلامی‌سازی علوم دو نمونه از مواردی است که مبنای آن در قلمرو دین مشخص می‌شود. دو اندیشمند معاصر که در این زمینه تلاش علمی و عملی فراوانی داشته‌اند، آیت‌الله جوادی آملی و آیت‌الله مصباح یزدی هستند. از همین رو با نگاه توصیفی، تحلیلی و انتقادی این دو دیدگاه را بررسی می کنیم. در تقریر رایج از آیت الله جوادی، همه علوم در «قلمرو دین» جای می‌گیرند. همه علوم را به شرط علم بودن(نه صرف فرضیه یا گمان)، یا استنباط از متون دینی و اسلامی دانسته است. در برخی موارد حجیت علوم و مبتنی بودن بر فلسفه اسلامی را، دلیلی بر دینی بودن این علوم می‌دانند. به نظر نگارنده، تقریر رایج، به دلیل استنادات ناقص، نادیده گرفتن برخی عبارت‌های دیگر، عدم دقت در عبارات، عدم تفکیک مقام بحث، مقدم کردن مباحث علم دینی بر تعریف دین و عدم توجه به مبانی معرفت‌شناختی، هستی‌شناختی و انسان‌شناختیِ آیت‌الله جوادی، تقریر صحیحی نیست. با بررسی جامع و منظومه‌وارِ این دیدگاه، به این نتیجه رسیده‌ایم که قلمرو دین، محدود به اموری است که مربوط به سعادت انسان است. تعریف ایشان از دین و مبانی ایشان چنین نتیجه ای را تایید می‌کند. مباحثی که ایشان در علم دینی مطرح کرده‌اند نیز با این نتیجه قابل جمع است؛ درنتیجه تقریری که از دیدگاه ایشان در این پایان نامه مطرح شده است، با تقریر رایج متفاوت است. آیت‌الله مصباح نیز قلمرو دین را محدود به اموری می‌دانند که مربوط به سعادت انسان است. برخی از اشکالات در دیدگاه ایشان قابل پاسخگویی است. اشکالاتی مانند محدود شدن دین در گزاره‌های دستوری، سکولار شدن دین، خروج بسیاری از گزاره‌های متون دینی از قلمرو دین، تشخیص ندادن گزاره‌هایی که مربوط به سعادت انسان است، حق نداشتن دین در ورود به گزاره‌های ارزشی و انحصار قلمرو دین به روش نقلی. برخی اشکالات دیگر از نظر نگارنده بر دیدگاه ایشان وارد است. مانند مطلوب نبودن تعریف دین حق با نگاه برون دینی و مبهم بودن معنای «تأثیر مستقیم در سعادت» در تعریف دین. چگونه می‌توان «تاثیر مستقیم» را از «تاثیر غیر مستقیم» شناخت؟ همه این اشکالات غیر از اشکال انحصار در روش، در دیدگاه آیت‌الله جوادی(با تقریری که در این پایان‌نامه مطرح شده است) نیز وجود دارد. برای اسلامی سازی باید مبانی علوم انسانی اسلامی را تولید کرد، علوم موجود را شناخت و به نقد آن علومی که مرتبط با قلمرو دین هستند پرداخت.
