جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 61
علیت در اندیشه ملاصدرا
نویسنده:
علی فتح طاهری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله علیت یکی از مهم ترین مسائل فلسفی است که بدون فهم آن درک جهان هستی ممکن نیست. اساسا هر نوع بحث، سخن و تجربه ای مبتنی بر فهم علیت و پذیرش آن است. مسأله علیت از جهات مختلف مورد توجه قرار گرفته است. فیلسوفان جدید غرب مانند هیوم و کانت این موضوع را از نظرگاه معرفت شناسی و فیلسوفان مسلمان از حیث وجود شناسی مورد بررسی قرار داده اند. ملاصدرا ، فیلسوف بزرگ جهان اسلام، در آثار مختلف خویش به ویژه مهم ترین اثرش، اسفار، با اشاره به صورت های مختلف این موضوع کوشیده است تا معنای حقیقی آن را بیان کند. وی با اثبات اصالت وجود و اعتباری دانستن ماهیت، مدعی است که نمی توان اصل علیت را بر مبنای ماهیت و امکان ماهوی تبیین کرد. صدرا در آغاز علیت را بر اساس وحدت تشکیکی وجود تبیین می کند ولی چون این وحدت به جدایی و تمایز علت و معلول می انجامد، در نهایت با رویکرد عرفانی به این اصل از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی وجود روی می آورد؛ و اصل علیت را با رجاع به وحدت وجود عرفانی تبیین می کند زیرا در این نگاه هیچ جایی برای کثرت باقی نمی ماند. با این وصف معلول چیزی جز یک علامت و نشانه نیست و هویتی غیر از مرآت ندارد.
صفحات :
از صفحه 103 تا 114
هستی‌شناسی در فلسفه‌ی ژیل دلوز
نویسنده:
زهره ملایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با وجود آنکه دوره ی معاصر، با تصور مرگ مابعدالطبیعه و به معنای هستی‌شناسی توأم بوده است، اما دُلوز هستی‌شناسی را پایان یافته قلمداد نمی کند. او حتیفلسفهرا با هستی‌شناسی آمیخته می‌داند و توجه خود را به هستی شناسی در اغلب آثار خود، آشکار می‌کند. دُلوز هستی‌شناسی را به معنایی نو، حیات می‌بخشد: هستی‌ای که پیوسته در کار شدن و تفاوت سازی و از این رو هستی‌ای متفاوتاز هستی جامد و سنتی است. هدف از این پژوهش، کند و کاوی در اندیشه های هستی شناختی دلوز و ارایه ی تصویری از هستی شناسی اوست. برای دست یابی به این منظور، به بررسی مفاهیم کلیدی اندیشه ی دُلوز و پیوند های میان این مفاهیم، پرداخته شده است. نتیجه‌ی این مطالعات ،آن بود که مفاهیم‌های ویرچوآلیتی و اَکچوآلیتی، به عنوان عناصر توأمان واقعیت، هسته‌ی هستی‌شناسی دُلوز را تشکیل داده اند؛ به گونه ای که ارتباط این دو مفهوم را می‌توان به روشنی با سایر مفاهیم برجسته‌ی اندیشه‌ی او مشاهده کرد. روش کار این رساله، از روش خود دلوز، یعنی مطالعه ی اندیشه ها و مفاهیم در آینه ی سایر اندیشه ها و مفاهیم و بررسی پیوند میان آنها، الهام گرفته شده است.
بررسی هستی شناسی در فلسفه آلن بدیو
نویسنده:
زهرا نمایندگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه هستی شناسی، معنا و جایگاه آن در فلسفه فیلسوف معاصر فرانسوی مورد بررسی قرار گرفته است و در این راستا، نقش بسیار مهم و کلیدی ریاضیات نیز در نحوه تبیین این قسم هستی شناسی، خودرا در قالب این دعوی بنیادین نشان می دهد که: ریاضیات هستی شناسی است. او در تبیین هستی شناسی مدنظر خود، از نظریه مجموعه ها بهره می گیرد.اصول موضوعه این نظریه وی را قادر می شازد تا ساختار هستی شناسی را بر مبنای تهی و نیز در قالب کثرت محض ارایه دهد.
