جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 82
نقد و بررسی تناسخ از منظر عقل و نقل
نویسنده:
غلامرضا کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهدر این نوشتار که به نقد و بررسی نظریه‌ی تناسخ از منظر عقل و نقل پرداخته شده است در ابتدا و در فصل اول بحثبا تعریف لغوی و اصطلاحی آموزه‌ی تناسخ آغاز شده است و با ذکر انواع تناسخ، پیشینه‌ی تاریخی آن و معتقدان به آن پایان یافته است. فصل دوم در باب دلایل معتقدین به تناسخ و بررسی و نقد آنهاست. در ادامه به بیان دیدگاه‌ها و ادله‌ی عقلی منکرین تناسخ، فیلسوفان و عالمان مسلمان از جمله، ابن سینا، ملاصدرا، سهروردی و... پرداخته شده است.در فصل سوم که به بررسی آموزه‌ی تناسخ از دیدگاه آیات، احادیث و روایات پرداخته شده است آیات مورد استشهاد معتقدان به تناسخ نقد و بررسی شده است و آیات و روایات معارض نیز ذکر گردیده استدرفصل چهارم نیز ضمن تعریف رجعت و اثبات آن و بیان تفاوت آن با تناسخ به تعریف مسخ و اثبات آن از طریق آیات و روایات پرداخته و در پایان در یک نتیجه‌گیری کلی بیان شده است که آموزه‌ی تناسخ به معنای بازگشت ارواح پس از مرگ و انتقال آن از بدنی به بدن دیگر، کاملاً باطل و مردود می‌باشد و مفاهیمی مانند: رجعت، معاد ، مسخ و.. هیچ‌گونه شباهتی با آموزه‌ی تناسخ نداشته و برخلاف تناسخ که امری محال و باطل می باشد در اسلام پذیرفته شده و از طریق ادله عقلی و نقلی به اثبات رسیده است.
تلقی ملاصدرا از ماهیت انسان به عنوان نوع متوسط و نقش آن در حیات پس از مرگ
نویسنده:
باقر گرگین
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سخن از هویت و حقیقت انسان در حکمت متعالیه رنگ و بوی تازه‌ای به خود می‌گیرد. ملاصدرا با تکیه بر نظریه‌ها و مبانیِ ویژۀ خود از جمله اصالت وجود، حرکت جوهری و جسمانیة الحدوث و روحانیةالبقا بودن نفس، که حکیمان پیش از وی را به آن‌ها راه نبوده، مباحثی را دربارۀ انسان به میان آورد که خواستگاه نوآوری‌هایی در نظام فلسفیِ او گشت. کرانه‌ناپذیر بودن ماهیت انسان و در حد منطقی گنجیده نشدن حقیقت انسان، از آن دست است که در مباحثی چون پیوستگی نفس و بدن، نحوۀ وجود نفس و بدن، تناسخ و معاد جسمانی و مسائل مرتبط با آن‌ها موجب به میان آمدن سخنان در خور درنگی شد.صدرالمتألهین بر پایۀ مبانیِ پیشین و اشاره به نحوۀ وجود خاص انسان سخن از دگرگونیِ نوعیِ انسان به‌میان آورد. بر این اساس حیوان ناطق نوع متوسط دانسته می‌شود و می‌تواند تحت اجناسِ بهیمی، سبوعی، شیطانی و ملکی واقع شود و از انواع گوناگون مندرج در این اجناس برخوردار شود. وی با تکیه بر دریافت خود از ماهیت انسان، به دگرگونیِ مسائل مهم حکمت پرداخت. از آن دست می‌توان به مسئلۀ ادامۀ زندگیِ انسان پس از مرگ، تناسخ و معاد نفس به بدن اشاره کرد. با مبنا قرار دادن نحوۀ وجود نفس انسانی و با نظر به برخورداریِ انسان از ساحت‌های وجودیِ سه‌گانه و اینکه نفس در همۀ مراتب از وجود یگآن‌های برخوردار است، زندگیِ پس از مرگ در حکمت متعالیه تبیین می‌شود. بر این اساس تناسخِ اصطلاحی (ملکی) به کلی از میان برچیده می‌شود و در برابر آن تناسخ ملکوتی مطرح می‌شود که تفاوتی جدی با تناسخ مشهور دارد و بر خلاف آن، رخ دادنش جایز شمرده شده است. از دیگر سو تفسیری نو از معاد جسمانی به میان می‌آید که در آن هم جسمانی بودن معاد توجیه می‌شود و هم عینیت بدن دنیوی و اخروی بر تبیینی فلسفی استوار می‌گردد.
