جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4406
ذات‌گرایی از منظر کریپکی و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: هاجر آویش استاد راهنما: علی محمد ساجدی استاد مشاور: محمدباقر عباسی استاد مشاور: سعید رحیمیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ذات‌گرایی، نظریه‌ای متافیزیکی است که بر اساس آن؛ اشیاء از نظر هستی‌شناسی، ذاتاً با یکدیگر متمایز بوده و تفاوت‌های اشیاء به تفاوت در ذات آن‌ها مربوط می‌شود. بر اساس این نظریه؛ تمامی اوصاف و ویژگی‌های یک شیء در یک سطح قرار ندارد؛ بلکه برخی از آن‌ها، ذاتی و برخی دیگر، عرضی می‌باشند. رساله حاضر، با روش تحلیلی- تطبیقی و با هدف مقایسه آرای کریپکی و علامه طباطبایی، سعی در تبیین مفهوم ذات‌گرایی در دو سنت فلسفه تحلیلی و فلسفه اسلامی دارد. ذات‌گرایی در آرای کریپکی به طور ضمنی و از مباحثی که وی در خصوص دلالت اسم خاص و نیز مباحث مربوط به ضروری بودن برخی از اوصاف شیء در تمامی جهان-های ممکن دارد، استنباط می‌گردد. اما بحث ذات‌گرایی از منظر علامه طباطبایی از مبانی فلسفه ایشان بوده و ذات در آرای ایشان به معنای ماهیت است. نظرات علامه طباطبایی و کریپکی علی‌رغم شباهتی که در اثبات ذات ثابت برای اشیا دارند، به دلیل تعلق داشتن به سنت‌های فلسفی متفاوت، تفاوت‌های بنیادین و پارادیمیک با یکدیگر دارند.
تبیین حکمت خداوند و کاربست‌های اعتقادی آن در قرآن با تأکید بر آراء علامه‌طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: محمد نخعی مقدم استاد راهنما: محمدرضا امامی‌نیا استاد مشاور: ابوالحسن غفاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله صفات خداوند در قرآن، حکمت است که در آخر تعدادی از آیات قرآن، خداوند متعال به وصف حکیم، توصیف گردیده است؛ شناخت این صفت و کاربستهای آن در قرآن به انسان معرفت و شناخت عمیق‌تری نسبت به خداوند متعال می‌دهد. تأکید مکرر قرآن در انتهای آیات متعدد بر حکیم بودن خداوند متعال، از پیام مهمی به بندگان حکایت دارد و آن پیام این است که توجه به این صفت الهی آثار ارزشمندی برای انسان در ساحت اخلاق، رفتار و سبک زندگی خواهد داشت؛ آنچه بیشتر به این مهم کمک می‌کند، بررسی کاربست‌های اعتقادی حکمت خداوند متعال در قرآن است. اعتقاد انسان به یک واقعیت مانند حکیم بودن حق تعالی دارای امتداد و به تعبیری کارکردهای اعتقادی است که اعتقاد اولی همچون زیربنایی برای بینش‌های منبعث از آن اعتقادات اساسی و اصلی است. بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی& حکمت خداوند در قرآن به معنای اتقان صنع است و در سه ساحت خداشناسی، راهنماشناسی و معادشناسی دارای کاربست اعتقادی است؛ در ساحت خداشناسی کاربستهای اعتقادی این صفت در اثبات توحید، ربوبیت تکوینی، ربوبیت تشریعی، عدالت خداوند، توبه‌پذیری حق تعالی قابل مشاهده است و در ساحت راهنماشناسی کاربستهای اعتقادی این صفت اثبات ضرورت وجود انبیاء و عصمت ایشان است؛ همچنین در ساحت معادشناسی کاربستهای اعتقادی قابل مشاهده از حکمت خداوند در قرآن، اثبات امکان و ضرورت معاد و حسابرسی روز قیامت می‌باشد. نتایج مذکور با روش تحقیق به شکل کتابخانه‌ای بدست آمد که با توجه به این نتایج، تبیینی صحیح از معنای صفت حکمت خداوند قابل ارائه است.
