جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1416
معرفت‌شناسی ویتگنشتاینی و شک‌گرایی دکارتی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Nicola Claudio Salvatore
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این کار از سه سؤال مکمل و وابسته به هم شروع می‌شود: 1) چگونه باید راهبرد ضد شک ویتگنشتاین را که در «درباره یقین» ارائه شده است، و به ویژه مفهوم گریزان و در عین حال اصلی «لولا» تفسیر کنیم؟ 2) آیا استراتژی ویتگنشتاین، زمانی که به درستی درک و توسعه یابد، می تواند پاسخ رضایت بخشی به شک دکارتی ارائه دهد؟ 3) آیا معرفت شناسی ویتگنشتاینی به نسبیت گرایی معرفتی مجوز می دهد و اگر چنین است تا چه حد؟ در فصل 1، من شک‌گرایی به سبک دکارتی و مفاهیم معرفت‌شناختی آن را همراه با نظریه «جایگزین‌های مرتبط» درتسکه-نوزیک، بر اساس رد اصل بسته شدن دانش که زیربنای چالش شک‌گرایانه است، ارائه می‌کنم. پس از بحث مختصری در مورد نگرانی‌های اصلی مطرح شده علیه این پیشنهاد، من استدلال می‌کنم که این خط قابل دفاع نیست و یک پیشنهاد ضد شک و تردید موفق باید بسته شدن را حفظ کند. پس از نشان دادن کاستی‌های پیشنهاد درتسکه- نوزیک، سپس توجه خود را بر آثار ضد شک معروف G. E. Moore متمرکز کردم، یعنی «دفاع از عقل سلیم» (1925، از این پس DCS) و «اثبات یک جهان خارجی» (1939) ، از این پس PEW). در این مقالات اصلی، مور به طور معروف استدلال کرد که می توان چندین «حقوق آشکار عقل سلیم» مانند «اشیاء خارجی وجود دارد، من بدن دارم» و غیره را دانست و این دانش می تواند پاسخی مستقیم به نگرانی های شکاکانه ارائه دهد. ; پس هدف این استراتژی حفظ بسته شدن و اعتماد ما به ادعاهای دانش روزمره است. پس از ارائه مفصل DCS و PEW، با تکیه بر آثار مفسران برجسته ای مانند مالکوم، کلارک، استرود و رایت، مشکلات واکنش مستقیم مور در برابر شکاکان را مورد بحث قرار خواهم داد. تقریباً، من استدلال می‌کنم که استراتژی مور هم غیرضروری است و هم قانع‌کننده: قانع‌کننده نیست زیرا ادعاهای دانش مور نمی‌تواند استدلال‌های شک‌گرایانه دکارتی را رد کند. غیرضروری است، زیرا آنها فقط در چارچوب «غیر فلسفی» روزمره ما می توانند «کار کنند»، بنابراین زمانی که هیچ فرضیه شکاکانه ای نمی توان به طور معقولی مطرح کرد. حتی اگر تلاش‌های ضد شک مور به اتفاق آرا رضایت‌بخش تلقی شده باشد، به دلایل متعددی آثار او بسیار تأثیرگذار بوده‌اند، تا جایی که می‌توان تعداد کمی از طرح‌های ضد شک معاصر را «مورانه» توصیف کرد. در فصل 2، من مواضع غالب «الهام گرفته از مور» را ارائه و مورد بحث قرار می‌دهم، یعنی خوانش جزمی پرایور از PEW، تفسیر نتا از اثبات، روایت قابل اعتماد گرکو، «اثبات دوم» فارا، «زمینه‌گرایی موری» دروز و سوسا «نئو». مورانیسم. من به نوبه خود این گزارش‌ها را نقد می‌کنم تا نشان دهم که همه این استراتژی‌ها وارث مشکلات اصلی برخورد مور با بدبینی هستند و همچنین پیامدهای ناخوشایندی با توجه به به اصطلاح «مشکل ارزش برای دانش» دارند. پس از نقد گسترده معرفت‌شناسی مور و نئو مورین، در فصل سوم توجه خود را بر روی یقین ویتگنشتاین متمرکز می‌کنم. با توجه به ابهام و ابهام این اثر، در این فصل برخی از جنبه‌های کمتر بحث‌انگیز برخورد ویتگنشتاین با شک‌گرایی را ارائه می‌دهم و بر نقش «لولا» در استراتژی ضد شکاکیت او تأکید می‌کنم. این به من زمینه‌ای می‌دهد تا راهبردهای ضد شک متفاوت «الهام‌گرفته از ویتگنشتاین» را که در فصل 4 در نظر می‌گیرم، یعنی خوانش «درمان‌کننده» کونانت، روایت «حق عقلانی» رایت، «زمینه‌گرایی ویتگنشتاینی» ویلیامز، خوانش «چارچوب» مک گین را ارزیابی کنم. استراتژی "تعهد لولا" پریچارد. من