جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی تطبیقی مبانی خرد سیاسی در آیین مزدایی و اسلام شیعی
نویسنده:
سیدمحسن هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر با عنوان بررسی تطبیقی مبانی خرد سیاسی در آیین مزدایی و اسلام شیعی را با ذکر کلیات و امهات تحقیق شروع نمودیم، سوال اصلی پیرامون وجود افتراقات و اشتراکات این دو آیین بوده و در جواب آن فرضیه ای را مطرح کردیم، که براین اساس اشتراکات بسیار بیشتر از افتراقات می باشد. برای سنجش فرضیه ابتدا سوالات سه گانه فرعیبر اساس سه مبنای هستی، انسان و معرفت شناسی بود را طرح نموده و در جواب آنها سه فرضیه بیان داشتیم: در مبانی هستی شناسی، فقط در استقلال خیر از شر که مورد اعتقاد مزدائیان است، با شیعیان اختلاف نظر وجود دارد، اما در دیگر مبانی اختلافی مشاهده نمی گردد. برای سنجش فرضیه های فرعی آنها را در سه فصل مجزا مورد بررسی قرار داده، اما قبل از اینکار به چارچوب مفهومی پرداخته و شاخصهایی را برای بررسی تطبیقی استخراج نمودیم.ابتدا تعاریفی از مفاهیم بحث بیان شد و سپس قالب اندیشه در معنای عام خود را برای نوع تفکر در آیین مزدایی و اسلام شیعی به علت عام بودن برگزیدیم. هر اندیشه دارای مبانی خاص خویش می باشد، لذا در ادامه فصل چارچوب مفهومی به تعاریف و توضیحاتی پیرامون این مبانی پرداختیم. اولین مبنا، هستی شناسی می باشد که در آن به مبدأ، نوع، کیفیت، اهداف و سرانجام هستی پرداخته می شود. در مبنای انسان شناسی، به آفرینش، خصوصیات و کیفیت وجود آدمی و رابطه او با همنوعانش پرداخته می شود، مسائلی مانند دوگانگی وجود انسان، انسان های شایسته رهبری، برابری میان آنها از این فصل به عنوان شاخص استخراج شده است. در باب معرفت شناسی نیز موضوع، امکان، راههای کسب معرفت توسط انسان و پیروی از انسان کامل مطالبی بصورت نظری آمده است؛ که از این مبانی سه گانه شاخصهایی برای تحقیق در ادامه کار استخراج گردیده است.در فصل دوم 7 شاخص هستی شناسی را مورد بررسی تطبیقی در آیین مزدایی و اسلام شیعی قرار دادیم، این دو آیین در شاخصهای اعتقاد به نبرد خیر وشر که به تقابل دوست و دشمن در سیاست می انجامد، دوگانگی مادی و غیرمادی بودن هستی که به مشروعیت آنجهانی منجر می گردد، نظم که حفظ آن وظیفه حاکم است، سلسله مراتب در هستی که نمودش در نظام طبقاتی می باشد و اعتقاد به سرانجام این و آن جهانی هستی که با ظهور منجیان همراه است، با یکدیگر دارای اشتراک کلی بودند. اما در اعتقاد مزدائیان به وجود دو آفریننده مستقل از یکدیگر در آفرینش خیر و شر، شیعه به راهی دیگر می رود و به یک خدای واحد می رسد که همه اعم از خیر و شر بدست او آفریده شده است و این افتراق باعث تأیید فرضیه فرعی این فصل می شود. در فصل انسان شناسی 8 شاخص مورد بررسی قرار گرفته است که در نزد هر دو آیین انسانها دارای سلسله مراتبی بر اساس عدالت هستند که حاکم در رأس آن قرار دارد، زیرا هر کس با توجه مسئولیتی که در هستی دارد، در جایگاهی مشخص قرار می گیرد و به انجام خویشکاری می پردازد. وجود انسانهایی نخبه و برگزیده از دیگر اشتراکات موجود است، که بر اساس آن عده ای به عنوان راهنمایان در بین مردم زندگی می کنند و به واسطه داشتن مقام دینی به اقتدار سیاسی و اجتماعی می رسند؛ حاکم خود انسانی برگزیده است که خداوند او را برای حکومت بر انسانها معین داشته است، در آیین مزدایی حاکم فقط شاه آرمانی است، اما در اسلام به پیامبر، امام، فقیه و پادشاه عادل به عنوان حاکم اشاره شده است. در آخر اعتقاد مشترکی به وجود یک منجی در آخرالزمان وجود دارد که او پایان دهنده همه شرور است و جامعه را به عدالت و رستگاری می رساند. بر این اساس فقط شاهد اشتراک در کلیات هستیم و فرضیه دوم فرعی هم تأیید می گردد.