تبیین نظریه‌ی جان هیک درباره‌ی معاد و نقد آن بر اساس حکمت متعالیه
نویسنده:
فهیمه جمشیدی‌خواه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع این پایان نامه تبیین دیدگاه جان هیک درباره‌ی معاد و نقد آن بر اساس حکمت متعالیه است. جان هیک در مسئله‌ی حیات پس از مرگ، به رستاخیز، دیدگاهی مسیحی – یهودی، که به معنای جسمیت یافتن مجدد شخصیت انسانی بعد از مرگ است، معتقد است و در این زمینه برای معقول جلوه دادن جاودانگی و حیات پس از مرگ نظریه‌ی "بدل" را مطرح می‌کند. جان هیک معتقد است که انسان یک واحد جسمی – روانی است که با مرگ نابود می‌شود و بعد از مرگ عین یا "بدل" جسمی – روانی شخص قبل از مرگ از عدم با قدرت مطلق خداوند بر انگیخته می‌شود. ملاصدرا معتقد است که انسان یک وجود واحد است که این حقیقت واحد دارای دو اعتبار بدن و نفس است و نفس حقیقت این وجود واحد است. ایشان بر اساس اصل تشکیک در وجود و اصل حرکت جوهری ثابت می‌کند که نفس با حادث شدنش به موازات بدن، مسیر تکاملی را طی می‌کند و مراتب وجودی خود را به فعلیت می‌رساند و پشت سر می‌گذارد تا به مرتبه‌ی نفس ناطقه‌ی انسانی و اتحاد با عقل فعال برسد که به عنوان کمال نفس تلقی می‌شود. نفس بعد از مرگ به کمک قوه‌ی خیال، بدن برزخی و عقلی خود را ایجاد می‌کند. نفس و بدن بعد از مرگ در امتداد نفس و بدن قبل از مرگ است، فقط نفس از عالم و مرتبه‌ی ماده روی بر گردانده و به مرتبه و عالم مافوق ماده و ملکوت توجه نشان می‌دهد.با توجه به اصول فلسفی ملاصدرا همانند اصل وحدت وجود، اصل حرکت جوهری، اصل تشکیک در وجود و اصل شئیت شیء به صورت شیء است، می‌توان مبانی نظریه‌ی "بدل" جان هیک هم‌چون نفی نفس، حقیقت مرگ که نابودی مطلق است، را نقد کرد. هم‌چنین نظریه‌ "بدل" هیک، نظریه‌ایی فرضی و بر اساس آزمون ذهنی است؛ پس نمی‌تواند در معقول و ممکن جلوه دادن جاودانگی و حیات پس از مرگ دلیل موجهی باشد.
بررسی مقایسه ای انسان‌شناسی ملاصدرا و فلوطین
نویسنده:
صغری ملاولی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظر به این که باری تعالی مدال پر افتخار اندیشه و تفکر را تنها شایسته‌ی اشرف مخلوقات دانست و نصیب او نمود، از همان بدو خلقت، این موجود الهی در صدد شناسایی خویش و جهان اطرافش برآمد. لذا می‌توان تاریخ انسان‌شناسی را با تولد انسان یکی دانست. در طول تاریخ نظرات بسیاری در رابطه با انسان و انسان‌شناسی مطرح شده است و هر متفکری با استفاده از اصول خاص فکری نظرات خویش را درباره‌ی آدمی ارائه نموده است. از جمله اندیشمندان عالم که به شناسایی انسان پرداخته و درباره‌ی او نظراتی ارائه کرده‌اند، ملاصدرا و فلوطین می‌باشند. پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه‌های این دو فیلسوف گرانقدر در رابطه با انسان می‌پردازد و مواضع اختلاف و اشتراک آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد و در نهایت در صدد پاسخ دادن به این پرسش است که انسان‌شناسی ملاصدرا و فلوطین بر چه عناصری مبتنی است؟ به این معنا که آیا انسان‌شناسی این دو متفکر صرفاً فلسفی است یا از عناصری چون عرفان و دین بهره برده-اند؟ بر اساس تحقیقات انجام شده فلوطین فیلسوفی است که از عنصر عرفان در انسان‌شناسی-اش استفاده نموده ولی ردپایی از دین وحیانی خاصی در آن نیست؛ اما ملاصدرا به عنوان فیلسوف برجسته‌ی اسلامی در انسان‌شناسی خویش از دین و عرفان و فلسفه بهره‌مند گشته و معارف خاصی را در این زمینه ارائه نموده است.
