جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 317295
مطالعه و مقایسه تربیت دینی از دیدگاه ویلیام جیمز و امام محمد غزالی
نویسنده:
چنور سعیدپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدههدف: بررسی شباهتها و تفاوتهای اندیشه های تربیتی امام محمد غزالی و ویلیام جیمز هدف اصلی تحقیق بوده است .برای این مقایسه چهار مولفه ماهیت تربیت دینی ، اهداف تربیت دینی، اصول تربیت دینی، روشهای تربیت دینی مورد مقایسه قرار گرفته است.بیان مساله:تربیت از ماده «ربو» یا «ربب» در لغت به معنای افزودن و رشد نمو کردن آمده است. و در اصطلاح تربیت عبارت است از هر گونه فعالیتی که معلمان، والدین یا هر شخص به منظور اثر گذاری بر شناخت، نگرش، اخلاق و رفتار فردی دیگری بر اساس اهداف از پیش معین انجام می دهد(اخلاقی،1387).روش تحقیق:‌روش اسنادی– تحلیلی بوده است که برای جمع آوری اطلاعات از روش سندکاوی استفاده شده است برای این منظور به کتابها، مدارک ، اسناد ، پایگاهها و مقالات و پژوهشهایی که به دیدگاه امام محمد غزالی و ویلیام جیمز پرداخته اند مراجعه شده است. مهمترین یافته های تحقیق عبارتنداز:الف) امام محمد غزالی و جیمز هر دودر زمینه مولفه های تربیتی (ماهیت ،اهداف، اصول، روشها ) دارای شباهتهای زیر هستند:ماهیت تربیت دینی:گرایش به سوی حقایق و واقعیات مقدس در وجود همه افراد بشر وجود دارد و تعلیم و تربیت حق هر انسانی است، وجود انسان دارای استعدادهای مادی و غیر مادی و معنوی است اگر امیال ماوراء الطبیعه درست پرورش نیابد زیانهای غیر قابل تصور به جا می گذارد. مسائل تربیتی ماهیت عینی و ذهنی دارند.اهداف تربیت دینی :هر دو برای انسان سعادت دنیوی واخروی را به عنوان اهداف تربیت دینی مطرح می سازند، هر دو تهذیب اخلاق و تبدیل حقیقت به امر اخلاقی را مورد توجه قرار می دهند و تعالی دانش و تجربه را به عنوان هدف تربیت دینی در نظر می گیرند، توجه به حیات دینی و توجه به عالم برتر معنوی و وحدت با عالم برتر از اهداف مشترک دیگر این دو اندیشمند در تربیت دینی است.اصول تربیت دینی:رعایت اصل تفرد و رعایت تفاوتهای زیر در اصل فعالیت در تربیت ، توجه به همه ابعاد وجودی تربیت یا اصل تکامل،‌همراهی علم و عمل توجه به آزادی و اختیار و اراده و نقش عادت در تربیت ازاصول مشترک این دو دانشمند است.روشهای تربیتی :روش کشف وشهود یا روش تجربی و آزمایشی، روش تشویق و ترغیب و روش ایجاد عادات درست و روش مشاهده و تفکر یا استقراییب) غزالی و ویلیام جیمز در زمینه ماهیت ، اهداف،‌اصول و روشهای تربیتی دارای اختلافاتی هستند .