فصل آخر به معرفت شناسی اختصاص داده شده و در آن ضمن اشاره به سه قالب فلسفه، فقه و کلام؛ بیان گردیده که خداوند موضوع شناخت می باشد، شناختی که باید با عمل توأم و دارای واسطه هایی همچون امام به عنوان حاکم سیاسی در تشیع و ایزد فرمانروا در آیین مزدایی باشد. که وجود همین افراد باعث امکان پذیر بودن معرفت می شود. راههای کسب معرفت خرد، تجربه، ایمان و وحی که قابل گنجانده شدن در قالبهای سه گانه است، می باشد، که هر کس بیشتر از این راهها به معرفت دست یابد، در جامعه دارای قرب و مقام خاصی می گردد. چنانچه امام و علما به واسطه دارا بودن از معرفت به راهنمای جامعه و سرپرستی آن می رسند و در کنار دیگران چون پیامبر الهی که بر او وحی نازل می شود و به صورت متون مقدس در تاریخ ماندگار گردیده، انسان های کاملی محسوب شده که همگان باید از آنها تبعیت نمایند. با تأیید فرضیه این فصل، به تأیید فرضیه اصلی تحقیق می رسیم که طی آن اشتراکات بیش از افتراقات است و عمده عدم توافق هم در دو بن انگاری مزدایی می باشد، چیزی که در شیعه مورد قبول نیست.
گزینش‌گرایی در اندیشه سیاسی حمید عنایت
نویسنده:
عباس زارع اطاقسرایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر تلاشی است در جهت یافتن پاسخ به چیستی اندیشه های سیاسی حمید عنایت این که وی چگونه در بطن گفتمان گزینش گرایی قرار دارد. این گفتمان به کدام یک از جنبه های تمدن غربی و اندیشه اسلامی باور دارد. حمید عنایت جایگاه ویژه ای در گفتمانگزینش گرای دارد. این جریان رای به پذیرش تمدن جدید می دهد، اما تقلید وجوه به اصطلاح ناپسند آنرا به طور کلی رد می کند.بخشی از آنها هویت اندیش اند و بر حفظ دیده ی نیکوی فرهنگ ایرانی و اسلامی تاکید دارند.این جریان بر خردگرایی،شکاکیت علمی،دستگاه دموکراسی و...تاکید دارند. به نظر عنایت جامعه ایرانی نا خوداگاه از غرب متاثر می شود ، پس بهتر است شناخت آن را در جامعه نهادینه کرددلمشغولی و دغدغه حمید عنایت این بود که تمدن غرب و تمدن شرق را درست درک کند و با درد شناسی جامعه خود مدینه ی فاضله ی بر اساس آرمان و خواست خود بسازیم. از یک سوی نگری و افراط و تفریط پر هیز کنیم تا راه به نا کجاآباد نبریم به عبارت دیگر به جای غرب گرایی و شرق گرایی ویا غرب زدگی و شرق زدگی باید غرب شناسی و شرق شناسی کنیم . عنایت برای دموکراسی معنای متفاوتی قائل شده و سازگاری اسلام و دموکراسی را تنها زمانی ممکن می داند که مراد از دموکراسی، نظام حکومتی مخالف دیکتاتوری باشد؛ زیرا در اسلام جایی برای حکومت خودکامانه فردی یا گروهی وجود ندارد؛ چون مبنای تصمیمات و اعمال حکومتی اسلامی، باید شریعت باشد، نه هوی و هوس شخصی.حمید عنایت برای اندیشه سیاسی شیعه به دلیل داشتن مولفه ها و اصول بنیادین از جمله آنان اجتهاد، شهادت و انتظار توانایی احیاگری و ماندگاری قائل است.
