جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 53
بررسی تطبیقی آموزه عصمت از دیدگاه علامه طباطبایی، خواجه نصیرالدین طوسی، ابن تیمیه و امام فخر رازی
نویسنده:
زینب بهرامیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از باسابقه ترین و جدال برانگیزترین معارف اسلامی، که متکلمان مسلمان از دیرباز در تلاش برای فهم معنا و چگونگی آن می باشند، مفهوم عصمت است. مفهومی که با تمامی مشتقات خود سیزده بار در قرآن کریم آمده و خاستگاه نخست آن قرآن کریم است. پس باید گفت عصمت یک مفهوم درون دینی است که در چارچوب اندیشه ی دینی معنا یافته و از منابع دینی بشر نشأت می گیرد. اما گفتگو و جدال فکری اندیشمندان درباره ی ماهیت و قلمرو آن به دوره ی شکل گیری مذاهب اسلامی - شیعه، معتزله و اشاعره - باز می گردد. درنتیجه درمورد عصمت به اندازه ی تاریخ معارف دینی سخن گفته شده و همزمان با طرح مسائلی چون کفر و ایمان، جبر و اختیار و... در اقوال علمای مسلمان انعکاس یافته و جایگاه ویژه ای در این میان داشته است ؛ و از اهمیت ویژه ای برخوردار است.اما آنچه ما را بر آن داشت تا پیرامون این مبحث مهم کلامی کندوکاو کنیم، اختلاف ها و تعارض هایی بود که بین فرق کلامی اسلام به چشم می خورد. خصوصاً تفاوت اساسی و تقابلی که میان شیعیان و وهابیون در این زمینه وجود دارد. بنابراین با وجود آن که بسیاری از علما و متکلمان بزرگ جهان اسلام درمورد عصمت بحث کرده، به تحقیق و جستجو دست زده اند؛ این رساله بر آن است تا عصمت پیامبران و ائمه را از دیدگاه دو دانشمند شیعه مذهب یعنی علامه طباطبایی و خواجه نصیرالدین طوسی و دو عالم اهل سنت یعنی امام فخر رازی و ابن تیمیه، مورد بررسی قرار دهد تا با مشخص شدن اشتراک ها و اختلاف ها و نیز نحوه ی استدلال هر یک از ایشان، علاقمندان و خوانندگان به راحتی بتوانند به این مطالب دسترسی یافته و با مقایسه اقوال، سخن حق را برگزینند. رساله ی حاضر در چهار فصل تنظیم شده است. فصل اول، به بیان کلیاتی درمورد مفهوم عصمت، فصل دوم، به بیان دیدگاه های خواجه نصیرالدین طوسی و علامه طباطبایی درباره ی این مسئله، فصل سوم، به بیان دیدگاه های امام فخر رازی و ابن تیمیه درباره ی آن، و سرانجام فصل چهارم به بررسی تطبیقی دیدگاه های این چهار اندیشمند مسلمان اختصاص یافته است.هر چهار اندیشمند مورد نظر اصل عصمت پیامبران الهی را باور دارند و معتقدند که پیامبران فرستاده شده از جانب خداوند متعال باید معصوم از گناه باشند و می توان گفت این وجه اشتراک ایشان است.اما با این حال، امور متعددی را هم می توان به عنوان موارد اختلاف آن ها در مسئله عصمت برشمرد. که به نظر نگارنده اولین و اساسی ترین این اختلافات، اختلاف بر سر عصمت جانشینان پیامبر است. به طوری که خواجه و علامه قائل به وجوب عصمت جانشینان پیامبر هستند و بر این باورند که آنان همچون پیامبران از مقام عصمت برخوردارند، ولی امام فخر رازی و ابن تیمیه، چنین دیدگاهی ندارند. همچنین زمان عصمت پیامبران یکی دیگر از تفاوت های اندیشمندان مورد نظر است. تفاوت گذاشتن در حدود و گستره ی عصمت نیز از دیگر موارد مورد اختلاف ایشان به شمار می آید. به نظر می رسد که موارد ذکر شده مهم ترین موارد اشتراک نظر و اختلاف نظر میان این چهار اندیشمند است هر چند شاید موارد دیگری نیز وجود داشته باشد که با جستجوی بیشتر بتوان به آن ها افزود.