ترجمه،تبیین و تحقیق رساله الأفعال اثر علامه طباطبایی به زبان انگلیسی
نویسنده:
پدیدآور: یاسر ابراهیم استاد راهنما: محمد رضاپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان نامه تلاشی بود برای ترجمه یکی از رساله های علامه طباطبایی به انگلیسی. این رساله یعنی افعال الهی به دلیل چالش برانگیز بودن و طول آن انتخاب شده است، همچنین سعی شده است تا برخی از اندیشه های فلسفی ارائه شده در این رساله شرح و تبیین گردد.امید است که این تلاش کوچک، گامی ناچیز و در عین حال ارزشمند در جهت شناساندن بیشتر غنای اندیشه فلسفی اسلامی و به ویژه علامه به جهانیان باشد.
بررسی مبانی فلسفی اصالت فرد یا اجتماع از منظر ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: محمد رضا متین فر استاد راهنما: محمد بید هندی استاد مشاور: سید مهدی امامی جمعه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
یکی از مسائل بسیار مهم و تأثیرگذار در علوم انسانی به‌ویژه علوم اجتماعی، روانشناسی و فلسفه تاریخ، بحث از چگونه ترکیب شدن افراد و تشکیل اجتماع است که آیا ترکیب افراد در اجتماع از نوع ترکیب حقیقی است یعنی این افراد در ترکیب و تشکیل اجتماع هویت خود را حفظ نکرده و یک هویت جدید که اجتماع است را به وجود آورده است و آنچه حقیقت دارد اجتماع خواهد بود و فرد در اجتماع وجودی اعتباری و انتزاعی خواهد داشت یا اینکه ترکیب افراد از نوع ترکیب اعتباری خواهد بود به این معنا که تک‌تک افراد در اجتماع هویت مستقل خود را حفظ کرده و آنچه حقیقت دارد و وجود به آن تعلق گرفته است افراد در اجتماع است و اجتماع اعتباری و انتزاعی خواهد بود این بحث یکی از مباحث بسیار مهم و تأثیرگذار بر علوم مختلف خواهد بود. مطلبی که کمتر به ان توجه شده این است که بحث از اصالت فرد یا اجتماع صرفا در صلاحیت فلسفه است و نه علومی همچون جامعه‌شناسی زیرا اولاً هیچ علمی متکفل اثبات موضوع خود نیست و هر علمی وجود موضوع خود را مسلم می‌انگارد و به بحث در باب احوال آن می‌پردازد ثانیاً مفاهیمی که در این بحث به کار می‌آید مانند وجود، وحدت، ترکیب، اتحاد و اصالت همگی مفاهیم فلسفی است و نه جامعه‌شناختی؛ بنابراین هرکس که راجع به اصالت فرد یا اجتماع تحقیق یا اظهار نظر کند در واقع به قلمرو فلسفه پای نهاده است (مصباح یزدی، 1390: 33) بحث اصالت جامعه یا فرد یا هردو از موضوعات بسیار مهم و تأثیرگذاری است که در طول تاریخ ذهن بسیاری از فیلسوفان و جامعه شناسان را به خود مشغول کرده است این بحث آن‌گونه که مورد اعتنای برخی فیلسوفان بوده، مورد نظر جامعه شناسان قرار نگرفته، زیرا بحث اصالت فرد و اجتماع بیش از آنکه صبغه ی اجتماعی و جامعه‌شناختی داشته باشد، در حیطه موضوعات فلسفی است. از همین رو گفته شده است که این موضوع را نخستین بار خواجه‌نصیرالدین طوسی، از فلاسفه بزرگ قرن هفتم (672-597 ق) باز گفته است اما حقیقت این است که قبل از خواجه‌نصیرالدین در اثر شریف اخلاق ناصری، ابو نصر فارابی (339-260 ق) آن را مطرح ساخته است و پس از او، اخوان صفا در قرن چهارم و ابن خلدون، در سده هشتم، موضوع را تعقیب و در زمان معاصر اقبال لاهوری، علامه طباطبایی و دیگران آن را در آثار خویش بیان کرده‌اند (جوادی املی، 1389: 288-287). در خصوص مسئله مذکور سه رویکرد وجود دارد گروهی معتقد به اصالت فرد و گروهی دیگر به اصالت اجتماع و گروه سوم به اصالت هر دو قائل شده اند.