آزمایش های الهی و کارکرد های تربیتی آن از منظر علامه طباطبایی رحمه الله علیه و شاگردان، استاد مطهری رحمه الله علیه استاد مصباح رحمه الله علیه و استاد جوادی آملی
نویسنده:
نویسنده:ابوالفضل بیک زاده؛ استاد راهنما:علی رمضانی؛ استاد مشاور :محمد حسین رضایی زارعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
خداوند متعال هیچ موجودی رو بدون هدف نیافریده است. در بین موجودات عالم، انسان به عنوان اشرف مخلوقات با هدف دستیابی به کمال و تعالی آفریده شده است و برای رسیدن به کمال واقعی خود و پرورش استعدادهای بالقوه‌اش در طول زندگی گاه با سختی‌ها و ناملایمات و گاه با نعمت‌ها و خوشی‌ها مورد امتحان واقع می‌شود. از آنجایی که علامه طباطبایی( و شاگردان وی از مفسرین و اندیشمندان برجسته معاصر بوده و ضمن درک فضای عصر حاضر و آزمایش‌های الهی در این زمانه پر تلاطم، در آثار خود به سنت ابتلاء پرداخته اند و از سویی در زمینه تربیتی نیز نظریات قابل توجهی دارند در این پژوهش کارکردهای تربیتی آزمون‌های الهی از دیدگاه ایشان بررسی گردید. نتایج این بررسی حاکی از آن است که از دیدگاه علامه و شاگردان وی خداوند متعال از آزمایش بندگان سه دسته اهداف اعتقادی، اخلاقی و تربیتی را دنبال می‌کند که اهداف تربیتی در این میان اهمیت ویژه‌ای دارند. مهم‌ترین هدف تربیتی آزمون‌های الهی از دیدگاه ایشان تکامل و ارتقای ذات بشر عنوان گردیده است. آزمایش‌های الهی گاه با تکالیف دینی و شرعی، گاه با ابتلائات طبیعی و انسانی و گاه بروز سختی و ناملایمات اتفاق می‌‎افتد. از منظر علامه و شاگردانش امتحانات الهی بر خلاف امتحانات بشری غیر‌قابل پیش‌بینی، گسترده و همه جانبه، متناسب با سطح رشد معرفتی و به صورت مستمر و تدریجی انجام می‌شود و کارکردهای تربیتی آن در دو حیطه فردی و اجتماعی جلوه گر خواهد شد. در حیطه فردی انسان را به خودشناسی، حقیقت پذیری، خرد محوری، تحکیم عزم و اراده خواهد رساند و از جهل و دنیازدگی و گناه دور نموده و استعداد بندگی وی را شکوفا خواهد نمود. در عرصه اجتماعی نیز کبر و نخوت را از جامعه زدوده و به شکوفایی فضایل اخلاقی در جامعه کمک خواهد نمود. در مواجهه با این امتحانات رمز پیروزی از دیدگاه علامه و شاگردانش؛ صبر، تقوا، تسلیم، توجه به گذرا بودن سختی‌ها و استمداد از نیروی ایمان جمعی و نیز الگو گرفتن از مواجهه اولیا و اوصیای الهی و توکل و توجه به حضور مداوم الهی است.
نقد کتاب "السنه النبویه و السنه الرسولیه" محمد شحرور با اتکاء بر آراء آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
نویسنده:محمد صدیقی اسکی؛ استاد راهنما:مرضیه محصص؛ استاد مشاور :مریم خوشدل روحانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد و بررسی کتاب
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
محمد شحرور به عنوان یکی از فعالان گفتمان قرآن بسندگی معاصر، بر این باور است که پیروی و تبعیت از پیامبر فقط از بُعد «رسالت» صورت می‌گیرد و شامل بُعد «نبوت» نمی‌شود و آیاتی که دربردارنده خطابی به پیامبر با گزاره‌ی«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ» است، دلالت بر آن دارد که این فرمان مختص معاصرین آن‌حضرت بوده است و به نسل های پس از ایشان تسرّی نمی‌یابد. در پژوهش حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی، به این مسئله پرداخته می‌شود که مبانی شحرور و استاد عظیم الشأن آیت الله جوادی آملی(قدس سره) در تحلیل اقتضائات سنّت نبوی و رسولی در تفسیر آیات قرآنی چه بوده و چه ناهمسویی هایی در تعیین اقتضائات سنّت رسولی و سنت نبوی استنباط می‌شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که شحرور با مخدوش دانستن مجموعه روایات و همچنین محدودسازی دامنه سنّت نبوی به انکار شئون فرابشری و ویژگی های امتیازبخش نبی مکرم اسلام سوق یافته است، حال آنکه منزوی سازی سنّت نبوی به سبب تاریخی گروی، تنافی های بسیاری با سلسله عقاید و باورهای امامیه داراست. اما استاد جوادی آملی، با تاکید بر جایگاه نبی در اخبار بی واسطه از خدا و ساماندهی حیات معنوی و اجتماعی مردم و همچنین برخورداری ایشان از کمال معرفت یقینی و مصونیت از گناه و خطا در عرصه اعمال شخصی و اجتماعی، تبعیت مطلق از نبی را ضروری می‌دانند.