بررسی تطبیقی آیات صفات خداوند در تفاسیر المیزان علامه طباطبایی و التحریر و التنویر ابن عاشور
نویسنده:
محمد دهقان چناری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در بررسی آیات مربوط به صفات الهی، به آیاتی بر می خوریم که از نظر معنای ظاهری، خداوند منسوب به صفات و اعضای مخلوقات شده است که مشهور به آیات تشبیهی هستند. متکلمین اسلامی در تبیین و تفسیر این قبیل آیات، راه های مختلفی را پیموده اند. اشاعره به عنوان یکی از مکاتب بزرگ فکری و کلامی در میان اهل سنت، برای رهایی از اتهام تشبیه و تجسیم خدا و از طرفی پرهیز از تأویل آیات، با حفظ معانی ظاهری آنها، قاعده ای را با عنوان «بلاکیف» مطرح نموده اند. صفات خدا و چگونگی اتصاف ذات الهی به این صفات محور نوشتار حاضر است.در طی این‏ نوشتار ضمن تبیین و تحدید مسأله و جایگاه آن سعی شده است با بیانی مستدل و با اتکاء به کلمات‏ علامه طباطبایی در تفسیر المیزان و ابن عاشور در تفسیر التحریر و التنویر نظری? عینیت صفات با ذات تبیین گردد. نگاه ابن عاشور(التحریر و التنویر) در مسایل کلامی، نگاهی اشعری است مگر در مواردی اندک که به دیدگاه معتزله گرویده است.
فلسفه خلقت انسان در قرآن از دیدگاه علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(ره) و محمدطاهر بن عاشور
نویسنده:
محسن لطفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله‌ معلل بودن افعال به اغراض، از مسائل اختلافی در میان علمای اسلام است. مشهور است که شیعه و معتزله قائل به وجود غرض در افعال خداوند هستند و اشاعره، عقیده به نفی غرض در افعال الهی دارند.در این پژوهش ضمن تعریف و کلیاتی در مورد انسان، آفرینش او و هدف، به بیان دیدگاه قرآن کریم از منظر دو مفسّر معاصر و مشهور شیعه و سنی، علامه محمدحسین طباطبایی و محمد طاهر ابن عاشور پرداخته شده.هدف؛ امری است که بر کار اختیاری مترتب می‌شود و مورد توجه اراده و رضایت فاعل است، اعم از اینکه نیازمند آن باشد یا نباشد، پس خداوند در افعالش دارای هدف است، اما نه به معنای تأمین نیازش. هدف از آفرینش کل جهان، درک فیض الهی است، این فیض هدفی ندارد غیر از ذات حق تعالی که دارای صفات ذاتی است و این افعال ظهور آن صفات است.اگر عوالم خلقت، برحسب مراتب وجود در نظر گرفته شود، برای بعضی از آنها از جمله انسان هدفهای متوسطی وجود دارد، که در قرآن کریم در ضمن آیاتی به آن تصریح کرده: آزمایش الهی، عبادت الهی، مقام خلیفه الهی، رحمت الهی و قرب الهی.کار حکیمانه این است که بدین وسیله، مقدمات کار برای تکامل انسان و پیدایش وجود ارزنده‌تری فراهم شود و هر موجودی به آخرین حد از کمال وجودی خود، به هدف و نتیجه‌ خلقتش، یعنی کمال نهایی و قرب الهی نائل شود، تا لذّت واقعی و سعادت حقیقی را بچشد.و این سعادت حاصل نخواهد شد مگر با التزام علمی و عملی به دستورات دین که برنامه‌ای است جامع و متکفّل سعادت حقیقی انسان.
بررسی مقایسه‌ای جاودانگی انسان از نگاه غزالی و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
غلام محمد حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اعتقاد به جاودانگی در میان تمام انسان‌ها در دورانهای مختلف به عنوان حقیقتی غیر قابل انکار وجود داشته است. میل به جاودانگی یک میل جبلی و ذاتی نوع بشر است.که انسان‌ها در همه دورانها این میل را در خود به ظهور رسانده‌اند، ایمان به جاودانگی در همه ادیان ابراهیمی؛ یهودیت، مسیحیت و خصوصاً اسلام از ارکان اساسی باور دینیاست.آیات قرآن کریم با وضوح بیشتری به تبییناین موضوع پرداخته است. ادیان و مکاتب صورتهای مختلفی از جاودانگی را ارائه داده‌اند که عبارتند از: جاودانگی شخصی، غیر شخصی، جاودانگی از طریق اعاده معدوم، از طریق بدن مثالی، تناسخ، بازگشت ارواح به ابدان، بازگشت ارواح به عالم مفارقات و نظریه بدن علوی. برداشتهای فکری و استدلال‌های علمی و فلسفی، در حوزه فلسفه و کلام اسلامی، راه را برای اثبات هر چه بهتر این عقیده فراهم کرده است، با اینکه از نظر ما جاودانگی یک اصل فطری است، مخالفان و منکرانی در عالم، خصوصاً در غرب دارد. علت عمده انکار جاودانگی از سوی منکران، انکار حقیقتی مجرد و غیر مادی به نام روح است. زیرا پذیرش روح مجرد مساوی یا قریب بهپذیرش اصل معاد و جاودانگی است. غزا لی حقیقت انسان را و ملاک اینهمانی شخصیت انسان را روح می‌داند. و با تمسک به عقل و نقل اصل جاودانگی انسان را اثبات نموده و آن را جاودانگی در پرتو نفس مجرد و بدن جدید می‌داند.. غزالی بدن سابق را در زندگی پس از مرگ لازم نمی‌دانند و معتقداند که نفس هر شخص با بدن جدید نیز می‌تواند به فعالیت خود ادامه دهد. از نظر علامه طباطبایی، اعتقاد به جاودانگی یعنی اعتقاد به ملحق شدن «بدن» به «نفس» است در عالم قیامت. نظر علامه در مورد کیفیت و چگونگی خلق مجدد، همان نظر امام صادق(ع) و نظر صدرا در عالم اسلام دانست. و معاد حقیقتی است موافق با قوانین خلقت و نه یک قانون استثنایی.