گروه سوم معتقدند اصالت فرد در عین اصالت جامعه و اصالت جامعه در عین اصالت فرد می باشد. به نظر می‌رسد ملاصدرا بنیان‌گذار حکمت متعالیه بحثی مجزا و مخصوص به این امر در آثار خود ندارد بلکه می‌توان از مبانی فکری و فلسفی آن و مباحثی که غیرمستقیم مربوط به بحث ما می‌شود این طور فهمید که ایشان اصالت را از آن فرد می‌دانند نه اجتماع ایشان در اسفار به صراحت تاکید میکنند که وجود مساوق با وحدت است و عین ان است و کثیر از ان رو که کثیر است وجودی جز احاد ندارد به این معنا که مثلا مجموعه یک و دو، چیزی جز یک و دو نیست و این طور نیست که چیزی سومی هم به نام مجموعه متشکل از هر دو انها محقق باشد«عندنا لأن الوجود یساوق الوحده بل عینها و قد علمت أن الکثیر بما هو کثیر لیس له وجود إلا وجودات الآحاد فالمجموع من زید و عمرو لیس إلا اثنین و لا یتحقق منهما شیء ثالث فی الوجود إلا بمحض الاعتبار فإذن لأحد أن یقول إن جمیع الممکنات لیست لها عله أخری غیر علل الآحاد فعله مجموعها عباره عن مجموع علل أفرادها فلیست بخارجه عن ذواتها الممکنه»(ملاصدرا،30:1368) درباره علامه طباطبایی نظرات مختلف وجود دارد بعضی ایشان را اصالت فردی می دانند و بعضی اصالت جمعی و بعضی هم معتقدند نظرات ایشان در کتب مختلفشان تناقض امیز است. به عنوان مثال برخی معتقدند که علامه طباطبایی اصالت فرد و اجتماع را توامان قبول دارند«دیدگاه علامه درباره فرد و جامعه،اصالت توامان هر دوی انهاست:یعنی ایشان هم فرد را اصیل می داند و هم جامعه را. (فریدی،بهزاد وکیل ابادی،عبدالهی عابد ،285:1399) برخی معتقدند علامه اصالت فردی است و می گویند«می توان نتیجه گرفت که رای و باور علامه در مساله اصالت فرد و اجتماع بر اصالت فرد است و اجتماع تنها اعتباری است که توسط انسان برای پاسخ به نیاز ها و غرایزش شکل می گیرد هرچند می توان وجودی بالتبع و وابسته برای اجتماع در نظر گرفت که برگرفته از وجود عینی و خارجی افراد شکل دهنده ان اجتماع خواهد بود»(جلالوند، طاهری، سعیدی مهر،221:1398) برخی معتقدند اراء علامه طباطبایی متناقض است انها می گویند علامه در اصول فلسفه معتقد به اصالت فرد است ولی در المیزان معتقد به اصالت جامعه شده است« انچه در چکیده این مقاله در تنافی ارا مرحوم علامه طباطبایی در زمینه نحوه و نوع حیات جامعه ادعا شده بود صحت دارد.نوشته ایشان در اصول فلسفه و روش رئالیسم کاملا صریح و گویاست که اجتماع/جامعه در زمره اعتباریات عملی و ریشه گرفته از عواطف و احساسات و اراده و خواست انسان است»(تقی زاده داوری ،144:1398) انچه مشخص است در وهله اول ان است که نظری واحد در باره علامه وجود ندارد و نظرات به شدت مختلف و متناقض است و محققانی که در این زمینه کار کرده اند به نظری واحد نرسیده علت ان هم این است که عبارت علامه در کتب فلسفی و تفسیر قران خود به شدت انسان را به خطا می اندازد و به نظر با یکدیگر متعارض است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه 200 سوره آل‌عمران و تفسیر آیات اجتماعی قرآن نظری برخلاف کتاب اصول فلسفه می‌دهند و به صراحت تأکید می‌کنند که اصالت با اجتماع است و از وجود انسانی و حتی اراده و اختیار جامعه سخن می‌گویند «به همین جهت قرآن کریم غیر از آنچه برای افراد هست وجودی و عمری و کتابی و حتی شعوری و فهمی و عملی و اطاعتی و معصیتی برای اجتماع قائل استـ»(طباطبایی،1385 :152) ایشان در جایی دیگر این‌گونه تصریح می‌کنند «و خلاصه اینکه لازمه آنچه در این باره اشاره کردیم این
