جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1252
آموزه‌های قرآن در زمینه عدالت و چگونگی تحقق آن در جامعه
نویسنده:
سیدروح‌الله موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عدل و قسط در قرآن جایگاهی بس والا را به خود اختصاص داده است. در قرآن مجید عدل به مثابه ی اصلی اساسی و بنیانی تلقی می گردد که خلقت هستی بر پایه ی آن صورت گرفته است.قرآن خود کتاب عدالت و قسط است، یعنی از سویی مبتنی بر عدل است و از دیگر سوی، کتابی است برای تحقق عدالت در جامعه ی بشری، به طور کلی عدالت ظاهر و باطن قرآن است.بنابر این جهتی که قرآن نشان می دهد، جهتی است برای رسیدن به اوج کمالات بشری و از آن جایی که تحقق عدالت در جامعه برای استکمال بشریت امری ضروری و لازم است قرآن با بیانات مختلف، بشریت را در این زمینه راهنمایی می نماید.قرآن کریم به صراحت ظلم را از ساحت کبریایی خداوند نفی نموده و با صفاتی چون سریع الحساب، اسرع الحاسبین، احکم الحاکمین، خیر الفاصلین و ... عدل در اسما و صفات را برای خداوند اثبات می کند. قرآن از طریق برهان عدالت و تجسم اعمال قانون مندی و عدل در پاداش و کیفر الهی را اثبات کرده و با یوم الفصل و یوم الحساب خواندن رستاخیز، معاد را تجلی عدل الهی می داند.قرآن، عدالت خواهی را خواست همه ی ادیان دانسته و پیامبران الهی را منادیان و پرچم داران اصلی گفتمان عدالت محوری در اجتماع بشری معرفی کرده و تحقق عدالت را هدف نمایی حکومت پیامبران می داند.در مورد عدالت اجتماعی، قسمت های مهمی از قرآن راجع به حقوق و عقود، معاملات، ارث، تجارت و امور اجتماعی مردم سخن گفته است، قرآن خانواده را که به عنوان هسته ی اصلی و مرکزی در شکل گیری اجتماع می باشد، از نظر دور نداشته و در باب حقوق و مالکیت زن و مرد و تساوی آنها آیه ها آورده و تعدد زوجات را موکول به شرط اجرای عدالت دانسته است.و در نهایت برای تحقق عدالت در جامعه، قرآن جامعه سازی دینی را دنبال می کند. جامعهای که در آن توحید، اعتقاد به معاد و نبوت اساس و پایه باشد؛ یقیناً در چنین اجتماعی با رویکرد دینی، همهی زمینه های بی عدالتی و ظلم از جامعه رخت بسته و مردم خود مجری عدالت می گردند.
بررسی تطبیقی اراده و مشیت الهی در حکمت متعالیه و آیات و روایات
نویسنده:
سمیه چشک
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از صفات الهی، مرید بودن خدای متعال است. در اثبات صفت اراده برای حق تعالی هم آیات و روایات و هم استدلال‌های عقلی موید این مطلب است. در قرآن کریم آیات بسیاری بر مرید بودن خداوند دلالت می کند. از جمله: فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند به آن می‌گوید باش و آن موجود می‌شود. دلیل اتصاف خداوند به اراده این است که خداوند به همه ممکنات علم دارد و قدرت وی به گونه‌ای یکسان به همه تعلق می‌گیرد، با این حال برخی ممکنات ایجاد می‌شوند و برخی ایجاد نمی‌شوند و به بیانی دیگر بعضی ممکنات در زمانی خاص ایجاد می‌شوند نه پیش از آن و نه پس از آن و این در حالی است که در هر یک از زمان‌ها، ایجاد آن امکان پذیر بوده است. بنابراین باید صفتی غیر از علم و قدرت باشد که مرجح و مخصص وجود ممکنات در زمانی خاص باشد و آن چیزی جز اراده نیست. صفت اراده و مشیت الهی از صفاتی است که بحث‌های زیادی را برانگیخته است. از جمله این مسائل این است که آیا صفت اراده و مشیت از صفات ذات الهی است و یا از صفات فعل است. اکثر فیلسوفان حکمت متعالیه برآنند که اراده و مشیت الهی همان علم به نظام اصلح است. چون اراده را به علم برمی‌گردانند، بنابراین اراده حق تعالی را از صفات ذاتی پروردگار می دانند. اما علامه طباطبایی در برخی از بیاناتشان اراده خدا را از صفات فعلی می‌داند. در مقابل متون دینی و آیات و روایات اراده الهی را به علم برنمی‌گردانند و برآنند که اراده غیر از علم است. از بحث‌های دیگری که مترتب بر بحث اراده و مشیت الهی است بحث قضا و قدر، جبر و اختیار و بداء می باشد.