استدلال می‌کنم که این پیشنهادها، هم به‌عنوان تفسیرهای قابل قبول از اندیشه ویتگنشتاین و هم مهم‌تر به‌عنوان راهبردهای ضد شک و تردید قابل اجرا، ناکارآمد هستند. علاوه بر این، من نشان می‌دهم که پیشنهادات مک‌گین و ویلیامز می‌تواند به شکلی از نسبی‌گرایی معرفتی منجر شود، که طبق آن اعمال معرفتی ما نتیجه تعهدات اجتماعی و پیش عقلانی است که به هیچ‌وجه مشمول ارزیابی عقلانی نیستند. نتیجه ای که دلپذیرتر از خود شک و تردید نیست. فصل 5 به ارائه قرائت «غیر معرفتی» مویال-شاروک از OC اختصاص دارد، که برای آن «لولا» مانند «اشیاء خارجی وجود دارد» یا «من بدن دارم» بیانگر یک یقین ماقبل نظری و حیوانی است. او اساساً متفاوت از دانش است. در حالی که من از تفسیر مویال-شاروک و قیاس او بین «لولا» و «قواعد دستور زبان» به عنوان معقول‌ترین تفسیر از اندیشه ویتگنشتاین دفاع می‌کنم، در این فصل از روایت «غیر معرفتی» او نیز انتقاد می‌کنم. تقریباً، من استدلال می‌کنم که به دنبال این استراتژی، ما مجبور خواهیم شد یا اصل بسته شدن را رد کنیم، در نتیجه مشکلات خط Dretske-Nozick را به ارث ببریم، یا در غیر این صورت شک و تردید را تأیید کنیم. علاوه بر این، من برخی از پیامدهای نسبی‌گرایانه روایت مویال-شاروک را نیز در نظر می‌گیرم، که پیشنهاد او را در برابر همان ایراداتی که من علیه چارچوب‌خوانی مک‌گین و زمینه‌گرایی ویتگنشتاینی ویلیامز مطرح کرده‌ام آسیب‌پذیر می‌سازد. در فصل 6، من پیشنهاد ضد شک خود را توسعه می دهم که توسط آنالو اطلاع رسانی می شود
تحلیل آیات 105تا108 سوره مبارکه هود از منظر مفسران عقل‌گرای معاصر
نویسنده:
نویسنده:مریم اسدی مشیزی؛ استاد راهنما:حسین کامیاب؛ استاد مشاور :احمد قرایی سلطان آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
از آنجا که دانش تفسیر در میان علوم اسلامی از ارزشمندترین دانش‌هاست و با والاترین منبع دینی؛ یعنی قرآن پیوند دارد؛ رسالت تفسیر، بیان نمودن معنای آیه و پرده‌برداری از اهداف و مفاهیم آیات است. از جمله آیاتی که نیاز به پرده‌برداری و کشف مراد خداوند در آن بسیار لازم به نظر می‌رسد آیاتی هستند که خبر از رخدادهای غیبی و بالاخص خبر از سرای آخرت و معاد می‌دهند چرا که همیشه برای انسان مهم بوده که بداند سرانجامش چیست و چه چیزی در انتظارش است. گرچه آیات بسیاری به تبیین سرای آخرت و توصیف احوالات بهشت و جهنم و وارثان آن پرداخته است اما در فهم برخی از مسائل اختلاف برداشت‌ها و نظرهایی وجود دارد که موضوع پژوهش حاضر یکی از آنهاست. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل آراء مفسران عقلگرای معاصر، در مورد آیات 105 تا 108 سوره هود می‌پردازد. سعی شده است که با بررسی و نقد نظرات، ضمن پاسخگویی به شبهات و سؤالات پیرامون آیات مورد بحث، متقن‌ترین وجامع‌ترین نظر تفسیری انتخاب گردد. از جمله مفاهیمی که در این پژوهش مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است؛ سعادت و شقاوت افراد است که از مسائل اختلافی مفسران و نحله‌های مسلمانان بوده و هست و نظرات متفاوتی در مورد آن مطرح گردیده و می‌توان ریشه این اختلاف آرا را در اعتقادات اصولی و سلیقه‌های فکری و مذهبی مفسران پیدا کرد. به نحوی که مفسران با تفکر جبرگرایی عموماً سعادت و شقاوت را ذاتی دانسته‌اند و برعکس آنها که جبرگرا نیستند عموماً آن را اکتسابی دانسته‌اند. از دیگر مسائل بررسی شده در این پژوهش می‌توان، مسأله خلود در عذاب جهنم و جاودانگی پاداش‌های بهشتی را نام برد که اظهار نظرهای مختلفی در فهم تفسیری آن مشاهده می‌شود. ضرورت علمی انجام این پژوهش علاوه بر آنچه گفته شد از این جهت نیز می‌باشد که گر چه تحقیقات بسیاری در وادی هر یک