جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 180
خاتميت از ديدگاه قرآن
نویسنده:
‫ابوالحسن رضوي
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
‫منظور از ختم نبوت، آن است که سلسله انبياي الهي به پايان رسيده و ديگر وحي تشريعي از سوي خدا براي بشر نازل نمي‌شود. و اين‌که پيامبر گرامي اسلام( را خاتم‌النبيين مي‌گويند به اين معنا است که آن حضرت، آخرين فرستاده الهي براي هدايت بشر مي‌باشد. در اين زمينه، علاوه بر آيات متعدد قرآن کريم، بسياري از روايات از جمله حديث ثقلين و حديث منزلت بر خاتميت پيامبر گرامي اسلام( و ختم نبوت دلالت دارد. از سوي ديگر، دلايل عقلي مانند قاعده معروف "وجود رابطه معکوس ميان هدايت غريزي و هدايت عقلي"، ما را در اثبات خاتميت ديني که توسط پيامبر اکرم( آورده شده، ياري مي‌رساند؛ بر مبناي اين قاعده، بشر در دوره خاتميت، به مرحله‌اي از رشد عقلي و علمي دست مي‌يابد که به‌واسطه آن، استعداد دريافت کليه تعليمات ديني را به‌طور يک‌جا و کامل خواهد داشت. در اين مرحله همچنين بشر مي‌تواند اين تعاليم دريافتي را از تحريف حفظ نموده، و احکام متغير را در پرتو احکام کلي و ثابت کشف نمايد. بنابر اين، علماي دين، در وحي تبليغي به‌طور کامل، و در وحي تشريعي تا حدودي جانشين پيامبران مي‌شوند. بر خلاف ديدگاه روشنفکراني از قبيل اقبال لاهوري، شريعتي و سروش، خاتميت نه به‌معناي پايان يافتن دوران هدايت غريزي در اثر رشد علمي و عقلاني بشر است، و نه به‌معناي برداشتن عنصر مأموريت از تجارب ديني است؛ بلکه راز خاتميت در کامل‌شدن دين خدا و جاودانگي شريعت اسلام است. همچنين اعتقاد شيعيان به امامت ائمه اطهار( ناقض خاتميت نيست، زيرا ائمه( دريافت‌کننده وحي نيستند، و حجيت سخنان آن‌ها به‌دليل عصمت، و تأکيد قرآن و پيامبر در تمسک به ايشان است. پس آن‌چه پايان يافته، آوردن شريعت است، اما نياز به رهبران ديني و اجراي احکام دين همچنان باقي است، و کمال معنويت ديني منوط به وجود امامان دين‌شناس با ويژگي‌هاي از قبيل علم و عصمت است.
بررسي تطبيقي مسأله خاتميت در ديدگاه استاد مرتضي مطهري و اقبال لاهوري
نویسنده:
‫لياقت‌علي کشميري
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫مسأله خاتميت، از مسايلي است که به نص قرآن کريم از ضروريات دين اسلام است. تفسير و تبيين‌هاي مختلفي درباره فلسفه ختم نبوت ارايه شده، که در اين زمينه، پژوهش حاضر به بررسي و تبيين ديدگاه استاد مطهري و اقبال لاهوري پرداخته است. از نظر شهيد مطهري، پيامبر خاتم کسي است که همه مراتب را طي کرده و بعد از او پيغمبر ديگري نخواهد آمد، زيرا آن‌چه لازم بود تا از طريق وحي به بشر برسد، نازل گرديده، و نيازي نيست که پيغمبر ديگري مبعوث شود. استاد مطهري، با استناد به وجود رابطه معکوس ميان هدايت غريزي و هدايت عقلي، آن را دليلي بر عدم بلوغ عقلي و علمي بشر در دوره قبل از خاتميت مي‌داند، و معتقد است که بشر در دوره خاتميت، به مرحله‌اي از بلوغ عقلي و عملي دست يافته که مي‌تواند کليات وحي را حفظ نمايد. ولي از نظر اقبال لاهوري، عقل استقرائي و علم، جايگزين وحي است، و وحي مرتبط و متناسب با مقوله غريزه مي‌باشد. از سوي ديگر، درباره لزوم اصل اجتهاد، استاد مطهري به سنت و احاديث متعددي استناد نموده و آن را اثبات مي‌کند، اما اقبال، اصل اجتهاد در سنت را تنها ازحديثي از معاذ بن حبل استنباط مي‌کند. شهيد مطهري با استناد به آيات قرآن و سخنان اميرالمؤمنين در نهج‌البلاغه، صفات و ويژگي‌هاي برجسته و مثبتي را براي علماي دين بيان نموده، و آنان را منسوب به يک طبقه و نژاد نمي‌داند. او منابع اجتهاد دين خاتم را کتاب، سنت، اجماع و عقل مي‌داند؛ درحالي که اقبال لاهوري معتقد به روش تجربي مشترکي براي عموم بشر بوده، و علما را منسوب به نژاد يا طبقه خاص دانسته است. او بزرگ‌ترين منبع اسلامي را قرآن مي‌داند، و از عقل و قياس طبق عقايد اهل سنت استفاده مي‌کند. استاد مطهري يکي از علل جاودانگي دين خاتم را مسأله ولايت مي‌داند، که از پيامبر به امام معصوم منتقل مي‌شود؛ ولي اقبال با وجود آن‌که به اهل بيت پيامبر( عشق مي‌ورزد، به ولايت اثباتي عام اعتقادي ندارد.
