جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 105
بررسی نظریه‌ی معنا داری در فلسفه تحلیلی و وضع در اصول فقه
نویسنده:
ذبیح الله عصمت اللهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این تحقیق به یکی از مباحث بسیار مهم در فلسفۀ تحلیلی، بحث معنا داری اسامی خاص که شباهتهای فراوانی با بحث وضع در اصول فقه دارد، پرداخته شده است. و یک مقایسه بین نظریه‌ی معنا داری در فلسفه تحلیلی و وضع در اصول فقه انجام شده است. مفاد معناداری اسم خاص در فلسفۀ تحلیلی این است که؛ معنا داری اسم خاص به چه صورت می‌باشد؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش، چهار نظریه مهم (نظریۀ مصداقی، توصیفی ـ توصیفی فرگه و راسل و توصیفی جدید و دسته ای ـ و نظریۀ زنجیرۀ علی دلالت) نزد بزرگان این سنت، تبیین شده است. مسئلۀ وضع در اصول فقه نیز اشاره به رابطۀ لفظ و معنا دارد به نحوی‌که؛ اکثر قریب به اتفاق علماء این رابطه را از نوع جعل و قرارداد می ‌دانند، گرچه برخی این رابطه را ذاتی ‌خوانده است. در خصوص رابطۀ لفظ و معنا، هرچند جمهور بزرگان قائل به وضعی دانستن این رابطه می‌باشند، اما آنچه حائز اهمیت است، اینکه؛ خوانش‌های متفاوتی از این رابطه نزد اندیشمندان صورت گرفته است که می‌توان در این خصوص، اشاره کرد به نظریه‌های: ملازمه، اعتبار، تعهد، قرن اکید و هوهویت که بخشی از گفتار این نوشتار را به خود اختصاص داده است. نقطۀ عزیمت مسئله، بررسی و تطبیق دو نظریۀ فوق(نظریۀ معناداری اسامی خاص و نظریۀ وضع) در دوسنت مذکور می‌باشد. می‌توان ادعا کرد که علی‌رغم نوشته‌های فراوانی که در زمینۀ این دومسئله ـ معنا داری درفلسفۀ تحلیلی و وضع در علم اصول ـ انجام‌شده لیکن نوشته‌ای با این موضوع، در عرصۀ علمی بر اساس اسقراء نگارنده کاملاً تازه و جدید می‌باشد به نحوی‌که نظریه وضع و معنا داری تبیین، ونقاط اشتراک و افتراق آن با توجه به پیش فرض های دو سنت مذکور، نشان داده شده است.
بازخوانی نظریه ابن سینا در پرتو عقل گرایی هستی شناختی
نویسنده:
محمد علی معمارزاده اصفهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این تحقیق نشان خواهم داد نظام فلسفی ابن سینا واجد لوازمی عقل گرایانه است. عقل‌گرایی هستی شناختی بیان گر ایده‌ای متافیزیکی است که بیان می‌دارد واقعیت و ساحات آن برآمده از اندیشه و فعالیت هویتی مطلق و مجرد است. این معنا از عقل‌گرایی درست مشابه نظریه ایدئالسیم عینی در سنت فلسفی غرب است. شاخصه‌های نظریه عقل‌گرایی هستی شناختی ابن سینا عبارت است از، رابطه علی و معلولی میان هویات مجرد و موجودات مادی، سنخیت ذاتی میان این دو سنخ هویت و برونی بودن رابطه امر معقول و امر محسوس است. آموزه‌های فلسفی‌ای همچون نظریه صورت و ماده، ماهیت وتحقق کلی طبیعی، نظریه عنایت در علم الهی، عقل فعال و رابطه آن با موجودات و مراتب ادراکی نفس در نظر ابن سینا واجد دلالتهای عقلگرایانه است. دست آخر چنین نتیجه گرفته شد که فلسفه ابن سینا در سرشت خود فلسفه‌ای عقلگرایانه به معنای هستی شناختی آن است. این ایده در خوانش و ایجاد سازگاری میان عناصر مختلف این نظام فلسفی نقش مهمی ایفا می‌کند به طوری که نقش برخی از هویات وجودشناختی مانند ماده اولی، صورت‌های طبیعی و عقل فعال به شکل سازگارتری تبیین خواهد شد.