واکاوی سیر اندیشه معاد در مکتب تفکیک با رویکرد نقدی علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه جعفری استاد راهنما: حمید حسین‌نژاد استاد مشاور: مهدیه نزاکتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله معاد و حیات واپسین همواره یکی از مسائل مهم در ادیان ابراهیمی از جمله اسلام بوده است، بطوری که یک چهارم از آیات قرآن و روایات بسیاری به این موضوع پرداخته‌اند و در پی اثبات و بیان کیفیت حیات پس از مرگ هستند. از آنجا که این عقیده یکی از اصول مسلم دین اسلام است و منکر آن کافر است، در اصل پذیرش آن اختلافی وجود ندارد و اختلافها به علت تفاوت روش در کیفیت معاد است. یکی از این مکاتب، مکتب تفکیک است که در تبیین این مسئله به روش نقلی و تکیه بر ظاهر آیات و روایات و بدون قائل شدن به تفاوت میان نص و ظاهر عمل نموده است و چون روش عقلی را برای اثبات معاد قبول ندارد؛ لذا به نقد آرای فلاسفه صدرایی پرداخته است. فلاسفه صدرایی که به روش عقلی و برهانی به تبیین معاد پرداخته‌اند، همه متون دینی را ظاهر در نص نمی‌دانند و قائل به تاویل هستند و معتقدند برخی از این متون علاوه بر معنای ظاهر، دارای معارف عمیقی هستند که جز با بررسی های دقیق و جزئی حاصل نمی‌شوند. معاد جسمانی و روحانی از جمله بحث هایی است که میان فلاسفه و فلاسفه تفکیکی و نیز در میان خود تفکیکیها نظرات مختلفی را به خود اختصاص داده است. دیدگاه بزرگان این مکتب در مورد کیفیت معاد یکسان نیست و اختلاف نظرات قابل توجهی در آن وجود دارد. به طوری که بررسی این اندیشه ها دگرگونی آن را در طول زمان نشان می‌دهد. به عنوان مثال اگرچه هم فلاسفه تفکیکی و هم فلاسفه صدرایی قائل به غیریت نفس و بدن هستند؛ ولی فلاسفه صدرایی جسمانی بودن بدن و تجرد روح را قبول دارند؛ در حالی که مکتب تفکیک با برگرداندن روح به جسمانی بودن قائل به معاد جسمانی شده‌اند که این دیدگاه پیامدهایی از جمله تعارض با متون دینی را در بردارد. مسئله‌ای که در این مورد مطرح است این است که دلیل این مکتب برای این باور چیست و برای توجیه اشکالات وارده از فلاسفه چه دلایلی را آورده‌اند؟ آیا سیر تغییر در اندیشه مکتب تفکیک باعث گرایش به سمت فلسفه و توجه به ادله عقلی شده است یا همواره با ادله عقلی فلاسفه درباره معاد مخالفت می‌نمایند؟ نظر علامه طباطبایی، فیلسوف و مفسر قرآن درباره معاد چیست و میزان تطابق و یا مغایرت آرای ایشان با مکتب تفکیک در این مورد تا چه اندازه است؟
واکاوی مسئله ی شرور با تکیه بر رویکرد علامه طباطبایی در المیزان و مولوی در مثنوی
نویسنده:
پدیدآور: زهرا رمضانی کیوانی استاد راهنما: علی حسن بیگی استاد مشاور: محمدرضا قاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین مسائلی که در طول تاریخ، همواره مورد توجه گروه‌های مختلف بوده است، بازنگاری تعاریف شر، تشریح اصل شرور و تعیین راه حل برای رفع شبهات مرتبط با آن می‌باشد. شبهات پیرامون مسئله شر، به زمان و مکان و آئین خاصی محدود نمی‌شود و به جهت ارتباط و نقش این موضوع در تفکر اعتقادی، پرداختن به آن در همه ی ادوار ضرورت می‌یابد. یکی از تقریرهای رایج آن اینست که یا خدا می‌خواهد شرور را نابود کند و نمی‌تواند، یا می‌تواند و نمی‌خواهد، یا نه می‌خواهد و نه می‌تواند، یا هم می‌خواهد و هم می‌تواند؛ اگر او می‌خواهد و نمی‌تواند پس عاجز است ولی این با اوصاف خداوند مطابق نیست، اگر او می‌تواند و نمی‌خواهد پس بخیل است که این نیز با خداوند سازگار نیست، اگر او هم می‌خواهد و هم می‌تواند که تنها فرض متناسب با خداست، در این صورت شرور از چه منبعی سرچشمه می‌گیرند و چرا او آنها را از بین نمی‌برد؟ سوالات پیرامون مسئله ی شرور، گاه منجر به انکار وجود خداوند، گاه منجر به انکار قدرت مطلق و علم مطلق و خیرخواهی مطلق خداوند و گاه منجر به شکل‌گیری باور به ثنویت خالق، شده است. منکران معتقدند چون نمیتوان پاسخ شایسته ای بر آن پرسش‌ها یافت، این مسئله، دلیل محکمی بر ضعف مدعای خداباوران مبنی بر رحمت و قدرت مطلق خدا است. از آنجا که مسئله ی شرور، تنها استدلال ملحدان علیه خداست؛ پاسداری از باور به خداوند یکتای قادر مطلق و عالم مطلق و خیرخواه مطلق ایجاب می‌کند تا در مسیر پاسخگویی به اشکالات آسیب زننده به نظام دینی قدم برداشته و از آسیب هایی مانند دوری جامعه از اصل خداباوری و یکتا پرستی که نهایتا منجر به شیوع ناهنجاری های اجتماعی و ارتکاب جرم و ایجاد ناامنی می‌شود، پیشگیری کنیم. هدف از پژوهش پیش رو، حل معمای شر با توجه به دیدگاه مفسر و فیلسوف بزرگ علامه طباطبایی و عارف نامدار حوزه ی ادبیات تعلیمی، مولوی است؛ بدین منظور با در نظر گرفتن " تبیان لکل شئ " بودن قرآن، به قیاس رویکرد فکری علامه طباطبایی و مولوی در برخورد با مسئله ی شر پرداخته می‌شود. نحوه ی ورود هر دو فرد به این چالش، پرداختن به بحث هستی شناختی و الهیاتی است و هر دو به عدمی بودن و نسبی بودن شر باور دارند. در این بررسی، به سبب نظری بودن موضوع، به صورت توصیفی ـ تحلیلی به پردازش محتوای کیفی مطالب گردآوری شده، توجه می‌شود. در این پژوهش، به ترتیب به شرح اصل مسئله ی شر، بیان ناسازگاریهای موجود، راه حل ها و پاسخهای دگرگون ارائه شده توسط اندیشمندان، تحلیل و نقد راهکارهای اراِئه شده، تبیین مبانی و رویکرد علامه طباطبایی نسبت به شرور، تبیین مبانی و رویکرد مولوی نسبت به شرور، تطبیق یابی رویکرد علامه طباطبایی و مولوی با آیات متناظر به بحث و در نهایت، با دقت در انسجام متن و پیوستگی محتوا، به کشف وجوه تشابه و تمایز و قیاس بین رویکرد علامه طباطبایی و مولوی پیرامون مسئله ی شرور خواهیم پرداخت تا هدف پژوهش که تبیین رهیافتی برای حل معمای شر می‌باشد، محقق گردد. ان شاء الله تعالی.
بررسی روان‌شناختی ارزش در دیدگاه گوردن آلپورت و علامه طباطبایی و مقایسه آن‌ها
نویسنده:
پدیدآور: علی رضا محمدی استاد راهنما: محمود خلیلیان شلمزاری استاد مشاور: عبدالله فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارزش از مهم‌ترین عوامل موثر بر رفتار و فرآیندهای روانی است و به علت نقش و تاثیر آن از موضوعات مهم و قابل توجه در روان‌شناسی است که همواره مورد توجه برخی روان‌شناسان قرار گرفته است. این پژوهش قصد دارد اهمیت، نقش و تاثیر روان‌شناختی ارزش را در دیدگاه گوردن آلپورت و علامه طباطبایی مورد مطالعه قرار دهد. روش پژوهش تطبیقی از نوع توصیفی ـ تحلیلی و اکتشافی است، همچنین شیوه جمع‌آوری اطلاعات کتابخانه‌ای و ابزار جمع‌آوری اطلاعات کتب، مجلات علمی و فیش‌برداری بود. بر این اساس با بررسی آثار و منابع مرتبط، دیدگاه آن‌ها در مورد ارزش استخراج شده و توصیف گردید، سپس گزاره‌های به دست آمده مورد تفسیر روان‌شناختی و تحلیل و نتیجه‌گیری قرار گرفت. یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که بر اساس دیدگاه گوردن آلپورت، ارزش بر مولفه‌های توجه، ادراک، فرآیندهای شناختی، انگیزش، بلوغ شخصیت، معنای زندگی، فرآیند کامل شدن و عمل فرد نقشی تعیین‌کننده دارد. همچنین بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی، ارزش‌ها از الزامات انجام اعمال انسان و واسطه میان ذهن و عمل انسان هستند که از ادراکات اعتباری تولید می‌شوند. ضمن آن که بر اساس این دیدگاه ارزش بر مبادی تولید اعمال انسان از جمله صورت علمیه، شوق و قوه فعاله تاثیر می‌گذارد و بر غایت انسان و حرکت او به سمت کمال و سعادت نقشی تعیین‌کننده دارد.