ماهیت تربیت دینی: جیمز تربیت، فلسفه و روانشناسی را مرتبط با هم و همگی را برای کشف کامل تجربه لازم می دانند اما غزالی اینگونه دیدگاهی ندارد و در برخی موارد فلسفه را در مقابل دین می داند و ... اهداف تربیتی: غزالی سیر روح و باطن انسان به سوی حق و وصول به انس و قرب الهی و پرواز روح را به عنوان هدف برتر تربیت دینی مطرح می سازد در حالی که جیمز اهداف درونی انسان را نسبت به اهداف بیرونی که جنبه شخصی دارند مورد توجه و حائز اهمیت می داند و آنها را برگرفته از متن تجربه شخصی می داند و....اصول تربیت دینی: غزالی به اصل کرامت ذاتی انسان و اصل تدریج و وجود مراحل متعدد در تربیت ماهیت سلبی و ایجابی تربیت اعتقاد دارد در حالی که جیمز این اصول را در تربیت دینی مطرح نمی سازد و به اصول رضایت بخشی باورها برتری احساس به عنوان طبقه ژرف تر دین و مبدا و بدوی کودک در محور تربیت معتقد است.روشهای تربیت دینی: غزالی روش تعقل‌گرایی، تحریک انگیزه، تکرار و تمرین، آموزش فعال، روش عمل به ضد یا تحصیل به نفس و داستان گویی را در تربیت دینی مورد توجه قرار می دهد در حالی که جیمز توجهی به این روشها ندارد و در عوض به روشهای پراگماتیستی، پرسش و پاسخ و روش پروژه توجه دارد.کلید واژه: امام محمد غزالی،ویلیام جیمز،تربیت دینی ،اهداف تربیتی،اصول،روشهای تربیتی
بررسی آراء ویلیام جیمز در عرصه معرفت شناسی دینی و نقد آن بر مبنای علامه طباطبایی و شهید مطهری
نویسنده:
عباس حاج زین العابدینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله رهیافت جیمز برای توجیه باور دینی مورد بررسی قرار میگیرد. برای این منظور ابتدا تحلیل وی نسبت به چگونگی تکون باور به طور عام و باور دینی بطور خاص ارائه میگردد، آنگاه آموزه اراده معطوف به باور او و نیز آموزه تجربه دینی وی در جهت توجیه باور دینی مورد بررسی قرار میگیرد. در آخرین فصل آراء جیمز در این حوزه براساس آراء علامه طباطبایی و استاد مطهری مورد بررسی و نقد قرار میگیرد
بررسی مقایسه‌ای تجربه دینی ویلیام جیمز با علم حضوری شیخ اشراق
نویسنده:
فهیمه عرب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه علم حضوری شیخ اشراق و تجربه دینی ویلیام جیمز است. تجربه دینی اصطلاحی است که دین پژوهان مغرب زمین از نیمه دوم قرن نوزدهم آن را رواج دادند؛که به معنای مواجهه انسان با امور ماوراء الطبیعی یا مشاهده و مشارکت در آن ها یا دریافتی است که متعلق آن، خدا یا امور مرتبط با خداست. در واقع، تجربه، از جمله رویدادهایی است که در نفس به وقوع می پیوندد که صاحب آن نسبت به آن آگاه است و دین، تأثیرات، احساسات و رویدادهایی است که برای هر انسانی در عالم تنهایی و دور از همه وابستگی های او رخ می دهد. اندیشمندان معتقدند غیر از حواس و عقل، راه دیگری برای شناخت وجود دارد که راه شهود و مکاشفه و یا علم حضوری است. از منظر آنها، نمی‌توان با عقل به این گونه معرفت، یعنی یافتن واقعیات و حقایق اشیاء دست یافت. ویلیام جیمز فیلسوف آمریکایی تجربه دینی را مطرح می‌کند و سهرودی نیز شهود را شریف‌ترین و بلندمرتبه‌ترین مرحله شناخت می‌شناسد.