ملازمه عقلی وجود و ماهیت در دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
فائزه زراعتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده«ملازمه‌‌ی عقلی وجود و ماهیت»، خودِ آن عبارتی است که ملاصدرا برای تبیین نحوه‌ی رابطه‌ی وجود و ماهیت ایراد کرده است. منظور از ملازمه، ارتباط ضروری و تنگاتنگی است که نه بر اساس اتفاق و نه امکان، میان وجود و ماهیت برقرار است. آن‌چنان‌که خود ملاصدرا به‌تصریح بیان می‌کند، این ملازمه‌ی عقلی با اتحاد وجود و ماهیت تأمین می‌گردد که طی آن وجود، بالذات موجود است و ماهیت، بالعرض وجود متحقق می‌شود.درک این معنا از ملازمه و اتحاد، در درجه‌ی اول منوط به فهم معنای موردنظر ملاصدرا از وجود و ماهیت است. چنان‌که او به همین منظور در فلسفه‌اش به‌طور مفصل به تمایز معنای مصدری وجود و حقیقت عینی وجود می‌پردازد. او همچنین ماهیت را اعتبار و ظهور وجود در ذهن معرفی‌ می‌کند که از جهاتی با اعتبار "من حیث هی هی" ماهیت که در نظریه‌ی عارضیت منظور می‌شود، متفاوت است. در وهله‌ی بعد، در مقام تبیین این ملازمه، نظریات متمایز و متعارضی در تفسیر رابطه‌ی وجود و ماهیت در دیدگاه ملاصدرا، مطرح ‌شده است که بعضاً در مقابل هم قرار می‌گیرند و علاوه بر این هرکدام نیز به نحوی خدشه‌پذیر است. درحالی‌که به نظر می‌رسد، در هرکدام از این نظریات، فقط یک دسته از عبارات ملاصدرا در این موضوع، مستشهد قرارگرفته است و صاحبان این نظریات، در تبیین این رابطه دچار یک‌جانبه نگری و تحویلی نگری شده‌اند. با این حال به نظر می‌رسد که دلالت اتحاد وجودات خاصه با ماهیت، به‌صورت گمشده‌ای در میان این آراء باقی‌مانده است و درنتیجه‌ی این تعارضات، معلوم نمی-شود که بالأخره جایگاه حقیقی ماهیت کجاست؟ از نظر نگارنده اگر فراتر از این تمایزات، به همه‌ی ابعاد و وجوه سخنان ملاصدرا که ناظر به وجود و ماهیت است، نظر کنیم، می‌توان به نظری واحد منتهی ‌شد که درنتیجه‌ی هندسه‌ای هماهنگ از بیانات مختلف ملاصدرا بالضروره بر ما هویدا می‌شود؛ طرحی یکپارچه از مقدمات که دارای ارتباط منطقی و ساختاری هستند و بر محور ثبوت بالوجود ماهیت و صدق حقیقی ماهیت بر وجود، معنای اتحاد حقیقت وجود در مراتب و شئوناتش را قوام می‌بخشند
کیفیت حیات پس از مرگ بر اساس رابطه نفس و بدن در اندیشه ابن سینا
نویسنده:
زهرا غیاثوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ماهیت نفس و کیفیت ارتباط آن با بدن و حیات پس از مرگ از چالش برانگیز‌ترین مباحث فلسفی و کلامی است. در میان فیلسوفان مسلمان بوعلی به عنوان شاخص‌ترین چهره‌ی حکمای مشاء، کوشیده از چگونگی این رابطه پرده برگیرد. ابن سینا با وجود اینکه در تعریف نفس متاثر از ارسطو بود اما با کمال دانستن نفس به معنی جوهری که در حدوث و بقاء بی‌نیاز از بدن است به شیوه ابتکاری توانسته از ارسطو فراتر رود و با اثبات تجرد نفس و انضمامی دانستن رابطه نفس و بدن در نهایت معاد را نیز ثابت کند. شیخ هم قائل به معاد روحانی است و