جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 105
بررسی علل ابتلا مومن وکافر از منظر قرآن با تکیه بر تفسیر المیزان و آثار شهید مطهری
نویسنده:
مریم رهبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده:موضوع ابتلائات، در زندگی انسان‌ها، از گذشته تا به امروز مهم بوده است، به این دلیل که نقش اساسی را در زندگی او داشته است. به طور خاص و عام همه مردم با آن درگیر بوده اند. از آنجایی که ابتلائات یکی از سنت های ثابت خداوندی است، به زمان و مکان خاصی محدود نمی شود. انسان همیشه شاهد ابتلائات و رنج ها و مصیبت هایی در زندگی خود بوده است، که مطالعه و فهم این موضوع، می-تواند وجدان او را بیدار کند. نوشتن این رساله از این جهت ضروری به نظر می‌رسید، که انسان می‌تواند فلسفه ابتلائات را تشخیص دهد، و معرفتش به خداوند بیشتر گردد و حکمت الهی ابتلائات انسان مومن و کافر روشن شود، از طرف دیگر، پاسخ خیلی از شبهات هم در این زمینه داده شود. از آنجایی که مردم از این مساله، آگاه نیستند ممکن است، باورهایشان سست شده و از راه مستقیم، منحرف شوند. بنابراین؛ مطالعه و بررسی فلسفه( دلایل) ابتلائات و بررسی راه های مواجهه با آن‌ها ؛ می‌تواند در رسیدن به رستگاری او موثر باشد. علامه طباطبایی با استناد به قرآن کریم، معتقد است که ابتلائات برای شخص مومن، یکی از راه های بروز فعل خداوند است. او می‌گوید: ابتلاء و امتحان الهی، باعث تمییز انسان‌ها از یکدیگر، ظهور استعدادهای درونی آن‌ها شده و باعث پاک شدن انسان‌ها از شرک و نفاق می-گردد. این امر وسیله‌ای برای رسیدن به سعادت و کمال واقعی انسان می‌باشد. او بر این باور است که شخص کافر، به این خاطر در این دنیا عذاب نمی شود، که به او فرصت داده شده که با سرگرم شدن به خوشی‌های دنیا و بهره‌مندی از آن ، به تدریج در گناه فرو رود. استاد مطهری، بر این باور است که ابتلائات برای شخص مومن، در این دنیا وسیله‌ای برای تربیت و بیدار شدن اراده و عزم انسان برای رسیدن به سعادت است. او معتقد است ابتلائات(خوشی ها) برای شخص کافر بدترین عذاب است؛ زیرا فرصت توبه را از دست داده است و این به خاطر عدم شایستگی خودکافران است.
مبانی و راهکارهای عملی حیات طیبه در قرآن با تاکید بر نظرات علامه طباطبایی
نویسنده:
محمد حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مبانی و راهکارهای عملی حیات طیبه در قرآن با تاکید بر نظرات علامه طباطبایی.عالی‌ترین و جذاب‌ترین نعمت خداوند برای تمام موجودات نعمت حیات است . انسان که اشرف مخلوقات است. در پی عالیترین نوع حیات است . قرآن کریم این حیات را حیات طیبه می‌نامد. این پژوهش با روش کتابخانه‌ای مسئله‌ی «مبانی و راهکارهای عملی حیات طیبه در قرآن با تاکید بر نظرات علامه طباطبایی » را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد. پس از بیان کلیات ، دو مفهوم «حیات» و «طیبه» از نظر لغوی و اصطلاحی تعریف می‌شود. ایمان، عمل صالح، حق، صبر و صدق به عنوان مبانی حیات طیبه مورد بحث قرار گرفته است. و در ادامهقدرت، آزادی‌بخشی، همگانی بودن، جامعیت، معنابخشی و مراتب داشتن از ویژگی‌های حیات طیبه شمرده شده‌اند.از جمله راههای رسیدن به حیات طیبه تفکر، معرفت، اخلاص، عبودیت، توکل، رضا و تسلیم می‌باشند. کسانی که حیات طیبه به آنها افاضه شود، علاوه‌ی برخورداری از آثار اجتماعی، در زمینه فردی از بصیرت، رشد، آرامش، برکات و نصرت الهی برخوردار خواهند شد و در حیاتاخروی آمرزش و اجرو پاداش الهی و در نهایت خشنودی خداوند شامل حال آنها خواهد بود.