سیمای خدا در شاهنامه فردوسی
نویسنده:
الهام عربشاهی کاشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شاهنامه فردوسی، از آثار گرانسنگ حماسی و تاریخی در پهنه‌ی فرهنگ و ادب فارسی است که می‌‌توان چهره‌ی پنهان و آشکار خداوند بزرگ را همواره در لابه‌لای حوادث و رویدادهای خرد و کلان اساطیری و تاریخی و... آن تماشا کرد. این رساله برای بازنمایی و توصیف خداوند در شاهنامه و تطبیق ویژگی‌ها و صفات او با ویژگی‌هایی که از طریق آیات و اخبار و روایات دینی، به خصوصاسلامی برای ما رسیده، تحقیق و تدوین و به حسب موضوع، به دو بخش عمده تقسیم شده است. بخش اول در مورد پاره‌ای از مسائل و مباحث نظری از قبیل اسم، صفت و تفاوت‌های آن‌هاست. همچنین در این بخش مطالبی در مورد ذات، صفات، افعال الهی و مسئله رویت خداوند و سایر مختصات فکری و سبکی فردوسی بیان شده است .بخش دیگر این رساله نیز که با عنوان «بازتاب و تحلیل اسماء و صفات الهی در شاهنامه» تدوین شده، به معرفی و شناخت اسماء و صفات الهی و دیدگاه حکیم فردوسی در این باره اختصاص دارد.شمار اسماء خداوند دراین رساله، برمبنای اسماء نودونه گانه‌ای است که از طریق منابع دینی (شیعه وسنی ) روایت شده است و چنان چه اسمی از هر دو طریق رواییبیان شده باشد با عنوان اسماء الله ذکر شده است. در این رساله پس از ترتیب و تنظیماسماء الله بر اساس حروف الفبا، به بیان و توضیح و شرح آن با استفاده از قرآن کریم، تفاسیر و ادعیه مأثوره، به ویژه دعای جوشن کبیر پرداخته شده است.با توجه به ابیات شاهنامه می‌توان گفت که فردوسی به عنوان یک شاعر شیعی، تحت تأثیر بینش توحیدی خود در آغاز و انجام داستان‌ها، عقاید و مسائل توحیدی را به صراحت بیان می‌کند و با اینکه داستان‌ها و افسانه‌های این منظومه مربوط به دوران باستانی است. وی با تکیه بر بینش سره توحیدی خود به معرفی و تبیین سیمای خدا در شاهنامه می‌پردازد.
قاعده‌ی لطف و مبانی کلامی آن
نویسنده:
اقدس حاجی آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از اصول و قواعد مهم در کلام عدلیه قاعده‌ی لطف است که پس از قاعده‌ی حسن و قبح عقلی مهمترین قاعده‌ی کلامی به شمار می‌رود. رتبه‌ی منطقی و جایگاه این قاعده بعد از آن است که بدانیم برای هر انسانی اعم از مومن و کافر تکلیفی وجود دارد و این تکلیف برای هر دو گروه نیکو و حسن است. همانگونه که متکلمین و فلاسفه بر این امر متفقند و حسن بودن آن را به وجهی تبیین و توجیه می‌کنند. قاعده‌ی لطف میان متکلمان و اندیشمندان اسلامی از دیرباز مطرح بوده و خاستگاه بسیاری از باورهای اعتقادی قرار گرفته است. وجوب تکالیف دینی، لزوم بعثت، وجوب عصمت، وجوب امامت و... از جمله مسائلی است که بر این قاعده استوار گردیده‌اند. لطف در اصطلاح متکلمان از صفات فعل الهی است و آن چیزی است که نزدیک می کند مکلف را به سوی طاعت و دور می‌کند او را از انجام معصیت به شرطی که به حد الجاء و اضطرار نرسد یعنی اختیار مکلف باقی بماند. اکثر متکلمان شیعه از طرفداران قاعده‌ی لطف به شمار می‌روند و آن را به عنوان قاعده‌ی عقلی- کلامی پذیرفته‌اند. اما گروهی از متکلمان معتزلی و متکلمان اشعری به دلیل نفی کردن حکم عقل و عدم پذیرش حسن و قبح عقلی این قاعده را نپذیرفته و با آن مخالفت کرده‌اند. دلایل عقلی و نقلی زیادی برای اثبات این قاعده وجود دارد، مهم‌ترین دلیل این است که عقل با توجه به اصل حکمت خداوندی بر لزوم لطف به عنوان یکی از صفات فعلی حکم می‌کند و ترک آن را بر خداوند قبیح و ناروا می‌داند.در قرآن و روایات هم پیرامون لطف مطالبی بیان شده‌است و لطیف بودن یکی از صفات الهی به شمار می‌رود. شبهاتی از طرف مخالفان به ویژه در مسئله‌ی امامت وارد شده است که در متن رساله برخی از شبهات و پاسخ آنها بیان شده است.