خاتمیت و نیازهای متغیر بشر از دیدگاه اندیشمندان  ایرانی معاصر
نویسنده:
سیدعلی موسوی اصل
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جهان اسلام در طول تاریخ حیات خود شاهد نحله‌هاو مکتب‌های مختلفی در حوزه‌های کلامی یا فقهی بوده است. این فرقه‌های فکری اما، اگرچه به خاطر زاویه گرفتن از مکتب اهل بیت و امامان معصوم"×" تولد یافته و لطماتی را نیز به حوزه باورهای فکری مردم زمان خود وارد ساخته بودند و بعضی از این نحله‌ها تا عصر حاضر نیز به حیات خود ادامه داده‌اند ولی دفاع فکری و نظری از موضع «حق» در آغاز پیدایش هر کدام از آن‌ها به دلیل پیدایش و ظهور آن‌ها در عصر معصومین"×" و قریب‌العهد بودن به دوره‌ی نزول وحی الهی، کار دشواری نبود و ائمه اطهار"×" و شاگردان و صحابه آنان در هر مقام و موقعیت دفاع جانانه و محکمی از معارف ناب اسلامی می‌نمودند آنچنان‌که تا قرن‌ها بعد نیز شفافیت مرزهای عقیدتی شیعه در هجوم باورهای خرافی و غبار به‌پاخاسته از اندیشه‌های التقاطی از دست نمی‌رفت.البته گفتنی است از سویی در عصر تبعید و سکوت تحمیلی ائمه طاهرین علیهم السلام که مفسران اصیل قرآن کریم بوده اند همین ظاهر تفسیر نشده قرآن کریم به همراه تاکید و توسعه فروان قرآن به مسئله تفکر و تعقل در امور اعتقادی، جولانگاهی برای حاکمان اموی و عباسی گشت که تحت تاثیر هواهای نفسانی و انگیزه های ویژه اجتماعی در آن بازار داغ مباحث کلامی، عقائدی التقاطی و ناحق را به میان باورهای اصیل اسلامی وارد کرده تا منشائی مهم برای انحرافات و اختلافات قابل توجه باشند،و از سویی دیگر باز شدن راه ترجمه الهیات مسیحی و یونانی در همین دوره خود عامل مضاعف برای تحت تاثیر قرار گرفتن عامه مسلمانان و ورود عقائد خرافی غیر دینی در فضای اسلامی گشت که به تدریج صورت مسئله ها و نیز پاسخ های غیر اسلامی به آنها با ظاهری اسلامی وارد ذهن و زبان محافل مسلمانان شد و راه را برای تاسیس نحله های فکری متعدد گشود.در چند قرن اخیر اما، الهیات مسیحی با نام «کلام جدید» و با رنگ و لعابی مدرن، به مقابله با آموزه-های اسلامی و حتی الهیات کهن مسیحی شتافته و متأسفانه این تئوری‌ها به سرعت ترجمه شده و در محافل دانشگاهی بسان متونی مقدس تدریس شد و نتیجه‌ی، این «وحی منزل‌انگاری» تئوری‌های علمی غربی این شد که «مسئله‌هایی» که در سده‌های اخیر در بین متفکران غربی «مسئله» شده‌اند به همراه «پاسخ‌های تلفیقی» برخی ناآشنایان به مبانی درست شیعی، وارد گفتمان کلامی محافل اسلامی و شیعی گردیدند. از جمله مسائلی که خصوصاً در قرن اخیر در حوزه کلام جدید مطرح شد و طرفدارانی در بین متفکران مسلمان پیدا کرد، بحث تجربه‌ی دینی و یکی دانستن آن با وحی بود. اعتقادی که به دنبال خود باورهای اصیل دیگری را در بحث نبوت، خاتمیت و امامت تحت تأثیر خویش قرار داد و به نوعی ناظر بر نارسائی آئین اسلام در جهان معاصر با مقتضیات روز است.