جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 101
بررسی رابطه عقل و دین از منظر ابن رشد و دلالت‌های آن برای تربیت دینی و نقد آن از منظر آیت‌اله جوادی آملی
نویسنده:
صمد تقی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بررسی و تبیین و توجیه عقل و دین و ارتباط بین سلسله مباحث مربوط به آن به خصوص در تعلیم و تربیت یکی از موضوعات اساسی مورد نظر فلاسفه تربیتی است. از میان مسائل گوناگون فلسفه تعلیم و تربیت توجه به مبانی معرفت‌شناسی و روش آموزش و یادگیری در تعلیم و تربیت از مهمترین مسائل به شمار می‌آید، چرا که جایگاه روش‌های آموزش و یادگیری در تعلیم و تربیت از اهمیت خاصی برخوردار است. لذا ایجاد ارتباط بین عقل و دین و پیدا کردن دلالت‌های تربیتی آن امری سهل الوصول نخواهدبود. اهمیت بررسی ارتباط و نشان دادن دلالت‌های تربیتی آن می‌تواند پاسخگوی سوال‌های پژوهشی ما باشد که در واقع هدف اساسی انجام این پایان‌نامه است.در این پایان‌نامه سعی شده است، تا ضمن طی مراحل تحقیق از جمله بیان مسئله، جستجو در ادبیات تحقیق، به طرح اندیشه‌های ابن‌رشد و نقد آن از منظر جوادی آملی بپردازیم و سپس به تجزیه و تحلیل فرضیه‌ها و نتیجه‌گیری مبادرت نمائیم و با برقراری ارتباط مفهومی بین مفاهیم معرفت‌شناسی و روش‌شناختی مربوط به هر فرضیه، روش تحلیل- توصیفی را به کار بگیریم. در این روش ابتدا مفاهیم مربوط به عقل و دین استخراج و دسته‌بندی و توصیف شده‌اند و سپس بین مفاهیم، ترکیب و ارتباط برقرار می‌گردد. در مرحله بعد دیدگاه ابن رشد نسبت به عقل و دین و ارتباط میان آن دو مورد بررسی قرار می‌گیرد و بدون پیش داوری و اعمال نظر از منظر جوادی آملی مورد نقد قرار می‌گیرد و نهایتاً با نتیجه‌گیری (پاسخ به سوالات تحقیق) خاتمه می‌یابد.
بررسی انتقادات ابن رشد بر ابن سینا در مباحث فلسفه اولی (متافیزیک)
نویسنده:
علی علم الهدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن رشد نظریات فلسفی ابن سینا را در پنج مساله به طور ویژه نقد و بررسی کرده است که عبارت اند از: یک. مساله صدور و قاعده الواحد؛ دو. تبیین نظام خلقت و مساله افلاک؛ سه. حدوث عالم و روش ابن سینا در اثبات حدوث آن؛ چهار. ادراک نفس؛ پنج. بحث زیادت وجود بر ماهیت. محور بحث های وی در انتقاداتی که بر شیخ وارد کرده، یکی آن است که ابن سینا در طرح برخی از مباحث یادشده آرایی مطرح می کند که ریشه در فلسفه ارسطو ندارد. نقد دیگر او به تعارض هایی مربوط می شود که به زعم او در اندیشه ابن سینا راه یافته است؛ از همین رو، وی در صدد است تناقض ها و تهافت هایی را در آثار و نظریات شیخ نشان دهد. این نوشتار در صدد بررسی این ادعا در پنج مساله یادشده است.