بررسی تاثیر اراده بر باور با تکیه بر دیدگاه ویلیام جیمز و جان بیشاپ
نویسنده:
شیما شهرستانى
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بررسی تاثیر اراده بر باور موضوعی است که هم در حوزه باوردینی و هم در حوزه اخلاق، می‌‌تواند مورد توجه باشد. این که ما بتوانیم یا نتوانیم با اراده خود به مسئله‌ای باور بیاوریم یا ایمان داشته باشیم بسته به این است که چه دیدگاهی درباره اراده و نسبت آن با باور داریم. در این رساله تلاش می‌کنیم با بررسی دیدگاه ویلیام جیمز و جان بیشاپ، نوعی از دیدگاه دینی و اخلاقی را بازنمایی کنیم که بر تاثیر اراده بر کنترل باور تاکید دارد. پرسش‌هایی که در این پایان‌نامه در پی پاسخ به آن‌ها هستیم شامل پرسش‌هایی در زمینه نحوه تاثیر اراده بر باور، مفهوم اراده و باور، حوزه تاثیر اراده بر باور و ... است. بدیهی است که این پرسش‌ها را بر اساس دیدگاه ویلیام جیمز و جان بیشاپ بررسی می‌کنیم. و البته به زمینه‌ای که این دو دیدگاه در آن رشد کرده‌اند می‌پردازیم. دیدگاه جیمز علاوه بر تلاش برای پاسخ به دیدگاه‌های ایمان‌گرایانه تلاش می کند تا در مقابل قرینه‌گرایی به دیدگاهی متعادل برسد. از آن جا که دیدگاه جیمز با مشکلاتی مواجه است، دیدگاه بیشاپ در پی رفع نقایص آن بر می‌آید. در این پایان نامه بر اساس روشی تحلیلی به گزارش دیدگاه جیمز و بیشاپ پرداخته‌‌ شده و سپس به مقایسه و نقد و بررسی دو دیدگاه و جایگاه هرکدام در حوزه معرفت می پردازیم. اگرچه دیدگاه بیشاپ را می توان ادامه دیدگاه جیمز دانست، اما برتری‌های هر کدام از دو دیدگاه و تفاوت‌هایی که با هم دارند، نشان می‌دهد که هر کدام بر اساس دغدغه‌ای متفاوت پدید آمده و به دنبال پاسخی متفاوت در حوزه معرفت و الهیات هستند.
رابطه ایمان و عقلانیت از دیدگاه توماس اکونیاس، سورن کی‌یرکگو، ویلیام جیمز، علامه طباطبائی و استاد مرتضی مطهری
نویسنده:
احمد طیبی چوبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این تحقیق علاوه بر اینکه به طور گذرا به تاریخچه بحث ایمان و عقلانیت در جهان غرب و جهان اسلام پرداخته شد دیدگاه پج تن از متفکران اسلامی و مسیحی نیز تعیین گردید. توماس آکویناس معتقد است که ایمان نوعی علم است لیکن علمی کمتر از معرفت و بالتر از گمان، چرا که متعلق ایمان امری غیر مشهود می‌باشد، پس ایمان بر شواهد ناقص مبتنی است و برای رفع این نقیصه، اراده انسان واسطه می‌شود و عقل را به پذیرش امور وادار می‌کند. سورن کی‌یرکگور معتقد است که معرفت عقلانی، معرفتی عرضی است و توان راه یافتن به ساحت والای "هست بودن"-که ایمان از سنخ آن است -را ندارد، از اینرو لازم است انسان ابتدا به عجز خود واقف شود سپس چشم بسته و با جهش معنوی این امر خلاف عقل را که وجودی به نام "خدا هست " را بپذیرد و با او در ارتباط برقرار کند. نگاه ویلیام جیمز به ایمان مبتنی بر تفسیری است که وی از پراگماتیسم ارائه می‌دهد به این بیان که هر امری که آزمون پذیری در مورد آن ممکن بوده و دارای فائده عملی باشد به میزان این فائده، از ارزش و اعتبار برخوردار است و ایمان هم از این قبیل است .