جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 314142
معاد از دیدگاه حکمت متعالیه و آیات قرآنی
نویسنده:
زرینه بهکام
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در این پژوهش حیات پس از مرگ در نه گفتار از نظر حکمت متعالیه و قرآن کریم با این موضوعات بررسی گردیده است: گفتار اول، کلیاتی درباره معاد؛ گفتار دوم، نظریات برخی محققین در امر معاد و پاسخ ملاصدرا به آن؛ گفتار سوم، انیت و ماهیت نفس؛ گفتار چهارم، سعادت و شقاوت؛ گفتار پنجم، اصول و مبانی صدرا در اثبات معاد جسمانی و دفع شبهات؛ گفتار ششم، اثبات معاد موجودات؛ گفتار هفتم، ادراک امور اخروی؛ گفتار هشتم، حقیقت قیامت و مقامات آن؛ گفتار نهم، ماهیت بهشت و جهنم.
محاضره ، مکاشفه و مشاهده در عرفان اسلامی و مسیحی
نویسنده:
آمنه اباذری فیروز جاه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
هدف پژوهش پی بردن به آراآ و تعالیم عارفان در رابطه با چگونگی تقرب به خداوند و اختلاف نظرات آنها با دیگر گرایشهای فکری و اعتقادی و یافتن آراآ مشترک بین ادیان مختلف به خصوص مسیحیت و اسلام به منظور نشان دادن شباهت دیدگاههای عرفانی عارفان در این دو دین است روش پژوهش کتابخانه ای و ترجمه زبان بیگانه و پرسش و پاسخ از افراد مطلع در رابطه با موضوع پایان نامه و گوش کردن به نوار کاست درباره مکاشفه در دین مسیحی است نتیجه کلی : نظریات و تعالیم عارفان در رابطه با موضوع ، چه در دین مبین اسلام چه در دین مسیحی با اختلافات قابل چشم پوشی یکسان است . وجود عنصر لطف و عشق و مجاهده و غیره در بین آنها مشترک و محرک همه عارفان خداست و هدف عارفان خداست و هدف آنها عشق ورزیدن ، تقرب ، وحدت و فنای در معشوق است و آن بستگی به همت و مجاهده و الطفات عاشق به معشوق دارد. کوشش عاشق و کشش معشوق باهم در ارتباط مستقیم هستند
مبانی و لوازم قاعده الحق ماهیه انیته
نویسنده:
مریم شریف پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
قاعده «الحق ماهیته انیته» از قواعد مهمی است که فیلسوفان اسلامی از جمله: فارابی، ابن سینا، بهمنیار، غزالی، شیخ غزالی، شیخ اشراق، خواجه طوسی، ابهری، کاتبی قزوینی، علامه حلی، ملاصدرا، علامه طباطبایی، استاد مطهری، به تحلیل، تبیین و اثبات آن پرداخته اند. در اثبات این قاعده، فیلسوفان بسیاری از جمله ابن سینا (چهار دلیل) به بیان دلایل متعددی پرداخته اند. البته معدودی از فیلسوفان نیز به نفی این قاعده پرداخته اند که مهمترین آنها فخر رازی است. و بقیه مخالفان نیز استدلالی فراتر از استدلالهای فخر رازی ندارند. ولی مخالفت با این قاعده به مذهب جمهور متکلمین بر می گردد که البته فیلسوفان بر رد آنها دلایل محکم و متینی ذکر کرده اند. این قاعده بر مبانی فلسفی مهمی چون قواعد اصالت وجود، وحدت وجود و بساطت وجود استوار است و دارای آثار و لوازم زیادی از جمله موارد ذیل می باشد: خداوند بسیط الحقیقه است و بسیط الحقیقه کل الاشیاء و لیس بشیء منها. خداوند بسیط است و بسیط ترین موجود نیز می باشد زیرا نه تنها اجزاء مقداری و اجزاء خارجی و اجزاء عقلی ندارد بلکه وجود و ماهیت نیز ندارد. خدا جنس مشترکی با هیچ موجودی ندارد و هیچ جهت امکان در ذات مقدس او راه ندارد زیرا امکان مربوط به ماهیت است. اثبات توحید ذاتی نیز از لوازم این قاعده است. جهت و یا جهات نقص نیز در و راه ندارد زیرا هر موجودی سبب یا علت یا زمان و مکان می خواهد ولی واجب چون ماهیت ندارد پس نقص ندارد. هیچگونه عدمی نیز در ناحیه ذات مقدس او راه ندارد. او معلول چیزی نیست زیرا هر چیز دارای ماهیت معلول است و او ماهیت ندارد. ذات خداوند محض است؛ یعنی حقیقت وجود است نه مفهوم وجود؛ زیرا این مفهوم در همة موجودات زائد بر ذات است. خداوند وجود ذهنی ندارد و فقط وجود عینی خارجی است و هرگز کسی به کنه ذات او پی نمی برد زیرا ماهیت ندارد تا به ذهن کسی بیاید و ما تنها مفاهیم اسماء و صفات الهی را می شناسیم نه حقیقت آنها را. و می یابیم که ماهیت جولانگاه علم حصولی است نه حضوری، پس علم حصولی به خداوند ممکن است نه علم حضوری. خدا هم چنان که حیثیت تعلیلیه ندارد حیثیت تقییدیه نیز ندارد. و تمام قضایای مربوط به خدا، ضروریه ازلیه اند که مهمتر از ضروریه ذاتیه و وصفیه است.