هم معاد جسمانی اما روش وی در پذیرش و اثبات هر کدام متفاوت است. ارسطو چون رابطه نفس و بدن را اتحادی می‌دانست و معتقد بود که با مرگ تن نفس نیز نابود می‌شود در نتیجه قائل به معاد هم نبود. اما ابن سینا با تفکیک میان حیثیت ذاتی نفس از حیثیت فعلی آن تلاش کرده مساله حیات پس از مرگ را نیز تبین کند. پژوهش حاضر به منظور ارائه تصویری روشن از مسئله رابطه نفس و بدن با کیفیت حیات پس از مرگ در اندیشه ابن سینا به بررسی نظرات متکلمان و فیلسوفان متقدم پرداخت، این بررسی‌ها نشان داد که اندیشه ابن سینا در این باب نسبت به پیشینیان از انسجام بیشتری برخوردار است، چنان‌که شیخ الرئیس به صورت هدفمند از آغاز تا سرانجام نفس رامورد بررسی قرار داده است، در حالی که این انسجام و یکپارچگی را در اندیشه متقدمان مشاهده نمی‌کنیم. بررسی اندیشه صدرا در خصوص رابطه نفس و بدن که به طور اصولی انکار بوعلی بر حرکت جوهری نفس را هدف قرار داده، به ما در تبییننقاط نقد پذیر اندیشه بوعلی در زمینه معاد یاری می‌رساند.
بررسی تطبیقی تناسخ از دیدگاه صدرالمتالهین با تکیه بر آیات و روایات
نویسنده:
الهه شهرکی مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پس از مرگ چه بر سر انسان می آید؟ این پرسشی است که همواره اذهان بشر را به خود مشغول داشته است. در این میان گروهی به زندگی پس از مرگ مومن گشتند، اصلی که مورد پذیرش همه ادیان آسمانی می باشد و عده ای دیگرآن را مورد انکار قرار دادند که از جمله این منکران، تناسخ باوران می باشند. ما در این نوشتار در حد توان خویش به بررسی دیدگاه صدرالمتالهین شیرازی در باب تناسخ پرداختیم. از سوالات مطرح در این باره این می باشد که دیدگاه صدرالمتالهین درباره تناسخ چیست؟ از نظر وی تناسخ بر دو قسم می باشد: ۱- ملکی( تناسخ حقیقی): انتقال روح از یک بدن به بدن دیگری. ۲-ملکوتی: انتقال روح از بدن دنیوی به بدن اخروی که مناسب با اوصاف و اعمالی است که در دنیا کسب نموده است. آنچه مورد قبول وی است، تناسخ ملکوتی می باشد که آیات و روایات آن را قبول دارند؛ مردم در قیامت به صورت هایی متناسب با نیت های خویش محشور خواهند شد، این سخن حضرت محمد(ص) تاییدی بر این مساله می باشد. وی تناسخ ملکی را علاوه بر آیات و روایات با استفاده از ادله عقلی خویش که مهم ترین آن ها حرکت جوهری ذکر شده است، باطل می نماید. سوال دیگر این است که آیا نظر وی با آیات و روایات هماهنگ می باشد؟ تناسخ از دیدگاه شرع اینگونه تعریف شده است: قیامت نزد اینان( تناسخیون ) همان خروج روح از قالب خود و ورود به قالب دیگر است که این مطابق تعریف صدرالمتالهین از تناسخ می باشد. از نظر وی اینگونه تناسخ باطل می باشد؛ چرا که مستلزم این می باشد که یک بدن دو روح( نفس) داشته باشد از طرفی در مقابل آیاتی از قرآن که صراحتا تاکید بر معاد دارند، قرار گرفته است. در نتیجه تناسخ از نظر هر دو دیدگاه باطل می باشد. و ما به هدف خویش که تطبیق نظر صدرالمتالهین با آیات و روایات در زمینه ابطال تناسخ بوده است، رسیدیم. نوشته حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری مطلب به شیوه کتابخانه ای و نرم افزاری به این نتیجه رسیده است.واژه‌های کلیدی: تناسخ، صدرالمتألهین، ادله عقلی، آیات و روایات