تبیین مبانی فلسفی و کلامی موسیقی
نویسنده:
حسین شایسته
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله با هدف پاسخ به این سوال تدوین شده است که «مبانی فلسفی و کلامی موسیقی چیست؟». در پی تبیین این مبانی، ضمن مفهوم شناسی و بیان تاریخچه ای مختصر از فلسفه موسیقی، روند بررسی فلسفه موسیقی در غرب و تأثیر و انعکاس آن در آراء فلسفی متفکرین اسلامی تبیین شده است.در نگاه هستی شناسانه به موسیقی، نگارنده در نهایت به این نظر رسیده است که ماهیت موسیقی، چیزی نیست جز یک وجود صوتی که محصول خلاقیت و ابداع بشری بوده، متأثر از عواطف زیباشناسانه او است. جنس ادراک موسیقی در قوای ادراکی انسان نیز کاوشی معرفت شناسانه است که در ضمن آن، چنین نتیجه ای به دست آمده است که ادراک موسیقی دارای دو بُعد است؛ یکی بُعد حسی و دیگری بُعد عاطفی و از آن جا که بُعد عاطفی ادراک موسیقی از نوع ادراکات حضوری آدمی است، کاملا بر ادراک حسی غلبه دارد.در نگاهی انسان شناسانه نیز ارتباط موسیقی با سرشت، کمال و غایت وجودی انسان تبیین گردیده و ارتباط دوسویه تأثیر و تأثری بین غرایز و فطریات او با موسیقی مورد بررسی قرار گرفته است. سعی بر این بوده که تفاوت انسان و حیوان در مواجهه با موسیقی به نحوی شفاف مورد توجه قرار گیرد.از زاویه ارزش شناسانه نیز موسیقی به عنوان پدیده ای معرفی شده است که به لحاظ ذاتی نه اقتضای ارزش دارد و نه اقتضای ضدارزش. بلکه ارزشی یا ضد ارزش بودن آن، با تأثیرپذیری شدید از پدیده های ارزشی یا ضدارزشی مقارن با آن رقم می خورد.بررسی مبانی دین شناختی نیز مجموعه ای است از مباحث عرفانی، کلامی، اخلاقی و فقهی. کوششی به عمل آمده است تا از این منظر، ارتباط موسیقی با کشف و شهود، ایمان، معنویت، سعادت و شقاوت و رذایل و فضایل اخلاقی مورد بررسی قرار گیرد. بررسی موسیقی از دیدگاه قرآن کریم، روایات شریفه و فقهای عظام، از دستاوردهای دیگر این کاوش است و نتیجه ای که به دست می دهد، تفاوت حکم موسیقی با تفصیل بین مفهوم غنا و موسیقی است.در پایان نیز به نحوی مختصر، مبانی اسلامی با موسیقی ملی ایران تطبیق داده شده است.