مطالعه انتقادی و تحقیقاتی طرح ژنوم و تأثیرات احتمالی آن برکرامت انسان
نویسنده:
مرضیه رودمشکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان پرتویی از تجلی پروردگار و به عنوان خلیفه بر روی زمین آفریده شده است، خلیفه‌ای که از بهترین نعمت-های الهی و والاترین مقامات برخوردار می‌باشد. کرامت انسانی را می‌توان یکی از این مقامات دانست که در جهت رسیدن به کمال و غایت آفرینش باید حفظ شود. امروزه پیشرفت‌هایی بسیاری از علوم مختلف مشاهده می‌شود و هر کدام برای بهبود زندگی انسان تلاش می‌کنند اما باید عملکرد این علوم را بررسی کرد. این علوم علاوه بر مزایایی که برای بشریت دارند، معایبی را نیز به همراه خواهند داشت، که با نادیده گرفتن این معایب کرامت انسانی در معرض خطر قرار می‌گیرد.در این پژوهش به بررسی علم ژنتیک و تأثیرات احتمالی آن برکرامت انسانی پرداخته‌ایم. علم ژنتیک با کشف عامل وراثت و ماده ژنتیکی (ژنوم) در بدن موجودات زنده تحول عظیمی را به وجود آورد و با روی کار آمدن این علم انسان به رمز و رازی که خداوند برای آفرینش استفاده کرده بود دست یافت. بعد از این اکتشافات تحقیقات در این زمینه بسیار گسترش پیدا کرد و بسیاری از محققان برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر اقدام به آزمایش‌هایی در بدن انسان کردند. آن‌ها به کاربردهای متعددی از این علم مانند شبیه‌سازی، به‌نژادی و غیره پی بردند. اما این کاربردها خالی از چالش نماند و در موردی مانند شبیه‌سازی کرامت انسانی را تهدید می‌کند و این خود نگرانی-هایی در زمینه‌های مختلف علوم زیستی، پزشکی، اخلاقی، فلسفی و غیره به وجود خواهد آورد. در نهایت برای بررسی دقیق‌تر این چالش‌ها علم اخلاق‌ زیستی به وجود آمد که این علم به بررسی چنین چالش‌هایی در حوزه فناوری نوین نائل شد و همچنین از طرف سازمان‌های بین‌المللی مانند حقوق ‌بشر، کدها و بیانیه‌های اعلام شد تا اینکه بتوانند از این علم به بهترین شکل و بدون خدشه وارد کردن به کرامت انسانی استفاده کنند. لازم به ذکر است منشأ این پژوهش از فلسفه علم می‌باشد که درکنار آن به مبحث کرامت انسان پرداخته شده است و همچنین این پژوهش تنها نگاه علمی و پیش بینی به موضوع دارد و هیچ نگاه ارزشی در آن مطرح نشده است.