از این مفاهیم صورت گرفته است اما در حیطه بررسی تحول آراء از منظر مفسران عقلگرای معاصر کاری به این شکل انجام نشده است. این پژوهش که به روش تحلیلی –توصیفی و از طریق مطالعات کتابخانه‌ای، انجام شده است و به معرفی مفسران عقلگرای معاصر، آراء تفسیری آمها و نقد نظرات آنها پرداخته است مدعی است که به دلایل بسیاری از جمله عدل الهی، مختار بودن انسان و آیات متعدد قرآن، مسأله شقاوت و سعادت، هرگز ذاتی نیستند و انسان با عمل و اختیار خود، شقاوت و سعادت را برای خودش رقم می‌زند . همچنین در باب خلود گنهکاران در عذاب جهنم، می‌توان گفت که با توجه به عدالت، قدرت و رحمت وسیع الهی، مسأله خلود ابد می‌تواند منتفی شود و در مورد همه گنهکاران، صادق نیست و با استثنائاتی همراه است.
مضامین کنش و زندگی در چهار نظریه فلسفی ذهن [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
William Spat
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این تز از چارچوب عمل و زندگی برای بررسی چهار نظریه فلسفی ذهن، که در نوشته‌های رنه دکارت، دیوید هیوم، ویلیام جیمز و توماس ناگل بیان شده‌اند، استفاده می‌کند. نشان دادن این که چگونه هر نظریه به عمل یا زندگی جذابیت می بخشد تا سعی کند توصیفی از ذهن ارائه دهد که نه خیلی محدود کننده و نه خیلی سست باشد، دغدغه بخش تاریخی گسترده پایان نامه است. بر اساس موفقیت یا شکست این توسل به تجربه زنده ذهن از فعالیت خود است که این چهار نظریه ارزیابی می شوند. در خاتمه، بازخوردهای این موفقیت ها و شکست ها برای فعالیت معاصر فلسفی درباره ذهن به اختصار بررسی می شود.
ذهنیت محدود: مضمونی در دکارت، کانت و کیرکگور [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Antoinette Marie Stafford
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : مفهوم ذهنیت محدود مقوله ای است که کارکرد دارد به عنوان یک موضوع مرکزی و متحد کننده برای متفکران مختلف در داخل جنبش وجودی در واقع بینش انسان به عنوان موجودی که آزادی انضمامی-در-حدود-از جذب به هر هدفی فرار می کند یا نظام جهانی فرض اساسی است که از آن وجود فیلسوفان نقد رادیکال خود را از متافیزیک سنتی آغاز می کنند فکر. با این وجود، باید گفت که پیدایش این است دیدگاه انقلابی تا حد زیادی مدیون همان سنتی است که در آن وجود دارد مخالفت می کند. بنابراین فصل های اولیه این مطالعه به بررسی ریشه های مقوله در دکارت و کانت، با در نظر گرفتن وجود اصرار جدی که دیدگاه موضوع متناهی تجسم می یابد رابطه منفی حتی با مبانی تاریخی خودش. آی تی استدلال می شود که هم کوگیتو دکارتی و هم ماورایی کانت موضوع، مقدمات اگزیستانسیالیسم انتزاعی، هرچند ضروری است موضوع به طور مشخص موجود توجه معطوف به دکارت است و تحلیل کانت از روابط بین متناهی و بی نهایت، آزادی و عقل، عقل و ایمان، با نگاه به نمایش چگونه ظهور مفهوم موضوع متناهی تحقق می یابد احتمالات مشخصی که در این تحلیل‌ها نهفته است، در عین حال ارائه می‌شوند خود را به عنوان یک راه حل ریشه ای برای مشکلاتی که گزارش های متافیزیکی بیان می کند موضوع موجود تولید می کند، اما در اصل نمی تواند آدرس دهد
نقد ملکوت: درباره مارکسیسم و ​​الهیات [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Roland Boer
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: چرا برخی از مارکسیست های اصلی قرن بیستم به طور گسترده با الهیات درگیر هستند؟ چه تأثیری در کارهای دیگر آنها وجود دارد؟ این کتاب به بررسی تقاطع‌های مارکسیسم و ​​الهیات در آثار ارنست بلوخ، والتر بنجامین، لوئیس آلتوسر، هانری لوفور، آنتونیو گرامشی، تری ایگلتون، اسلاوی ژیژک و تئودور آدورنو می‌پردازد.