مبانی فلسفی تعلیم و تربیت و پیوند آن با زیبایی شناسی و تحولات فرهنگی از دیدگاه "ملاصدرا"
نویسنده:
رشیدی احمدآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیش­فرض­های فلسفی و دیدگاه­های هر فیلسوف مبانی نظریه­های علمی اوست. نظریات مطرح در حیطه تعلیم و تربیت نیز از این امر مستثنی نیست. اگرچه ممکن است نظرات تربیتی یک فیلسوف به طور واضح در مباحث او مطرح نگردد، اما اساس آن را شکل می­دهد. از جمله نظام­های فلسفی که ­می­توان با بررسی و جستجو در آن به شناخت نظرات تربیتی پرداخت نظام فلسفی صدرالمتالهین است. انسان موضوع اصلی دانش تعلیم و تربیت است. چراکه او قابلیت رشد علمی و تکامل رفتاری را دارد. در مبانی تعلیم و تربیت در نظام صدرایی به انسان با رویکرد وجودی نگاه شده و از آن تعبیر به حکمت شده است. حکمت در نگاه ملاصدرا یک نظام تعلیم و تربیتی برای انسان است که هم شامل آموزش و هم شامل پرورش می­شود. نظام تعلیم و تربیت در نگرش صدرایی باید نظام جامعی باشد به گونه­ای که حس، خیال، عقل و قلب انسان را در برگرفته و تمام جنبه­های وجود انسان را متحول و دگرگون کند. از آنجا که صدرا ارتباط بین جسم و روح را یک ارتباط ذاتی می­داند و هر دو را دو مرتبه از یک حقیقت می­داند، در نتیجه در نظر او نظام تعلیم و تربیت باید هم به پرورش بعد روحانی و هم به پرورش بعد جسمانی بپردازد و هم زندگی اخروی و فرامادی و هم زندگی مادی و دنیوی را فرا گیرد. در نظام تعلیم و تربیت ملاصدرا تحول و دگرگونی انسان بر اساس حرکت جوهری نفس تحول گوهری و جوهری است که در این تحول و دگرگونی انسان هیچ حدیقفی ندارد. ملاصدرا در حیطة تعلیم و تربیت یک نظام و الگوی کاملی را ارائه می­دهد که هم شامل مبانی هم شامل آموزه­ها و اصول هم شامل نهادها و هم شامل اهداف و روشهاست. عقلانیت، علم و دانش، انگیزه، عادت، عشق، هنر و زیبایی­شناسی در عشق عفیف و هنر، فرهنگ و تحولات فرهنگی ابعاد مختلف نظام تربیتی صدرا را شکل می­دهند. این ابعاد با هم و در کنار هم باید در یک نظام تربیتی وجود داشته باشد تا یک نظام بتواند باعث رشد و ترقی همه جانبة افراد گردد. از دید صدرا تنها عقل و علم ودانشی که با نور بصیرت­زای الهی تأیید و یاری شده امکان تربیت و سعادت انسان را فرا هم می­سازد. او معتقد است آنچه باعث می­شود انسان کاری را انجام دهد و به سوی جهت خاصی برود انگیزه آن عمل می­با شد. او در این زمینه انگیزه را به انگیزه بیرونی و درونی تقسیم می­کند. همچنین به تأثیر عادت در تربیت شخص توجه داشته و از آن به ملکه تعبیرکرده است. وی معتقد است انسان تنها از طریق از بین بردن عادات ناپسند که از کودکی به آن عادت کرده است و کسب عادات پسندیده می­تواند به سعادت و خوشبختی واقعی برسد. او معتقد است بین عشق عفیف و هنر با تعلیم و تربیت ارتباط وثیقی وجود دارد. به­گونه­ای که غایت عشق را چیزی جز تعلیم و تربیت نوجوانان و جوانان و گسترش علم وادب و فرهنگ و هنر نمی­بیند. هم چنین او هنر سالم را از هنر مبتذل جدا می­کند. او معتقد است تنها هنر قدسی زمینة تعلیم و تربیت و گسترش عشق عفیف را فراهم می­کند. او در کنار این ابعاد به نهادهای خانواده، مراکز آموزشی، جامعه و فرهنگ جامعه توجه زیادی دارد.