تحلیل مبانی عقلی و کلامی توکل بر اساس توحید افعالی از دیدگاه غزالی
نویسنده:
حمیده محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
"توحید" و در پی آن توکل از مهمترین مسائل مورد بحث علم کلام مى‏باشد. از آن جا که کتاب احیای علوم غزالی ثمره دوره عرفانی غزالی است لذا نظرات او در این کتاب بیشتر رنگ و بوی عرفانی دارد. غزالی برای توحید چهار مرتبه قائل است، اول گفتن" لا اله إلا الله" در زبان، دوم اعتقاد قلبی به این قول، سوم این معنا را از طریق کشف به وسیله نور حق مشاهده نماید و این مقام مقربان است، و آن بدین گونه است که اگر چه اشیاى بسیارى را مشاهده مى‏کند، لیکن با وجود کثرات، آنها را صادر از خداوند یگانه ی قهار مى‏بیند، که این مرتبه را مطابق با توکل مى‏داند؛ و چهارم آن که در عالم وجود جز یکى نبیند و این مشاهده صدیقان است؛ که همان فناء فی لله است. غزالی برای توکل نیز سه مرتبه در نظر گرفته؛ اول این است که حالت او در مورد خداوند و وثوق به کفالت و عنایت او نظیر حالت او در وثوق به وکیل خویش باشد که این مرتبه از توکل مطابق توحید در مرتبه دوم است. درجه دوم که قوی‌تر است مانند حالت کودک در برابر مادرش بوده و این مرتبه از توکل نیز مطابق مرتبه سوم از توحید است. درجه سوم که بالاترین درجه توکل؛ که مانند مرده در دست غسال است؛ مطابق درجه چهارم از مرتبه توحید مى‏باشد. او معتقداست توکل ثمره توحید و توحید اصل و حقیقت توکل است؛ هر مرتبه از توحید منجر به مرتبه ای از توکل و نیز آن مرتبه از توکل موجب مرتبه ای بالاتر از توحید مى‏گردد یعنی هر مرتبه از توکل یا توحید منجر به پیشرفت مرتبه معنوی در انسان گشته و منجر به صعود به درجه بالاتر از دیگری مى‏گردد. لذا می توان گفت توکل فعل قلب و توحید قول قلب مى‏باشد.
بررسی تطبیقی خداشناسی ابن سینا و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
محمد حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی تطبیقی خداشناسی ابن سینا و خواجه نصیر الدین طوسی با توجه به اینکه نظام فلسفی ابن سینا تاثیرات فراوانی بر فیلسوفان بعد از خود گذاشته است، دارای اهمیت می باشد، و مساله اساسی در این پژوهش این می باشد که با تطبیق آراء ابن سینا در حوزه خداشناسی بمعنی الاخص بر آراءخواجه نصیر الدین طوسی مواضع خلاف و وفاق روشن گردد. ضرورت این نوع تحقیق از این رو است که اولا پرداختن به الهیات بمعنی الاخص جزء وظایف دانش پژوه کلام می باشد و ثانیا تحقیق در مسایل ذات و صفات به تثبیت باورهای دینی و اعتقادی می انجامد. روش در این پژوهش توصیفی تحلیلی با الگوی تطبیقی است. و از مهمترین یافته های این تحقیق می توان به موارد ذیل اشاره کرد:خواجه در مسایلی مانند اثبات ذات اله و برخی صفات الهی مانند قدرت، به روش سایر متکلمین عمل ننموده و طریق ابن سینا را پیش گرفته است، چنانکه در اثبات ذات از برهان امکان و وجوب استفاده می نماید.خواجه طوسی در مساله علم الهی پیش از ایجاد رای ابن سینا که ارتسام صورت اشیاءدر ذات است را نفی می نماید. و خواجه در مرحله پس از ایجاد به علم حضوری در خداوند قایل می باشد.خواجه در مساله اراده الهی همچون ابن سینا اراده را به علم الهی ارجاع می دهد، با این تفاوت که ابن سینا حب و عشق الهی را منشاء تخصیص اراده به امری می داند ولی خواجه علم به مصلحت را منشاء این تخصیص می داند.