علامه طباطبائی عقل را به معنی ادراک و فهم کامل امور دانسته و برای ایمان جوهری معرفتی قائلند و بر این باورند که بین ایمان و عقلانیت رابطه مستحکمی برقرار است تا جائی که آورده‌اند: "تنها برهان و استدلال است که می‌تواند ایجاد عقیده و ایمان بنماید." استاد مرتضی مطهری نیز معتقدند که معرفت و تسلیم دو رکن ایمان بوده و ضمن گوشزد نمودن به وسعت و عمق امور ایمانی و ماوراءالطبیعی برا این باورند که دشوار بودن راه سبب نمی‌شود که ساحت امور معنوی را از عقلیات مبرا نمائی بلکه باید خود را مجهز نموده و با رعایت احتیاط، در این امور غور نمائیم. و بالاخره در فصل پایانی قرآن کریم بعنوان حکم قرار گرفته و بر اساس آن نظریات مطرح شده را مورد ارزیابی قرار داده‌ام. از مجموع آیات قرآن کریم در این باب استفاده می‌شود که: ایمان مری است اختیاری همراه با معرفت و علم که به حریم دل راه یافته و رفتار و منش آدمی را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
ویلیام جیمز، برهان اعتقاد بر پایه‌ اراده و باور به خدا
نویسنده:
جف جوردن
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دین آنلاین,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این مطلب در واقع بخشی از است از مدخل «برهان‌های پراگماتیک و باور به خدا» در دایره‌العمارف فلسفه‌ی استنفورد. عنوان اصلی این بخش در مدخل دایره‌المعارف استنفورد «برهان اعتقاد بر پایه‌ی اراده‌ی ویلیام جیمز» است که بد ندیدیم عبارت “باور به خدا” را نیز به آن اضافه کنیم تا به عنوان یک مطلب مستقل معلوم کند که موضوع اصلی بحث چیست. در هر صورت، این بخش را به عنوان یک مطلب مستقل، و در مقام تقریری نسبتا جامع از مقاله‌ کلاسیک ویلیام جیمز، می‌توان خواند. به ویژه آنکه مولف این برهان را مورد ارزیابی انتقادی مناسبی قرار می‌دهد.
تربیت اخلاقی از نظر شهید مطهری و ویلیام جیمز
نویسنده:
نصرتی نصرآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه جامع استاد شهید مرتضی مطهری: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از عوامل و موثر بر تحولات اساسی در تعلیم و تربیت در قرن حاضر، تاثیر اندیشه های متفکران و مربیان بزرگ و فرآیندهای تربیتی می باشد. اندیشمندان مسلمان در پرتو تعالیم انسان ساز اسلام به موضوع انسان و کمال و سعادت او و راههای وصول به کمال، بسیار پرداخته اند و نظامهایی فکری را برای پاسخگویی به سوالات مربوط به انسان و تربیت او بنا گذارده اند. از دانشمندان معاصری که یادش همواره جاودانه است. شهید آیت الله مرتضی مطهری است. در بین متفکران بزرگ و معاصر جهان غرب نیز، ویلیام جیمز از جمله اندیشمندانی است که نقش عمده ای در تحولات فلسفیو تربیتی جامعه معاصر ایفا نموده است. وی در پایه ریزی یک نظام فلسفی و تربیتی معاصر یعنی مکتب پرگماتیسم نقش اساسی را برعهده داشته است.ضعف پژوهش در حوزه تعلیم و تربیت بویژه در قلمرو ((تربیت اخلاقی))، بی توجهی به اهداف اساسی و بنیادی اختلاق و نقش قابل توجه تربیت اخلاقی در ساماندهی و بهبود وضعیت خشک و بی روح حاکم بر جهان ماشینی امروز، همگی لزوم پرداختن به این تحقیق و مقایسه دیدگاههای مکاتب اسلام بر جهان ماشینی امروزه، همگی لزوم پرداختن به این تحقیق و مقایسه دیگاههای مکاتب اسلام و غرب را ضروری می می نماید. همچنین بحران معنوی و اخلاقی حاکم بر جوامع بشری به خصوص در کشورهای پیشرفته و صنعتی غرب از یک طرف و مشخص نبودن مرزهای تعلیم و تربیت و تربیت اخلاقی و نظامهای تربیت و جوامع اسلامی از طرف دیگر، بحث و بررسی پیرامون اهداف، معیارها و شیوه های تربیت اخلاقی از منظر شهید مطهری و ویلیام جیمز در این پژوهش مشخص تر می سازد.