امامت در قرآن و رابطه آن با خاتميت
نویسنده:
‫توفيق اسداف
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
‫در ظاهر تعاريفي که علماي فرقين از امامت ارايه کرده‌اند تفاوت زيادي مشاهده نمي‌شود، و اجمالاً همگي ناظر به معناي لغوي امام، يعني مقتدا و پيشوا مي‌باشد. اما ميان اعتقادات شيعه درباره مسأله امامت، با آن‌چه در ساير مذاهب اسلامي مطرح مي‌شود، تفاوت اساسي و جوهري وجود دارد. امامت نزد شيعه يک مسأله کلامي بوده و از اصول دين به‌شمار مي‌رود. شيعيان امامت را انتصابي مي‌دانند، و براي امام، ويژگي‌هايي از قبيل مقام عصمت و علم لدني قايل هستند. در قرآن کريم نيز آياتي وجود دارد که صفت هدايت‌گري را براي امام لازم مي‌داند. امام علاوه بر راهنمايي مردم به‌سوي حقيقت، آن‌ها را از جنبه تکويني هم هدايت کرده و رابط بين خالق و مخلوق در اخذ فيوضات رحماني مي‌باشد. بنابر اين، خدا هيچ‌گاه زمين را بدون امام هدايت‌گر نمي‌گذارد. بررسي آياتي چون آيه انذار، هدايت، شهادت، اولي‌الامر و صادقين، شاهدي بر اين مدعاست. شرايط خاص امام و خصوصاً برخورداري او از دو ويژگي عصمت و علم ويژه، در حقيقت اصلي‌ترين اختلاف شيعه و اهل سنت است؛ عصمت ائمه به‌واسطه بررسي آياتي چون آيه ابتلا، اولي‌الامر و تطهير قابل تبيين مي‌باشد، و با بررسي آيات استنباط و مطهرون، و دلايلي چون وراثت از پيامبر اکرم(، وجود صحيفه خاص نزد هر يک از ائمه، الهام و تحديث، علم ويژه براي ائمه معصومين( قابل اثبات است. بر اساس عقيده مکتب اهل‌بيت( انتصابي بودن مقام امامت از جانب خداوند متعال نيز از آيه ولايت، تبليغ و حديث غدير قابل استفاده است. همچنين اشکالات مطرح شده از سوي برخي افراد در مورد رابطه خاتميت و امامت نيز به‌دليل عدم توجه به منابع علم امام و معناي وحي اصطلاحي نزد فريقين است. در مجموع، با توجه به آيات فوق، ضرورت وجود امام هدايت‌گر در هر زمان، ضرورت عصمت و علم لدني براي امام، ضرورت نصب امام از سوي خدا، و عدم تعارض اعتقاد به امامت با خاتميت به اثبات مي‌رسد.