بررسی رجعت از دیدگاه علامه ابوالحسن رفیعی قزوینی
نویسنده:
طاهره احدیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در آیات و روایات متواتر بسیاری در مورد اعتقاد به رجعت به معنای بازگشت گروهی از مومنان خالص و کافران ستمگر به این جهان پیش از قیامت، به دنبال اعتقاد به منجی آخرالزمان اشاره شده است و علما و اندیشمندان شیعه با توجه به آموزه‌های قرآنی و روایی در صدد اثبات و تبیین این مطلب می‌باشند.در این رساله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی،دیدگاه علامه ابوالحسن رفیعی قزوینی از اندیشمندان معاصر در زمینه‌ی رجعت مورد تبیین و بررسی قرار گرفته است. ایشان سعی نموده‌اند که با مبانی فلسفی به تبیین رجعت بپردازند، بنابراین مسئله رجعت را با استفاده از مقدمات زیر اثبات عقلی می‌کند که عبارت‌اند از: 1-علاقه‌ی ذاتی نفس به بدن مادی، 2-انجام نشدن خاصیت ضروری وجود نبیّ خاتم و ائمه‌ی اطهار (ع) به دلیل موانع و قواسر،3- استحاله‌ی دوام قسر از کمال و اثر طبیعی شیء .براساس این اعتقاد در زمان ظهور تمامی موانع و قواسر آثار وجود نبیّ اکرم (ص) و ائمه‌ی اطهار (ع) مرتفع می‌شود، به همین دلیل رجعت ایشان ممکن ،بلکه واجب و ضروری خواهد بود. اما باید گفت که تحلیل علامه رفیعی قزوینی در رجعت خالی از اشکال نیست چرا که ایشان رجعت را فقط مختصّ پیامبراکرم(ص) و ائمه‌ی معصوم(ع) می‌داند، از طرف دیگر هیچ دلیل عقلی وجود ندارد که خاصیت وجودی هر موجودی باید حتماً فعلیت پیدا کند و به کمال برسد و استحاله‌ی قسر دائمی نیز به انواع موجودات مربوط می‌شود نه افراد آن‌ها و کاربرد آن در این جا درست نیست. به طور کل می‌توان نتیجه گرفت که اثبات ضرورت عقلی رجعت نیازمند استدلال و داشته‌های بیشتری است و در این‌گونه امور نیاز به تکلّف برای اثبات عقلی نیست، زیرا ادلّه ی محکم قرآنی و روایی بر امکان وقوع رجعت در گذشته و آینده وجود دارد که بیشتر روایاتش به حد تواتر رسیده است.همچنین ایشان در تفاوت رجعت و تناسخ معتقد است که تناسخ بازگشت نفس به بدن دنیوی است که تمام فعلیت ها و کمالات خود را از دست داده است اما اگر نفسی با موت ، کمال و فعلیتی برتر پیدا کند و به بدن خود که هیچ کمال و فعلیتی را از دست نداده بازگردد، این غیر از تناسخ است. علامه رفیعی قزوینی در پایان بیان خویش پیرامون اثبات رجعت، به شبهات منکرین رجعت پاسخ می‌گوید.
بررسی مقایسه‌ای پاسخهای حکمت مشاء و حکمت متعالیه به انتقادات غزالی بر فیلسوفان در مسایل معاد جسمانی و قدم عالم
نویسنده:
محمد بهرامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
غزالی در کتاب تهافت الفلاسفه بیست مسأله از آراء و عقاید فلاسفه را بیان و آنها را محتاج نقدو در سه مسأله‌ی، قدم عالم، علم خدا به جزئیات و معاد جسمانی، آنها را مستحقق تکفیر می‌داند. غزالی در مسأله قدم عالم ابتدا سه دلیل از فلاسفه که تقریباً لفظ به لفظ از کتاب دانش‌نامه علائی ابن سینا می‌باشد بر قدم عالم بیان کرده و سپس بر هر کدام از آنها اشکالاتی وارد می‌کند. غزالی ادعا دارد که دین حدوث زمانی عالم را مطرح می‌کند، اما فلاسفه آنرا نپذیرفته و با آن مخالفت می-کنند و به قدیم بودن عالم اعتقاد دارند لذا مستحق تکفیر می‌باشند. فلاسفه مشاء اعتقاد دارند که دین جزء حدوث ذاتی عالم چیزی را نگفته و به حدوث زمانی عالم اشاره‌ای نکرده است و منظور آنها از قدم عالم، قدیم زمانی می‌باشد. فلاسفه متعالیه اعتقاد دارند که دین حدوث زمانی را می‌گوید؛ اما این حدوث زمانی با حدوث زمانی مورد نظر غزالی تفاوت زیادی دارد.غزالی دربارۀ معاد جسمانی ادعا می‌کند که فلاسفه، معاد جسمانی را انکار می-کنند، لذا مستحق تکفیر می‌باشند. اگرچه ابن سینا در رساله اضحویه معاد جسمانی را انکار کرده است، اما در کتاب الهیات شفاء و الیهات نجات آنرا به صورت تعبدی پذیرفته اما عقل را از درک و اثبات آن عاجز دانسته است. صدرالمتألهین ادعا می‌کند که با اصول و قواعد عقلی، توانسته معاد جسمانی را اثبات کند. اما اینکه آیا بدن محشور که صدرا آنرا اثبات کرده است همان بدن دنیوی مورد نظر دین می‌باشد، یا یک بدن مثالی، قابل تامل است.