بررسی تطبیقی رابطه شر و عدل الهی از دیدگاه ملاصدرا و آیات و روایات
نویسنده:
فاطمه بلوچ زاده جوشانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده مسئله شر یکی از مهمترین مسائل کلامی در ادیان و حوزه دین پژوهی می باشد. اهمیت از آن جهت است که ناظر به اصل باورهای دینی ما، یعنی اثبات وجود خداوندو صفات اوست و به نحوی به آموزه های دینی جرح و نقد وارد می کند به همین دلیل این پژوهش با عنوان «بررسی تطبیقی رابطه شرور و عدل الهی از دیدگاه ملاصدرا و آیات و روایات » انتخاب شده و در پی رسیدن به اهدافی همچون روشن کردن حقیقت و ماهیت شر و عدل ، وجودی یا عدمی بودن شر و معنای عدل الهی در آیات و روایات و دیدگاه ملاصدرا و همچنین رابطه وجود شرور در عالم و عدل الهی می باشد و روشی که در این تحقیق در پی رسیدن به اهداف انتخاب شده روش توصیفی و تحلیلی وگردآوری مطالب به شیوه کتابخانه ای و نرم افزاری می باشد. نتایج و یافته های این تحقیق بدین نحو می باشد: که ملاصدرا ماهیت شر را عدمی و آیات و روایات وجودی می دانند و به معنای عدم خیر و چیزی که همه از آن روی می گردانند. ملاصدرا با ارائه راه حل هایی همچون عدمی بودن، نسبی بودن، مجعول بالعرض بودن، لازمه جهان مادی شرور و همچنین آیات و روایات با ارائه فواید شرور همچون امتحان الهی، تکامل و نیرومندشدن، رسیدن به نعمت و معلول عمل انسان بودن، بدین نتیجه می رسند که شرور در عالم نقص کننده صفت عدل الهی نمی باشند و در بسیاری موید آن می باشند.واژگان کلیدی: شر، عدل الهی، ملاصدرا، آیات و روایات
بررسی و تبیین جایگاه و ساختار درونی عالم اسماء از دیدگاه علامه طباطبائی
نویسنده:
سمانه کهربائی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معرفت به ذات و اسماء الهی، به دلیل نقشی که در خدا شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی دارد، از اهمّ مسائل کلامی، فلسفی و عرفانی به شمار می‌رود. بواسطه عدم امکان شناخت ذات، عالم اسماء یا وجه الله حد نهایی شناخت ما از خدا است. این عالم که در مرتبه علت برای عالم عقل است، واسطه بین ذات و سایر مراتب هستی می‌باشد. انسان نیز به گفته قرآن، تمام اسماء الله را دارا بوده، و الله او را تشویق می‌کند که به صبغه او درآید. فهمیدن ساختار درونی این عالم علاوه بر فهم ساختار درونی الله، کلید فهم ساختار عالم عقل و عوالم بعدی و شناخت حقیقی‌ترین و باطنی‌ترین لایه انسان است. علامه طباطبایی با روشی ترکیبی در رساله اسما و در المیزان به این بحث پرداخته است. او تلاش دارد تا هماهنگی بین قواعد عقلی و متون دینی را در این متون نشان دهد. ما در این تحقیق سعی می‌کنیم تا جایگاه هستی شناسانه اسماء و ساختار درونی آنرا از دیدگاه علامه تبیین و تحلیل نماییم.