زبان در فلسفه گادامر
نویسنده:
شکوفه کلانتری قزوینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این نوشتار تلاش شده است تا ضمن نمایاندن خطوط اصلی اندیشه های هانس-گئورگ گادامردر باب زبان و نقش و اهمیّت آن در هرمنوتیک فلسفی وی، به مقایسه ی آراءِ گادامر با ویتگنشتاین متأخّر نیز پرداخته شود. در عین حال نمی توان از تأثیر هایدگر بر گادامر نیزچشم پوشید. فلاسفه در سنّت های مختلف فلسفی بارها به بحث زبان پرداخته اند،اماگادامر طرحی نودرانداخت. گادامر بنیان هستی شناسی را در زبان می داند.از نظر وی میان زبان و فهم رابطه ای عمیق حاکم است، به گونه ای که اگر زبانی نباشد فهمی رخ نمی دهد و از آنجا که هرمنوتیک دانش تفسیر متن است،تنها پیش فهم موجودبرای هرمنوتیک،زبان است. آراء او درخصوص زبان با آراءِ فلاسفه تحلیلی که رویکردشان به زبان تنها معطوف به جنبه های ظاهری و گزاره ای زبان است در تضاداست. علی رغم این تفاوت های بسیار، نقاطاشتراک قابل توجّهی در آراء گادامر با آراء ویتگنشتاین متأخّر به چشم می خورد، تا آنجا که حتّی خود گادامر نیز به این تشابهات اشاره کرده است.آراء گادامر در هرمنوتیک فلسفی و نقش زبان در تاریخمندی فهم آدمی را تا حدّ زیادی می توان متأثر از آراء هایدگر دانست. اما به حق گادامر کوششی بس وسیع تر وعمیق تر ازهایدگر در این زمینه انجام داده است. هایدگرمی گوید:«زبان خانه هستی است».اما گادامر اهمیّت زبان را تا بدان پایه می رساند که می گوید:«هستی ایی که فهمیده می شود زبان است». لذا ضرورت بررسی آراء گادامر در سایه ی هرمنوتیک هایدگر رخ می نماید.
نسبت فلسفه‌ی دکارت با مبانی تفکر قرون وسطی، تداوم یا گسست؟
نویسنده:
حسین دهقان‌فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
میشل فوکو به روش دیرینه شناسی نشان می‌دهد آن اپیستمه‌ای که تا قرن شانزدهم بر دانش غرب سیطره داشت، در قرن هفدهم دستخوش تحول می‌شود؛ و اپیستمه و گفتمان دیگری شکل می‌گیرد. حال می‌توان پرسش نمود دکارت به چه گفتمانی تعلق دارد و تحت چه اپیستمه‌ای تفلسف می‌کند؟ آیا او با آن گفتمان نو ظهور در قرن هفدهم همراه می‌شود و نظام خود را با گسست از اپیستمه‌ی گفتمان پیشین طرح می‌کند، یا همچنان در تداوم همان گفتمان است؟در این رساله با استفاده از دیرینه شناسی فوکو، به شیوه‌ای روشمند نحوه‌ی پیدایش و قوام یابی فلسفه‌ی دکارت بررسی می‌شود.
