جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 52
بررسی تطبیقی ایمان از منظر آیت الله جوادی آملی وآگوستین
نویسنده:
باقر یاقوتی سلطان احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع ایمان از مهمترین موضوعاتی است که می‌تواند در وضعیت کنونی بشر به عنوان یک مأمن مطمئن در این دنیای ظلمانی برای یک دیندار مورد توجّه قرار گیرد. در تعریف ایمان ما با مکاتب مختلفی روبرو می‌شویم از امر قلبی و تصدیقی گرفته تا مکاتبی که ایمان را مجموعۀ قول وفعل و عمل می‌دانند، سنت آگوستین به عنوان یک مسیحی شناس در دوران قرون وسطای مسیحیت مشهور ومعروف گردید و در میان مکاتب مسیحی راه پولوس را ادامه داد و راهی جدید را در فلسفه مسیحیت با دید نو افلاطونی گشود در مورد ایمان قائل است که ایمان اشراقی است که از سوی خداوند بر قلب انسان گنه کار تابیده می-شود تا اورا از ظلمت گناه نجات دهد عقل در سیر ایمان آگوستینی به خدا راه گشاست ولی ایمان بر عقل مقدم است چرا که عقل بعضی آموزه‌های اساسی مسیحیت همچون تثلیث وتجسّد و.. را نمی‌پذیرد، علاوه بر اینکه آگوستین راه معرفت ایمانی را منحصر در راه شهودی می‌بیند حضرت آیت الله جوادی آملی به عنوان یک اسلام شناس ایمان را عقد قلبی می‌دانند که بین نفس انسان ویک مطلب (متعلّق ایمان )بر قرار می‌گردد که البته لازمۀ ایمان حق و صحیح در انسان راظهور این ایمان در ظاهر جوارح انسان میدانند و عقل از نظر ایشان در ایمان حضوری فعال و مقدّم بر ایمان دارد ومثل چراغ وراهنمایی است که دست انسان را در دامن وحی معصوم گذاشته وبه عنوان حجت درونی همواره در کنار مومن حاضر است ..حقیقت ایمان، رابطۀ عقل و ایمان ومتعلقات ایمان(خدا، معاد، پیامبران، ملائکه، برزخ، شفاعت...) از نظر آیت الله جوادی آملی وآگوستین مورد بررسی قرار گرفته است.واژگان کلیدی:
رابطه نفس و بدن از ديدگاه ملاصدرا و کتاب و سنت
نویسنده:
‫محمد تقي يوسفي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت آموزش حوزه هاي علميه ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
---
رابطه نفس و بدن در نگاه ملّاصدرا
نویسنده:
محمدتقى یوسفى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله رابطه نفس و بدن، مسئله اى بحث انگیز در حوزه علم النفس فلسفى است. ملّاصدرا نیز همچون حکماى مشاء در این باره نظریه پردازى کرده و به دستاوردهایى کم نظیر دست یافته است. در این مقاله به دنبال تبیین دیدگاه او درباره این مسئله ایم. ملّاصدرا با برخى از آموزه هاى مشائین درباره نفس موافق است، ولى رابطه بین موجود مادى و مجرد را ناممکن مى داند. وى با بهره گیرى از اصول فلسفى عام خویش، همچون اصالت و تشکیک وجود، حرکت جوهرى، و سرانجام ترکیب اتحادى ماده و صورت، به ترکیب اتحادى و ذاتى نفس و بدن نایل مى شود. وى حقیقت نفس را حقیقت تعلقى مى داند. به نظر ملّاصدرا نفس در آغاز جسمانى و مادى محض است؛ ولى رفته رفته با حرکت جوهرى اشتدادى، ضمن حفظ مرتبه پیشین، به سمت تجرد پیش مى رود؛ یعنى نخست مادى محض است؛ سپس مادى ـ مثالى مى شود و ممکن است به مرتبه مادى مثالى عقلى نیز برسد. بازتاب طبیعى رابطه اتحادى نفس و بدن، و بهره نفس از ساحت مادى و تجردى، نظریه وحدت نفس و قواست که وى بر آن پافشارى مىکند. بر پایه این دیدگاه تأثیر و تأثر دوجانبه نفس و بدن، به تأثیر در میان مراتب تفسیر مى شود.///
صفحات :
از صفحه 147 تا 180
تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق
نویسنده:
محمدتقی یوسفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«تناسخ» آموزه ای است که از دیرباز فکر اندیشمندان را به خود معطوف داشته؛ بحثی که در علم النفس فلسفی از جایگاه ویژه ای برخوردار است، به گونه ای که هم در فلسفه نفس بازتاب های در خور توجهی دارد و هم در دیگر مباحث فلسفی. علاوه بر این، نمی توان از بازتاب های کلامی آن نیز غافل شد. از این رو، اندیشمندان مسلمان به فراخور توان فکری خویش، به بررسی آن پرداخته اند و غالبا به امتناع عقلی آن گرایش نشان داده اند. در این میان، شیخ اشراق به گونه ای دیگر سخن گفته است. در این مقاله، تلاش شده است تا دیدگاه ایشان با توجه به آثار وی تبیین شود؛ در این زمینه، ابتدا تاریخچه آموزه تناسخ، گرایش های گوناگون در این باره، اصطلاحات تناسخ و انواع آن و مبانی تناسخ و مبانی انکار آن، بررسی شده و در ادامه، تبیین دقیقی از دیدگاه ایشان ارایه گردیده است. در پایان، دلایل عقلی و نقلی طرفین - البته بر اساس آثار شیخ اشراق - ارایه شده است.
تحلیل و بررسی حرکت جوهری یا فرد سیال مقوله جوهر
نویسنده:
احمدحسین شریفی,محمدتقی یوسفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فیلسوفان مسلمان تا پیش از ملاصدرا، اغلب حرکت جوهری را انکار و آن را نقد می کردند. سرانجام، ملاصدرا در حکمت متعالیه خود به تجزیه و تحلیل دقیق حرکت جوهری پرداخت؛ به گونه ای که اعتقاد به این حرکت نقشی اساسی در فلسفه وی ایفا کرد. نگاه ملاصدرا به این بحث منحصر به فرد است؛ وی با به کارگیری برخی از لوازم حرکت، به اثبات حرکت جوهری می پردازد. در آغاز مقاله حاضر، نویسنده با تبیین برخی از لوازم حرکت (مانند مسافت) و تحلیل فرد سیال مقوله جوهر، تلاش می کند تصویر دقیقی از حرکت جوهری را ارایه کند. وی در ادامه، با تحلیل وجوه نیاز حرکت به موضوع، بی نیازی حرکت از موضوع را اثبات می کند، و در پایان، با نیم نگاهی که به دلایل حرکت جوهری می اندازد، این دلایل را در دسته بندی تازه تری قرار می دهد.
برهان نفس بر اثبات خدا از منظر عقل و نقل
نویسنده:
مجتبی افشارپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در میان ادله اثبات وجود خدا در فلسفه اسلامی، برهان های غیر مشهوری هم هستند، که در عین صحت و اتقان، کمتر مورد عنایت فیلسوفان قرار گرفته اند. یکی از این برهان ها، برهان نفس بر اثبات خدا است. در این برهان با استفاده از نفس انسانی و برخی اوصاف و عوارض آن، بر وجود خداوند سبحان استدلال می شود. ملاصدرا و برخی پیروان او چهار تقریر از این برهان ارائه کرده اند. با استفاده از علت حرکت نفس، حدوث نفس، علت غایی حرکت نفس و حرکت نفوس فلکی. این برهان به نحو مستقل در حکمت مشاء مطرح نبوده است؛ اما برخی اشراقیان به بعضی تقریرهای آن اشاره کرده اند و ملاصدرا با بهره گیری از اشارات پیشینیان و هم چنین مبانی فلسفی خود در مسأله نفس، حرکت جوهری، نحوه ارتباط حادث با محدث و . . . چنین برهانی را بیان کرده است. او هم چنین در این برهان، راه و رونده را متحد می داند و عینیت سالک و مسلک را از ویژگی های این برهان می شمارد و همین امر را دلیل شرافت این برهان بر سایر ادله اثبات واجب الوجود ـ به جز برهان صدیقین ـ عنوان می کند. در میان آیات قرآن کریم و روایات اهل‌بیت علیهم السلام نیز تأکیدات فراوانی بر پرداختن به نفس و توجه به خویشتن وارد شده است. بخش عمده ای از این آیات و روایات، معرفت نفس را به عنوان راهی برای معرفت خداوند معرفی کرده‌اند. برخی از حکما آیات انفسی خداوند را مربوط به علم حضوری به نفس دانسته اند. اما به عقیده عده دیگری از فلاسفه در عین اینکه معرفت حضوری نفس، شهود باطنی رب را در پی دارد، معرفت حصولی به نفس و دقت در عوارض آن نیز وسیله صعود به معرفت خداوند است. بنابراین می توان تبیینی از این آیات و روایات ارائه داد که مطابق با معرفت حصولی نفس علی الخصوص برهان نفس بر اثبات خدا باشد.