تحلیل انتقادی مبانی معرفت‌شناختی نصر حامد ابوزید در مسئله تأثیر فرهنگ زمانه بر قرآن کریم از منظر آیت الله جوادی
نویسنده:
نویسنده:ناصر قربانی؛ استاد راهنما:ابوذر رجبی,محمدمهدی علیمردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عصر حاضر، زمانی است که بیش از هر وقت دیگر انسان‌ها نیاز وافری به کلام خداوند و تکیه‌گاهی برای همه رنج‌ها و سؤالات مختلف خود دارند. کتاب قرآن کریم به عنوان آخرین معجزه خداوند متعال و تمام‌کننده اتصال بین زمین و ‌آسمان، تنها مستمسک و دست‌آویز بشر برای رسیدن به سعادت و جواب دادن به انبوه سؤالات خویش است. اهمیت جایگاه این کتاب آسمانی و همه جانبه بودن و شمول تمام نیاز‌های دنیوی و اخروی این کلام الهی از طرفی، سیل عاشقان و تشنگان معارف الهی را با هر دین و مذهب و مکتب فکری، به این سو کشانده است و از طرف دیگر برداشت‌های متفاوت یا بعضا مغرضانه، انحرافات در فهم، در تفسیر و تأویل و شبهات گوناگون، گرداگرد این کتاب الهی حلقه زده، تا شاید کمی از جاذبه این معجزه جاوید را کم کند. اما هرگز نور خدا خاموش شدنی نیست. این نوشته به دنبال آن است که با تبیینی از اصول بنیادین نظری قرآن کریم با کمک نظریات دانشمندان بزرگ قرآنی همچون آیت الله جوادی گوشه‌ای از این انحرافات را سامان داده و غبار مظلومیت از بخشی از معارف بلند این کتاب آسمانی را کنار بزند و پاسخگو به برخی از این شبهات باشد. شبهه عصری بودن قرآن کریم و زمانمند بودن معارف آن، یکی از این انحرافات در عصر جدید است، که از اختلاط غیر دقیق مبانی فکری غربی و شرقی و عدم شناخت عمیق و صحیح از قرآن کریم و در مواقعی، از غرض‌ورزی عمدی برای به انزوا کشاندن این کتاب بزرگ خبر می‌دهد. نصرحامد ابوزید به عنوان یکی از طراحان این نظریه در این نوشته، به دیدگاه‌ها و مبانی فکری او پرداخته شده و از افراد و مکاتب تأثیرگذار بر وی پرده برداشته شده است. یکی از این دیدگاه‌‌ها، پژوهش ادبی دانستن قرآن کریم است، که الهی بودن آن را نادیده می‌گیرد و نتیجه آن دور شدن از شناخت مومنانه دین و ادبی شدن فهم آن می‌شود. این پژوهش با نگاه توصیفی تحلیلی و انتقادی، در مقام قیاس بین مسئله ماهیت فهم و تفسیر قرآن کریم و مبانی خاص ابوزید است. اساس پروژه نصرحامد ابوزید، از راه تأویل و به عبارت بهتر تفسیر به رأی، نوسازی اندیشه دینی است. او در تلاش برای عرفی سازی فهم قرآن کریم است. بر مبانی اصول هرمنوتیکی ابوزید که متأثر از رویکرد پژوهش ادبی است، اصل دین و ماهیت وحی به چالش کشیده می‌شود. حال آنکه آیت الله جوادی روش فهم قرآن را از توصیه‌های خداوند متعال و مفسران اصلی قرآن کریم برداشت نموده و فهم معتبر قرآن را در پرتو الهی شدن انسان و رعایت آداب تخاطب خاص با کلام الهی در عمل و فکر می‌داند. ازدیدگاه ایشان معنای قرآن کریم همان مراد خدای متعال است و می‌شود بین فهم‌های مختلف از کلام الهی قضاوت نمود، در حالی که ابوزید معنا را در نزد مفسر می‌داند و امکان داوری میان تفاسیر مختلف را نمی‌پذیرد. البته ریشه این دیدگاه را باید در بینش و نحوه نگرش به انسان و جهان و خلقت دانست.