آئین سیک و رابطه آن با اسلام و هندوئیزم
نویسنده:
محمد روحانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل اعلام(دانشنامه اعلام)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه، نخست اول خواستگاه‌های فرهنگی دینی آئین سیک مورد بررسی قرار گرفته است. این بخش شامل سه فصل است، از آنجا که آئین هندو بستر رشد و گسترش آئین سیک بوده نخست لازم است آئین هندو را بشناسیم. به این دلیل در فصل اول آئین هندو به صورت اجمالی مورد بررسی قرار گرفته است. بعد از شناخت آئین هندو، در فصل دوم به نهضتهای اصلاحی درون آئینی هندو پرداختیم،‌ چرا که آئین سیک نیز در یک نظر نوعی نهضت اصلاحی هندو بوده که بعدها دارای هویت مستقلی از آئین هندو شده است. از آنجا که همانند آئین هندو، ورود اسلام به هند را نیز می‌توان به عنوان یکی از بسترهای رشد آئین سیک قلمداد کرد،‌ در فصل سوم در این بخش به بررسی اسلام در هند پرداخته شده است. در بخش دوم به معرفی آئین سیک پرداختیم. در این بخش ائین سیک در سه زمینه تاریخ گوروها، آموزه ها و در نهایت آداب دینی،‌ در سه فصل تنظیم شده است. در این بخش سعی شده حتی الامکان، تمام مطالبی که برای معرفی آئین سیک بیان می‌شود کاملا مستند و با استفاده از منابع اصلی آئین سیک باشد. به این خاطر، گاهی در مطالب مورد استناد در این آئین از خط اصلی گوروموکهی استفاده شده است تا به مستند شدن بحث بیشتر کمک کند. بخش سوم به مقایسه آئین سیک و هندو اختصاص دارد. در این بخش دو مبحث مهم خداشناسی و انجام شناسی در این دو آئیندر دو آئین در دو فصل مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است. در بخش چهارم نیز آئین سیک را با اسلام در زمینه خداشناسی و خداشناسی مورد بررسی تطبیقی قرار داده ایم. و در نهایت با نتیجه گیری بحث پایان می‌رسد.
تناسخ و اقسام آن را توضيح دهيد؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
پاسخ : تناسخ در لغت از ماده ى «نَسْخ»، به معناى انتقال[1] و يا زايل شدن يك چيز به وسيله ى چيز ديگرى است كه جاى گزين آن مى شود؛ مانند زايل شدن سايه با نور خورشيد و ازبين رفتن جوانى با پيرى؛[2] و در اصطلاح عبارت است از انتقال نفس مادى و طبيعى به بدن دي بیشتر ...
چرا تناسخ باطل است؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
پاسخ : دانشمندان الهى با دلايل و براهين روشن، انديشه ى تناسخ (تمام اقسام آن) را به چالش و بطلان كشانيده اند. در اين جا فقط به بيان دو دليل در بطلان تناسخ مى پردازيم: اول: دو نفس در يك بدن؛ هر گاه بدنى صلاحيت و استعداد كامل براى دريافت نفس (روح) را پي بیشتر ...