صفحات :
از صفحه 109 تا 128
سنت در اندیشه سید حسین نصر
نویسنده:
نواب صیامان گرجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اندیشه سنت گرایی یکی از مهمترین مکاتب معاصر است که در کنار مدرنیسم و پسامدرنیسم قرار می گیرد اما این نحله فلسفی علی رغم معاصر بودن بر علیه فلسفه های نوین عمل می کند و به عنوان تفکری ضد مدرنیسم شناخته می شود. سنت گرایان پیروان فلسفه جاودان هستند که به سنت ازلی و عقل شهودی و مابعدالطبیعه عرفانی و اجزای فکری دیگری که از این مبانی نتیجه می شوند، از جمله وحدت متعالی ادیان، معتقدند. از این منظر سید حسین نصر به عنوان یک فیلسوف مسلمان شیعه و ایرانی نیز یکی از مهمترین متفکران جریان سنت گرایی محسوب می شود. نصر از منظری سنت گرایانه به فرهنگ و تمدن اسلامی می نگرد و تفسیری خاص که هماهنگ با مبانی سنت گرایی است از وضعیت تمدنی جهان اسلام ارائه می کند. این رهیافت نصر کاملا با مبانی سنت گرایی که ضدیت با مدرنیته و احیای سنت است هماهنگ است و همین رابطه ایجابی نسبت به سنت و سلبی نسبت به مدرنیته موجب شکل گیری این تفکر است.
شرایط فلسفه تطبیقی
نویسنده:
حسین نصر
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در دوره معاصر، وضعیتی در جهان غلبه یافته که یکی از مهم‌ترین اقتضائات تداوم زندگی بشر، تفاهم در سطح فلسفی است، چراکه در هیچ برهه‌ای از تاریخ بشر، نیاز برای تفاهم میان ملت‌ها به اندازه عصر حاضر این‌گونه شدید احساس نشده است. راه‌حل خروج از این وضعیت، به‌تنهایی، نه در شرق یافت می‌شود و نه در غرب، بلکه در گفت‌وگو و مفاهمهٔ میان این دو است. برای رسیدن به این مفاهمه باید دست به تطبیق و مقایسه زد. اما پیش از هر مقایسه‌ای باید از خود پرسید آیا هر تطبیقی ممکن و صحیح است؟ شرایط معناداربودن فلسفهٔ تطبیقی چیست؟ یکی از شروط مهم این است که در فلسفهٔ تطبیقی، مقایسه‌کننده باید بداند که هر طرف تطبیق بر چه بستری ایستاده‌اند، و دیگر این‌که در تطبیق فلسفه غربی و شرقی همواره باید توجه داشت که فلسفهٔ شرقی آمیختگی عمیقی با عرفان، شهود و معنویت دارد. در این مقاله به‌تفصیل از شرایط معناداری فلسفهٔ تطبیقی بحث خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 16 تا 25
نیچه به روایت ژیل دلوز
نویسنده:
محمد جواد سیدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برخی مفسران فلسفه غربی ، نیچه را از پیشگامان فلسفه معاصر غربی دانسته اند . از زمان انتشار آثار نیچه خوانش های گوناگونی از اندیشه و آثار وی توسط شارحان ارائه شده است و هر یک از منظری خاص به جنبه هایی از این فیلسوف و کار و بار فکری وی پرداخته اند . اما در مقام یک فیلسوف معاصر در اثری که در این نوشته به تامل در باب آن خواهیم پرداخت ، نگاهی متفاوت به نیچه و آراء وی دارد که در قالب تاملاتی انتقادی دنبال کرده ایم .
صفحات :
از صفحه 183 تا 190
ارسطو در اسفار
نویسنده:
حسین فلسفی، حشمت قدمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
افکار و اندیشه های ارسطو در طول تاریخ توجه اندیشمندان و فلاسفه را به خود جلب کرده است. گروهی آن اندیشه ها را پذیرفته و گروهی به نقد آن نشسته اند. یکی از بزرگترین اندیشمندان در جهان اسلام، صدرالمتألهین است که با شناخت همة اندیشه های مشائی، اشراقی، عرفانی و کلامی، طرحی نو در انداخته و فلسفهیی تازه بنا نهاده است. وی اندیشه های بسیاری از اساتید فلسفه را در حکمت متعالیه خود مورد بررسی قرار داده است. یکی از این بزرگان اندیشه، ارسطوست. در این مقاله همة آرایی که ملاصدرا در کتاب بزرگ اسفار از ارسطو نقل کرده و به او نسبت داده، شناسایی و مستندسازی شده اند و مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند.