در این پژوهش با طرح سوالاتی نظیر اینکه در دو دیدگاه مزبور ملاک تشخیص حسن و قبح اعمال اخلاقی چیست؟ ماهیت تربیت اخلاقی چگونه؟ اهداف تربیت اخلاقی کدامند؟ ارتباط بین اموزش ارزشها و تربیت اخلاقی به چه صورت است؟ و جامعیت تربیت اخلاقی چگونه است؟ فرضیتی نیز طرح و در طی این بررسی همه آنها به ترتیب زیر بررسی شده است: 1- تشخیص حسن و قبح اعمال و اخلاقی در نظرشهید مطهری با فطرت و عقل است ولی در مکتب جیمز مبتنی بر میل و رغبت است.2- ماهیت تربیت اخلاقی از نظر شهید مطهری، امری متعالی و قدسی است لیکن از دیدگاه جیمز نوعی آموزش سیر و سلوک اجتماعی است.3- اهداف تربیت اخلاقی از منظر شهید مطهری امری پیشینی و ثابت است ولی در نظر جیمز جران تربیت امری متغیر و موقعیت است.4- از نظر شهید مطهری بین آموزش ارزشها و تربیت اخلاقی تفاوتی وجود ندارد ولی در مکتب جیمز بدلیل نسبی بودن ارزشها و مشخص نبودن هدف نهایی، برنامه ریزان و معلمان تربیت نمی دانند فراگیران را به سمت کدام ارزشها هدایت نمایند. 5- تربیت اخلاقی از دیدگاه شهید مطهری همه جانبه (مادی و معنوی) است ولی از نظر جیمز تنها دارای دو بعد فردی و اجتماعی است.از دیگر نتایج این تحقیق یافتن وجوه مشترکی بین دو دیدگاه مزبور می باشد. برخی از این آرا مشترک عبارتند از:الف) شهید مطهری ایمان و مذهب را ضامن اجرای اخلاقیات می دانند. جیمز هم احساسات مذهبی در افراد را احساسات واقعی و موثر در رفتار و کردار آنها می داند.ب) موضوع عفت و پاکدامنی و اهمیت اخلاقی جنسی هم در نظام تربیتی شهید مطهری و هم در دیدگاه جیمز جایگاه بالا و والایی دارد. به نظر جیمز حیا و عفت باعث عزیز شدن زن و بالا رفتن نیرو و شجاعت در مرد می شود.ج) به نظر شهید مطهری مسائل اخلاقی و ارزشهای غیر مادی تنها در مکتب توحید و خداپرستی قابل توجیه است. به نظر جیمز هم تنها فلسفه الهی و دینی است که می تواند حقایق جهان نادیدنی و مسائل غیر حسی را ثابت و روشن نماید.د) از نظر شهید مطهری یکی از خاصیتهای عادت این است که با قوی تر شدن عادت در انسان، از دقت و توجه ارادی انسان کاسته می شود. در دیدگاه جیمز هم بنی عادت و آگاهی مغایرت وجود دارد.
بررسی و نقد روانشناسی دین از دیدگاه ویلیام جیمز
نویسنده:
مسعودآذربایجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در این تحقیق، روان شناسی دین از دیدگاه ویلیام جیمز، گزارش، تحلیل و نقد شده است و دارای یک مقدمه و پنج فصل و یک خاتمه است. در مقدمه علاوه بر کلیات متعارف، تعریف و تاریخچه روان شناسی دین، زندگینامه، مبانی فکری و روش شناسی ویلیام جیمز نیز بررسی شده است.