معاد جسمانی از نظر ملاصدرا و خواجه نصیر
نویسنده:
فاطمه کلانتری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اکثر فلاسفه اسلامی با برهان فلسفی تنها نوعی از معاد (معاد روحانی) را به اثبات رسانده و نوع دیگر (معاد جسمانی) را تعبداً پذیرفته اند. در میان آنان ، شاخص ترین چهره ای که برای اثبات معاد جسمانی با روش فلسفی اهتمامی گسترده ورزیده است ، فیلسوف معروف ، صدرالمتألهین شیرازی است. وی که از روش مشائیون و اشراقیون در این موضوع خرسند نبوده ، خود به تلاش در این مسیر پرداخته و توانسته است معاد جسمانی را با بدن مثالی به اثبات برساند ولی سرانجام چون این معاد مطابق با معاد عنصری قرآن نبود به روش وحیانی روی آورد. خواجه نصیر نیز از جمله متکلمانی است که از طریق آیات و روایات سعی کرده است معاد جسمانی را اثبات نماید. در این رساله تلاش شده است که نخست انواع معاد و تفاوت جسم دنیوی و اخروی مطرح و پس از آن ، به اثبات معاد جسمانی از نظر ملاصدرا و خواجه نصیر و به دنبال آن به دفع شبهات معاد جسمانی با توجه به مبانی آن دو دانشمند و سپس به برخی از احولات آخرت و در پایان به نقد و بررسی و مقایسه نظرات این دو متفکر پرداخته شود. نتایج حاصل از این تحقیق بدین قرار است : الف با توجه به صفات و افعال الهی ؛ از قبیل حکمت ، عدل ، ... می توان ضرورت معاد را اثبات کرد. ب عده ای برای انکار معاد جسمانی شبهاتی را مطرح کرده اند که مبنای اکثر آنها مقایسه آخرت با دنیا است. ج ملاصدرا ، شخص محشور در روز قیامت را همان انسان موجود در دنیا (حقیقت واحدی مرکب از جسم و روح) می داند و سعی دارد با توجه به تجرد خیال معاد جسمانی را با برهان عقلی به اثبات برساند ، اما این براهین تنها معاد روح با بدن مثالی را اثبات می کنند لذا به دلایل وحیانی روی می آورد. د ظواهر آیات قرآن بیانگر معاد جسمانی (حشر روح همراه با بدن) است و این آیات قابل تاویل نیست ، هر چند عده ای از روی جهل دست به تاویل آنها زده اند. ه خواجه بر اساس آیات و روایات معاد جسمانی را اثبات کرده است و برای اینکه دچار مشکل اعاده معدوم نشود بر این باور است که اجزای اصلی بدن هنگام مرگ پراکنده می شوند ، ولی از بین نمی روند و در روز جزا همین اجزاء جمع می شوند.