هستی و چیستی ملک و حقیقت تمثل آن از منظر علامه طباطبائی با تکیه بر آیات و روایات و نگاهی به آراء عرفانی
نویسنده:
پدیدآور: زهره یوسفی نیسیانی استاد راهنما: رضا سعادت نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از موضوعات قابل توجه که در آیات زیادی از قرآن مطرح گردیده موضوع ملک یا ملائکه می باشد. موضوعی که علاوه بر قرآن ، در منابع روایی شیعی و سنی بازتابی گسترده دارد. اما آنچه که در قرآن و روایات و منابع تفسیری با آن روبرو هستیم بیشتر درباره صفات و ویژگی ها و نیز اعمال و مقامات ملائکه است اما اینکه این فرشتگان ماهیتشان چیست بحث و گفتگویی جز مواردی نادر دیده نمی شود .که در این زمینه اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد. بخش قابل توجهی از دانشمندان اسلامی در حوزه کتب کلامی و تفسیری ، ملائکه را موجوداتی جسمانی ولیکن از نوع جسم لطیف میدانند. برخی ماده اولیه ی آنها را از جنس نور می دانند.در حالیکه برخی از فلاسفه اسلامی فرشتگان را دارای تجرد و به دیگر سخن مجرد از جسم و جسمانیات می دانند. به گفته علامه طباطبائی ، آنچه در روایات درباره مشاهده ملائکه در شکل ها و صورت های جسمانی آمده تمثل است. (یعنی چیزی برای کسی در صورت خاص پدید آید.) همچنین به گفته او اینکه مشهور شده که فرشته و جن اجسام لطیفی اند که به صورت ها و اشکال مختلف در می آیند ؛ دلیل معتبری ندارد. (المیزان ، ج17 ، ص13) همانگونه که گفته شد در قرآن و روایات ویژگی های متعددی برای چنین موجوداتی بیان شد از جمله : اینکه آنها عاقل و دارای شعورند و نیز سر به فرمان خدا دارند و هرگز نافرمانی نمی کنند ، مدبرات امر خدایند و دارای صنوف مختلف برای مأموریت های مختلف هستند و همواره تسبیح و حمد خدا میگویند البته در مواردی به صورت انسان بر انبیاء و یا انسان های شایسته و دارای قلبی پاک متمثل می‌شوند چنانچه طبق آیه10 سوره مبارکه مریم(س) فرشته روح بر حضرت مریم (س) به صورت بشری در نهایت زیبایی متمثل شد. و این تمثل برای بسیاری از انبیاء الهی در روایات گزارش شده است. لذا یکی از اهداف این پژوهش علاوه بر معرفت نسبت به چیستی و ماهیت فرشتگان آشنایی با حقیقت تمثل است از منظر علامه طباطبائی و بررسی تطبیقی آن با برخی از مفسران بزرگ و مطرح جهان اسلام و جواب به سوال هایی که در این خصوص مطرح است. به عنوان نمونه: آیا فرشتگان می توانند تغییر ماهیت دهند و مبدل به انسان شوند؟یا اینکه نه ، حقیقت تمثل چیز دیگری است و مربوط به ظرف ادراکی انسان میشود. ... بنابراین با توجه به اینکه قرآن یکی از شاخصه های مؤمن بودن را ایمان و باور به ملائکه خدا دانسته است (بقره/285) و کمال ایمان و بهره مندی هرچه بیشتر از این موجودات معصوم و مکرم منوط به شناخت و معرفت هرچه بیشتر نسبت به چیستی و حقیقت آنهاست این پژوهش در پی آن است که با تاکید بر تفسیر گرانسنگ المیزان و نگاهی به آراء برخی دیگر از فیلسوفان و عارفان مسلمان گامی در جهت معرفت افزایی نسبت به آنها بر دارد . مسئله شناخت موجودات غیر مادی و آسمانی همواره برای انسان مهم و جذاب بوده است. در جایی که تعالیم ناب آموزه های الهی مورد توجه قرار نگیرد ، بالتبع مباحث پیرامون دین هم به تحریف و خرافه و خیال پردازی کشیده می شود و همچنین در پرتو شناخت و معرفت است که انسان میتواند خوب رشد کند و حرکت کند ضرورت دارد که ما این موجودات را در حد توان خود بشناسیم. هدف از این نوشتار، آشنایی با نظر اسلام در مورد ماهیت ملائکه ، آشنایی با دیدگاه علامه طباطبائی در مورد حقیقت ملائکه و نیز آشنایی با حقیقت تمثل فرشته بر انبیاء و صالحان با تکیه بر تفسیر المیزان و آراء برخی از فیلسوفان و عارفان مسلمان می باشد.