تحلیلی از کاربرد مفهوم «جوهر» در فلسفه ارسطو
نویسنده:
محمدعلی اژه ای، رضا ماحوزی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بنا به ادعای مورخان فلسفه، ارسطو نخستین کسی است که در باب جوهر بتفصیل سخن گفته است. وی در کتابهای مقولات، متافیزیک و فیزیک به سه منظور متفاوت مسئله جوهر را تحلیل کرده است. در مقولات پس از بررسی اقسام موضوع و محمول، دو جوهر نخستین و دومین از هم تفکیک شده است؛ در متافیزیک با هدف جستجوی موجودیت موجودات، جوهر براساس چهار پیشنهاد ذات، کلی، جنس و موضوع بررسی شده است و در فیزیک جهت تبیین موضوع ثابت در حین حرکت، تلقی دیگری از جوهر ارائه شده است. بنابرین برخی از منتقدان، وی را به تناقضگویی در این نوشتارها متهم کرده اند. این نوشتار درصدد است با استناد به آثار ارسطو و تحلیل شارحان، به تبیین ماهیت این مسئله بپردازد.
عقل در نظام فلسفی ارسطو و فارابی
نویسنده:
جواد اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله عقل به صورتی جدی و تاثیر گذار در نظام فلسفی برای اولین بار در آثار ارسطو مطرح گردید و ارسطو عقل را در آثار مختلف خود با معانی متفاوتی به کار برد.برجسته ترین نظریه مشائی در مورد عقل در فلسفه فارابی هم در معرفت شناسی به عنوان مراتب نفس و هم در جهانشناسی به عنوان موجودی مجرد تام و مستقل از انسان ارائه شد.فارابی اساس نظریه عقل را از ارسطو اخذ کرده و سپس با داشتن مبنایی توحیدی و تمایز متافیزیکی وجود و ماهیت ، بعضا معنا و تفسیری متفاوت از ارسطو ایراد میکند.برجسته ترین قسمت نظریه عقل فارابی را عقل فعال تشکیل میدهد. عقل فعال هم در حیطه جهانشناسی هم در حوزه معرفت شناسی نقش و کارکرد ویژه دارد.معرفت انسانی در تمام مراتب خود وابسته به افاضه صور کلی و معقولات توسط عقل فعال بر نفس ناطقه و خروج آن از قوه به فعلیت است.بنابراین عقول در تمام مراتب وجودی و معرفتی فلسفه مشاء نقش و کارکرد گسترده ای داشته واز ارکان فلسفه مشائی به شمار می آید.
افلاطون و ارسطو در موضع اختلاف «تحلیل و بررسی ایرادهای ارسطو به ایده‌های افلاطونی»
نویسنده:
الهام کندری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اندیشه افلاطون و ارسطو در نقاط متافیزیکی حساسی با یکدیگر در تضادند. نشانه این تضاد را می توان در انتقادهای ارسطو به ایده های افلاطونی دید. البته تلاشهای زیادی در جهت آشتی دادن اندیشه آن دو انجام شده که اغلب انتقادها را کمرنگ جلوه می دهند. اما اگر یک بار با دقت انتقادها را بررسی کنیم و اندیشه متافیزیکی ایشان را در مسائلی چون وحدت، جوهریت و علت مقایسه کنیم، می یابیم که نمی توان از نگاه انتقادی ارسطو نسبت به افلاطون به سادگی چشم پوشی کرد. در این رساله سعی کرده ایم اختلاف نظر اساسی دو فیلسوف را در مسائل فوق الذکر، و با نظر به انتقادهای ارسطو به ایده های افلاطونی، برجسته کنیم. برای این کار ابتدا انتقادها را به دقت احصاء و طبقه بندی کرده و سپس برای درک دلیل طرح این انتقادها از جانب ارسطو، اندیشه اورا با افلاطون در سه محور وحدت، جوهر و علت مقایسه کرده ایم.