مطالعه تحلیلی نظریه‌ی فطرت در ارتباط با مُثُل افلاطونی و عالم ذر در آموزه‌های اسلامی
نویسنده:
علیرضا ادبی فیروزجاه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه‌ی فطرت از نظریات مهم در حوزه‌ی دین‌شناسی و انسان‌شناسی فلسفی است، که در قرآن و سنّت بر آن بسیار تأکید شده است چنانکه استاد مطهری از آن به «امّ المسائل» معارف اسلامی تعبیر کرده‌اند. براساس نظریه فطرت، انسان واجد فطریاتی در حوزه‌ی شناخت‌ها و گرایش‌هاست. و نه تنها خداشناسی و خداگرایی و گرایش‌های اخلاقی فطری است، بلکه محتوای اصلی دین نیز متناسب با ساختار وجودی انسان است.نظریه‌ی مثل نیز یکی از نظریات مبنایی در فلسفه‌ی افلاطون است. طبق این نظریه، هر یک از انواع عالم ماده، مثالی در عالَم مثل دارد. افلاطون معتقد است که ادراک حسّی، شایسته‌ی اعتنا نیست و علم حقیقی، ادراک عقلانی مُثُل می‌باشد. از سوی دیگر افلاطون قائل به قدم نفس است و معتقد است که نفس انسان قبل از تعلّق به بدن به مثل آگاهی داشت، بنابراین علم در واقع نوعی تذکّر و یادآوری معارفی است که در عالم مثل به آن آگاهی داشته است.طرح مسأله‌ی ذر و ارتباط آن با میثاق الهی در قرآن کریم، سبب طرح تفاسیر گوناگونی از سوی اندیشمندان مسلمان گردیده است تا جایی که می‌توان گفت یکی از بحث برانگیزترین مباحث قرآنی و اسلامی شمرده می‌شود. چنانکه از ظواهر روایات اسلامی بر می‌آید، هر انسانی قبل از تولّد در عالمی به نام ذر به ربوبیّت الهی اذعان نموده است.در رساله‌ی حاضر درباره‌ی ارتباط یا عدم ارتباط نظریه‌ی فطرت با نظریه‌ی مثل افلاطونی و عالم ذر از دیدگاه اندیشمندان اسلامی به شیوه‌های توصیفی، تحلیلی، با روش گردآوری اسنادی و کتابخانه‌ای بررسی شده است.درباره‌ی رابطه‌ی فطرت با نظریه‌ی مثل افلاطونی با دو طیف نظرات موافق و مخالف مواجهیم. ملاصدرا و شیخ اشراق «سهروردی» از چهره‌های شاخص مدافع نظریه مثل می‌باشند و در نتیجه فطریات افلاطونی را با فطرت از دیدگاه اسلامی سازگار می‌دانند. ملاصدرا مثل افلاطونی را بر عالم علم الهی منطبق می‌داند، در حالی که شیخ اشراق مثل افلاطونی را بر ارباب انواع تطبیق می‌کند. منتقدان شاخص مثل افلاطونی، ابن سینا و علامه طباطبایی هستند و عمده‌ی انتقادشان این است که لازمه‌ی پذیرش مثل افلاطونی با فطرت ارتباطی ندارد.درباره‌ی رابطه‌ی فطرت با عالَم ذر، همه‌ی اندیشمندان مسلمان با توجّه به ریشه‌ی قرآنی و مویّدات عقلی آن اتّفاق نظر دارند. گرچه درباره‌ی موطن عالَم ذر اختلافاتی وجود دارد که برخی آن را به وجهه‌ی ملکوتی انسان و برخی در همین عالم تطبیق می‌دهند. براساس پذیرش عالم ذر، انسان به نوعی به ربوبیّت الهی قبل از خلقت جسمانی‌اش اذعان نموده است و براساس نظریه‌ی فطرت، انسان واجد برخی شناخت‌ها و گرایش‌های فطری است.از سوی دیگر، فطریات انسان، ویژگی‌های مختصّ انسان هستند و چون انسانیّت انسان به روح مجرّد اوست، فطری بودن آن خداشناسی و خداگرایی را می‌توان به وجهه‌ی ملکوتی انسان و نتیجه‌ی علم حضوری انسان به اندازه‌ی ظرفیّت وجودی‌اش به خدا دانست. بنابراین فطرت و عالم ذر ارتباط عمیقی با یکدیگر دارند.