بررسی ویژگیهای نظام سیاسی مطلوب در اندیشه‌های سیدحسین نصر بر اساس مدل جستاری توماس اسپریگنز
نویسنده:
سعیدرضا حسینی محراب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله با هدف جستجوی ویژگی های نظام سیاسی مطلوب در اندیشه های سید حسین نصر شکل گرفته است. از آنجایی که در نزد سنت گرایان و از جمله دکتر نصر، تصریحات آشکار در مورد مباحث سیاسی و به بیان بهتر مباحث مشخصا مرتبط با فلسفه سیاسی کمتر یافت می شود، این جستجو مستلزم تبیین دقیق آرای ایشان بود تا از این طریق امکان دستیابی به دلالت ها و قابلیت های اندیشه ای، پیرامون ویژگیهای نظام سیاسی مطلوب وی فراهم گردد. از این رو در این رساله جهت بررسی مولفه ها، عناصر و اجزاء گفتمان سنت گرایی سید حسین نصر و استخراج ویژگی های نظام سیاسی مطلوب او، از مدل جستاری توماس اسپریگنز بهره برده شد. این مدل به ما کمک کرد که علاوه بر بازسازی منطق درونی اندیشه دکتر نصر، آرای او را در پرتو اوضاع زمانه تحلیل کرده و به این ترتیب نه تنها زمینه های شکل گیری و تکوین این گفتمان را دریابیم، بلکه در پروژه فکری وی ویژگی های نظام سیاسی مطلوب را استخراج نماییم.بررسی اندیشه سید حسین نصر بر مبنای چارچوب تئوریک اتخاذ شده،به نتایج ذیل منجر شد:به نظر می رسد گفتمان سنت گرایانه سید حسین نصر در پاسخ به بحران قداست زدایی از جهان(از میان رفتن پیوند میان معرفت و امر قدسی) قوام یافته است. از منظر او، دلیل بروز این بحران، گسست از سنت(قداست زدایی از معرفت و اصالت فرد) است. آرمان نصر به مثابه راه حل یا تصویرسازی برای نظام سیاسی مطلوب، عبارت از بکارگیری فلسفه جاودان و ایجاد الگویی برآمده از جاودان خرد است که از طریق احیای سنت در دوران متجدد و تلاش برای قداست بخشی دگرباره به معرفت به دست خواهد آمد.
رهیافت اسلامی تأسیسی روابط بین الملل
نویسنده:
حمید امیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش در پی آن است تا ساختار فرانظری نظریه اسلامی روابط بین الملل را واکاوی کند.مابعدالطبیعه اسلامی و فقه روابط بین الملل به منزله فرانظریه ی آن می باشند. مابعدالطبیعه اسلامی مبتنی است بر 1- هستی شناسی عام اسلامی؛ متصف به صفت اصالت واقع، که در آن همه چیز بیرون از ذهن و دارای ما بازاء خارجی است. 2- معرفت شناسی؛ شناخت دانش، امکان شناسایی و حدود آن است. علم ما به عالم خارج از طریق منابع معرفتی و متصف به امکان عام. 3- روش شناسی؛ راه شناخت و دستیابی به معرفت از طریق مبادی آنفقه روابط بین الملل برخاسته از فقه سیاسی اسلامی و دانش تأسیسی در پی مومنانه ساختن نظام روابط بین الملل است و با قواعد فقهی به این کار همت می گمارد.ساختار دوگانه مابعدالطبیعی اسلامی و فقه روابط بین الملل مدلولات هستی شناختی، معرفت شناختی، روش شناختی و فقه شناختی خاصی دارد که مهمترین آن ها عبارتند از:1- امت محوری به جای دولت ملت 2- تقسیم هنجاری جهان به دارالاسلام و دارالکفر 3- هنجاری و انتقادی بودن نظریه اسلامی روابط بین الملل 4- تبیینی و تأسیسی بودن نظریه اسلامی روابط بین الملل 5- کثرت گرایی روشی در نظریه پردازی اسلامی روابط بین الملل 6- در میانه ی اثبات گرایی و فرا اثبات گرایی بودن 7- عاملیت و اختیار انسان در نظام بین الملل 8- ارزش محور بودن نظریه اسلامی روابط بین الملل 9- عقلانیت رفتارها در نظام بین الملل 10- تکامل نظریه اسلامی روابط بین الملل و ...