فصل اول با عنوان صچیستی دین و دینداری با اشاره ای به تعاریف دین به طور کلی، دیدگاه ویلیام جیمز در چیستی دین و دینداری در موارد تعریف دین، حیات دینی، کثرت گرایی، گوهر دین،دربارة خدا، ویژگیهای رهبران دینی و نفی نگاه مادیگرایانه به دین بازکاوری شده است. در ضمن ملاحظاتی در زمینه های نادیده گرفتن جایگاه دین نهادی و اجتماعی در حیات دینی، عدم توجه به مؤلفه های شناختی در تعریف دین، استوار کردن حیات دینی بر تجارت استثنایی و نامتعارف،کثرت گرایی دینی، تلقی احساسات به عنوان گوهر دین، نابغه و نابهنجار بودن رهبران دینی واردشده است. فصل دوم با عنوان خاستگاه دین و منشأ دینداری اشاره ای به مهمترین نظریه های موجود دربارة منشأ دین در سه رویکرد کلی جامعه شناسان، روان شناسان و الهیدانان دارد و سپس دیدگاه جمیز دربارة منشأ دینداری در محورهای روش داوری معنوی، نفی تبیین مادیگرایی ومنشأ جسمی، منشأ در عواطف انسانی و ضمیر نیمه هشیار آمده و تأکید بیش از حد جمیز بر نقش احساسات و عواطف عمدتا مورد نقد قرار گرفته است. فصل سوم با عنوان صدر باب ایمان اشاره ای به ادبیات علمی در این موضوع در اندیشه اسلامی و الهیات مسیحی شده و سپس دیدگاه ویلیام جیمز بر اساس نظریه صارادة معطوف به باور بیان شده است. او می گوید در تصمیم گیری برای گزینه های زنده، اضطراری و فوری - فوتی که شواهد عقلی آن ناقص است و گزینش عقلی امکان پذیر نیست، ارادة به معنای عام تمایل عاطفی انسان وارد عمل می شود. از آنجا که در ایمان چنین شرایطی موجود است، ارادة معطوف به باور ایمان را محقق می سازد. ملاحظات متعددی در نقد دیدگاه جمیز وارد شده اما به طور اجمالی با توجه به شواهد عدیده اصل دخالت عواطف در باورها و ایمان مورد تأیید قرار گرفته. فصل چهارم با عنوان تجربه دینی طولانی ترین فصل این پایان نامه است. در ابتدا به چیستی تجربه دینی و دیدگاه های عمده در تبیین تجربه دینی اشاره شده و سپس آراء جیمز در سه بخش چیستی، انواع و تبیین تجربه دینی آمده است. ملاحظاتی نیزدر باره موضوعهای وصف ناپذیری و ناپیداری تجربه دینی، داروهای روان گردان به عنوان عامل تجربه دینی، گسترة محدود تجربه دینی از نگاه جیمز و تقدم احساسات در تبیین تجربه دینی بانگاهی به مباحث تجربه دینی در فلسفه و عرفان اسلامی بیان شده است. فصل پنجم با عنوان آثاردینداری است. جیمز ثمرات دینداری را به طور کلی تحت عنوان قداست جمع بندی می کند وآنها را با ویژگی های زهد، قوت، قلب، خلوص و مهرورزی توصیف می نماید. آثار دینداری ازنگاه جیمز در شش آثار معنوی، اخلاقی، شناختی (معرفتی)، عاطفی - هیجانی، بهداشت روانی و انسجام شخصیت دسته بندی شده اند و ملاحظاتی در نقد مبنای پراگماتیسم، انحصار آثاردینداری در ابعاد فردی و سنخ شناسی روان شناختی جیمز وارد شده و به طور اجمالی از نگاه کارکردگرایی در غایات عملی حمایت کرده ایم. در خاتمه نیز به جمع بندی نتایج جدید و نکات نسبتا بدیع این پژوهش پرداخته ایم./
توجیه اعتقاد دینی از طریق عقل عملی " از دیدگاه پاسکال، ویلیام جیمز و شهید مطهری"
نویسنده:
علی کبودتبار فیروزجایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله ابتدا بطور مفصل به تاریخچه بحث توجیه عقاید دینی (ادله اثبات خدایا خداباوری) در فرهنگ های اسلامی و غربی پرداخته شد، سپس دیدگاه سه تن از متفکران مشهور، یعنی پاسکال، ویلیام جیمز، و استاد مطهری مورد بررسی قرار گرفته است. پاسکال جزء ایمانگرایانی است که معتقد است دل برای خود دلایلی دارد که عقل از درک آن عاجز است. او شرطیه ای راپیشنهاد می کند که در پرتو آن شخص معتقد به گزاره خدا وجود دارد سود بی نهایتی را از آن خود می کند. در ایمانگرایی پاسکال می توان به ضعف هایی از جمله مصلحت اندیشانه بودن ایمان و.... اشاره کرد. تفسیر ویلیام جیمز