مقایسه و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی و فخر رازی پیرامون افاضه و استفاضه
نویسنده:
پدیدآور: آرزو احمدی استاد راهنما: فروغ السادات رحیم پور استاد مشاور: مهدی گنجور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث پیرامون مسئله فیض و افاضه و استفاضه از جمله مباحث مهم در فلسفه و کلام اسلامی است. نظریه فیض از باسابقه ترین مباحث فلسفی است و مقصود از آن این است که از آن جا که هستی حقیقی تنها منحصر در خداوند است و خارج از گستره ی هستی اش هیچ هستی متصور نیست بنابراین افعال خداوند معلل به اغراض نبوده، هدفی جز ذات متعالیش ندارد و از آن روی که ذات هستی بخش خداوند پیوسته و جاودان است فاعلیت او بر سبیل دوام خواهد بود (رحیمیان،1381:ص226). مطابق این نظریه فیض نوعی ایجاد است که طی آن فیاض با وجود صدور معلول از آن همچنان در کمالات خود باقی است، هیچ موجودی جدای از او نیست اما در عین حال خود او هم نیست (همان:ص 71-40). علامه طباطبایی و فخر رازی از جمله اندیشمندان مسلمانی هستند که در باب نظریه فیض به بحث و نظر پرداختند. فخر رازی مخالف نظریه فیض حکما است و با توجه به توحید افعالی صدور همه موجودات را بدون واسطه از جانب خداوند می داند (رازی،1986،ج:ص257). او معتقد است وسایط فیض علل ایجادی نیستند بلکه علیت آن ها بر سبیل اعداد است (رازی،1370،جلد1:ص508). اما علامه طباطبایی معتقد است صدور بی واسطه موجودات از خداوند به مقتضای قاعده الواحد محال و غیر ممکن است (طباطبایی،1393،جلد2:ص82). با توجه به آن چه گفته شد یکی از ارکان اصلی مسئله فیض تبیین وساطت در خلقت و کیفیت صدور کثرت از وحدت است که در این زمینه مطالعات مناسبی به انجام رسیده است اما این مسئله در پژوهش حاضر محوریت ندارد و به میزانی که برای ورود به بحث افاضه و استفاضه مورد نیاز است به صورت اجمال به آن پرداخته می شود بنابراین نگارنده در این پژوهش درصدد است تا به ابعاد دیگر این مسئله از جمله به شرایط و عوامل موثر در افاضه و نسبت افاضه با عدل الهی و همچنین شرایط و صفات موثر در بهره مندی از فیض از دید علامه طباطبایی و فخر رازی بپردازد. بررسی وجوه افتراق و اشتراک این دو اندیشمند که نمایندگانی از مکتب کلامی شیعه و اشاعره هستند می تواند ما را در جهت فهم دقیق تر مسئله و در اتخاذ دیدگاهی صحیح تر نسبت به خداوند و انسان و جهان رهنمون سازد. شناخت افاضه کننده ها در جهان هستی و بررسی اوصاف و ویژگی های موثر در افاضه از جمله اهداف این پژوهش است. میان دو متفکر مورد نظر رساله در این که خداوند فیاض علی الاطلاق است اختلافی وجود ندارد اما شناخت سایر واسطه های فیض باید بررسی شود. به عنوان نمونه فخر رازی معتقد است ارواح عده ای از انسان ها به دلیل عدم توجه به علایق جسمانی و شوق فراوان برای اتصال به عالم روحانیات پس از مرگ به آن عالم انتقال می یابند و به دلیل برخورداری از این صفات بعید نیست با واسطه گری خود موجودات عالم ماده را از فیض بهره مند سازند (رازی،1420،جلد31:صص31-29). در این بخش همچنین به بررسی صفاتی پرداخته می شود که در صورت فقدان آن ها افاضه