مبانی متافیزیکی اخلاق در فلسفه کانت
نویسنده:
شراره پیشداداخگری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
هدف پژوهش بررسی فلسفه اخلاق از دیدگاه کانت و نشان دادن تمایز این فلسفه با فلسفه ها و نظریات اخلاقی دیگر و همچنین تاکید بر نکاتی که در فلسفه اخلاق کانت دارای اهمیت ویژه ای است. روش پژوهش کتابخانه ای است. نتیجه کلی نشان میدهد تمام نظریه های اخلاقی به گونه ای به نسبیت در حوزه اخلاق می انجامد و تنهای نظر اخلاقی کانتمطلق است و همچنین فلسفه اخلاقی کانت و در پیوند با کل فلسفه راه رهایی از تبعیت و راه روشنگری را بر انسان می نمایاند.
مفهوم بازی در فلسفه جدید و معاصربررسی مفهوم بازی در فلسفه کانت، شیلر، نیچه، ویتگنشتاین و گادامر
نویسنده:
محمدباقر قمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در فلسفه جدید و معاصر تقریباً هرگونه بهره گیری از مفهوم بازی در جهت ارائه نگاه نو و یا تقابل با سنتی کهن قرار میگیرد. پرسش این رساله این است که مفهوم بازی چگونه از عهده این مهم برمی آید و آنچه در تقابل با آن قرار میگیرد چیست؟ در بخش اول میبینیم کانت با اینکه حکم ذوقی را عینی و شناختی نمیداند، بازی قوا را مبنای اعتبار کلی آن قرار میدهد. او با این تبیین از اصول نقد اول که هر گونه اعتبار را منوط به عینیت میدانست فاصله میگیرد و با کمرنگ کردن فاصله ذهنیت – عینیت تمایل خود را به دوری از سوبژکتیویسم نشان میدهد و قدم در راهی نو مینهد. در بخش دوم، شاهد آنیم که شیلر از این کارکرد بازی در کانت در حل مساله خود، مساله گسست میان ماده و صورت، بهره میگیرد و سعی میکند به وسیله آن از این گسست و تقابل متافیزیکی فرارود. در بخش سوم، میبینیم ویتگنشتاین با قیاس بازی با زبان در مقابل نظریه تصویری مبتنی بر نگاه سنتی به زبان قرار میگیرد و با نظریه بازیهای زبانی از زبان متافیزیکی جدا میشود. در بخش چهارم گادامر را بررسی میکنیم که فهم را برمبنای بازی تبیین میکند و با تفسیری غیرسوبژکتیو از بازی، نگاهی از فهم و حقیقت ارائه میکند که از نگاه متافیزیکی و سوبژکتیو به آنان فراتر میرود. در بخش پنجم پس از آنکه خوانش بازی گونه نیچه از هراکلیتوس و نیز حضور بازی در اندیشه های مهم نیچه بررسی میشود، این امکان مطرح میشود که فلسفه نیچه به مثابه یک بازی درک گردد. بدینگونه بازی در متن فلسفه ای قرار میگیرد که تمام قد در برابر متافیزیک ایستاده است. در بخش نتیجه نیز پس از اشاره به نقش کلید گونه بازی، کارکرد این مفهوم در فلسفه جدید و معاصر را فراتر رفتن از متافیزیک و سوبژکتیویسم میشناسیم.
مراتب و درجات نفس از دیدگاه قرآن و سنت
نویسنده:
الهام ثقفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این پژوهش رابطه تزکیه نکردن نفس بابیماریهای روانی، بررسی شده و بعضی بیماریهای روانی از دیدگاه قرآن معرفی شده اند. همچنین نتیجه گرفته شده که تزکیه نکردن نفس با بیماریهای عقلی ارتباطدارد و موجب بیماریهای روحی می شود. در پایان بیماریهای روحی از دیدگاه قرآن تحت عنوان بیماریهای قلب معرفی شده است.