از اعتقاد دینی بی شک مبتنی بر تفسیر ایشان از پراگماتیسم و مبانی معرفت شناختی آن است. در تجربه گرایی مورد نظر جیمز، حقیقت آن است که دارای فائده عملی باشد و به میزانی که این فائده از اعتبار برخوردار است. اعتقاد دینی هم توجیه پذیر خواهدبود. از طرف دیگر نمی توان از فوائد روان شناختی دینداری صرف نظر کرد. بنابراین حتی اگرخدایی هم نباشد باور به او که سودی بی نهایت دارد معقول به نظر می رسد. اما در نگاه استادمطهری ایمان دارای دو رکن معرفت و تسلیم است که از یک طرف پذیرش یکی بدون دیگری ایمان حقیقی نیست و از طرف دیگر متعلق چنین معرفتی از عینیت برخوردار است. انسان درپرتو عقل، معرفت لازم را نسبت به خداوند و هستی بخش به دست می آورد اما معرفتی که با تسلیم و خضوع همراه نباشد حق نما نخواهد بود. ایشان در طرح مباحث دینی دنباله رو حکمای اسلامی قبل از خود و به ویژه ملاصدرا وعلامه طباطبایی است که بر حسب مرسوم بیشتر مباحثشان پیرامون اثبات وجود خداست، نه معقول نشان دادن باور دینی. استاد مطهری اعتقاد دینی را اموری مطابق فطرت می داند و با بینش قرآنی خود همه انسانها را حق طلب معرفی می کند و نیز نظریه اخلاقی کانت را با تفسیری جدید و با تمسک به برهان فطرت و نظریه پرستش معتبرمی داند. به این ترتیب فلاسفه متأخر اسلامی و به ویژه مطهری به جای توجیه باور دینی و معقول جلوه دادن آن از طریق عقل عملی، بیشتر به دلایل اثبات محوری ترین اعتقاد دینی یعنی وجودخدا از طریق عقل نظری پرداخته اند، اما در میان فلاسفه غربی به ویژه پاسکال و جیمز، عمده مباحث حول محور معقول جلوه دادن باور دینی بوده است، نه اثبات حقانیت وجود خدا.
نظام سیاسی ساسانی (325-579 م) و نظریه پاتریمونیال - بوروکراتیک ماکس وبر
نویسنده:
روزبه زرین کوب، حمیدرضا پاشازانوس
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
مفهوم «پاتریمونیال - بوروکراتیک» (Patrimonial-Bureaucratic) در جامعه شناسی وبر یکی از مهمترین مدل های کشورداری در جوامع «سنتی» (Traditional) است. نظام های سیاسی پاتریمونیال - بوروکراتیک که خود گونه ای از نظام های پاتریمونیال است، دارای دو خصلت به ظاهر متضاد، اما مکمل هم هستند؛ یکی جنبه خودکامگی نظام های مذکور است که با توجه به آن حکومت عرصه خودکامگی حاکم پاتریمونیال می شود و دیگری ویژگی بوروکراتیک بودن این نوع نظام هاست که آنها را از نظام های سیاسی دیگر متمایز کرده، برتری می دهد. با عنایت به این تعریف مجمل از ساختار پاتریمونیال - بوروکراتیک و با استناد به روش تاریخی در گردآوری اطلاعات و روش تعلیل و مفاهمه و تلفیق آنها نظام سیاسی دولت ساسانی بر مبنای مشخصه های مذکور در یک نظام پاتریمونیال - بوروکراتیک مورد ارزیابی و بررسی قرار خواهد گرفت. در این بررسی سعی خواهد شد تا در حد امکان علل و عوامل شکل گیری شاهنشاهی ساسانی و میزان انطباق و یا عدم انطباق آن با نظریه پاتریمونیالیسم - بوروکراتیک ماکس وبر مورد تحلیل و تعلیل قرار گیرد. عقیده نگارندگان برآن است که نظام سیاسی شاهنشاهی ساسانی در قسمتی از حیات خود یعنی از دوره زمامداری شاپور دوم تا پایان پادشاهی خسرو انوشیروان غالب ویژگی ها و مشخصات نظریه پاتریمونیال - بوروکراتیک را دارا بوده است.
صفحات :
از صفحه 99 تا 112
  • تعداد رکورد ها : 317295