از جمله متفکران مسلمان معاصر ایرانی که در بحث نبوت و خاتمیت (و البته به اعتقاد ما متأثر از کلام و الهیات جدید دنیای غرب) تفسیر جدیدی از این مباحث ارائه کرد، جناب دکتر عبدالکریم سروش است. این رساله، قرار است دیدگاه‌های این متفکر مسلمان را در باب خاتمیت فارغ از اینکه نظرات ایشان آبشخور در کجا دارد و با چه هدف و انگیزه‌ای طرح و بسط می‌یابد، به عون الهی در کنار آراءِ دو متفکر عظیم‌الشأن و معتمد و موثق معاصرمان یعنی جناب علامه طباطبائی و استاد شهید مرتضی مطهری، گذارده تا به نوعی صحت و سقم آراءِ دکتر سروش در ترازوی نگاه این دو دانشمند بزرگ، سنجیده و بررسی و تحلیل شود و علت انتخاب این سه متفکر بزرگ نیز، برجسته بودن و قابل احترام و توجه ویژه بودن آراءِ علمی آن‌ها می‌باشد. ضرورت طرح این مباحث از آنجا ناشی می‌شود که نپرداختن و عدم حساسیت به مباحث نظری و شبهاتی که در حوزه تفکرات اسلامی مطرح می‌شود، بر خلاف دغدغه‌ی بزرگان دین و امامان معصوم"×" است و هرگونه انحراف و کژی که بابت غفلت اهل نظر در این ساحت متوجه نسل امروزین و نسل‌های آینده گردد، گناهی نابخشودنی است و این، رسالتِ همگان است که با شبهات و القائاتی که در ظرف دین و به نام «عصری کردن دین» به آموزه‌های آن وارد می‌شود، با رعایت ادب و نزاکت کلامی و انصاف علمی برخورد نماید زیرا همچنان‌که برخورد حذفی و شخصیتی با مخالفان فکری خلاف سیره معصومان"×" است، غفلت از پاسخگویی به شبهات نیز خلاف دغدغه‌های آن بزرگان در حفظ دین و آموزه‌های ارزشمند آن خواهد بود. چرا که تمام تکاپو و تلاش بزرگان دینی ما از بدو تشریع اسلام و تأسیس حکومت اسلامی، حفظ تمامی آموزه-های دینی به شکلی جامع‌الاطراف و کامل می‌باشد، آن‌هم دینی که داعیه خاتمیت و جهان‌شمولی و ابدیّت را به همراه داشته، و مدّعی کافی و لازم بودن برای تمامی افراد بشر در همه زمان‌ها و مکان‌هاست، قانونی که پاسخگوی انحاءِ گوناگون و متنوع نیازهای بشری در راه رسیدن به سعادت جاودانه می‌باشد و دست‌آلوده‌ی نقص و کجی از ساحت بلند و قدسی آن دور می‌باشد. پیش فرض ما در این رساله خاتمیت دین اسلام بعنوان آخرین قانون آسمانی که خداوند برای دستگیری بشر ارسال کرده می‌باشد.فرضیه ما این است‌ که اسلام، آئینی تام و کامل می‌باشد و دارای سیستم و نظامی دقیق و مدوّن است که قابلیت انطباق با هر زمان و هر مکان و برای تمامی اقوام و افراد بشری را دارد. سوالاتی که پاسخگوئی به آن‌ها دغدغه و بهانه‌ی اصلی این رساله را تشکیل می‌دهند از این قرارند:سوال اصلی: اسلام با توجه به ثبات و لایتغیر بودنش چگونه قادر به تطبیق با دنیای متجدد و متحول امروزی است به نحوی که نه تنها مانع حرکت این چرخه‌ی عظیم تکامل نشود، حتی قوانینش نیز عون و یاور محکمی برای تسریع حرکت پیشرفت بشر باشند. و سوالات فرعی مثل:ـ راز خاتمیت از نگاه این سه متفکر چیست؟ـ راه‌ حلی که هر کدام از این شخصیت برای تطبیق-پذیری اسلام با جهان متغیر امروزی ارائه می‌دهند چیست؟ـ نوع نگاه هر کدام از این اندیشمندان به مقولات دینی و اصل دین چگونه است؟ـ انتظاراتی که این سه از اصل دین اسلام دارند چیست؟ـ نقاط اشتراک و افتراق این‌ها در مبانی نظری خود در رابطه با مسأله خاتمیت کجاست؟