مطالعه تطبیقی قضاء و قدر از دیدگاه صدرالمتالهین و علامه طباطبائی
نویسنده:
علیرضا خواجه گیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
رساله متشکل از هشت فصل ، دو فهرست و یک پیشگفتار می باشد و در 179 صفحه تهیه و جمع آوری شده و برای تکمیل آن ، از منابع دست اول تحقیقی موجود در کتابخانه های اصفهان و سایر نرم افزارهای تخصصی مربوطه که مورد تأیید آموزش عالی نیز می باشد ، استفاده شده است.مهمترین منابعی که در نگارش رساله مورد استفاده قرار گرفته در درجه اول کتب نوشته شده بوسیله این دو بزرگوار در زمینه تفسیر ، فلسفه و .... می باشد و در درجه دم کتب معتبری است که به شرح آراء این دو پرداخته اند. در فصل اول زندگی و شخصیت صدرالمتألهین و علامه طباطبائی مطرح شده است و مهمترین ویژگی های فلسفی و تفسیری این دو بزرگوار بیان شده است و در فصل دوم مختصری از تاریخچه فضاء و قدر در اسلام و نحوه شکل گیری تفکرات مختلف کلامی در جهان اسلام پیرامون موضوع مورد مطالعه بیان شده است. فصل سوم به معانی لغوی و اصطلاحی فضاء و قدر و تقسیمات آن اختصاص دارد و تفاوت دیدگاه صدرالمتألهین و علامه طباطبائی در مورد قضاء ذاتی و فعلی بیان شده است . در فصل چهارم که به نام قضاء و قدر علمی است ، ابتدا از طریق سه مقدمه مراتب علم حق تعالی اثبات می شود و سپس مرتبه قضاء ، لوح و قلم و عرش و کرسی تبیین وتشریح می شود. فصل پنجم به تشریح و تبیین قضا و قدر عینی اختصاص دارد . در فصل ششم مسئله بداء از خطوط برجسته کلام شیعه است مطرح شده و دلایل منکرین این عقیده مورد نقد و بررسی قرار گرفته است . مسئله وقوع شر در قضاء الهی نیز بعد از اثبات عنایت حق تعالی نسبت به نظام هستی و اثبات احسن بودن نظام هستی در فصل هفتم تبیین شده است. در آخرین فصل رساله نیز مبحث جبر و اختیار مطرح شده است که در دو بخش عدم منافات قضاء و و قدر عملی و عینی با اختیار انسان این بحث تشریح شده است و بعد از بیان نظر متکلمان نظریه ویژه علامه طباطبائی و صدرالمتألهین که تحت عنوان نظریه توحیدی است بیان شده است.
معرفت شناسی نیچه
نویسنده:
علی کرباسی زاده اصفهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
از زمانی که دکارت - پدر فلسفه جدید - کوژیتو را مبنای دریافت حقیقت و شناخت واقعیت دانست، گویی تمامی امکانات فلسفه و مساعی فیلسوفان بسیج شد تا هر چه بیشتر به بررسی ماهیت شناسایی بشر بپردازند و به مبنا بودن فاعل شناسایی (سوژه) و خود بینادی بشر (سوبژکتیویته) برسند. انقلاب کپرنیکی کانت به کرسی نشاندن همین دیدگاه یعنی اثبات تابعیت متعلق شناسایی (ابژه) از فاعل شناسایی به جای هماهنگی و مطابقت این دو بود. تاریخ فلسفه پس ازکانت را می توان مساعی فیلسوفان غربی در به ثمر نشاندن انقلاب کپرنیکی (فلسفه استعلایی کانت) و نقد و بررسی آثار و پی آمدهای آن به شمار آورد. اما با ظهور نیچه، در پایان عصر تجدید(مدرنیته) و طلیعه دوران پس از تجدد (پست مدرن) هم در زبان و ادبیات فلسفه جدید و هم درمضمون و محتوای آن، انقلاب و دگرگونی بنیادی پد د آمد. سبک نوشتاری نیچه - که بیشتر گزین گویه، شاعرانه، ادبی و یا رد قالب عباراتی ب ناب ن شعر و نثر است - از مفاد و عمق اندیشة اوجدایی ناپذیر است و او خود در پاسخ به منتقدانی مکه این گونه سبک و شیوه را در خور شأن فلسفه و مناسب برای انتقال دیدگاههای یک فیلسوف نمی دانند، پاسخ می دهد که ماهیت و منش اندیشه هایش - و اساسا زبان در گوهر خود استعاری است: فلسفه - از نظر نیچه - که گاهی از آن به صفلسفة آینده تعبیر می کند، دو وظیفه اساسی تفسیر و ارزشیابی بر عهده دارد و این طرزنگرش - یعنی نگریستن به امور بر پایة تفسیر و چشم انداز - به تفکر چشم اندازی نامیده می شود.