از جانب خداوند یا واسطه های فیض ممتنع می گردد. به عنوان نمونه یکی از صفاتی که علامه طباطبایی در این مبحث به آن اشاره کرده ربوبیت است. ایشان معتقد است اگر ربوبیت تنها منحصر به خداوند نباشد و رب های متعددی در عرض خداوند و به صورت مستقل در رساندن فیض به مخلوقات موثر باشند موجب بطلان فیض و از بین رفتن فیاضیت می شود (طباطبایی،1374،جلد10:ص74). اوصافی نظیردائم الوجود بودن، دوام صدور فعل و بی نیازی از دریافت عوض نیز در همین مجموعه اوصاف قرار می گیرد. بررسی عوامل موثر در استفاضه و بهره مندی از فیض بخش دیگری از این پژوهش است. در این بخش درصدد هستیم تا پاسخ برخی سوالات این حوزه را مشخص کنیم مانند این سوال که تفاوت متعلَقات فیض در دریافت آن به چه صورت است؟ و یا این که امور اکتسابی و ارادی نقشی در بهره مندی از افاضه دارند یا خیر؟ علامه طباطبایی و فخر رازی در این باب دیدگاه های متفاوتی ابراز داشته اند. علامه طباطبایی معتقد است اگر چه انسان ها به صورت گوناگون از فیض برخوردار هستند اما این امر ریشه در اعمال اکتسابی خودشان دارد (طباطبایی،1374،جلد8:ص200). در مقابل مطابق دیدگاه فخر رازی اکتساب انسان و سایر عوامل و شرایط در کم و کیف استفاضه بی اثرند و این امر صرفا بر طبق اراده و خواست الهی رقم می خورد (رازی،1420،جلد14:صص292-291). افاضه و نسبت آن با عدل الهی بخش دیگری از این پژوهش است. در این بخش درصدد پاسخ گویی به این مسئله هستیم که در صورت تفاوت در افاضه، جایگاه عدل به عنوان یکی از صفات خداوند چگونه قابل تبیین است. در هر بخش تلاش بر آن است تا نقش تفاوت های مبنایی علامه طباطبایی و فخر رازی در افاضه و استفاضه که ناشی از اختلاف مذاهب کلامی آن هاست مد نظر قرار گیرد.
فلسفه سیاسی علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: حسن امهز استاد راهنما: رضا آذریان استاد مشاور: مهدی کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اهمیت بالایی که فلسفه سیاسی در سطح نظری و عملی از آن برخوردار است بر کسی پوشیده نیست، و این اهمیت نزد نظریه پردازان اسلام سیاسی که معتقد به لزوم و حتمیت حکومت الهی و حاکمیت اسلام در جامعه بشری می باشند، بیشتر هم می شود. لیکن این مسأله در جهان عرب در طول قرن گذشته با انتقادهای سنگین و وحشتناکی در زمینه ها و ابعاد مختلف مواجه شده است تا اینکه سرانجام بُرد با کسانی بود که منطقاً موضوع امکان حاکمیت خداوند متعال بر انسان ها همچنین امکان حاکمیت دین اشکال گرفته بودند. پژوهش پیشرو، از آن جهت که به این موضوع و به ارائه ی دیدگاه متناسبی که به امکان این حاکمیت می پردازد، اهمیت دارد. این پایان نامه روش تحلیلی در چارچوب اندیشه حکیم و اندیشمند معاصر ـ علامه طباطبایی (قدس سره الشریف) ـ را در پیش گرفته است. در این تحقیق توانستیم به مبدأ حاکمیت از نظر این فیلسوف بزرگ و میزان ضرورت آن و سپس بر ضرورت حکومت الهی به معنای صحیح آن و پیامدهای مترتب بر آن پی ببریم. همچنین توانسته ایم اندیشه ی علامه طباطبایی درباره مبانی اساسی و ضروری حکومت اسلامی را استخراج نمائیم.
  • تعداد رکورد ها : 4406