الهیات و دیالکتیک غیریت: در مورد قرائت بونهوفر و آدورنو
نویسنده:
Wayne W. Floyd
نوع منبع :
کتاب , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
University Press of America ,
چکیده :
چکیده ماشینی : این کتاب از الهیات اولیه دیتریش بونهوفر، الهی‌دان پروتستان و تئودور ویزنگروند آدورنو، فیلسوف یهودی، به عنوان فرصتی برای تأمل استفاده می‌کند. نویسنده تاملی در سبک آنها انجام می دهد و بنابراین به گفتگوهای فلسفی- کلامی معاصر کمک می کند. این مطالعه آینده الهیات دیالکتیکی را به عنوان شکلی از تفکر غیرهویت بررسی می کند که پذیرای اولویت معرفتی، اجتماعی و اخلاقی «دیگری» است.
هستی شناسی ادبیات در کتاب حقیقت و روش گادامر
نویسنده:
نویسنده:سید پیمان نقیبی رکنی؛ استاد راهنما:امیر نصری؛ استاد مشاور :احمدعلی حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
گادامر در هرمنوتیک فلسفی در پی عبور از آگاهی استتیک است. بدین منظور با تکیه بر نظرگاه هایدگر بنیانی انتولوژیک را در مواجهه با کار هنری اتخاذ می‌کند. پژوهش حاضر هستی‌شناسی ادبیات را در کتاب حقیقت و روش گادامر و در پنج فصل مورد بررسی قرار می‌دهد. نخست زبان را به مثابه رخداد فهم و در-عالم-بودن تبیین می‌کند و سپس نسبت میان کلمه و شیء را در تاریخ فلسفه غرب مورد بررسی قرار می‌دهد. بعد از آن زبان را در افقی انتولوژیک و همچون امری فراگیر تبیین می‎کند. با تکیه بر مبانی مذکور به جایگاه فلسفه هنر و در ذیل آن فلسفه ادبیات در هرمنوتیک فلسفی می‌پردازد. گادامر هنر را با تکیه بر مفاهیم تجسم و بازی توضیح می‌دهد. بدین وسیله مفهوم نوشتار در مقابل گفتار برجسته می‌گردد. نوشتار به واسطه دیالکتیک پرسش و پاسخ در نسبت با سنت فهمیده می‌شود. گادامر با احیاء آتوریته و سنت، اثر کلاسیک را در تاریخ تأثیر و تأثر مورد بررسی قرار می‌دهد و آن را به مثابه هستی عام تاریخی عرضه می‌کند. در بخش پایانی نتیجه‌گیری می‌شود که گادامر در کتاب حقیقت و روش میان حقیقت و ادبیات نسبتی وثیق برقرار می‌کند و با عبور از نظریه ادبی که مبتنی بر روش است، فلسفه ادبیات نوینی را بنیان می‌گذارد و هستی‌شناسی ادبیات با تأمل در آثار کلاسیک امکانی را برای آمیزش افق‌ها فراهم می‌کند.