تعلیم و تربیت در اندیشه افلاطون
نویسنده:
خدیجه قربانی سی‌سخت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در دیدگاه افلاطون تعلیموتربیت به عنوان فرآیندی انسانی در برگیرنده‌ی تمامی ابعاد وجودی انسان اعم از؛ مادی، معنوی، فردی و اجتماعی است، که قبل از تولد فرد آغاز می‌شود و تا پایان عمر ادامه مییابد. وی با چنین نگرشی، تعلیموتربیت آگاهانه انسان را، مهمترین هدف فلسفه‌ورزی خویش در بزرگترین اثرش(یعنی رساله‌ی جمهوری )قرار می‌دهد.اندیشه تربیتی افلاطون مبتنی بر برخی ریشه‌های تاریخی است که زمینه‌ی ظهور و بروز آن را فراهم نموده است. اثر حاضر ضمن بررسی اجمالی ریشه‌های تاریخی تعلیموتربیت افلاطون، مبانی فلسفی این اندیشه را در چارچوب نگاه افلاطون به مباحثی همچون: اخلاق، فضیلت، معرفت، عدالت و...مورد توجه قرار می‌دهد و به بررسی نظام تربیتی رساله‌ی جمهوری می-پردازد. جامع‌نگری و ایدهآلگرایی تربیتیافلاطون اگرچه زمینه را برای ظهور اندیشه‌های متفکران پس از وی فراهم کرده است ولی بدلیلنفوذ و سیطره‌ی برخی از شرایط زمانی و قومی بر تفکر افلاطون در معرض نقدهای جدی قرار دارد. با صرف نظر از دستورات تربیتیایکه متأثر از شرایط زمانی و آداب و رسوم قومی است، ارزش رساله جمهوری به عنوان یک اثر تربیتیِمهم همچنان قابل توجه است.
نظریه معرفت دکارت و بررسی تاثیر افلاطون بر آن
نویسنده:
آسیه شاه زمانی سیچانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
تأملی در باب حسیات و تحلیل استعلائی در فلسفه کانت
نویسنده:
مرتضی نوریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده ندارد.
کارکرد شهود در معناشناسی کریپکی
نویسنده:
احمدعلی تحریری ماسوله
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جریان فلسفه به طور اعم و فلسفه تحلیلی به طور اخص مبتنی بر دو گونه‌ی معرفت استدلالی و معرفت شهودی بوده و در این میان نظامهای منطقی به عنوان ابزار معرفت استدلالی در کناردرک بی‌واسطه‌ی حقایق بنیادی از اهمیت ویژه‌ای در این حوزه برخوردار بوده است. از سویی رویکردهای گوناگون فلاسفه‌ی غربی در قبال مسأله‌ی معرفت و چگونگی دستیابی به آنموجب شدههمواره معرفت استدلالی در رأس اندیشه‌های فلسفی قرار گرفته و سایه‌ی خود را بر معرفت شهودی بگستراند. در این میان سول کریپکی به عنوان یکی از فیلسوفانِ مطرح در حوزه‌ی تحلیلی با اهمیت قائل شدن برای معرفت شهودی ، آنرا به عنوان زیربنای تفکرِ فلسفی خویش قرار می‌دهد. وی با طرح نظامهای اول و دوم در منطق موجهات و ارائه پازل‌ها و پارادوکسهای خاص در حوزه‌ی معناشناسی بر آن است تا تفکر فلسفی را از چارچوبِ جزمیِ پنهانِ برآمده از پارادایمهای گوناگون معرفتی در طول تاریخ فلسفه که فلسفه تحلیلی نیز از آن مستثنی نیست برهاند و رویکردی نو رادر خصوص برخورد با مسأله‌ی معنا مطرح نماید. بر این اساس است که وی شهود و معرفت شهودی را به عنوان خط مبنای آراء و تفکرات خویش قرار داده و همواره سعی دارد تا نتایج حاصله از استدلالات خود را تا حد ممکن بر این گونه‌ی معرفتی منطبق نموده تا کمترین انحراف رااز آن داشته باشد.