نیچه با هر گامی که به دوران پختگی و کمال اندیشه اش نزدیکتر شد، استفاده از اصطلاحات کلیدی مانند تفسیر و چشم انداز را گسترش بخشیده و اساسا فلسفة خاص مورد نظر خود را باهمین مفاهیم و واژه ها وصف کرده است. او از چشم انداز نگریستن را شرط اساسی تمامی زندگی به شمار آورد، شرطی که افلاطون با اختراع روح مجرد و خیر محض، آن را انکار و حقیقت راواژگون ساخت. جدا از چشم انداز هیچ چیز را نتوانیم دید و جدا از تفاسیر ما هیچ حقیقت فی نفسه، قائم به خود مطلقی در کار نیست. نظریة چشم انداز، حمله نیچه به متافیزیک و به هردیدگاهی است که به امکان وجود یک حقیقت مطلق باو.ر داشته باشد و بخواهد هر چیز مربوط به انسان را از این واقعیت واحد، استنتاج کند و نه از واقعیت وجودی انسان یعنی از کوشش های راستین، نیازها، خواست ها و انگیزه ها. تنها گونة حقیقت قابل دسترسی برای بشر، حقیقت چشم اندازی است که جستجوی آن وظیفة فیلسوفان آینده است. نظریه چشم انداز، برداشت نوینی از معرفت ارائه می دهد که نیچه، خود، آن را جانشینی برای معرفت شناسی سن تی به شمارآرده است. نیچه نخستین فیلسوف اروپایی است که با انکار تقابل میان فاعل شناسایی و متعلق شناسایی، پی و اساس معرفت شناسی را زیر سوال برد. به نظر او معرفت شناسی که در صدد کشف شرایط اصلی شناخت ماست، باید به مثابة پیش فرضهای بنیادین غیرنقادانه متافیزیک کنار گذاشته شود. معرفت شناسی مستلزم وجود شی فی نفسه و فراچشم اندازی به عنوان متعلق معرفت است.و چنین شناخت مطلق و نامشروطی، چیزی جز آرزوی شناختن بدون شناخت نیست. نیچه درصدد نبود تا به مانند کانت درباره شناخت، نظریه پردازی کند. چرا که به گفتة او: صفلسفه اگر به نمظریه شناخت فرو کاسته شود، چیزی نخواهد بود جز تعلیق حکم ترسو یا نه... یعنی فلسفه درآخرین نفسهای خویش، در پایان کار، در حال جان کندن . البته نیچه نم خواهد با انکارمعرفت شناسی، ایده معرفت را بطور کلی کنار بگذارد. هدف او، نفی ادراک غیر چشم انداز غیرمشروط از موجود حقیقی است. او شناخت را با تفسیر چشم اندازی پیوند می دهد. شناخت،گونه ای اضافه و نسبت است که میان شناسنده و شناخته شده برقرار می شود و فقط باید در یک معنای بشر محوری و زیست شناختی فهمیده شود. بر پایة نظریة چشم انداز، فرض یک فاعل شناسایی مستقل و واجد هویت و وحدت - که بنیاد معرفت شناسی جدید بود - نیز فرضی بیهوده پنداشته می شود. بر این اساس، شناسانده به صورت آفریننده زبان در می آید و رابطة میان فاعل با متعلق شناسایی نه یک رابطه علی - معلولی بلکه رابطة است استعاری که نیچه آن را حداکثرنگرشی زیباشناسانه می نامد. بر این اساس، مساله صدق و کذب یک چشم انداز به مسأله ارزش آن برای زندگی بر می گردد، یعنی به مثابة معیاری که ارزیابی های چشم اندازی بر پایة آن، صورت می گیرد. نظریه چشم انداز نیچه از هنگام طرح آن، با انتقادات و اعتراضات بسیاری روبرو شده است که مشهورترین آن ها خود ناقض بودن آن است. مفسران و شارحان نیچه به این انتقاد که آیا خود نظریة چشم انداز، چشم اندازی است یا نه؟ به گونه های مختلف، پاسخ داده اند. نیچه خود نیز از این انتقاد آگاه بوده است و می توان بر اساس نظریة محوری او: اراده معطوف به قدرت و تبیین نسبت آن با نظریه چشم انداز به بسیاری از انتقادات مذکور پاسخ داد.
  • تعداد رکورد ها : 314142