تحلیل مبانی فلسفی تکنولوژی و نسبت آن با انسان (با تاکید بر فلسفه اسلامی)
نویسنده:
احمد شه‌گلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
گسترش روز افزون تکنولوژی سبب شکل گیری مباحث معرفتی متفاوتی درباره تکنولوژی از ابعاد مختلف شده است. یکی از این ابعاد بحث فلسفی از تکنولوژی است. تحلیل فلسفی درباره‌ی تکنولوژی، علی رغم رواج آن در غرب در فلسفه اسلامی مغفول واقع شده است. در این رساله، تحلیل فلسفی درباره تکنولوژی و بررسی نسبت تکنولوژی با انسان بر اساس فلسفه اسلامی صورت گرفته است. بر همین اساس هدف آن نیز تحلیل مبانی تکنولوژی، تبیین فلسفی از تکنولوژی و بیان نسبت تکنولوژی با انسان بر اساس فلسفه اسلامی است. در این رساله دو نوع مبانی برای تکنولوژی ذکر شده است: مبانی عام (صنعت قدیم و تکنولوژی مدرن) و مبانی خاص (هر یک از صنعت قدیم و تکنولوژی جدید). بر اساس مبانی عام، برخی اصول فلسفی در مورد صنعت و تکنولوژی شکل می‌گیرد و بر اساس مبانی خاص روشن می‌شود که تکنولوژی مدرن در بستر جهان‌بینی و پیش‌فرض‌های غیر تجربی خاصی شکل‌گرفته که با صنعت قدیم در مبانی، روش، آثار و خصوصیات تفاوت اساسی دارد. تکنولوژی جدید مبتنی بر روایت حسی و مکانیکی از جهان، تلقی منبع ذخیره از جهان، فقدان نگرش حکیمانه به جهان، معنویت زدایی، رویکرد کمی و جزءنگری است و این با مبانی حکمای اسلامی که نگرش الهی، معنوی، تشکیکی، کل نگری و کیفی به جهان و نیز صنایع داشتند، سازگار نیست. در این رساله جهت‌داری عام و خاص صنعت و تکنولوژی صورت‌بندی شده است. بنابراین رویکرد، جهت‌داری امری تشکیکی است و دارای حداقل و حداکثر مراتب است. تکنولوژی مدرن به جهت پیچیده‌گی، فراگیری، کثرت و تنوع، شدت و عمق نفوذ آن در زندگی بشر و جهت‌داری آن به مراتب بیش از جهت‌داری صنعت قدیم است. در این رساله با استفاده از برخی اصول فلسفه اسلامی دو نقد هستی شناختی بر نظام تکنولوژیک وارد شده است که عبارت‌اند از: الف) نظام تکنولوژیک، کشفجنبه اخسّ از ساحت اشیاء است؛ ب) در نظام تکنولوژیک مرتبه‌ی اشیاء، تنزل پیدا می‌کند. رویکرد انتقادی نگارنده به تکنولوژی، به معنای حذف تکنولوژی نیست، زیرا این رویکرد اولاً ضرورت وجود صنایع و ضرورت تصرف را می‌پذیرد؛ ثانیاً بر اساس اینکه نظام تکنولوژیک کشف اخس از جهان است، باید به دنبال کشف احسن باشیم؛ ثالثاً برای مواجهه با نظام تکنولوژیک به لحاظ نظری ضرورت «مواجهه‌ی معقول» و به لحاظ عملی ضرورت اقدام عاجل جهت کاهش عوارض این نظام را توصیه می‌کند. بحث نسبت تکنولوژی با انسان در دو محور بیان شده است: الف) تأثیر اقتضائات سلبی نظام تکنولوژیک بر انسان: (دنیا گروی، غلبه‌ی بعد مادی و محدود شدن آزادی و اختیار انسان)؛ ج) طرح رهیافتی انسان شناختی برای نحوه‌ی مواجهه انسان با طبیعت و صنعت بر اساس اصول فلسفه اسلامی. در این رساله با طرح دیدگاهی به تبیین اصول کلی و محدوده‌ی تصرفات بشر در طبیعت و صنعت پرداخته شده است. مطابق این دیدگاه، برای به دست آوردن اصول کلی تصرفات بشر در طبیعت، به انسان رجوع می‌شود، این مراجعه، ما را به اصولی راهنمایی می‌کند که در پرتو آن اصول، منطق مواجهه‌ی انسان با طبیعت و صنعت کشف می‌شود.