اراده و فاعلیت الهی در قرآن و مقایسه آن با آراء ابن‌سینا و ملاصدرا
نویسنده:
شهاب‌الدین ذوفقاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر کاری است تطبیقی در حوزه‌ی بررسی‌های نظری مربوط به مناسبات بین عقل و دین در مسائل الهیات که به طور خاص مبحث اراده و فاعلیت الهی را از منظر قرآن ‌کریم و دو شخصیت برجسته از دو مکتب معروف فلسفی اسلامی یعنی حکمت مشاء و حکمت متعالیه، مورد مطالعه قرار می‌دهد. روش تحقیق کتابخانه‌ای و تحلیلی است و چشم ا‌نداز بحث همگرایی نسبی بین دیدگاه‌های عقلی و نصوص قرآنی است. نخست اصول و مفاهیم مرتبط با اراده و فاعلیت خداوند در نحله‌های فکری اسلامی بازبین شده و آنگاه سازوکار کلّی اندیشه‌ی ابن‌سینا در اهم مباحث مربوط به واجب‌الوجود و صفات و افعال او معرفی و ویژگی‌های فلسفه‌ی او از جمله نظریه‌ی عنایت که سایه‌گستر بر همه‌ی مسائل مطرح در صفات و افعال الهی است گزارش شده است. از دیدگاه ابن‌سینا اراده‌ی ذاتی خداوند و فاعلیت ایجادی او در پرتو علم عنایی‌اش به ذات خود قابل تبیین است، بدون آنکه قصد و غرضی ورای ذات اقدس خود داشته باشد. واجب‌الوجود عاشق ذات خود و مبتهج به جمال خود است، پس هر چه از وی صادر شود محبوب اوست. اراده در افق ربوبی عاری از هر مقدمه‌ی تمهیدی و بدون هر گونه تأثیر از غیر است. آنچه که در ازل از ذات حق شرف صدور یافته به مقتضای قاعده‌ی الواحد موجودی یگانه است. این موجود عقل محض، فعلیت محض و صورت محض می‌باشد. در ادامه، دیدگاه‌های ملاصدرا در اراده و فاعلیت الهی با تکیه بر اهمّ دستاوردهای فلسفی او از قبیل اصالت، وحدت و تشکیک در وجود و قاعده‌ی بسیط الحقیقه، بررسی شده و تأثیر مبانی حکمت متعالیه در تبیین اراده‌ی ذاتی الهی نشان داده شده است. همان‌گونه که وجود حقیقی دارای مراتب کمال و نقص و ساری در جمیع موجودات است، صفات حقیقی وجود همچون علم و قدرت و اراده نیز در همه‌ی موجودات بر حسب مرتبه‌ی آن‌ها سریان دارد و تابع وجود آن‌هاست. در مورد واجب‌الوجود علم، قدرت و اراده هر سه صفات ذاتی و عین ذات او هستند؛ بدین معنا که هر یک بیان و تعبیری از ذات هستند، آن‌چنان که مفهوم آن‌ها اقتضا می‌کند. اما فاعلیت الهی نزد ملاصدرا با توجه به مفهوم جدیدی که از علیت اراده کرده است معنای دیگری می‌یابد. ملاصدرا موفق به تبیین علم تفصیلی الهی در مقام ذات شده و مفهوم فاعلیت بالتجلی را در طول نظریه‌ی عنایت مطرح می‌نماید. فاعلیت الهی امری است ذاتی و ضروری و به نحو تشوّن و تجلّی و فعل او امری است مجرد، واحد و قدیم که به اراده‌ی ذاتی ازلی از او صادر شده و فیض منبسط نام گرفته است و تمام مراتب آفرینش را شامل می‌شود و در هر مرتبه با تعیّنی خاص همراهی می‌کند.بررسی آیات قرآن‌کریم در موضوع اراده و فاعلیت الهی نشان می‌دهد اگرچه این کتاب آسمانی به زبان فلسفه سخن نمی‌گوید، اما مفاهیم و مسائل بدیعی عرضه می‌کند که قرابتی ویژه بین آن‌ها و برخی اندیشه‌های دو فیلسوف دیده می‌شود. آیات قرآن در مورد اراده‌ی الهی تنها ناظر به اراده‌ی فعلی نیست، همان‌طور که در مورد افعال حق تنها افعال کونیّه الهی را بازگو نمی‌کند، بلکه اراده‌ی ذاتی، علم عنایی، فعل ابداعی و فیض نخست را می‌توان به زبان قرآن در آن آیات جستجو کرد.