خاتمیت و تکثر ادیان
نویسنده:
‫محمدحسن منصوری زینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، معاونت پژوهش حوزه های علمیه ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
---
تحليل و بررسي رابطه امامت و خاتميت
نویسنده:
مهدي اميري
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
‫قم؛ خراسان رضوی : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی؛ مدرسه علمیه عالی نواب خراسان رضوی,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
‫موضوع پایان‌نامه، تحلیل رابطه خاتمیت و امامت است، خاتمیت رسالت و نیاز به امامت تلازم محتوایی و جدی دارند. خاتمیت، نشانه ابلاغ همه احکام الهی به بشر است، که تا پایان و فرجام کار جهان مطرح مي‌باشد. با توجه به اهداف مهمی که در خاتمیت مطرح است، رابطه‌اي ساختاری بین خاتمیت و امامت وجود دارد. این مسئله در دو بخش کلی مورد تحلیل قرار گرفته، در بخش اول کلیات و مفاهیم کلیدی از قبیل خاتمیت، امامت و... ، مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش دوم فلسفه رسالت‌های پیامبران و دلایل تنوع کتب آسمانی و اهداف پیامبران الهی به بحث نهاده شده است. در فصل دوم، به علل تجدید نبوت‌ها از قبیل تحریف در ادیان پیشین، توجه به نیازهای اصیل انسانی در دوره‌های بعدی رسالت‌ها، مأموریت مقطعی پیامبران پیشین، تغییر در زندگی اجتماعی انسانها، و ... پرداخته شده است. در فصل سوم این مسئله به بحث نهاده شده که، دین تدریجاً به کمال و بلوغ خود دست می‌یافت، تا اینکه به مرحله‌ای رسید که همه احکام و تکالیف و آموزه‌های مورد نیاز بشر، به وی داده شد و دفتر نبوت، به پایان رسید. رسالت جهانی پیامبر اسلام (ص) ، رسالتی ابدی برای همه انسان‌ها و برای همه دوره‌های تاریخی است و کتاب او سرآمد کتب آسمانی و در بردارنده همه نیازهای بشر تا پایان کار جهان و فرجام هستی می‌باشد، بدین روی شریعت پیامبر خاتم خصوصیاتی، همچون عمومیت،جاودانگی و ابدیت، و انعطاف پذیری را پیدا نمود. در فصل چهارم، رازهای ختم نبوت مبتنی بر براهین عقلی، مورد تحلیل قرار گرفته است. بخش سوم: در این بخش با توجه به مطالبی که در بخش دوم مورد بررسی قرار گرفته، امامت به عنوان یک نیاز دائمی بررسی گردیده، این بخش نیز در چند فصل به این شرح تنظیم شده است. در فصل اول؛ مفاهیم و شئون امامت مورد بحث قرار گرفته است. در فصل دوم فلسفه امامت از قبیل فلسفه‌های اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، معرفتی و معنوی آن به تحلیل نهاده شده است. در فصل سوم، مسئله امامت، از دیدگاه متون دینی بررسی شده است. در فصل چهارم، شرایط و ویژگی‌های امامت از قبیل، افضلیت امام و انتصابی بودن مقام امامت از جمله مباحث این فصل است. و در فصل پنجم به مقوله عصمت، اقسام عصمت و عصمت امام با براهینی نقلی و عقلی و اثبات آن به تفصیل بررسی شده است. در بخش چهارم شبهات را مطرح کرده‌ایم و در نهایت می‌توان چنین ارزیابی نمود که نیاز به امامت، پس از ختم نبوت با همان ملاکاتی قطعی و ابدی است که اهداف خاتمیت و آموزه‌های شریعت خاتم، بدون کم و کاست و درپی آن می‌باشد. و بر این مقوله نیز، براهین عقلی و نقلی فراوانی اقامه شده است. در خاتمه به تحلیل رابطه امامت و خاتمیت پرداخته‌ایم. كليد واژه: نبوت، خاتمیت، شریعت، امامت، عصمت، علم لدنی.
مسئله خاتمیت و رابطه آن با امامت
نویسنده:
‫محمدرضا پهلوانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره),
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
---
پویائی و جاودانگی شریعت اسلام
نویسنده:
‫ایزدی، محمدعلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، معاونت پژوهش حوزه های علمیه ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
---
خاتمیت پیامبر اسلام(ص) از نظر عقل و نقل
نویسنده:
علی ملکی اصل
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، معاونت پژوهش حوزه های علمیه ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