بررسی و تحلیل هویت فلسفه اسلامی
نویسنده:
رسول پایدار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
درمواجهه با فلسفه اسلامی نظریات گوناگونی وجود دارد بعضی منکر هویت مستقل برای فلسفه اسلامیشده اندوباتعریف فلسفه به سیر آزاد عقلانی قید اسلامی برای فلسفه را مستلزم تناقض می دانند.عنوان بحث درحد یک بحث اصطلاحی صرف نیست.بلکه از آن جهت اهمیت می یابد که بدانیم بافراگیری فلسفه به روح اسلام نزدیک شده ایم یا موجب انحراف ما ازفرهنگ اسلامی ناب شده است.رساله حاضر به اثبات امکان چنین فلسفه ای وآوردن نمونه های عینی برتحقق آن خواهد پرداخت .ومشخص می کند قید اسلامی مانع کار فلسفی که روش عقلانی دارد نخواهد شد وحرکت برمدار عقل وروش برهانی با اسلامی بودن آن منافات ندارد.زیرا هدف فیلسوف مسلمان کشف حقیقتی است که بادین اسلام که برمدار حقانیت است منافات ندارد.از سوی دیگر برخی منکر داشتن فیلسوف مسلمان شده وآن ها را متکلم می دانند. هرچند بین کلام وفلسفه قلمروهای مشترکی وجود دارد اما کارفیلسوف غیراز کار متکلم است .فیلسوف اصولی دارد که هیچ گاهازآن دست بر نخواهد داشت.واشاره به اینکه هرچند شاکله این فلسفه ازیونان است وفلسفه یونانی اصولا یک فلسفه الهی بوده وبنا بر نظریه ای سقراط پیامبر الهی بوده ،با این وجود شهید مطهری مسائل برگرفته ازفلسفه یونان را هفتاد مساله می داندومسائل دیگرراکه ازدویست مسأله تجاوز می کنددستاورد حکیمان مسلمان شمرده درنتیجه حداقل دوسوم از مسائل فلسفه از ابتکارات مسلمین است . خلاصه اینکه اگرفلسفه موجود دردامانی غیر ازاسلام وفیلسوفان مسلمان پرورش می یافت دستاوردی غیراز فلسفه کنونی داشت همان طور که فلسفه ای که در دامان مسیحیت پرورش یافته مسیحی است.پس چاره ای غیر از اسلامی نامیدن فلسفه موجود نداریم .وبر این نکته تأکید می کنیم که اسلامی بودن فلسفه موجود به معنای خطا نکردن ویا مصون بودن از نقد وتقدس بی جا دادن به آن نیست همانگونه که علوم اسلامی دیگرمثل اصول ،فقه وتفسیر هم مصون ازخطانیست.
ارتباط  بین علم کلام و علم عرفان از منظر غزالی و فیض کاشانی
نویسنده:
زینب بوستانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علم کلام علمی است که موضوع آن اصول اعتقادات ،اصول دین است وروش آن استدلال عقلی وهمراه با مبادی نقل می باشد و به هدف خود که دفاع از عقاید اسلامی است می پردازد وعلم عرفانعلمی است که موضوع آن شناخت حق واسماء وصفات خداوند است و روش آنکشف وشهود می باشد و هدفش رسیدن به قرب الهی است. موضوع پایانامه ارتباط بین علم کلام وعلم عرفان ازمنظر غزالی وفیض کاشانی می باشد نگاه نخست غزالی به علم کلام نگاهی ابزاری ومبتنی بر تمثیل طبیب ونگهبان است او علم کلامرا واجب کفایی وضروریمی داندفیض کاشانی نیز نگاه او به کلام نگاهی ابزاری و مبتنی بر تمثیلنگهبان وطبیب است، از طرفی غزالی تصوف را طریقی مطمئن برای رسیدن به سعادت می داند،اما آنرا در گرو تقیّد به شریعت و دارا بودن استعداد و پیروی از مرشدی آگاه می‌داند. فیض نگاه همدلانۀ غزالیبه تصوف را ندارد.