بررسی عقلانی معنای زندگی با تکیه بر قرآن کریم
نویسنده:
محمدمهدی قائمی امیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مساله معنای زندگی و پرسش از حقیقت و چرایی حیات، هدف و فرجام زندگی، اساسی‌ترین دغدغه هر انسان آگاه است. بی پاسخی به مجموعه‌ای از پرسش‌ها در باره غایت، ارزش، کارکرد، خلاصه چرایی و سرانجام زندگی، موجب فرو غلتیدن به گرداب پوچی، سردرگمی، افسردگی، اضطراب و ناآرامی و در یک کلمه، بی معنایی استمعناداری زندگی هم با تبیین عقلی قابل بیان است و هم بیان وحی، روشنگر و کاشف هدف و معنا در زندگی است و هم با روش کارکردگرایانه قابل توجیه است. آن معنا از زندگی انسان را از تفرد، احساس پوچی و یأس رهایی می‌بخشد که با نوعی کشف در نگرش تکوینی صورت پذیرد. تلقی‌های اعتبارگونه و قراردادی و عدم کشف رابطه تکوینی انسان با خداوند انسان را از تنهایی و سردرگمی نجات نمی‌بخشد. پاسخ به پرسش چیستی «معنای زندگی» جز از راه شناخت انسان میسر نیست. معنای زندگی به هر سه معنای هدف، کارکرد و ارزش و قرار دادن زندگی در راستای آن مطرح است. نتیجه این بحث بدون لحاظ هدف آفرینش و مبدأ و معاد، تلاش بیهوده است. پس معنای زندگی انسان تابعی از وجود او و متناسب با آن و نیز با توجه به اهداف و اغراض آفرینش قابل پاسخ‌گویی است، هدف نهایی در زندگی انسان ، معرفت و تقرب الهی است. ارزش زندگی در گرو رضایت الهی، کرامت انسانی، فطرت و جاودانگی است. کارکرد زندگی نیز با توجه به نقش خلافت‌اللهی انسان در نظام تکوین است و این جایگاه و غرض الهی با توجه به منابع وحیانی قابل اعتماد و تبیین بهتر است. حیات معقول و طیبه و شاخصه‌های آن که سبب معناداری زندگی است برگرفته از منابع قرآن و عترت است. نقطه مقابل این معنا، پوچی است که تهی دانستن زندگی از ارزش، جایگاه و هدف است. مادی‌گرایی و شکاکیت، علم‌زدگی و عدم توان پاسخ‌گویی به مسأله مرگ و فنا، شرور و رنج‌ها از عوامل سوق به پوچی است و توجه به مبدأ و معاد و اهداف خلقت و صفات الهی و جایگاه انسان، خروج از پوچی و ورود به معناداری حیات است. زندگی، معنادار است و بی‌معنایی و پوچی زندگی، غیر قابل اثبات، بی‌دلیل و ناپذیرفتنی است.
بررسی ارتباط اسماء و صفات الهی در پایان آیات با محتوای آیات در سوره‌های (انعام، اعراف، انفال)
نویسنده:
علی رسول میرچناری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چینش اسماء و صفاتالهی در پایان آیات با توجه به قاعدهسیاق با محتوای آیه و آیات قبل و بعد ، دارای ارتباط و تناسب بوده و ناظر به مفهوم آیات هم جوار می باشد . این موضوع همواره مورد توجه و بحث علمای تفسیر بوده و در جای جای مباحث تفسیری و آیات دارای اسماء و صفات الهی به آن پرداخته شده است . در فصل دومبه معانی اسماء و صفات الهی در لغت و اصطلاحپرداخته شده و با توجه به کتب لغتو روایات و قرآن معانی آنها بیان شده است . و در فصل سوم ارتباط اسماء و صفات الهی با محتوای صدر و ذیل آیهو آیات قبل و بعد مطرح شده است.به عنوان نمونه می توان به موارد ذیل اشاره کرد صفت سمیع بیشتر در آیاتی ذکر شده است که ناظر بهاحاطه و نظارت الهی بر اعمال و رفتار انسان است. علیمبیشتر در آیاتی بوده ناظر به نیات و اسرار درونی بوده ، و غفور در باب آیات توبه به قصد اصلاح ، حکیم برای نشان دادن اتقان و محکم کاری ، عزیز در آیاتی است که برای نشان دادن قدرت لایزال خدای متعال است . قدیر توانای خداوند متعال بدون نیاز به دیگری ، خبیر آگاهی برون و درون ، افکار ، نیات و اعمال می باشد . بقیه اسماء الهی نیز به همین منوال همواراه دارای ارتباط محتوایی با آیهو آیات قبل و بعد ازخود می باشند .