تقلید محققانه و آتوریته معرفتی باور دینی از منظر آیت‌الله جوادی‌آملی و لیندا زاگزبسکی
نویسنده:
نویسنده:محمد حسین اعظمی؛ استاد راهنما:محمد حسین دهقانی؛ استاد مشاور :محسن مروی‌نام
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آتوریته (مرجعیت) در باور توسط فیلسوفانی چون لاک و دکارت و کانت، مورد نقد قرار گرفته است. زاگزبسکی نظرات کانت را قلب خودگزینی به‌حساب می‌آورد و شک دستوری را عامل تبدیل‌شدنِ او به قهرمان خودگزینی می‌داند. زاگزبسکی تلاش می‌کند تا با استفاده از این مبنا که بین قوای من با دیگران تفاوتی وجود ندارد و دیگران از همان قوایی برخوردارند که من واجد آن هستم به اثبات ارزش مرجعیت بپردازد. عدم تمایز به این نتیجه ختم می‌شود که به همان دلیل و به همان میزان که می‌توان به خود اعتماد نمود به دیگران نیز باید اعتماد نمود و خودگزینی با همه اقسام آن دیدگاه جامعی به نظر نمی‌رسد. هرچند که می‌توان میان خودگزینی و اعتماد به دیگران ارتباط وثیقی یافت و زاگزبسکی این کار را انجام می‌دهد؛ ولی خودگزینی بدون اعتماد به دیگران دیدگاهی است که به تناقض ختم می‌شود؛ چراکه وقتی هیچ تمایزی میان قوای شخص و دیگران نباشد، اعتماد به خود بدون اعتماد به دیگران، ترجیح بلامرجح است. باورداشتنِ دیگران به یک گزاره دلیلی اولیه و پیشینی به دست می‌دهد که من نیز آن باور را بپذیرم و باید اصل را این قرار داد که «همه قابل‌اعتماد هستند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود». از نگاه زاگزبسکی اثبات خلاف از راه اعتماد به قوه ستایش و پیش چشم قراردادن وجدان میسر می‌شود و این دو مؤلفه در مهم‌ترین نقد مرجعیت؛ یعنی اختلاف‌نظر اهمیت بسیاری پیدا می‌کند. دامنه اعتماد به دیگران توسط اصل "بسط اعتماد" به اعتماد به اعتماد دیگران و همچنین اصل اعتماد در اجتماع معرفتی گسترش می باید. دو محدودیت مهم در این نظریه فهم و انگیزش است که به ترتیب در نظر و عمل به وجود می‌آید. این دو را باید از مرجعیت معرفتی استثناء نمود و زاگزبسکی به این موضوع توجه کافی دارد و مرجعیت را صرفاً به گزاره‌ها محدود می‌کند. نظریه مرجعیت با درنظرگرفتن وجدان و عاطفه ستایش، در باور دینی بر مبنای تقریری متفاوت از دلیل وفاق عام به اثبات خداوند می‌پردازد و زاگزبسکی در صدد است با این تقریر جدید مرجعیت را در ساحت باور دینی تحت عنوان نظریه انگیزش الهی یا تشبه به خداوند مطرح کند. دیدگاه زاگزبسکی به آراء آیت‌الله جوادی آملی شباهت دارد. آیت‌الله جوادی آملی به این موضوع به‌صورت مجزا و تفصیلی نپرداخته است؛ امّا با سیر در آثار ایشان می‌توان به یکسان بودن مبانی در نظریه ایشان؛ یعنی جواز تقلید محققانه با دیدگاه زاگزبسکی پی برد. آیت‌الله جوادی آملی با ملاک قراردادنِ حقیقت و نه روش سعی می‌کند آن را تبیین کند و معتقد می‌شود که تقلید در اصول دین فی‌نفسه و صورت مطلق باطل نیست و اصل رسیدن به یقین است نه استدلال تفصیلی. نظرات این دو اندیشمند در ساحت‌هایی چون اعتماد به عاطفه ستایش به‌عنوان مبنا و نظریه انگیزش الهی به‌عنوان نتیجه اعتماد معرفتی به دیگران قابل تطبیق است.