بررسی رابطه انسان و خدا از منظر حکمت متعالیه و قرآن با تأکید بر تفسیرالمیزان
نویسنده:
مقدسه خلیلی لاریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله رابطه انسان و خدا، مسئله‌ای بسیار قدیمی است، چون انسان فطرتاً رو به سوی بالا دارد. علاوه بر آن، در بسیاری از علوم از جمله فلسفه نیز قابل طرح است. در علم فلسفه میتوان این مسئله را در دو بعد وجودی و معرفتی بررسی کرد. در بررسی بعد وجودی رابطه انسان و خدا، از فلسفه ماقبل صدرا به دستمی آید که چون اصالت با ماهیت است، علیت نیز در ماهیت مطرح می‌شود، از این رو خداوند به عنوان عله العلل معرفی می‌گردد. این نحوه تبیین از رابطه انسان و خدا با آن چه که در بعضی از آیات قرآن آمده بود تعارض داشت. ولی صدرا با اثبات اصالت وجود، مدار تمامی مباحث فلسفی را بر حول محور وجود قرار داد و چون نخی دانه دانه مسائل فلسفی را به هم مرتبط کرد. و با بیان تشکیک در وجود، علیت را به وجود رابط و مستقل برگرداند. فلسفه صدرا به این جا ختم نشد بلکه صدرا با تحلیل علیت و معلولیت به نظریه تجلی دست یافت و از آن طریق به وحدت شخصیه وجود رسید. در این نقطه از فلسفه او همه موجودات مظهر اسماء و صفات حق تعالی هستند و در محضر او حضور دارند و رابطه‌شان، رابطه جلوه و متجلی و عین الربط با قیوم است و برای وسایط، دیگر تأثیری در ایجاد و علم نیست. همچنین در بعد معرفتی، صدرا بر اساس حرکت جوهریاثبات کرد که نیاز به خداوند به عنوان محرک نخستین، به عمق وجودات سیال راه یافته و عمق وجودشان عین فقر و نیاز است، و موجودات به توسط همین حرکت از نقص به کمال گذر می کنند، و ماده اولی با حرکت اشتدادی، سرانجام به انسانیت و از آن جا به فعلیت محض که همان شهود آگاهانه خداوند است می رسد. این بیان صدرا در تفسیر بعض آیاتی که ناظر به رابطه انسان و خدا در دو بعد وجودی و معرفتی است بسیار نقش دارد، بلکه صدرا توانست با درک حقیقت وجود صرف که منحصر در خداوند است و احاطه قیومیه او و معیت ذات او با موجودات، در تفاسیر آیات معیت، قرب و ملکوت، فهم تازه‌ای را ارائه دهد. فهمی که هیچ یک از پیشینیان قبل از او به آن نرسیده بودند.