صفات الهی امام از منظر امام رضا (ع)
نویسنده:
نرگس‌السادات بیننده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهم کلامی بحث تبیین و تحلیل صفات الهی امام است که موضوع این رساله ‌است. پرسش محوری این رساله این است که از نظرگاه امام رضا(علیه السلام) امام چه اوصاف و ویژگی‌هایی دارد و این صفات در سخنان ایشان چگونه تبیین می‌گردد؟ بررسی روایات نشان می‌دهد که از منظر این بزرگوار، امام همانا حجت خداوند بر روی زمین و واسط? فیض الهی است و حضورش در همه زمانها و اعصار ضرورت دارد. امامت امری است الهی، که در وجود هر آن کس که بخواهد قرار می‌دهد. دریافت و حفظ و رسانیدن احکام و حکمت‌های الهی(هدایت تشریعی) و نیز هدایت تکوینی در دنیا بر عهده امام است. چنین مسئولیتی مستلزم برخورداری از برترین علم و بالاترین قدرت عادلانه وخطاناپذیر است. چنین مقامی با طلب کردن و اکتساب بدست نمی‌آید، بلکه موهبت ویژه الهی است و تنها در این صورت شخص به این مقام نائل می‌گردد؛ زیرا محدودیت‌ بشر در این دنیا به او اجازه رسیدن به این صفات را از راه‌های عادی نمی‌دهد. امام به هرآنچه در هدایت مردم به طور مستقیم یا غیر مستقیم موثر باشد، عالم است. علم امام باید نیاز همه انسانها را در هر سطحی از علم و معنویت و در هر مقام و مرتبه‌ای از درجات قرب الهی در برگیرد تا وی حجت مطلق خداوند بر همه انسانها باشد. عصمت ویژه‌ای که در وجود پیامبران و امامان(علیهم‌السلام) نهاده‌شده، تنها در سایه تأیید خاص الهی امکان پذیر است. امام با توفیق الهی به مرتبه‌ای می‌رسد که با اراده و اختیار خود راه هدایت را بر می‌گزیند و هرگز به خطا درنمی‌افتد. خداوند با اعطاء علم لدنی و نیز تفضل ویژه خود، امام رادر اندیشه و کردار و گفتار در تمام لحظات حیاتش از هر خطا و اشتباهی از روی سهو یا عمد مصون داشته است. برگزیدن امام به دست مردم، نظر به اوصاف و ویژگی‌های تبیین شده، محال است؛ امامت مقامی است که شناخت کنه آن دور از دسترس عقل‌ متعارف انسانهاست و دیگر مردمان با اندیشه‌هایشان به آن راه ندارند. خداوند از راه جعل ویژگی‌های یاد شده در وجود فرد، او را به عنوان امام نصب می‌نماید. این انتصاب الهی از راه نص و نشانه‌های دیگر بر مردم آشکار می‌شود. اما برخلاف رویکرد این نوشتار، برخی شرق شناسان و افراد متاثر از آنان، با بهره‌گیری از نوعی نگاه تاریخی به عقاید شیعه برآنند که اثبات کنند عقاید کنونی شیعیان درباره امامت پشتوانه‌ای در اندیشه رایجِ عصر ائمه (علیهم‌السلام) نداشته‌است و بسیاری از اوصاف و ویژگی‌های الهی امام، مانند علم غیب، عصمت و نصب و نص الهی، در طول تاریخ بر تفکر شیعی افزوده شده و جزء عقاید شیعیان نخستین نبوده ‌است‌ و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) نیز چنین ادعاهایی درباره خود نداشته‌ و حتی با آن به مبارزه پرداخته‌اند. این اندیشه با فروکاهی امامان از مقام و منزلت برتر و قدسی‌شان به دانشمندان مجتهد پرهیزگار، اینگونه می‌نماید که هر ویژگی ماورایی که امام به آن متصف شود، غیر‌بشری است و از طریق غالیان و مفوضه به اندیشه شیعی راه یافته‌است. نگارنده این رساله برآن است که به راستی برخی ویژگی های امام فراتر از بشر عادی است و به همین دلیل است که شایستگی پیشوایی بندگان را دارد. این نوشتار در چهار فصل کلیات، علم امام، عصمت و نصب و نص الهی از منظر امام رضا(علیه‌السلام) تدوین شده‌است. در فصل علم، مباحث ضرورت، گستره و نوع علم امام و شیوه دستیابی او به علم و در فصل عصمت، ضرورت عصمت امام، عصمت در خاندان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم)، مفهوم و سرچشمى عصمت امام و در آخر در فصل نصب و نص الهی، ضرورت و شیوه انتصاب امام از جانب خداوند عزّوجلّ و راه شناخت و دستیابی مردم به امام طرح شده و هر فصل نیز با بررسی و نقد شبهات مرتبط به پایان رسیده‌است.