گفتمان پست مدرنیسم و انقلاب اسلامی ایران
نویسنده:
مختار نوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
گفتمان مدرنیته با یک جهان بینی جدید که خردمحور و انسان‌گرایانه می‌باشد در تقابل با جهان بینی کلاسیک و قرون وسطایی ظهور کرد. این گفتمان حکایت از یک نگرش جدید به زندگی بشری دارد. با این وجود، گفتمان دینی انقلاب اسلامی به دلیل تأکید بر گزاره‌ها و احکام دینی به همراه گفتمان ساختارشکن پست مدرنیسم در تقابل با مدرنیته قرار گرفته‌اند، این تقابل در قالب دو گزاره توسعه و سیاست مورد بررسی قرار گرفت. هرچند فراروایت مدرنیته، توسط گفتمان‌های پست مدرنیسم و انقلاب اسلامی مورد نقد قرار گرفت و این نقد باعث اشتراک دو گفتمان پست مدرنیسم و انقلاب اسلامی شده است، اما این امر موجب نادیده گرفتن تفاوتهای موجود میان گفتمان جوهرستیز پست مدرنیسم و گفتمان جوهرگرای انقلاب اسلامی نخواهد بود. گفتمان انقلاب اسلامی با آموزه‌ها و گزاره‌های دینی میل به یکسان سازی و یکپارچگی دینی دارد، در حالی که پست مدرنیسم از هر گونه یکسان‌سازی بیزار است.
بررسی تطبیقی مبانی نظری جریانات فکری- سیاسی ایران:1320-1357
نویسنده:
هادی داوودی زواره
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهم و کلیدی تاریخ سیاسی،شناخت جریان‌های فکری- سیاسی است. هرچند تاریخ بشر، چنان به هم پیوسته است به طوری‌که هر جزء و برش آن از اهمیتی خاص و گاه انحصاری برخوردار است. اما بی‌گمان برخی از مراحل و مقاطع تاریخی از اهمیت معرفتی بیشتری برخوردارند. به ویژه تاریخ معاصر که برای تمامی جوامع و کشورها از اهمیت افزون‌تری برخوردار است. عموما گروه‌ها و جریانات سیاسی‌دوره 57-1320را به طور کلی به سه دسته جریانات چپ، راست(شامل ملی‌گرا و لیبرال) و مذهبی تقسیم می‌کنند. در این پژوهش سعی شده است با دسته‌بندی و مقایسه مبانی نظری جریانات شاخص دوره‌ی زمانیِ مدنظر اعم از چپ، راست و مذهبی در قالب یک چارچوب مشخص]سنتی، اصلاح‌طلب، متجدد[ وجوه اختلاف و اشتراک آن‌ها در مبانی معرفت-شناختی، انسان‌شناختی و رهیافت سیاسی- دینی مشخص شود.پس سوال ما در این تحقیق این است که وجوه اشتراک و افتراق مبانی نظری جریانات فکری سیاسی طی دوره 1320 تا 1357(انقلاب اسلامی) چیست؟به عنوان فرضیات این پژوهش؛ مبانی معرفت‌شناختی، انسان‌شناختی و رهیافت‌سیاسی- دینی این‌جریانات فکری‌‌ سیاسی را این‌گونه در نظر می‌گیریم: 1- در بخش معرفت‌شناختی، جریانات سنت‌گرا معتقد به اصالت نصوص دینی‌اند؛ جریانات تجددخواه قائل به اصالت تجربه و جریانات اصلاح‌طلب به اصالت منطق و اصل تناسب قائل‌اند. 2- در قسمت انسان‌شناختی جریانات سنت‌گرا معتقد به اصالت تکلیف انسان، جریانات تجددخواه معتقد به اصالت خود انسان و جریانات اصلاح‌طلب قائل به اصالت غایت انسانند.3- به لحاظ رهیافت دینی به طور خلاصه سنت‌گراها به نفع دین علیه دست‌آوردهای تمدن غرب- به ویژه توسعه سیاسی- موضع می‌گیرند و تجددخواهان به نفع دست‌آوردهای تمدن غرب- به ویژه توسعه سیاسی- علیه دین موضع‌گیری می‌کنند اما جریان اصلاح‌طلبی دینی قائل به جمع میان این دو تحت عنوان روشنفکری دینی است. 4- به لحاظ رهیافت سیاسی نیز جریان سنت‌گرا به سیاست بر مبنای فقه معتقد است یعنی سیاستی که برگرفته از منابع چهارگانه کتاب، سنت، عقل و اجماع است. جریان تجددخواه به دانش سیاسی که همان سیاست برگرفته از تجربه و مشاهده است معتقد است و جریان اصلاح‌طلب به یک علم راهبردی به مفهوم علم معطوف به حصول اهداف دینی گرایش دارد. در واقع این جریان معتقد است با ورود دین به عرصه سیاست می‌توان این عرصه را تا حدود زیادی تلطیف نمود و در عین حال از این‌که دین به عنوان ابزاری در دست سیاست‌مداران باشد جلوگیری کرد.در این پژوهش، ما پس از بیان کلیات طرح، طی سه فصل به مبانی اندیشه‌ای و مقایسه‌ مواضع فکری سه جریان سنت‌گرا] شامل فدائیان اسلام، مجاهدین اسلام، حزب ملل اسلامی و هیات‌های موتلفه اسلامی[ تجددخواه]شامل احزاب توده، نیروی سوم، جامعه سوسیالیست‌ها(به عنوان احزاب چپ) و حزب ایران، جبهه ملی، پان ایرانیست و حزب ملت ایران(به‌عنوان احزاب و جریان‌های ملی‌گرا)[و اصلاح‌طلب]شامل نهضت آزادی(به عنوان جریانی راست و مذهبی) و نهضت خداپرستان سوسیالیست، جاما و جنبش مسلمانان مبارز(به عنوان جریانات چپ)[ پرداخته‌ایم.
