جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

‫در اين نوشتار، به بحث درباره حقوق زن و مساوات وي با مرد در حقوق انساني و آزادي زن و محدوده آن در فرهنگ اسلام و غرب پرداخته شده و حضور اجتماعي زن در اسلام و غرب با هم مقايسه گرديده و نويسنده در نه فصل از منظري فقهي، اخلاقي و اجتماعي به بررسي احکام و مسايل مربوط به زنان در شريعت اسلامي پرداخته است. در فصل اول، از ديدگاه تاريخي به مسأله زن و حقوق زن در جوامع غربي، هند، يهود و عرب جاهلي اشاره شده است. فصل دوم، با توجه به مسأله حقوق بشر، به جايگاه و حقوق زن در جوامع غربي پرداخته و در فصل سوم، جايگاه و منزلت زن در دين اسلام مشخص شده و توجه و عنايت اسلام به زن به عنوان انسان که داراي همه حقوق انساني و طبيعي مي‌باشد، و نيز هويت انساني زن، منزلت اجتماعي وي و اهليت او براي برخورداري از همه حقوق انساني بررسي گرديده است. در فصل چهارم، تمدن غرب و آثار آن بر شخصيت زن بررسي و تربيت نادرست و فساد جنسي گسترده در غرب حاصل همين تربيت ناصحيح عنوان شده است. در فصل پنجم، آزادي زن از ديدگاه دين اسلام و پيامدهاي آزادي فردي، طبق نظام سرمايه‌داري، نظام سياسي دموکراسي و آزادي‌هاي ديگر اجتماعي و جنسي تشريح گرديده و در همين زمينه نويسنده به اوضاع زن و به فحشا کشيده شدن زن از طريق سينما، رقص، آرايش‌هاي غليظ، شرب خمر و اختلاط زن با مرد اشاره و آن را حاصل آزادي‌هاي بي‌حد و حصر زنان دانسته است. فصل ششم، به بحث درباره تساوي زن و مرد اختصاص يافته و منزلت اجتماعي زن در جامعه اسلامي و غرب با توجه به مقوله تساوي زن و مرد مطرح شده و مسأله ارث زن، فرق او با مرد در شهادت دادن، قواميت مرد نسبت به زن، فرق زن و مرد با يکديگر در خلقت جسمي و تساوي آن ها در خلقت روحي و نفساني، عقل زن نسبت به مرد و تساوي آن دو در همه جهات بررسي و تفسير گرديده است. در فصل هفتم، تبرّج زن و اختلاط زن و مرد و دلايل قرآني و روايي مربوط به آن و بايسته‌هاي حضور اجتماعي زن و عدم اختلاط او با مرد و آثار حضور اجتماعي زن، اعم از آثار مثبت و منفي بيان گرديده است. حجاب زن از نظر اسلام و ساير اديان و جوامع بشري و پاسخ برخي از شبهه ها در اين زمينه، رابطه زن و مرد و بايسته‌هاي آن در فرهنگ اسلامي، مسأله ازدواج و وظايف زن و مرد نسبت به هم از مباحث دو فصل هشتم و نهم مي‌باشد.

سکولاریسم، با تبیین‏ها و تعریف‏هاى متعددش، بر کنار نهادن دین از صحنه سیاست و امور اجتماعى پاى مى‏فشارد . دین را امرى فردى تلقى مى‏کند و در حداقل کردن دامنه آن مى‏کوشد . این مکتب فکرى بر مبانى متعددى چون اومانیسم، تجددگرایى و اعتقاد به آزادى و آزاد اندیشى استوار است و در بیشتر عرصه‏هاى بشرى نفوذ کرده است . نویسنده در این مقاله، پس از اشاره به مبانى سکولاریسم، به بررسى برخى از مهم‏ترین استدلال‏هاى معتقدان به آن، مى‏پردازد .