مسأله هستی از دیدگاه هایدگر و ارسطو
نویسنده:
فاتح سعیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله‌ای که هایدگر پژوهش خود را در کتاب هستی و زمان با آن آغاز می‌کند بی‌شباهت با آغاز کتاب گامای متافیزیک نیست. ارسطو در آن‌جا می‌گوید «دانشی هست که به هستی چونان هستی و اعراضِ ذاتی آن، به خودی خود، نگرش دارد» (1003 الف 23 – 22). ارسطو برای هستی چهار معنی قایل است: هستی بالعرض، هستی به معنای صادق بودن، هستی بالقوه و بالفعل و هم‌چنین هستی بر حسب اشکال مقولات. ارسطو سپس می‌گوید که پرسشِ هستی چیست؟، در حقیقت این پرسش است که جوهر چیست؟ و به این ترتیب هستی را با جوهر یکی می‌داند. هایدگر از همان آغاز این پرسش برایش مطرح بود که چه مفهومی این معناهای چندگانه را وحدت می‌بخشد و هستی چونان هستی (نه صرفاً هستنده چونان هستنده) تعین خود را از کجا کسب می‌کند؟ هایدگر کتاب هستی و زمانرا با بحث از ضرورتِ به روشنی بازگفتنِ پرسش از هستی آغاز می‌کند. هایدگر معتقد است پرسش از هستی که فلسفه‌ی افلاطون و هایدگر را در جوش و خروش نگه داشته بود و از فرط ابهام و مستوری برای یونانیان مایه‌ی تشویش خاطر بود، در این زمانه در بداهت و خودپیدایی از روز روشن‌تر فرض می‌شود و به همین دلیل است که پرسش از هستی امروز فراموش شده است. فیلسوفان به جای پرداختن به هستی، هستنده‌ها را موضوع پژوهش خود قرار داده‌اند. هایدگر با روش پدیدارشناسی و هم‌چنین با تخریب فرادهش متافیزیکی تلاش می‌کند که این هستی را آشکار ‌کند. اما برای این کار از هستنده‌ای که دازاین نام دارد آغاز می‌کند زیرا تنها دازاین است که از هستی خود پرسش می‌کند. از نظر هایدگر بنیاد آغازین دازاین هستی ـ در ـ جهاناست که دازاین را چون اگزیستانس ظاهر می‌کند. اگزیستانس به ارتباط دازاین با هستی و نه با هستنده‌ها مربوط می‌شود، و از این‌رو مهیای غلبه بر متافیزیک می‌گردد. هایدگر در هستی و زمان تلاش می‌کند که نشان دهد هستنده‌ی دیگری وجود دارد که نه فقط هست، بلکه با خویش و با سایر هستنده‌ها نسبتی دارد.هایدگر که خود در کتاب هستی و زمان برای فهم هستی تقریباً به همان راه سنت متافیزیکی رفته بود، یعنی به جای این‌که پژوهش خود را از هستی آغاز کند هستنده‌ای به نام دازاین را برای فهم هستی بررسی کرد. وی در کتاب درآمدی بر متافیزیک تلاش می‌کند با نشان دادن کاربردهای مختلف کلمه‌ی هستی در گفتار روزانه و از طریق افقی معین، از هستنده‌ها دور شود و به خود هستی بپردازد، اما در این‌جا نیز نمی‌تواند خود هستی را بدون هیچ‌گونه دلالت و ارجاعی فهم کند. زیرا در درآمدی به متافیزیک نیز، هستی را از طریق تعینات و حالاتی که خود هستی موجب ظهورشان می‌شود، می‌شناسد.
  • تعداد رکورد ها : 101