و... روش ما در این رساله، «کتاب‌خانه‌ای» است به دلیل اینکه محتوا و موضوع بحث، نظری است به کنکاشی نظری حول نظریات کلامی این سه شخصیت راجع به این موضوع می‌پردازد. نگارنده برای جمع‌آوری مطالب این رساله به کتاب‌خانه‌ها و سایت‌های اینترنتی و پایگاه‌های مجازی مراجعه نموده و در خلال این مراجعه ده‌ها کتاب، مقاله، و سخنرانی اصحاب نظر را بررسی کرده است، که این وجیزه، حاصل بررسی‌های فوق است و البته با محدودیت‌های زیادی دست به گریبان بود. ولی بحمد لله با اعانت حضرت حق و با راهنمائی‌های استادان راهنما و مشاور توانسته تا حدودی موانع را پشت سر نهاده و کار را به سرانجامی نسبتاً رضایتمند برساند. پیشینه‌ی تحقیق با تحقیق و بررسی در بین پایان-نامه‌های موجود در سامانه‌ی: (iran.doc) و دیگر سامانه‌های مجازی مربوط به دانشگاه‌ها و موسسات آموزشی سراسر کشور و جستجو در کتاب‌خانه‌ها و مراکز دانشگاهی و حوزوی، پایان‌نامه‌ای با این موضوع یافت نشد، امّا در اطراف موضوع این رساله با پایان‌نامه-هائی مواجه شدیم که کمابیش اشاراتی به موضوع بحث ما داشتند، از این دست پایان‌نامه‌ها می‌توان به چند مورد آن اشاره کرد:1ـ بررسی تطبیقی مسئله‌ی خاتمیت در دیدگاه استاد مطهری و اقبال لاهوری، لیاقت علی کشمیری، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1384.2ـ علل تجدید نبوت‌ها و مسئله‌ی ختم نبوت از دیدگاه عقل و نظر، علی رضا عظیمی‌دخت، دانشگاه امام صادق، 1376.3ـ نقد و بررسی نظریه بسط تجربه نبوی با استناد به آیات و روایات، حمیدرضا یونسی، دانشگاه قم، 1386.این رساله در سه فصل به تحلیل و بررسی خاتمیت و نیازهای متغیّر بشر از دیدگاه جناب علامه طباطبائی، استاد شهید مرتضی مطهری و جناب دکتر عبدالکریم سروش می‌پردازد که هریک از این فصول دارای بخش‌های متعددی می‌باشد:فصل اول به کلیات اختصاص دارد و حاوی مباحثی همچون تاریخچه‌ی بحث خاتمیت، تعاریف کلیدواژه‌ها، توجیه عقلانی خاتمیت و تاریخچه بحث خاتمیت و خاتمیت از دیدگاه قرآن و احادیث مورد بحث قرار خواهد گرفت.عنوان فصل دوم عوامل خاتمیت از دیدگاه طباطبائی، مطهری و سروش می‌باشد که به بیان و بررسی آراءِ اینان در این رابطه می‌پردازد که در حقیقت نوع نگاهشان به مجموعه اسلام بعنوان دین خاتم می‌باشد که در این فصل به نوع انتظارات این سه متفکر از دین خاتم نیز توجه می‌شود. چگونگی تطبیق‌پذیری اسلام با نیازهای متغیّر نیز عنوان فصل سوم این رساله است که در سه بخش ارائه شده است، در بخش اول و با رعایت تقدّم و تأخّر، دیدگاه علامه طباطبائی در رابطه با چگونگی و نحوه‌ی این انطباق، و تحلیل مکانیسم اسلام برای ماندگاری در هر عصر و پاسخگوئی به همه‌ی نیازهای بشر می‌پردازد، در بخش دوم استاد مطهری و در بخش سوم دکتر سروش نیز به همین شکل آراءِ آن‌ها و راه‌حل‌های آن‌ها برای مانائی و جهانی بودن اسلام بیان می‌شود و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و در نهایت در خاتمه بررسی مختصری از نقاط افتراق آراءِ این سه متفکر انجام شد و کلامی نیز به عنوان حسن ختام این رساله ارائه گشت.«تمنّا و آرزوی اینجانب از آستان قدسی ذات اقدس اله، رعایت انصاف و عدالت و خارج نشدن از هرگونه پیش‌داوری ذهنی و تعصبات فکری و جامع و کامل بودن این وجیزه، برای مفید فایده واقع شدن و مورد توجه قرار گرفتن در جامعه علمی می‌باشد».آمین ربّ العالمین
مقایسه دیدگاه اشاعره با علامه طباطبایی در مورد جبر و اختیار
نویسنده:
مهدیه علوی نسب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله جبر و اختیار و نقش انسان در افعال خویش و ارتباط آن با اراده خدای متعال از مهمترین مسائل فکری بشر بوده است. این مسأله از نخستین مسائل کلامی طرح شده در تاریخ عقاید مسلمین به شمار می رود و متفکران مسلمان- هر یک براساس مبانی خویش- راه حلی برای آن ارائه داده اند. از نخستین راه حل ها، نظریه جبر محض از یک سو، و نظریه تفویض مطلق از سوی دیگر بود. پس از طرح این عقاید متضاد، به جهت لوازم غیر قابل پذیرش آن، اندیشمندان مسلمان درصدد یافتن حد وسطی در میان این دو اعتقاد برآمدند و آراء مختلفی در این باره ارائه کردند. یکی از این آراء، نظریه کسب اشاعره است، به این معنی که خدا خالق و آفریدگار افعال بشر و انسان کاسب کارهای خود است؛ یعنی خلقت و ایجاد قلمرو خداست، و کسب، قلمرو انسان می باشد. نظریه دیگر امربین الامرین است، در همین راستا فیلسوفان مسلمان نیز بر اساس مبانی خاص خویش، طرح هایی ارائه کردند که در خور توجه و بررسی است. از جمله این طرح ها دیدگاه علامه طباطبایی(ره) است که مستند به قرآن است و آیات قرآنی موید جبر و تفویض نیست. آنچه هست، حاکمیت مشیت الهی بر هستی و افعال انسان است؛ ولی این حاکمیت به گونه ای نیست که بنده را در عملش مجبور سازد. او مختار آفریده شده و هر راهی را که اختیار کند، حاصل آن را دریافت می کند. علامه طباطبایی(ره) بر اساس قانون علیت ثابت می کند افعال اختیاری انسان هم به قدرت خداوند واقع می شود و هم به قدرت انسان و از آن محال لازم نمی آید، زیرا قدرت خداوند قدرت مطلق است و قدرت بنده قدرت محدود و مقید است که در طول قدرت الهی می باشد. اما از دیدگاه اشاعره، افعال انسان چه افعال اختیاری و چه اضطراری باشند، بی واسطه مخلوق خداست. در واقع دیدگاه اشاعره همان جبرگرایی مطلق است.
بررسی تطبیقی مبادی اختیار انسان از منظر ملاصدرا و علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
حکیمه علیپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مبحث اختیار، از موضوعات گستره فلسفه است که از دیرباز، نقش مهمی در مباحث اساسی متافیزیک، اخلاق، علم النفس و کلام داشته است. این نوشتار بر آن است تا با روش کتابخانه‌ای، مطالعه‏ای تطبیقی بین دیدگاه دو فیلسوف مسلمان، علامه طباطبایی(ره) و ملاصدرا درباره مبادی اختیار انسان صورت داده، و با توصیف و تبیین بنیادی‏ترین دیدگاههای این دو متفکر اسلامی در باب مساله اختیار انسان، شباهت‏ها و تفاوت‏های این دو را بنمایاند.این دو فیلسوف بر وجود اختیار در انسان تأکید داشته، و اختیار و اراده را به مثابه دو مقوله متمایز از یکدیگر محسوب، و اراده را به عنوان یکی از مبادی فعل اختیاری مطرح می-کنند. ایشان، انسان و حیوان را دارای اختیار می‌دانند ولی با توجه به مبادی اختیار، تفاوت-هایی را در افعال اختیاری انسان و حیوان به سبب نوع ادراک و آگاهی‌شان برمی‏شمرند. علامه بر آن است که انسان ابتدا با ادراکات خود مفاهیمی را اعتبار می‌نماید و براساس ساختن ادراکات اعتباری در ظرف واهمه، فعل اختیاری را انجام می‌دهد. ولی صدرا صرفا از تصور، تصدیق، شوق، اراده و توانایی سخن به میان آورده و ادراکات اعتباری را مطرح نمی-کند.