عقل وسیاست دراندیشه سیاسی ایران معاصر
نویسنده:
محمدرضا شریعت مدار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مهم‌ترین موضوعات اندیشه سیاسی ایران معاصر که فهم اندیشه سیاسی در گرو آن است، کاربرد عقل در سیاست می‌باشد و از آن جایی که مفاهیم عقل و سیاست معانی واحدی نداشته‌اند. فهم معنای آن‌ها در گرو شناخت تحولات فکری معاصر می‌باشد به طوریکه می‌توان گفت امروزه عقلی کردن سیاست نتیجه تحولاتی است که در اندیشه سیاسی دوره‌ی میانه رخ داده و به تغییر مفهومی عقل و سیاست منجر شده است. در این نوشته با استفاده از نظریه «اعتباریات» سید محمدحسین طباطبایی ابتدا نزاع‌های فکری دوره‌ی میانه و سپس تحولات فکری سیاسی در آستانه ورود به دوره‌ی معاصر و سرانجام مفهوم عقل و سیاست را با توجه به چالش‌های فکری دوره‌ی معاصر بررسی می‌شود با توجه به این نظریه سه گروه فکری اسلام گرایان سنتی، اسلام گرایان مدرن و اسلام گرایان نواندیش قابل تشخیص‌اند که نزاع‌های فکری آن‌ها در این موضوع بررسی شده استسئوال اصلی: مهم‌ترین جریان‌های فکری با توجه به کاربرد عقل در سیاست در اندیشه سیاسی (اسلامی) ایران معاصر کدامند و چه نزاع‌هایی در این موضوع باهم داشته‌اند؟فرضیه: سه جریان فکری اسلام گرایان سنتی، اسلام گرایان مدرن و اسلام گرایان نواندیش قابل شناسایی‌اند و نزاع اصلی آن‌ها در مورد قلمرو و حدود کاربرد عقل در سیاست می‌باشد.رساله شامل: 5 فصل و 2 بخش استعناوین فصول عبارت است:1ـ چارچوب نظری2ـ زمینه‌های تاریخی3ـ نزاع‌های فکری اسلام گرایان سنتی با اسلام گرایان نواندیش در عقل و سیاست4ـ نزاع‌های فکری اسلام گرایان مدرن با اسلام گرایان نواندیش در عقل و سیاست5ـ نزاع‌های فکری اسلام گرایان نواندیشمحتوای فصول (هر فصل 150 واژه):فصل اول: توصیف و تحلیل گزاره‌های حوزه عقلی عملی (اخلاق و سیاست) موضوعی پیچیده است و اندیشمندان در حل این معمای بغرنج تلاش‌های زیادی کرده‌اند ولی برخی سئوالات این موضوع کماکان بدون پاسخ مانده است که از جمله آن‌ها می‌توان به توضیح رابطه هست و باید، نسبت مسایل اخلاقی و سیاسی با توجه به شرایط زمان و مکان اشاره کرد. به نظر می‌رسد محمدحسین طباطبایی با طرح نظریه «اعتباریات» بیش از اندیشمندان این حوزه فکری توانسته است به تحلیل این گزاره‌ها و حل مسایل آن بپردازد. براساس این نظریه عقل و سیاست همانند دیگر مفاهیم حوزه عقل عملی، اعتباری هستند. منظور از «اعتباریات» مفهوم عام آن یعنی اعتباریات مقابله ماهیت نیست بلکه منظور اعتباریاتی است که به حوزه عقل عملی مربوط می‌شود. از این منظر به ادراکات و علومی که لازمه‌ی فعالیت قوای فعاله‌ی انسان و مولود احساس اوست اعتباریات گفته می‌شود. گرچه از نظر طباطبایی سیاست زمانی عقلی است که براساس عقل جمعی و برآمده از آموزه‌های اعتباریات عام عقلی و آموزه‌های دینی باشد بنابراین چنین مفاهیمی با توجه به شرایط زمان و مکان معنا می‌یابند.