جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 318273
مقایسه حکومت اقتدارگرا و جایگاه مردم در آن در اندیشه «امام محمد غزالی» و «توماس هابز»
نویسنده:
محمدعلی توانا، فرزاد آذرکمند
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
چکیده :
مقاله حاضر به بررسی نظریه امام محمد غزالی و توماس هابز درباره حکومت اقتدارگرا پرداخته است. به نظر می رسد هر دو متفکر، نظریه حکومت اقتدارگرایی خود را بر اساس طبیعت و سرشت انسان پایه ریزی می کنند. غزالی با توجه به صفات چهارگانه انسان سعی دارد تا انسانی الهی تربیت کند که تحت حاکمیت حاکم الهی به کنش منفعلانه مبادرت نماید. در مقابل، هابز معتقد است که انسان ها سرشتی جنگجو و قدرت طلب دارند و در وضعیت اولیه و طبیعی بشر، جنگ همه علیه همه در جریان بوده است و انسان ها به حکم عقل، درصدد رهایی از این وضعیت هستند و بنابراین با دوراندیشی خود به تاسیس حکومتی مقتدر حکم داده اند. به نظر می رسد مساله هر دو متفکر تا حدود زیادی یکسان است، اما شیوه پردازش آنان به مساله متفاوت است. بدین معنا که هر دو متفکر در دوره ای پرآشوب زندگی می کردند و نیاز به امنیت سبب می شود هر دو به حکومت اقتدارگرا متوسل شوند. از سویی دیگر، هر دو متفکر برای مردم نقش انفعالی قائل هستند؛ هر چند شیوه استدلال غزالی، شرعی و هابز، عقلی است. ضمن اینکه به نظر می رسد نظریه عقلانی هابز - با پذیرش امکان شورش- راه را برای فراتر رفتن از حکومت اقتدارگرا باز می گذارد، در حالی که نظریه شرعی غزالی به بازتولید گونه ای حکومت اقتدارگرا می انجامد.
صفحات :
از صفحه 49 تا 76
تطبیق وحدت وجود در تصوف محی الدین بن عربی و وحدت جوهر در فلسفه باروخ اسپینوزا
نویسنده:
محسن جهانگیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
رابطه نفس و بدن از دیدگاه ش یخ الر ئیس ابوعلی سینا و باروخ اسپینوزا  و ویلهلم لایبنیتس،
نویسنده:
نقی پورزاده ماهانی ، مهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
تربیت اخلاقی از دیدگاه باروخ باندیک اسپینوزا
نویسنده:
نبی‌الله دهقان‌خلیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از آنجا که اخلاق و تربیت اخلاقی باعث سعادت و آرامش جامعه می شود لذا در این پژوهش سعی شده است تربیت اخلاقی دیدگاه اسپینوزا مورد بررسی قرار گیرد و اهداف تربیتی وروشهای تربیتی دیدگاه وی موردبررسی قرار گیرد در این پژوهش اسپینوزا اخلاق را نوعی مواجهه, ،سیر و سلوک و نوعی خویشتن نگری عمیق می داند و تربیت را کمک به افراد می داند تا آنها قادر باشند از سطح اول دانش(توهم و خیال)به سطح سوم دانش که هدایت از درون است برسند و از زندگی عقلانی بر خوردار شوند . او هدف نهایی از تربیت اخلاقی را زندگی عقلانی، سودمندی برای دیگران،دریافت شهودی و فضیلت و سعادت می داند و روشهای تربیت اخلاقی او محبت عقلی ،خود تصدیقی،آزادی اندیشه و تربیت عقلانی می داند از دیدگاه وی مربیان بایددرروشهای تربیتی خود در مراحل پایین تر از تلقین استفاده کنند و فضای تربیتی توام با محبتی فراهم کنند تا افراد بتوانند از سطح تصورات به سطح عقلانی هدایت شوند. در پایان سئوالات مورد بررسی قرار گرفته و دیدگاههای اومورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
اندیشه های ولتر
نویسنده:
اصغر اکبری تبریزی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فلسفه وافکار ولتر
نویسنده:
علی اصغر حلبی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
تقدیری از کتاب اسلام از نظر ولتر
نویسنده:
بهروز حدادی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