بررسي مسأله عصمت پیامبران از دیدگاه علّامه طباطبائي در تفسیر المیزان و امام فخر رازي در تفسیر کبیر
نویسنده:
ابوالفضل فلّاحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیامبران الهی از هر نوع پلیدی و آلودگی از قبیل شرک، کفر، فساد و تباهی هم در محورهای اعتقادي، تبلیغی و هم در محورهای صدور احکام و فتاوی و افعال منزّه و در واقع از ارتکاب به معاصی کبیره و صغیره عمدی و سهوی در تمام دوران عمر خویش به اعتقاد اکثرّیت شیعیان و همچنين از زمان نبوّت به اعتقاد اشاعره معصومند. مقوله عصمت انبیاء اگرچه در مباحث اعتقادی و کلامی دارای قدمتی دیرینه می باشد، امّا همیشه یکی از مهم ترین و شبهه‌دارترین و گفتگو انگیز ترین مباحث کلام اسلامی در بین متکلّمان و مفسّرین مسلمان است لذا در این پژوهش در پنج فصل به بررسی عصمت انبیاء در نگاه علامه طباطبائی و فخر رازی و مقایسه دیدگاه های دو مفسّر بزرگ شیعی و اشاعره پرداخته شده است. در فصل اوّل: شامل کلّیاتی در مقوله عصمت « تعریف مسأله، اهمیّت و جایگاه، پیشینه عصمت، طرح سؤالات اصلی و فرعی، حدود، فرضیات، اهداف و روش پژوهش مطرح گردیده است. در فصل دوم: مباني نظري تحقيق شامل زندگي نامه علّامه طباطبائي و فخر رازي، ادبيات تحقيق شامل واژه شناسي عصمت، معنای لغوی و اصطلاحی عصمت، عصمت در قرآن کریم، عصمت از دیدگاه شیعه، اشاعره و معتزله و علی الخصوص عصمت در نگاه فخر و علامه، بررسی واژه نبّي و نبوّت در لغت، قرآن و اصطلاح، تفاوتهای رسول و نبّی و دیدگاه فخر و علّامه درباره‌ي رسول و نبی ودر پایان فصل، مقایسه دیدگاه فخر و علّامه لحاظ گردیده است. در فصل سوّم : منشأ و مراتب عصمت از ديدگاه علّامه و فخر رازی عنوان شده و در این خصوص مباحث مسأله لطف و وجوب لطف در دیدگاه مفسّرین و متکلّمین اسلامی و در نزد علّامه و فخر رازی، بررسی رابطه عصمت با لطف الهی، مسأله منشأ عصمت و بررسی چهار دیدگاه مطرح شده درباره منشأ عصمت انبیاء، رابطه عصمت با علم، رابطه عصمت با اختیار، مراتب عصمت، مسأله گناه و اقسام آن، دیدگاه علّامه و فخر درباره گناه، مراتب عصمت در نزد علّامه و فخر در نهایت مقایسه آراء علّامه و فخر در خصوص منشأ و مراتب عصمت آورده شده است. در فصل چهارم : دلائل ضرورت (لزوم) عصمت انبیاء در نزد علّامه طباطبائی و سپس امام فخر رازی با استناد به آیات قرآن کریم آورده شده و در پایان فصل مقایسه ای بین دو دیدگاه مطرح گردیده است.و در فصل پایانی (فصل پنجم): برای بررسی مهمترین مسأله یعنی دیدگاه علّامه و فخر در خصوص آیات موهم (شک برانگيز) صدور گناه و خطا از أنبیاء مسائلي همچون شبهات عصمت قبل از بعثت و شبهات وارد بر اعتقاد، تبليغ، احکام و فتاوی و افعال پیامبر در بعد از بعثت و سپس شبهات مربوط به سایر أنبیاء در بعد اعتقاد،تبليغ، احکام و افعال آنان از نگاه علّامه و سپس از منظر فخر رازی همراه با پاسخ های آن دو شخصیت و مفسّر بزرگ مطرح و در پایان مقایسه ای بین دو دیدگاه علّامه و فخر در خصوص نگاه و پاسخ آن ها به شبهات وارد بر عصمت أنبياءانجام گرديد. و در نهايت در مبحث نتيجه گيري با نگاه و بررسی در دیدگاههای علّامه و فخر در خصوص عصمت، مراتب و منشأ عصمت، لزوم و ضرورت آن و آیات شبهه دار وارد بر عصمت أنبیاء(ع)، نظر نگارنده نیز در خصوص تأیید و یا ردّ دیدگاه های مذکور، مطرح گردید.