با توجه به این نظریه در قبال تغییر اعتباریات تلقی یکسانی بین اندیشمندان وجود ندارد و با توجه به مفاهیم عقل و سیاست اندیشمندان بر سه گروه نواندیشی، سنتی و مدرن قابل تقسیم‌اند که دیدگاه آنان و نزاع‌های فکریشان در این مورد در فصول آتی مورد بررسی قرار گرفته است.فصل دوم: رساله در سه گفتار زمنه‌های پیدایش مباحث عقل در سیاست، نزاع‌های فکری در این موضوع و تحولات فکری در ابتدای دوره‌ی معاصر می‌پردازد. به نظر می‌رسد نزول وحی زمینه‌ای برای طرح مباحث عقلی در سیاست در جامعه اسلامی بود. دستور قرآن به عقل در امور زندگی، تحصیل سعادت براساس عقل، تفسیر قرآن توسط پیامبر(ص)، ائمه معصومین(ع) و تداوم آن توسط اصحاب خاص، نزاع‌های فکری اندیشمندان مسلمان در فهم معنای قرآن برای اداره زندگی اجتماعی ـ سیاسی از مواردی بودند که موجب رشد عقل در سیاست گردید هم‌چنین گسترش قلمرو جامعه اسلامی و برخورد با سایر ملل و لزوم دفاع از آموزه‌های دینی از زمینه‌های رشد عقل و مباحث عقلی بود و موجب تحولات فکری و گسترش علوم انسانی در جامعه اسلامی گردید.با تشدید چنین تحولاتی در ابتدای دوره‌ی معاصر و شیوع افکار نوین، تسلط اصول گرایی بر اخباری گری رشد و گسترش علوم عقلی از جمله در فلسفه اصول فقه در زمینه‌ای که جامعه ایرانی از استبداد نیروی حاکمه به تنگ آمده بود منجر به تغییر نگرش مردم در عقل و اداره امور جامعه بود به این معنا که حضور مردم در صحنه‌های سیاسی لازمه عقل شدن سیاست اعتبار گردید.فصل سوم: در این فصل نزاع‌های فکری اسلام گرایان سنتی و اسلام گرایان نواندیش در دوره‌ی معاصر بررسی گردیده است. به نظر می‌رسد اختلاف اساسی این دو گروه در کاربرد عقل به عنوان منبعی برای شناخت و ایجاد دانش سیاسی (اجتهاد عقلی در اعتباریات سیاسی) با توجه به شرایط متغیر و تحولات فکری سیاسی ـ اجتماعی در این دوره می‌باشد. از نظر نواندیشان سنت گرایان به مشکلاتی هم‌چون تحجّر و عوامزدگی دچارند و در مقابل اسلام گرایان سنتی نواندیشان را به لا مذهبی و فاصله گرفتن از دستورات الهی و روایات ائمه معصومین(ع) متهم کرده‌اندنوع مباحث اسلام گرایان سنتی در دوره‌ی معاصر شباهت‌هایی با نظریه‌های ظاهر گرایان دوره‌ی میانه اسلامی دارد، از جمله می‌توان به عدم کاربرد عقل در حوزه‌های سیاسی ـ اجتماعی و عدم پذیرش فلسفه و علوم بیگانه و تأکید بر زبان عربی اشاره کرد که این مسأله نشان دهنده‌ی وجود زمینه‌های نواندیشی و سنت‌گرایی در جهان اسلام و ایران است و هم‌چنین نشان از باقی ماندن سنت گرایان در گذشته و عدم توجه به تحولات فکری دارد، نتیجه این نگرش، تمایل به حفظ وضعیت موجود و عدم تطبیق با تحولات فکری جامعه است که منجر به حفظ وضعیت و حاکمیت سیاسی موجود شده است که مورد سوءاستفاده حکومت‌های وقت قرار گرفته و موجب پیدایش فرقه‌های انحرافی هم‌چون بهائیت (نتیجه ظاهرگرایی شیخیه) بوده است.