بررسی مقایسه‌ای خداباوری فلسفی در کاندید اثر ولتر و خداباوری مذهبی در امیل اثر روسو
نویسنده:
ناصر خلیلی مهدیرجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله‌ی خدا، به طور اخص، موضوع اندیشه‌های فلسفی قرن هجدهم بود. خدا باوری فلسفی (دئیسم) که در این قرن مطرح شد، نمایانگر نظامی است که در آن عقل انسان می‌تواند به وجود خدا پی ببرد، بدون این که به طور دقیق به کنه آن دست یابد. در فرانسه، مشاجرات ولتر و روسو در این باب، جذابیتی درخور توجه نزد فیلسوفان و روشنفکران داشته است.ولتر خدا باوری خود را از نوع فلسفی می‌دانست. درک او از خدا مبتنی بر تعقل فلسفی بوده است. خدای ولتر خدایی برای همه جهانیان است؛ واسطه ای میان او و موجودات وجود ندارد. این خدا در مرتبه‌ای به مراتب بالاتر از انسان‌ها قرار دارد، وخود را به امور، آیین و آداب و رسومشان مشغول نمی‌دارد. ولتر همچنین مخالف فلسفه‌ی خوش‌بینی لایبنیتز فیلسوف آلمانی بود؛ فلسفه‌ای که به زعم آن، ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که بهترین دنیای ممکن است. ولتر در داستان فلسفی کاندید با عباراتی طنزگونه این فلسفه را به چالش می‌کشد. روسو نیز در چهارمین فصل از کتاب امیل یا آموزش و پرورش، جایی که بخش معروف «اعترافات دینی یک کشیش اهل ساووا» قرار دارد، نگرش‌های شبه دئیسم-که ما ان را تئیسم می نامیم- ارائه می‌کند. روسو در این قسمت از کتابش، اعتقادات مذهبی خود را با به نمایش گذاشتن یک جوان کالوینیست که کشیشی از اهالی ساووا او را با ایمان طبیعی آشنا می‌کند، بیان می‌دارد.در این پژوهش، بر آنیم که اندیشه‌های این دو فیلسوف بزرگ را درباره مفاهیم خداباوری فلسفی و خداباوری مذهبی، همچنین چگونگی ارائه‌ی این تفکرات را در دو کتاب نامبرده طی دو فصل نخست روشن سازیم و تفاوت میان خداباوری مذهبی و خداباوری فلسفی را نیز در فصلی جداگانه به مطالعه بنشینیم.
بررسی مقایسه‌ای آراء فلسفی ابن مسکویه و ژان ژاک روسو در مسایل اخلاقی
نویسنده:
محمد مهاجرپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابن‎مسکویهوژان ژاک روسو دو فیلسوفی هستند که اگر چه در نوع بیانات فلسفی خود متفاوتند ، اما از جهاتی دارای اصول و مبانی مشترک نیز می باشند.در واقع دیدگاه ارسطویی مبنایی قرار داده شد تا به اشتراک نظرات آن دو پرداخته شود. و این اشتراک در سنت ارسطویی با سه دلیل بیان گردیده است: در دلیل اول آن دو فیلسوف دارای مبنای اندیشه‎ای در سنت ارسطویی هستند، زیرا آراء فلسفی – اخلاقی مشترکی در مسئله ی خیر و سعادت دارند واینکه خیر و سعادت را محصولی از فضائل عقلانی و اخلاقی می دانند.در دلیل دوم تفکر سیاسی آن دو اندیشمند به عنوان عاملی درارسطو گرایی بیان گردیده است. قرابت فلسفی – اخلاقی ابن مسکویه و روسو دراین است که حیات جمعی انسان هابه شکل ارگانیک واندامواری می باشد و عاملی در ایجاد فضائل و رذائل محسوب می شود. واز طرفی اشتراک نظرات آنان در مورد اجتماع ، دولت و حکومت و انواع آنها توانسته است همسویی فکری آن دو فیلسوف را در سنت ارسطویی بیشتر و بهتر نمایان کند. و در دلیل سوم اینکه فضائل اخلاقی ناشی از عادت است ونه طبیعت، می تواند به عنوان اشتراک در ارسطو گرایی آن دو فیلسوف مطرح گردد. تفکری مشترک در این مطلب که در واقع ما به وسیله ی تربیت و ممارست و تمرین در امری عادت و ملکه پیدا می نماییم نه اینکه فضائل در سرشت وطبیعت ما وجود دارند که بدون اختیارصاحب آنها هستیم،و بنابراینمی توان گفت فضائل ناشی از عاداتند وبر طبیعت افزوده می شوند.
  • تعداد رکورد ها : 318273