مبانی عقلی امامت از دیدگاه فخر رازی و علامه طباطبایی
نویسنده:
محمد محرّمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این نوشتار چهار دلیل به عنوان ادلّه عقلی ضرورت امام مطرح گردیده است . که دو تا از آنها ادلّه عقلی محض و دو تای دیگر ادلّه عقلی غیر محض محسوب می شوند.قاعده لطف و دفع ضررهای محتمَل به عنوان ادلّه عقلی محض و دلیل مقدّمه واجب مطلق بودنِِ امام و حافظ دین اسلام بودن امام به عنوان ادلّه عقلی غیر محض طرح شده اند. قاعده لطف یکی از مهم ترین ادلّه وجوب امامت به شمار می رود. متکلّمان امامیه از طرفی با توجّه به این قاعده، سه تقریر مختلف از لطف بودن وجود امامارائه داده اند.که علامه طباطبایی همچون فاضل مقداد، بدون محور قرار دادن تکالیف شرعی یاعقلی، به تقریر لطف بودن وجود امام پرداخته است.و از سوی دیگر متکلّمان وجوب لطف رابراساس حکمت الهی تبیین کرده اند. فخررازی در مورددلیل لطف هم مقدّمه اول (لطف بودن وجود امام ) و هم مقدّمه دوم(وجوب کلامی لطف بر خدا)را مورد تشکیک قرار داده است.دفع ضررهای محتمَل اگرچه یک دلیل عقلی محض به حساب می آید لیکن فخررازی آن را به عنوان دلیل غیر عقلی مطرح می کند.به همین جهت مورد نقد جدّی علمای شیعه همچون خواجه نصیرالدین طوسی قرار گرفته است.دلیلِ مقدّمه واجب مطلق بودن امام ،هم با توجه به اینکه اشاعره مُنکِر حُسن و قُبح عقلی اند؛با مبانی اشاعره سازگاری ندارد.بلکه این دلیل اگر از جانب قائلین به حُسن و قُبح عقلی (امامیه، معتزله)طرح گردد،موردقبول واقعمی شود.دلیلِ حافظ دین اسلام بودن امام یکی از بهترین ادلّه عقلی غیر محض وجوب امامت است که علامه طباطبایی به احسن وجوه آن را تقریر و تبیین کرده است. در این نوشتار با توجه به آرا و اندیشه های فخررازی و علامه طباطبائی این چهار دلیل تقریر شده و اگر اشکالی این دو بزرگوار مطرح کرده اند؛ طرح اشکال گردیده است.به این ادلّه اشکالاتی وارد شده است؛ که بر اساس مبانی فخررازی و علامه طباطبایی ،این اشکالات مورد نقد و بررسی قرار گرفته استدر نهایت به دو نتیجه مهمّ می رسیم: (1) اگر این ادلّه اربعه از سوی اندیشمندان اشاعره مطرح شوند، قابل خدشه و مناقشه می باشد زیرا با مبانی آنها ناسازگار می باشند و اگر از سوی اندیشمندان امامیه مطرح شوند، پذیرفتنی و مقبول می باشد.(2) به غیر از دلیلِ مقدّمه واجب مطلق بودنِِ امام ، مقتضای سایر ادلّه ضرورت امامت، وجوب نفسی امامت است. ∙
بررسی رابطه عالم برزخ و قیامت از دیدگاه علامه طباطبایی و شاگردانش
نویسنده:
مریم مظاهری شورابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهاین تحقیق بر آن است که به بررسی رابطه عالم برزخ و قیامت از دیدگاه علامه طباطبایی(ره) و شاگردان ایشان بپردازد. در این تحقیق حقیقت نفس از دیدگاه علامه و شاگردانش مورد بررسی قرار گرفته و بعد از آن به بررسی عالم برزخ و قیامت در کتاب و سنت پرداخته شده که عالم برزخ با عنوان حائل و حدفاصل بین عالم دنیا و آخرت تعبیر شده است وقیامت هم با عنوان روز رستاخیز که همه انسان‌ها در چنین روزی از قبرها به اذن خدا برای حسابرسی برانگیخته خواهند شد تعریف می‌شود و در آخر هم رابطه‌ای که بین برزخ و قیامت وجود دارد از دیدگاه علامه و شاگردانش بررسی شده است. وجه مشترک همه این بزرگان این است که رویکرد نقلی دارند و در خصوص برزخ و قیامت بیشتر به آیات و روایات تمسک می‌کنند