تحلیل و بررسی انتقادات شهید مطهری نسبت به فلسفه دکارت
نویسنده:
نویسنده:فریبا هاشمی بنه کاغی؛ استاد راهنما:غلامحسین احمدی آهنگر؛ استاد مشاور :سیده زهرا حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفه در دوره جدید تلاش دارد تا تمام سعی خویش را در تحلیل و تبیین قوه شناخت انسان و مسائل مربوط به معر‌فت‌شناسی بکارگیرد از آنجا که فلسفه‌های غربی قرن هفده و هجده در دهه پنجاه و ماقبل آن به ایران راه یافته بودند، شهید مطهری فیلسوف و متفکر معاصر بر مبنای آرای فیلسوفان مسلمان به نقد و رد آنان اقدام کرده است. شهید مطهری همه فلسفه های قرن هفده و هجده را در ذیل دو عنوان عقل‌گرایی و تجربه‌گرایی یا عقلیون و حسیون قرار می‌دهد، ملاک این تقسیم بندی وجود و یا عدم وجود تصورات مستقل از حواس قرار می‌گیرد بر مبنای این ملاک مسئله، وجود یا عدم وجود تصورات فطری مورد بررسی قرار می‌گیرد فیلسوف معرفت‌شناس برای واقع‌نمایی و کاشفیت ادراکات باید نشان دهد که ذهن تصورات را به چه طریقی فراهم می‌آورد؟ دکارت در کتاب «گفتار در روش»، خبر از فقره‌های چند از حقایق نخستین می‌دهد که در روح سرشته شده است این‌ها را مفاهیم کلی ساده و به خودی خود صریح می‌داند که اکتسابی نیستند. دکارت معرفت را با وصف وضوح و تمایز بیان می‌کند که باید مبتنی بر شهود و استنتاج باشد. دکارت با قرار دادن فطریات در مقابل جعلیات و عارضیات مسئله را شفاف‌تر می‌کند و بیان می‌کند که تصورات فطری را تنها از طبیعت خاص خویش می‌گیرم. شهید مطهری در نقد نظریه فطری، ابتدا با ذکر معانی مختلف فطری، قایل می‌شود که در فلسفه جدید اروپایی بین دو معنای فطری تفکیک نشده است. یکی به معنای اداراکاتی که، همه اذهان در آن یکسانند، و دیگری، تصوراتی که خاصیت ذاتی عقل است. در نقد معنای اخیر فطری، دلایل چند اقامه می‌کند. شهید مطهری با نقد نظریه فطرت دکارتی در ادامه آغاز‌گاه نظام فکری دکارت و نخستین اصل آن را نیز مورد نقادی قرار می‌دهد. شهید مطهری در نقد شک دکارت اذعان می‌دارد که چون دکارت در طرح-ریزی فلسفه خود تمام معلومات خود را باطل انگاشته است و تمام افکار خود، اعم از محسوسات و معقولات را مورد شک قرار داده است، پس بنابراین نگرش، کلیه افکار حتی اصل عدم تناقض باطل می‌شود. بنابراین اصلی باقی نمی‌ماند که بتوان به آن اعتماد کرد. از نظر وی، استدلال دکارت مخدوش است چرا که با مورد تردید قرار دادن (اصل عدم تناقض) نمی‌توان (می‌اندیشم پس هستم) را نتیجه گرفت؛ این در حالی است که دکارت در پاسخ به دسته پنجم از اعتراضها می-گوید: « منظور از کنار گذاشتن پیشداوریها این است که در تمام آرایی که اعتقاد ما به آنها نتیجه احکام یا قضاوتهای قبلی است، کناربگذاریم، نه اینکه همه افکار موجود در ذهنمان را کناربگذاریم، ... کسی که می‌خواهد خود را از تمام پیشداوریها برهاند باید هیچ یک از آنچه را که قبلا تصدیق یا انکار کرده است را تایید یا تکذیب کند». همچنین در همانجا می‌گوید: ... ولی من فقط پیشداوریها را انکار کرده‌ام، اما به هیچ وجه این قبیل مفاهیم که بدون هیچ تصدیقی یا تکذیبی معلومند، منکر نشده‌ام. حرکت فکری دکارت از گذرگاه شک آغاز و بسوی یقین پیش می‌رود. شهید مطهری این شیوه شروع نظام فلسفی را بیفایده می‌داند، چرا که شک دکارت واقعی نبوده بلکه بصورت فرضی مطرح شده و شک وی روشی و دستوری بوده است. با فرض شک، دکارت باید در شک خودش نیز شک کند. در نتیجه همه چیز پندار خواهد بود. نقد شهید مطهری بر شک دکارت مبتنی بر توهمی بودن شک است. پاسخ به این پرسش که آیا شک دکارت واقعی بوده یا فرضی و پنداری؟ آسان و ساده نیست چرا که برخی شک او را غیر واقعی می‌دانند و بعضی دیگر واقعی؛ مباحثات و مشاجرات فراوانی در این مساله در گرفته است که از نظر کاپلستون براحتی نمی‌توان بدان پاسخ داد. همانطور که شهید مطهری به سیر نظام فلسفی دکارت اشکال می‌کند، طبیعی است که جایگاه طرح مساله خدا و شیوه اثبات آن را نیز نپذیرد. شهید مطهری هم به شیوه‌ی ورود دکارت به این مساله و هم به دلیل اثبات وجود خدا، اشکال می‌کند. به این نحو که منظور دکارت از تصور ذات برتر، یا مدعا نفس تصور ذات برتر است یا واقعیت ذات برتر، به شق اول، از تصور ذات برتر وجود آن لازم نمی‌آید. به شق دوم، وجود عارض بر ذات و صفت ذات فرض شده در حالیکه اشیاء فارغ از وجودشان ذاتی ندارند.