فصل چهارم: در این فصل نزاع‌های فکری اسلام گرایان مدرن با اسلام گرایان نواندیش مورد بررسی قرار گرفته است مفهوم عقل و کاربرد آن در سیاست موجب نزاع اسلام گرایان مدرن با دیگر گروه‌های فکری در ایران معاصر بوده. از نگاه نواندیشان، اسلام گرایان مدرن مفهومی از عقل را اراده‌می‌کنند که موجب طرد سنت‌های دینی و اعتباریات عام عقلی و آموزه‌های وحیانی در عرصه سیاست می‌شود. از منظر مدرن عقل به معنای عقل جمعی مردم است که تعیین کننده‌ی حقایق در عرصه سیاسی است در حالی که نقش دین در این مورد کمرنگ شده است.نتیجه این نگرش به عقل، واگذاری اعتباریات عقلی سیاسی (علوم و دانش‌های سیاسی و هم‌چنین ارزش‌ها و رفتارهای عقلی در این حوزه) به عقل واحد و اعتباریات جهان شمول غربی است که از جمله نتایج آن حذف روحانیت از مناصب سیاسی می‌باشد و دین را به عرصه‌های فردی زندگی محدود می‌کند. در جهان اسلام در دوره‌ی میانه شبیه همین مباحث از فلاسفه افراطی قابل مشاهده است زیرا آنان نیز حوزه‌ی سیاست را به عقل بشری واگذار می‌کردند و توجهی به وحی در این زمینه نداشته‌اند.فصل پنجم: در این فصل به بررسی نزاع‌های فکری اسلام گرایان نواندیش (درون گروهی) در مورد عقل و سیاست پرداخته شد. اینان با هدف کشاندن پای عقل به سیاست در جهت رفع استبداد همواره با اجتهاد عقلی سعی در تأسیس اعتباریات سیاسی لازم را داشته‌اند، و با استدلال عقلی مشارکت سیاسی را لازم دانسته‌اند و به عبارت دیگر سیاستی را عقلی می‌دانند که در آن حضور مردم لحاظ شده باشد. امّا مفروضاتی که در چگونگی انجام این کار دارند موجب اختلافاتی میان آن‌ها شده است که شاید منشأ برخی از این مفروضات به اطلاعات و زمینه‌های فکری آنان هم‌چنین به لحاظ کردن زندگی اجتماعی و تصوراتی مربوط می‌شود که فقیه آیا خود را متصدی مرجعیت جمعی و رهبری سیاسی جامعه بداند (و یا خیر). بسیاری از فقها چنین نگاهی نداشته‌اند به همین دلیل شاهد دو نگاه مشروطه‌گرا و ولایت فقیهی در دوره‌ی معاصر می‌باشیم. مشروطه گرایان پیروان نائینی می‌باشند حال آن که نظریه ولایت فقیه توسط امام(ره) به صورت جدی مطرح گردید. و بعد از شکست نظریه مشروطه در عمل ارائه شد.نکته دیگر اختلاف اسلام گرایان نواندیش در مسائل زنان است که برگشت به شرایط موجود و زمینه‌های فکری و فرهنگی زنان در جامعه امروز می‌دارد. به همین دلیل محدودیت‌هایی در برخی نگاه‌ها مشاهده می‌شود.گفته شده علی‌رغم اختلافاتی که نواندیشان در مورد موضوعات عقل و سیاست در مسائلی همانند نقش مردم در نظام سیاسی و هم‌چنین جایگاه زنان در سیاست دارند، به سختی می‌توان گروهی را نسبت به گروه دیگر نواندیش‌تر یا سنتی‌تر خواند زیرا به عقیده اینان شرایط موجود و عدم آمادگی مردم مخصوصاً بانوان برای به دست گرفتن نقش‌های مدیریت سیاسی و مسائلی از این قبیل مشارکت سیاسی فعال را به نوعی آرمان‌گرایی تبدیل می‌کند که خود به نوعی برخلاف نواندیشی می‌باشد زیرا نواندیشی تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی با توجّه به شرایط موجود است.