---
بررسی تطبیقی خاتمیت از دیدگاه روشنفکران دینی معاصر اقبال لاهوری، شهید مطهری، دکتر سروش
نویسنده:
محبوبه سپهری نقندر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
چکیده :
چکیده یکی از ضروریات دین اسلام، مساله خاتمیت است، که براساس نص قرآن و روایات متواتر وجود مبارک پیامبر (ص) پایان دهنده سلسله پیامبران است. چنان¬که قرآن در این مورد می فرماید: « ما کان محمدا ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین»(احزاب:40) « محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست؛ ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است.» ظهور دین اسلام با اعلام جاودانگی و واپسین دین الهی بودن آن و پایان یافتن دفتر نبوت با آخرین فرستاده الهی همراه بوده است. در میان روشنفکران معاصر، افرادی مانند اقبال لاهوری، استاد مطهری و دکتر سروش با رهیافت های متفاوت به خاتمیت نگریسته اند و تفسیرها و تبیین های مختلفی درباره فلسفه ختم نبوت بیان نموده اند. نگارنده در این پژوهش سعی کرده ضمن ارائه کلیات در زمینه خاتمیت و لوازم آن، به تبیین و تطبیق دیدگاه¬های این روشنفکران، در مورد؛ سرشت وحی، فلسفه و راز ختم نبوت، ختم نبوت یا ختم دیانت، جایگاه دین خاتم در دوران عقل و علم بشری و جاودانگی و جامعیت دین خاتم بپردازد. اقبال، دیدگاه تجربه دینی در باب وحی را پذیرفته و دو دوران برای بشر قائل است؛ دوران کودکی و دوران بزرگسالی. وحی را از سنخ غریزه دانسته و آن را متعلق به دوران کودکی بشر قلمداد می¬کند. در دوره بزرگسالی با تولد عقل استقرایی، عرصه بر غریزه تنگ شده و خود به جای آن نشسته است. دو رویکرد در باب تبیین فلسفه اقبال وجود دارد: رویکرد اول؛ هم گفتار و هم اعتقاد وی این است که ختم نبوت منجر به ختم دیانت می¬شود. رویکرد دوم؛ این است که با ختم نبوت بشر به آمدن پیامبر جدید نیاز ندارد، ولی به دین نیازمند است. وی دین و عقل را متتم و مکمل یکدیگر می¬داند. و معتقد است که عقل حقیقت را به تدریج در می¬یابد ولی دین به یکباره. و دین خاتم را جاودانه می¬داند و آن را به وسیله اصل حرکت در اسلام تبیین می¬کند و دین را جامع می¬داند. استاد مطهری دیدگاه گزاره¬ای را در باب سرشت وحی می¬پذیرد، وی فلسفه خاتمیت را تحریف و تبدیل¬هایی می¬داند که در تعالیم و کتب مقدس پیامبران رخ داده است ولی بشر عصر خاتمیت به بلوغ و رشد فکری رسیده و می¬تواند مواریث علمی خود رااز تحریف حفظ کند، نیز علم ودین را متمم و مکمل یکدیگر می¬داند و ختم نبوت را به این معنی می¬داندکه نیاز به وحی جدید و تجدید نبوتها رفع شده است ولی نیاز به دین وتعلیمات الهی برای همیشه باقی است. و می¬گوید: با پیشرفت علم و تمدن نیاز به دین رفع نمی¬شود. و معتقد است دین خاتم جاودانه است . علت آن هماهنگی با فطرت است و دین را جامع می¬داند و دیدگاه اعتدالی را می¬پذیرد. دکتر سروش دیدگاه تجربه دینی را در باب سرشت وحی می¬پذیرد. رهیافت¬های متعدد در باب فلسفه خاتمیت بیان می¬کند:الف- وحی هنوز برای مردم تر و تازه است و گویا بر مردم وحی می¬بارد.ب- دوران وحی سپری شده و مردم بی نیاز از آن هستند و باید به عقل جمعی رجوع کرد. ج- با بسط تجربه نبوی دیگر نیازی به تجدید نبوت نیست. بنا بر نظر وی، چراغ وحی خاموش شده و این عقل است که جای وحی را پر کرده است و منجر به ختم دیانت است نه ختم نبوت و می¬گوید؛ در دوره خاتمیت برای بهبود دنیا باید انسانها به عقل جمعی رجوع کنند. وی معتقد است که بخشی از آیات متناسب با عصر رسالت و نیازهای مردم آن روز است لازمه این نگرش انکار جاودانگی دین خاتم است. وی جامعیت دین را به معنی حداقلی قبول دارد. پس از بررسی رهیافتهای این روشنفکران، اثبات شده است که بشر در تمام دوران به دین نیاز دارد. و این گونه نیست که دین مخصوص دوران غریزه باشد. و همچنین اثبات گردیده است که دین پیامبر خاتم جهانی،جامع و جاودانه است و بعد از پیامبر اسلام پیامبری نخواهد آمد. کلید واژه ها: اسلام،روشنفکر دینی،تجربه دینی، وحی، خاتمیت،