رابطه عقل و دین از دیدگاه ملاصدرا و ملارجبعلی تبریزی
نویسنده:
صدیقه نادعلی کاخکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش در صدد است تا دیدگاههای دو تن از سردمداران مکتب اصفهان – ملاصدرا و بزرگترین منتقد او ملارجبعلی تبریزی – را در خصوص رابطه عقل و دین مورد بررسی قرار داده و نکات اختلاف و اشتراک آنها را در دو اصل اساسی دین یعنی مبدأ و معاد بیان دارم . با نظر به آثار این دو حکیم می توان دریافت که بیشتر اختلافات ملاصدرا و ملارجبعلی در خصوص مسئله خدا و اسماء و صفات الهی می باشد از جمله :1 – ملاصدرا قائل به وحدت وجود می باشد بطوریکه وی خدا را اصل وجود و سایر موجودات را تجلی او دانسته است ؛ ولی ملا رجبعلی قائل به تباین وجود بین واجب و ممکن بوده تا واجب تعالی در ردیف ممکنات قرار نگیرد. 2 – ملا صدرا معتقد به اشتراک معنوی وجود و سایر صفات کمالیه بین واجب و ممکن است ؛ ولی ملا رجبعلی قائل به اشتراک لفظی وجود بین واجب و ممکن است . 3 – ملا صدرا صفات را عین ذات خدا می داند ؛ ولی ملا رجبعلی به انکار صفات در خداوند پرداخته و ذات خدا را منزه از هرگونه صفتی می داند . 4 – ملاصدرا صفات الهی را بر دو قسم ایجابی و سلبی دانسته است ؛ ولی ملا رجبعلی تمام صفات را به صفات سلبی برمی گرداند .نکته اشتراک دیدگاه این دو حکیم ، در مسئله معاد جسمانی بوده که هر دوی اینها قائل به حشر نفوس به بدن مثالی بوده اند که بدنی بینابین و نیمه مادی و نیمه مجرد است . در واقع با بررسی بیشتر آرای این دو حکیم به این نتیجه رسیدم که ملا رجبعلی و شاگردانش بر خلاف ادعاهایی که مبنی بر رد فلسفه داشته اند و خود را پیرو الهیات تنزیهی دانسته و معتقد بودند که ما عقل را نباید در فهم دین وارد بکنیم ، در واقع عملکرد خودشان بر خلاف گفتارشان بوده است . چنانکه در مسئله خدا ما دیدیم ملارجبعلی خود با اینکه ادعا داشت خدا قابل تصور نیست و نباید عقل را در مسائل دینی وارد کرد ، خود دو برهان در اثبات خدا آورده است . و یا در مسئله معاد جسمانی با اینکه خود معتقد است زبان شرع ، کاملترین بیان است و هرگونه تبیینی در مورد آن توضیح واضحات است ، خودشان قائل به حشر نفوس به بدن مثالی گشته اند و برای آن دلیل نقلی آورده اند . لذا نقد آنها مبنی بر جدایی دین و عقل در مقام تفوّه باقی مانده و خودشان به آن پایبند نیستند
  • تعداد رکورد ها : 1252