بررسی تطبیقی اراده و اختیار انسان از دیدگاه امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
فاطمه کاملی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حاصل مباحث این تحقیق این است که هم امام خمینی (ره) و هم علامه طباطبایی(ره) درمعناشناسی اراده نگاه مشابهی دارند و اراده راهمان تصمیم گیری و عزم نفس در انجام فعل می دانند و با شدت با ترادف اراده با هرکدام از مفاهیم میل، شوق و حتی شوق اکید مخالفت می ورزند.ایشان در تعیین جایگاه اراده در مراحل مقدمات فعل اداری، اراده را پس از مرحله شوق قرارمی دهند . بدین ترتیب که ابتدا تصور فعل و بعد تصدق به فایده انجام فعل را قرارمی دهند و پس ازتصدیق به فایده ، شوقی در انسان حاصل می گرددکه پس از آن حالت تصمیم و عزم و اجماع نفس که همان اراده می باشد به وجود می آید و اگر مانعی برسر راه ، ایجاد نشود و مصلحت تغییر نکند ، تحریک عضلات صورت می پذیرد و فعل انجام می شود.هر دو بزرگوار اراده را مفهومی جدای از اختیارمی دانند ؛ به طوری که علم و اراده را لازمه اختیاری بودن یک فعل می دانند . برخلاف برخی از دانشمندان که معتقدند اختیار منحصرا از ویژگی های انسانی است ،آن دو بزرگوار ، اختیار را در سایر موجودات نیز اثبات می کنند. و تمامی موجودات را صاحب شعور اراده و اختیارمی دانند ؛ اما آدمی از فهم و تشخیص آن عاجز است وفقط انسان های وارسته دارای گوش شنوا و چشم بینای آن هستند. علاوه بر این مباحث ،اختیار و اراده را منافی قوانین حاکم بر نظام هستی، به ویژه، قانون علیت نمی دانند و قوانین واهی ساخته برخی فیلسوفان کج اندیش مانند اتفاق و صدفه را با ادله محکم رد می کنند و با اثبات غایت و علت غایی در افعال ارادی و اختیاری ،راه را برای نفوذ این گونه افکار ناصواب می بندند. اما در رابطه با بحث اراده خداوند اختلاف نظرات فراوانی وجود دارد که این دو بزرگوار نیز از آن مستثنی نمی باشند.امام (ره) اراده خداوند را جزء صفات ذاتی خداوند می دانند و آن را عین علم الهی به نظام اتم واصلح می شمارند و درجایدیگر همان افاضه خیرات و حبّ و عشق تعبیرمی کنند. اما علامه طباطبایی (ره) اراده را منطبق بر علم نمی دانند وآنها را مفاهیم جدا از هم می شمارند.همچنین آن را از صفات فعل خداوند می دانندو دراین زمینه هر کدام استدلال های خویش را بیان فرمودند که در جای خود بحث شد. اما به هر حال هر دو،اراده را صفتی ثبوتی برای خداوند متعال معرفی کردند.در بحث رابطه خداوند با اراده و اختیار انسان هردو قائلند که اراده خداوند به افعال اختیاری تعلق می گیرد.اما هر کدام با بیان و سبک استدلالی خویش به بیان مساله و رفع شبهات و دفع فرقه های افراطی و تفریطی در این زمینه پرداخته اند. امام همواره در بیانات خود از اسلوب وروش عرفانی بهرهمی برند در حالی که علامه (ره)صرفا به بیان استدلال های فلسفی و گاهی کلامی پرداخته اند و زبان عرفان را در این قضیه دخالت نمی دهند. اما محوریت کلام هرکدام در تبیین مساله، بحث نظام طولیحاکم بین اراده خداوند و اراده انسان می باشد. ولی همان طور که اشاره شد هر کدام با زبان خود وصف این نکته گفتند . در پایان اینکه امام (ره) و علامه(ره) با الهام از مبانی عمیق کلامی و فلسفی مذهب تشیع در حل مساله جبر و اختیار ، همان راهی را در پیش گرفتند که معصومین(علیهم السلام) به آن اشاره داشتند و جا پای آنان نهادند و از میان تشتت افکار و آراء ، راه میانه یعنی "امر بین الامرین"راپیمودند ودر سیر الی الحق و قوس صعود به جایی که "فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر"توصیفش کنند" بار یافتند.
بررسی مسئله فطرت و ابعاد معرفتی آن از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
الهام پاشایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله فطرت یکی از مباحث مهم و بنیادی در فلسفه وکلام است. از این رو این نظریه را ام المسائل یا به تعبیردیگر اصل مادر خوانده‌اند. بر اساس این نظریه انسان در متن آفرینش قبل از آنکه عوامل اجتماعی و روانی در او تاثیر بگذارد، یک سلسله اقتضاهای انسانی به حسب اصل فطرت در او هست که مشترک بین همه انسانهاست مانند: خداشناسی و حقیقت‌جویی و... و در اصطلاح، توان معرفتى انسان است که از جانب خدا در سرشت او نهاده شده‏ است. در چند قرن اخیر به دلیل پیدایش مکتب های الحادی از یک سو و پیشرفت علم روانشناسی از سوی دیگر بحث فطرت وابعاد آن مورد توجه اندیشمندان و متألهین واقع شده است. مرحوم علامه طباطبایی، از جمله اندیشمندان اسلامی، نظریه فطرت را ساده ترین و روشنترین راه برای اثبات و موجه ساختن بسیاری از مسائل مهم و مبنایی مانند؛ مباحث خداشناسی، اخلاق، تربیت، دین شناسی، انسانشناسی و ... می داند. و بر این عقیده است: همه این مباحث در خاصیت و تاثیرگذاری خود وام دار مسأله فطرت است. از این رو این تحقیق با جهت گیری توصیفی و تحلیلی به بررسی ابعاد معرفتی نظریه فطرت از دیدگاه علامه طباطبایی میپردازد و برآیند آن ابتناء خداشناسی، دین‌شناسی، انسان‌شناسی، اخلاق‌ورزی انسان یه فطرت است و این مهمترین یافته این پژوهش است.
  • تعداد رکورد ها : 53