بررسی چیستی گناه از دیدگاه امام محمد غزالی و علامه طباطبایی
نویسنده:
زهرا شیخی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
گناه به معنی جرم و خطا ،فعلی است که انسان به اختیار آن را انجام می دهد. بسیاری از اندیشمندان علوم دینی به بحث و بررسی درباره گناه و چیستی آن پرداخته اند.امام محمد غزالی از متقدمین و علامه طباطبایی از متاخرین از جمله علمایی هستند که به بررسی مسئله گناه و عصیان پرداخته اند که ما این نظرات را بررسی دادیم. در این نوشتار سعی شده است با روش توصیفی_تحلیلی با رویکرد تطبیقی به گردآوری مطالب پرداخته شود. مجموع عقاید غزالی در خصوص گناه با نظر به آثارش این است که او گناه را مخالفت با امر الهی میداند ( خواه در ترک فعل و خواه در انجام آن) و ملاک اصلی برای معرفت گناهان را شرع بیان می کند و گناه را به منزله خوردنی مضر برای بدن مطرح می کند. علامه سید محمد حسین طباطبایی گناه را به معنای سرپیچی و عصیان طاعت می داند که فاعل آن موافقت یا مخالفت جنبه سود اجتماعی را در نظر نمی گیرد و بلکه گناه را آیینه شهوات فردی می داند. لذا فصل مشترک نظرات غزالی و علامه طباطبایی سرپیچی فاعل گناه از فرامین الهی است که موجب دور شدن انسان از هدف سعادت ابدی است؛ برخی تفاوت هاینظراتشان در این است که علامه مراتب و نتایجی برای فاعل گناه متصور شده اما غزالی در این خصوص سکوت کرده است بعلاوه غزالی عواملی برای بازدارندگی گناه لحاظ کرده که این عوامل در آثار علامه دیده نشده است.
چیستی وحی از دیدگاه فخر رازی و علامه طباطبایی
نویسنده:
اصغر رمضانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
نقش تربیتی نفس از دیدگاه علامه حسن زاده املی
نویسنده:
سمیه قیصوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده نوشتار حاضر می‌کوشد مسأله‌ی نفس را از دیدگاه استاد علامه حسن زاده آملی، با بهره گیری از شیوه‌ی توصیفی – تحلیلی بررسی کند و مسائلی چون مراتب نفس، جایگاه و تعریف حقیقی نفس و راه های رسیدن به معرفت نفس را از دیدگاه ایشان روشن سازد و با توجه به این دیدگاه ها، دلالت های تربیتی آن را تبیین نماید. معرفت نفس از نظر علامه، " قطب قاطبه‌ی معارف ذوقیّه، و محور جمیع مسائل علوم عقلیّه و نقلیّه و اساس همه‌ی خیرات و سعادات " است.روح و نفس از نظر علامه گاهی یک چیز است؛ ولی در برخی موارد تفاوت هایی دارند. از جمله اینکه " روح جنس است و نفس لا جنس؛ روح در بدن جای می گیرد بر خلاف نفس." علامه راه کارهایی را برای رسیدن به معرفت نفس بیان می کنند؛ از جمله : مراقبه، یاد مرگ، بقاء، علم و عمل ، توسّل به قرآن و اهل بیت(ع). و در آخر ایشان اعتقاد دارند که خودشناسی مقدمه‌ی خداشناسی است. در راستای همین معرفه الله، انسان به لقاء الله می‌رسد.کلمات کلیدی : نفس، تربیت، معرفت، علامه حسن زاده‌ی آملی
  • تعداد رکورد ها : 105