نتیجه رساله (150 واژه):در این نوشته با توجه به نظریه «اعتباریات» محمدحسین طباطبایی به بررسی عقل و سیاست از منظر اندیشمندان مسلمان دوره‌ی معاصر پرداختیم. نزول وحی و تفسیر آن زمینه‌هایی برای اداره‌ی زندگی سیاسی مسلمانان براساس اعتباریات عقلی بود. نزاع‌های فکری مسلمانان در فهم وحی، ورود علوم بیگانه و تبادل فکری با دیگر ملل موجب تمرکز بیشتر افکار مسلمین و بسط و گسترش دانش سیاسی مسلمین در این زمینه گردید. نظریه سیاسی حاکم یعنی «نظم سلطانی» با توجه به بحران فکری با نظریه‌های مردم گرا «مشروطه خواهان و ولایت فقیه» جایگزین شد گرچه اندیشمندان مسلمان ایران معاصر در مورد عقل و سیاست نظر واحدی ندارند و براساس نظریه طباطبایی، به سه دسته اسلام گرایان نواندیش، اسلام گرایان سنتی و اسلام گرایان مدرن قابل تقسیم‌اند. با توجّه به نظریه اعتباریات که چارچوب نظری رساله است و هم از جهت روش و هم از جهت محتوا برای فهم کاربرد عقل در سیاست مهم است. از جهت روش، در دوره‌‌های تاریخ، به دلیل وجود اعتباریات عامی مثل عدالت، توانایی تطبیق برخی موضوعات اندیشه‌ی سیاسی را به ما می‌دهد. و در هر دوره می‌توان شرایط هر دوره و نیز چگونگی تبدیل شدن این مفهوم عام را به اعتباریات خاص سنجید. «اعتباریات» از جهت محتوا نیز ظرفیت‌زیادی برای پاسخ‌گویی به مسائل اندیشه‌ی سیاسی اسلام دارد. در این نظریه امکان توضیح بیشتری درباره‌ی عام یا خاص بودن گزاره‌های سیاسی ـ اخلاقی رابطه باید و هست، رابطه عین و ذهن در سیاست و اخلاق، رابطه‌ی شرع و عقل و... وجود دارد، با توجه به این نظریه سه گروه در دوره‌ی معاصر قابل تشخیص‌اند؛ برخی بدون توجّه به اعتباریات سیاسی و خاص بودن آن‌ها (با توجّه به شرایط زمان و مکان)، یا در اعتباریات گذشته مانده‌اند و با عنوان سنتی از آن‌ها یاد می‌شود و یا آن که به عقل و اعتباریات سیاسی غرب اعتماد کرده و خواستار استفاده از دیدگاه‌های سیاسی آنان در جغرافیای خاص ایران معاصر شده‌اند که اسلام گرایان مدرن نامیده می‌شوند. در این بین، اسلام گرایان نواندیش با توجّه به گذشته و اصول عام مبتنی بر دانش‌های اسلامی از یک سو و نیز شرایط فرهنگی سیاسی خاص از سوی دیگر، دو مدل حکومتی مشروطه و انقلاب اسلامی را در دوره‌ی معاصر ابداع کرده‌اند. اسلام‌گرایان نواندیش با فرا رفتن از ظاهر آیات و روایات سعی داشته‌اند ضمن توجّه به تحولات فکری ـ سیاسی در هر دوره‌ی زمانی به ترسیم مدل‌های مختلفی از حکومت اسلامی که پاسخ‌گوی نیازهای هر زمان باشد بپردازند از این رو از آنان با عنوان نواندیش یاد کردیم زیرا اندیشیدن به صورت کامل‌تر در این گروه (نسبت به دو گروه دیگر) یافت می‌شود. در ایران معاصر، مهم‌ترین تحول فکری، تغییر در اندیشه‌ی سیاسی (حوزه ذهنیات) و ساختار و شکل نهادهای سیاسی (عینیات) بوده است. متفکرین نواندیش با رد نظریه‌ی «نظم سلطانی» (که در دوره‌ی میانه نظریه غالب بود) به نوعی مردم سالاری روی آورده‌اند و در این مورد نزاع‌های فکری زیادی توسط آنان با دیگر گروه‌ها صورت گرفته است.