چون کم و کیف عالم برزخ وقیامت بیشتر بر اساس نقل می‌باشد، لذا هر یک به دسته ای خاص از آیات و روایات و یا بیان خاصی پرداخته‌اند، اما برخی از بزرگان از دیدگاه عقل نیز این مباحث را مورد بررسی قرار داده‌اند که در فصل سوم بیان شده است. روش این تحقیق کتابخانه‌ای، تحلیلی و توصیفی می‌باشد. ونتیجه‌ای که از این تحقیق گرفته می‌شود این است که انسان‌ها پس از مرگ و مفارقت روح از بدن، با متلاشی شدن جسدشان، روح و نفسشان باقی خواهد ماند و به سرایی ما بین عالم دنیا و آخرت، که از آن به عالم قبر و برزخ تعبیر می‌شود منتقل خواهند شد و تا برپایی قیامت در آن‌جا بسته به عملکرد آن‌ها در دنیا از زندگی با سعادت بهره‌مند و یا به زندگی پر‌شقاوتی گرفتار خواهند شد و حکمت الهی اقتضاء می‌کند که در آن سرا که حکم معبر و دالان ورودی برای سفر آخرت دارد با تعالیمی که کسب می‌کنند روحشاناستکمال یافته وبا حوادث پیش‌روی نوعی آمادگی برای رویارویی با وقایع قیامت در آن‌ها ایجاد خواهد شد، در حقیقت عالم برزخ برای آدمی هم نحوه‌‌ای ازاستکمال است و هم جنبه تمهیدی برای اومی‌باشد پس می‌توان بیان کرد رابطه‌ای که بین عالم برزخ و قیامت وجود دارد یک رابطه وجودی است نه اعتباری. روح انسان‌ها با ورود بهعالم قبر و مواجه شدنبا حوادث از جهت وجودی نسبت به دنیاکامل‌تر خواهد شد و برای استکمال نهایی که در قیامت محقق می‌شود کسب آمادگی می‌کند. واژگان کلیدی این تحقیق عبارت است از: برزخ، قیامت، علامه طباطبائی، شاگردان علامه طباطبائی، نفس
بررسی نقش عقل در فهم دین از دیدگاه شیخ مفید و فیض کاشانی
نویسنده:
علی چهرقانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظام فکری شیخ مفید، عقل بنیاد است که درآن می توان از راه احتجاجات عقلی، عقاید وآموزه های دینی را تبیین نمود. ایشان نه تنها در مباحث کلامی و اعتقادی از استدلال های عقلانی بهره برده است بلکه در مباحث نقلی نیز از عقل، بهره فراوان جسته و مطابقت مفاد حدیث با عقل را ملاک صحّت حدیث و مخالفت مفاد آن را با عقل، دلیل بر ضعف وعدم صحت آن می داند.ایشانهمچنین فهم حدیث و درک لوازم آن را بدون نظر عمیق و توجه دقیق عقلانی در آن امکان پذیر نمی داند. به واسطه همین اعتقاد است کهشیخ مفید با اصحاب حدیث، به عنوان جریانی ظاهرگرا به مقابله برخاسته و در ابطال روش و نفی شیوه سلوک دینی آنان سعی بلیغ نموده است. شیخ مفید این رویکرد عقلانی خود را نه از دیگر مکاتب همچون معتزله گرفته است بلکه آن را برخواسته از آموزه های اصیل شیعی می داند که با پیروی از آنها، در پی انسجام ونظم هر چه بیشتر کلام شیعی کوشیده است. همچنین فیض کاشانی به عنوان دیگر متکلّم برجسته شیعی، اندیشمندی است که به دین،نگاه عقلانی داشته و با استناد به آیات و روایات برای عقل جایگاه ومنزلتی والا قائل شده و آن را هم سوی شرع می داند و بلکه در مواردی فهم شرع را نیز متوقف بر عقل می داند.گرچه او در احکام عملی، شأن و منزلت صدور حکم را از عقل سلب کرده اما در عین حال بر خلاف اخباریون که برای عقل ارزشی قائل نبوده و تنها به ظواهر آیات و روایات می نگرند، در تبیین احکام نظری و اعتقادی دین وتفسیر آیات و روایات به روش عقلانی پرداخته و تلاش خود را به این مسئله معطوف کرده است تا معرفت حاصل از طریق فلسفه را- که نزد ملاصدرا آموخته بود - از طریق اخبار و احادیث تبیین نماید.
  • تعداد رکورد ها : 52