نظر فلاسفه تحلیلی نسبت به تقسیم قضایا در فلسفه کانت
نویسنده:
عباس پاشایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده یکی از عمده مسائلی که ذهنفلاسفه بزرگ را هموارهبه خود مشغول کرده است این است که آیا اساساً در فرایند کسب معرفت امور واضح ،بسیط ویا تحلیلی وجود دارند که بتوان آنها را مبنای معرفت بعدی قرار داد و یا اینگونه نیست ومعرفت ما صرفاً از تجربه حاصل می شود.این موضوع که بعدها به صورت قضایای تحلیلی /تالیفیمطرح شد بیش از پیش مورد توجه فیلسوفانی که دغدغه اصلی آنها نقد معرفت و چگونگی حصول به آن بود قرار گرفت.بنابر عقیده بسیاری از صاحب نظران پایه فلسفه کانتتقسیم بندی تحلیلی /تالیفیقضایا محسوب می شود.البته پیش از کانت فلاسفه دیگریمانند هیوم و لایب نیتس به این موضوع پرداخته بودند اما از آنجا که کانت به نقادی معرفت وحوزه امکان آن پرداخت، این تقسیم در فلسفه او اهمیت زیادی دارد وعلاوه بر این او نوع دیگری از قضایا تحت عنوان قضایای تالیفی ماتقدم مطرح نمود که مخصوص فلسفه او است وبحث های زیادی را به همراه داشت .فلاسفه تحلیلی که به تفسیری بی تاثیر از سنت فلسفه نقادی کانت نبوده اند، و شاید مهمترین شاخصه اصلی آنها نقادی معرفت و روش های معرفتی است، در مواجهه با تقسیم بندی کانت از قضایا، مواضع متفاوتی اتخاذ کرده اند.این پژوهش تلاش است برایبررسی رویکرد فلاسفه تحلیلی نسبت بهتقسیمقضایا در فلسفه کانتو اینکه آیافلسفه کانتبا این انتقادات پا برجامی ماند. پژوهش دارای چهار فصل می باشد .فصل اول به تاریخچه قضایایتحلیلی/تالیفی اختصاص دارد و به صورت کلی مسائلی که به نوعی با این تقسیم بندی در فلاسفه یونانی مطرح بوده پرداخته و سپس در فلسفه دکارت امر بسیط ومرکب ،در فلسفه لاک تصوراتبسیط ومرکب ،قضایای تحلیلی و تالیفی در لایب نیتس و در آخر تقسیم قضایا در فلسفه هیوممورد بررسیقرار گرفته است.فصل دوم به تقسیم قضایا در فلسفه کانت می پردازد.در این فصل، نظریه معرفتی کانت، تمایز تحلیلی/تالیفی،تقسیم احکام به ماتقدم/ماتاخر ،قضایای تالیفی ماتقدم، چگونگی امکان ریاضیات محض ،چگونگی امکان علوم طبیعی،جایگاه تقسیم بندی قضایا در قوام فلسفه کانت واهمیت احکام تالیفی ماتقدممورد بررسی قرار گرفته است.فصل سوم اختصاص به موضع فلاسفه تحلیلی در مورد تقسیم قضای دارد.در این فصل با نظر به کثرت فیلسوفانی که در این گروه قرار دارند بررسی هائی صورت گرفت و سعی شد ارای صاحب نظرانی از این گروه که بیشتر مطرح بوده اند و نظرات بیشتری از آنها دراین باره منعکس شده است مورد توجه قرار گیرند.آرای فیلسوفانی مانند فرگه ،راسل،ویتگنشتاین ،کارناپ،کواین و کریپکی در این فصل آورده شده است وسعی شده است که براساس نظرات این فیلسوفان به موضوع نگریسته شود.در این فصل به هریک از این فیلسوفان ،بخشی اختصاص یافته است و مبنای فلسفی ودیدگاه آنها در مورد تقسیم قضایا و قضایایی که در دیدگاه آنها مطرح است آورده شده است و در پایان هر بخش نیز جدولی تهیه شده وخلاصه دیدگاه هریک در جدول آورده شده است. در فصل چهارم و آخرین نیز به جمع بندی موضوعپرداخته شده وسعی شده به این سئوال پاسخ داده شود که با وجود اعتراضاتمطرح شده به تقسیم بندی کانت و با توجه به اینکه این تقسیم بندی برای فلسفه کانت اهمیت بسزائی داردآیا قوام فلسفه کانتبا این اعتراضاتبرقرار می ماند. کلید واژه ها: : تمایز تحلیلی/تالیفی، قضایای تالیفی مقدم بر تجربه، ضروری ،ممکن ،کلیت، اندراج
  • تعداد رکورد ها : 61