بررسی نقدهای آیت الله جوادی آملی بر آراء تفسیری علامه طباطبایی در سوره های یونس، هود و یوسف
نویسنده:
نویسنده:محمد عسکری؛ استاد راهنما:محمد علی همتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با مطالعه تفسیر تسنیم و دقت در آراء تفسیری آیت‌ الله جوادی آملی به وجود اختلاف ‌نظرهایی بین دیدگاه ایشان و علامه طباطبائی پی می‌بریم، با توجه این‌که هر دو از مفسران معاصر و صاحب‌نظر در تفسیر قرآن کریم می‌باشند، متوجه این نکته می‌شویم که المیزان علامه با همه ارزش و اعتباری که برخوردار است، در برخی موارد توسط شاگرد ایشان مورد نقد قرار گرفته است. با بررسی آثار موجود در این زمینه چون رساله مستقلی در این موضوع در دست نبود از این جهت نگارنده بر آن شد که موضوع پایان‌نامه خویش را بررسی این اختلاف ‌نظرها در سوره های یونس، هود و یوسف قرار دهد تا ضمن آشنایی هرچه بیشتر با این اختلاف آراء، خواننده را برای دقت بیشتر و دریافت نظرات جدید در تفسیر کلام وحی به تأمل و تکاپوی علمی وا دارد و به نظرات جدید در تفسیر دست یابد که موجب گسترش مفاهیم قرآن در بین پژوهشگران گردد تا زمینه تحقیق بیشتر در این حوزه فراهم شود. روش کار در انجام این تحقیق به این صورت است که در هر موضوعی ابتدا نظر برخی از مفسران نقل‌شده و در ادامه دیدگاه تفسیری علامه و در نهایت نقد آیت‌الله جوادی آملی به ‌عنوان یکی از آراء مطرح و قابل‌قبول در تفسیر ارائه می‌شود. موارد اختلاف در سوره یونس و هود و سوره یوسف از جمله موضوعاتی است که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی دلالت های الاهیاتی رابطه عقل و شهود از دیدگاه آیت اله جوادی آملی
نویسنده:
نویسنده:مرتضی تونی؛ استاد راهنما:محمدمهدی گرجیان؛ استاد مشاور :حسن عبدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رابطه عقل و شهود یکی از مباحث کلیدی در حل مسائل فلسفه دین، مانند سخن گفتن درباره خدا، اثبات وجود خدا، تبیین صفات خدا و ..است. از میان فیلسوفان معاصرعلامه جوادی آملی مباحث دقیقی را در تبیین و تحلیل رابطه عقل و شهود و دلالت‌های الهیاتی مطرح نمودند، که شهود از منظر استاد جوادی آملی امرعینی و قابل انتقال و استدلال است؛ از این‌رو برای برخی از مسائل مطرح شده در فلسفه دین مانند مساله خدا، صفات خدا و اسماء او، وحی و نبوت و معاد می‌توان استدلال عقلی آورد و دفاع کرد، عقل و شهود که دو راه رسیدن به حقایق عالم هستند، همانطورکه در علم حصولی و عقلی، برای سنجش صحت و سقم یک استدلال، ملاکی وجود دارد، در معرفت شهودی نیز برای ارزیابی شهود یقینی از غیر یقینی، ملاک و معیاری وجود دارد که ملاک آن عقل و شهود انبیاء و اولیای معصوم الهی است که به دور از هرگونه خطا و اشتباه است. این پژوهش از دیدگاه استاد جوادی آملی به دلالت های الهیاتی رابطه عقل و شهود، می‌پردازد و در پایان به این نتجه منتهی می‌شود که می‌توان در مباحث الهیاتی فضای بحث را گسترده کرد و مقام و منزلت عقل را ترفع بخشید و به نوعی گستره عقل را وسعت بخشید، و همچنین عقل و شهود دو بال رسیدن به حقیقت هستند و هیچ گونه تعارضی بین آنها نیست و جمع بین عقل و شهود جمع انضمامی نیست، وحدت عقل و شهود، وحدت جمع الجمعی است، و هر دوآنها از یک منشأ نشأت می‌گیرند و اگر از این منظر به مباحث الهیاتی نگریسته شود خیلی از شبهات و چالش‌هایی که در این فضا مطرح می‌شود قابلیت دفاع عقلانی دارد که از ارتباط تشکیکی عقل و شهود بدست می آید.
  • تعداد رکورد ها : 2068