بررسی تطبیقی اثبات وجود خدا از دیدگاه ملاصدرا و عقل‌گرایان (دکارت، هگل، کانت)
نویسنده:
نویسنده:عباس ساعدی؛ استاد راهنما:مهین کرامتی فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف از این تحقیق، بررسی تطبیقی اثبات وجود خدا از دیدگاه ملاصدرا و عقل‌گرایان (دکارت، هگل، کانت)، می‌باشد. مسئله وجود خدا از بنیادی‌ترین مسائلی است که در زندگی هر انسانی وجود دارد و در سایه اعتقاد به وجود خدا است که اعمال و رفتار انسان صبغه خاصی پیدا می‌کند؛ اگر هم به خدا اعتقاد نداشت باز اعمال و رفتارش رنگ ‌و ‌بویی دیگر می‌گیرد. روش تحقیق، تحلیلی – توصیفی و نحوه تجزیه‌وتحلیل اطلاعات به‌صورت کیفی است. یافته‌ها نشان می‌دهد که دکارت، اثبات خدا را طبق برهان‌های خود، بدیهی می‌داند که در برخی از مباحث مثل واجب‌الوجود و برهان امکان وجود بی‌شباهت با ملاصدرا نیست. فلسفۀ هگل، عمدتاً فلسفه‌ای است؛ مبتنی بر تجربه و وظیفۀ فلسفه شناخت خداست. هگل، برخلاف ملاصدرا که در اثبات خداوند دیدگاه متکلمان اسلامی را دارد؛ تنها از خداوند به خودآگاهی کلی (و معقول)، نام می‌برد و در نهایت با بیان روح‌القدوس، خدای فلسفی را اثبات می‌کند. ملاصدرا برخلاف کانت که سیر برهان‌های اثبات خدا را بر مسیر «براهین وجودی»، «براهین جهان‌شناختی» و در نهایت «براهین کلامی طبیعی»، می‌داند؛ با تمسک به ادله‌ای مثل برهان صدیقین، خود را «معتقدی جزمی» می‌داند که از منظر عقل نظری خداوند را اثبات می‌کند. فرض ضرورت وجود خداوند از منظر کانت، متناسب با عقل عملی و اخلاق است و خدای نظری را غیرقابل اثبات می‌داند. نتیجه تحقیق، نشان می‌دهد که برخی نظریات ملاصدرا با دکارت، قابل تطبیق است؛ ولی کلیات نظرات وی با هگل و کانت، تعارض‌های فراوانی که ناشی از توجه ملاصدرا به عقل نظری و متکلمی است؛ دارد.
شبیه چیزهای نادیده: تجربه آسیب دیده و بازیابی زیبایی در تئودور آدورنو و هانس اورس فون بالتاسار [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Wesley James Arblaster
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه فارسی : هانس اورس فون بالتاسار و تئودور آدورنو اغلب در یک شرکت ذکر نمی شوند. در حالی که بدون شک متفاوت است، من استدلال می کنم که تشخیص های کلی آنها از شرایط پدیدارشناختی کنونی به شدت تأیید کننده است. هر دو تجربه کنونی را آسیب دیده می بینند و این آسیب در از دست دادن شناخت ما از حضور پنهان یا ظاهر آشکار است. این امر با نوعی «فراموشی» امکان‌پذیر شده است که عمدتاً با عبارات روان‌شناختی درک نمی‌شود، اما از نظر تاریخی، از طریق ظهور مفاهیم کاملاً مدرن از هنر و زیبایی‌شناسی مشهود است. از طریق کاوش در این پیوندها در رابطه با مفاهیم آنها از «هاله» و «جلال»، من پیشنهاد می‌کنم که نه تنها الهیات و نظریه انتقادی می‌توانند پشتیبان یکدیگر باشند، بلکه زیبایی‌شناسی الهیاتی محور مسیح‌شناسی، امکاناتی را برای بازیابی انتقادی تجربه واقعی ارائه می‌دهد.
  • تعداد رکورد ها : 1416