بررسی تطبیقی خاتمیت از دیدگاه روشنفکران دینی معاصر: اقبال لاهوری، شهید مطهری و دکتر سروش
نویسنده:
محبوبه سپهری نقندر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از ضروریات دین اسلام، مساله خاتمیت است، که براساس نص قرآن و روایات متواتر وجود مبارک پیامبر (ص) پایان دهنده سلسله پیامبران است. چنان‌که قرآن در این مورد می فرماید: « ما کان محمدا ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین»(احزاب:40) « محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست؛ ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است.» ظهور دین اسلام با اعلام جاودانگی و واپسین دین الهی بودن آن و پایان یافتن دفتر نبوت با آخرین فرستاده الهی همراه بوده است. در میان روشنفکران معاصر، افرادی مانند اقبال لاهوری، استاد مطهری و دکتر سروش با رهیافت های متفاوت به خاتمیت نگریسته اند و تفسیرها و تبیین های مختلفی درباره فلسفه ختم نبوت بیان نموده اند. نگارنده در این پژوهش سعی کرده ضمن ارائه کلیات در زمینه خاتمیت و لوازم آن، به تبیین و تطبیق دیدگاه‌های این روشنفکران، در مورد؛ سرشت وحی، فلسفه و راز ختم نبوت، ختم نبوت یا ختم دیانت، جایگاه دین خاتم در دوران عقل و علم بشری و جاودانگی و جامعیت دین خاتم بپردازد. اقبال، دیدگاه تجربه دینی در باب وحی را پذیرفته و دو دوران برای بشر قائل است؛ دوران کودکی و دوران بزرگسالی. وحی را از سنخ غریزهدانسته و آن را متعلق به دوران کودکی بشر قلمدادمی‌کند. در دوره بزرگسالی با تولد عقل استقرایی، عرصه بر غریزه تنگ شده و خود به جای آن نشسته است. دو رویکرد در باب تبیین فلسفه اقبال وجود دارد: رویکرد اول؛ هم گفتار و هم اعتقاد وی این است که ختم نبوت منجر به ختم دیانت می‌شود. رویکرد دوم؛ این است که با ختم نبوت بشر به آمدن پیامبر جدید نیاز ندارد، ولی به دین نیازمند است. وی دین و عقل را متتم و مکمل یکدیگر می‌داند. و معتقد است که عقل حقیقت را به تدریج در می‌یابد ولی دین به یکباره. و دین خاتم را جاودانه می‌داند و آن را به وسیله اصل حرکت در اسلام تبیین می‌کند و دین را جامع می-داند. استاد مطهری دیدگاه گزاره‌ای را در باب سرشت وحی می‌پذیرد، وی فلسفه خاتمیت را تحریف و تبدیل‌هایی می‌داند که در تعالیم و کتب مقدس پیامبران رخ داده است ولی بشر عصر خاتمیت به بلوغ و رشد فکری رسیده و می‌تواند مواریث علمی خود رااز تحریف حفظ کند، نیز علم ودین را متمم و مکمل یکدیگر می‌داندو ختم نبوت رابه این معنی می‌داندکه نیاز به وحی جدید و تجدید نبوتها رفع شده است ولی نیاز به دین وتعلیمات الهی برای همیشه باقی است. و می‌گوید: با پیشرفت علم و تمدن نیاز به دین رفع نمی‌شود. و معتقد است دین خاتم جاودانه است . علت آنهماهنگی با فطرت است و دین را جامع می‌داند و دیدگاه اعتدالی را می‌پذیرد. دکتر سروش دیدگاه تجربه دینی را در باب سرشت وحی می‌پذیرد. رهیافت‌های متعدد در باب فلسفه خاتمیت بیان می‌کند:الف- وحی هنوز برای مردم تر و تازه است و گویا بر مردم وحی می‌بارد.ب- دوران وحی سپری شده و مردم بی نیاز از آن هستند و باید به عقل جمعی رجوع کرد. ج- با بسط تجربه نبوی دیگر نیازی به تجدید نبوت نیست. بنا بر نظر وی، چراغ وحی خاموش شده و این عقل است که جای وحی را پر کرده است و منجر به ختم دیانت است نه ختم نبوتو می‌گوید؛در دوره خاتمیت برای بهبود دنیا باید انسانها به عقل جمعی رجوع کنند. وی معتقد است که بخشی از آیات متناسب با عصر رسالت و نیازهای مردم آن روز است لازمه این نگرش انکار جاودانگی دین خاتم است. وی جامعیت دین را به معنی حداقلی قبول دارد.پس از بررسی رهیافتهای این روشنفکران، اثبات شده است که بشر در تمام دوران به دین نیاز دارد. و این گونه نیست که دینمخصوص دوران غریزه باشد. و همچنین اثبات گردیده است که دین پیامبر خاتم جهانی،جامع و جاودانه است و بعد از پیامبر اسلام پیامبری نخواهد آمد.کلید واژه ها: اسلام،روشنفکر دینی،تجربه دینی، وحی، خاتمیت،
  • تعداد رکورد ها : 180