اهمیت این پایانامه در این است که بررسی این ارتباط می‌تواند به درک بهتری از اندیشه‌های این دوو وضعیت کنونیاین اندیشه‌ها در تفکر اسلامی وعلمی بیانجامد. هدف این تحقیقبازخوانی و مقایسه بین اندیشه غزالی و فیض کاشانی در رابطه با ارتباط عرفان و کلاممی باشدو روش آن به صورتگرداوری کتابخانه ای می باشد و نتایج به دست آمده نشان می دهدغزالی نگاهی بدبینانه به علم کلام دارد و نگاه غزالی به تصوف متأثر از منهج کلامی او یعنی کلام اشعریست.کلاماشعری مبنای تصوفی است که غزالی در ساحت نظر از آن دفاع می‌کند. تصوف غزالی ریشه ی کلامی دارد
بررسی و نقد فیزیکالیسم جدید براساس نظام فلسفی صدرایی
نویسنده:
پیمان حیدری کایدان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهامروزه در فضای فلسفی معاصر غرب از فیزیکالیسم بیشتر صحبت به میان می‌آید تا ماتریالیسم (مادی‌گرایی) و آن را می‌توان نسل و شق جدیدی از مادی‌گرایی دانست. فیزیکالیسم در واقع ایده‌ایست که بر اساس آن همه‌ی چیزهایی که در این جهان وجود دارند، فیزیک‌اند و هیچ چیز ورای و یا بیش از امور فیزیکی وجود ندارد. پیامدی که چنین نگرش وجود‌شناختی (در واقع فیزیکالیسم از این اصل معرفت‌شناختی که فیزیک کاملترین علم است، این نتیجه وجود‌شناختی را می‌گیرد) به بار آورده، طرد و انکار ماوراءالطبیعه است. در فیزیکالیسم تعبیر فیزیکی جایگزین تعبیر مادی شده است و این به این دلیل که بشر به نتایج و نظریه‌هایی در باب ماده دست یافته، که با تعریفی که از ماده در گذشته کرده‌اند، سازگار نیست و انسان امروزی و فیزیک را با چالش و ابهام روبرو کرده به گونه‌ای که نتواستند به تعریف درستی از ماده برسد، چیزی که همواره به دنبال آن بوده‌اند؛ و این در حالی است که متفکران اسلامی، به خصوص ملاصدرا تعریف واقعی از ماده و بویژه ماده اولیه که شکل‌دهنده تمامی مراتب وجودات مادی است ارائه کرده که در واقع همان گمشده فیزیکالیست‌ها و دانشمندان فیزیک می‌باشد و بشر با توسل به این آراء و مبانی می‌تواند به تبیین درستی از هستی و ماده دست یابد و لذا ما در این مجال ضمن تعریف فیزیکالیسم و مسائل آن و نیز ماده و مسائل مربوطه به چگونگی تعریف و پرداختن به ماده در فیزیک قدیم (طبیعیات) و نیز در ادامه به جایگاه ماده در فیزیک جدید و اینکه بشر امورزی به چه نتایجی از حقیقت ماده دست یافته است پرداخته و فیزیکالیسم برای توجیه برخی اموری که برای آنها دشوار است و فیزیک امروز جوابگو نیست آن را به فیزیک آینده موکول کرده‌اند البته، فیزیکالیسم اگر بر مبنای فیزیک آینده بنا شود چه بسا بتواند ماوراءالطبیعه را تأیید و توجیه کند ولی فیزیکالیسم امروز از این قضیه برداشت پوزیتیویستی داشته و براساس تعصبات پوزیتیوستی برداشتی جز طرد ماوراء و توجه صرف به فیزیک نداشت، و بعد به سراغ مبانی صدرایی و جایگاه ماده در فلسفه وی می‌رویم و در آخر هم به تفاوت نگرش در فلسفه صدرایی و فیزیکالیسم در باب شناخت و تعریف ماده اشاره خواهیم کرد و اینکه بشر با تکیه بر آراء و مبانی صدرایی می‌تواند به گمشده خود در این عرصه دست یابد.
  • تعداد رکورد ها : 105