کلیدواژه‌های اصلی :
بررسی تطبیقی رابطه نفس و بدن از منظر ملاصدرا و شیخ اشراق
نویسنده:
سمیه کامرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله چالش‌هایی که فیلسوف در فلسفه با آن روبه‌روست مسئله ارتباط نفس و بدن است. غموض مسئله در تجرد یکی و جسمانیت دیگری است که عقل را به میدان استدلال می‌طلبد. گواه بر این مطلب تلاش اعاظم فلاسفه از گذشته تا کنون است که هر یک به زعم و بضاعت خویشتن در پر کردن این خلأ گامی برداشته‌اند. برخی چون افلاطون، ثنویت محض را مطرح نموده و برخی چون ارسطو قول به وحدت این دو را تثبیت نموده است. و فلاسفه بعدی هم بر مذاق یکی از این دو مسلک طی طریق نموده‌اند.بنابراین از آنجا که تلاش اسلاف در شکل‌گیری آخرین نظریات منسجم و بی نقض و ابرام، قابل چشم‌پوشی نیست، در فصل اوّل این جستار، مسئله رابطه نفس و بدن را از منظر برخی فلاسفه نخستین چون افلاطون و ارسطو و برخی فلاسفه اسلامی چون فارابی و ابن سینا اختصاص دادیم، تا سیر تاریخی بحث تا حدی روشن گردد.شیخ اشراق مکتبی فلسفی که عمدتاً بر پایه شهودات وی است ارائه نمود که عمده‌ترین بخش آن را نظام نوری رقم می‌زند که از آن جهت که وی برای نفس هویت نوری قائل است، قاعدتاً مسئله رابطه نفس و بدن با نظام نوری وی گره می‌خورد که جهت دست‌یابی به نظر وی در این باب به حد لازم به مبانی‌ای چون هویت نور، تعریف نور، اقسام نور، ترسیم هستی براساس نور و جایگاه نفس به عنوان نور مدبر و جایگاه برازخ، پرداخته شده است. در هرم هستی شناسی سهروردی، نفس موجودی نورانی و بدن موجودی برزخ و غاسق و ظلمانی شناخته شده است که نظام فلسفی وی باید پاسخگوی این عدم مسانخت باشد. حکیم سهروردی برای حل نحوه ارتباط نفس نورانی با بدن ظلمانی قابل به وساطت امر سومی به نام روح بخاری می‌شود که همو بستر فیض رسانی از نور مدبر (نفس) به بدن ظلمانی است. وی با توجه به اینکه قائل به حدوث جسمانی و حرکت جوهری نفس نیست، رابطه این دو را براساس شوق و محبت و قهر و غلبه تفسیر می‌کند و البته این، تفسیر عمیقی از مسئله را به دست نمی‌دهد چون این الفاظ ترکیب انضمامی و ارتباط عرضی نفس و بدن را به ارمغان می‌آورد، چرا که در نفس‌شناسی وی، موجودیت و هویت نفس به نفس ناطقه است و بدن و قوا، فروع و اظلال نفس هستند، بنابراین بین نفس و بدن و قوا، دو گانگی مشهود است و بالتبع با وجود این دوگانگی، تفسیر و ترسیمی دقیق از ارتباط یک موجود مجرّد نورانی با موجود مادی ظلمانی ارائه نمی‌شود.ملاصدرا با توجه به مبانی و ابتکارات بدیعی که از خود به نمایش می‌گذارد به سهولت مرز میان موجود مادی و مجرد را بر می‌دارد و دوگانگی موجود در دستگاه فلسفی اشراقی را برای همیشه از سر راه فیلسوف هموار می‌سازد. چه اینکه ایشان با قول به حدوث جسمانی نفس و حرکت جوهری نفس و اشتداد وجود و تشکیک وجود که همگی از اختصاصات فلسفه وی است بر آن می‌شود که نفس موجودی است از عرش تا فرش، یک وجود واحد سیال و پویاست که در ذیل آن بدن و در صدر آن نفس ناطقه است که با حرکت جوهری در ذات خویش از نشئه مادیت محض با طی تبدّلات و تطورات به مرحله تجرد محض بار می‌یابد. و اساساً وحدت نفس با قوا و بدن را مطرح می‌نماید. و به خلاف ترکیب انضمامی و عرضی اشراقی، ترکیب اتحادی و تعلق ذاتی نفس به بدن و علاقه لزومی و نه اتفاقی را بیان می‌دارد.فصل پایانی هم تطبیق آراء این دو فیلسوف سترگ در مسئله رابطه نفس و بدن است و اینکه این دو حکیم چه نقاط افتراق و اشتراکی در این مسئله دارند و تأثیر مبانی هر یک در حل مسئله به چه میزان موفق بوده است. البته در عین اینکه سهروردی سعی وافری در حل این مسئله غامض نموده ولی به دلیل فقدان مبانی صدرایی نتوانست تبیین موفقی ارائه نماید تا اینکه صدرالمتألهین حرف نهایی را در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب برای خود رقم زد.
  • تعداد رکورد ها : 82