جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 178
تحلیل بُعد انسان‌شناختی رئالیسم انتقادی از ساحت اجتماعی دین و نقد آن
نویسنده:
منیره بصیرتی، حمید پارسانیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دین واقعیتی اجتماعی است و معمولاً برای تبیین واقعیت‌های اجتماعی، طیفی از نظریات فردگرایانه-جمع‌گرایانه استفاده می‌شود. از جمله این نظریات، نظریات متعلق به نحله رئالیسم انتقادی است که کنش‌های انسانی را بررسی و تبیین می‌کند. در این مقاله سه دلیل بر علیت دلایل رفتار یا کنش انسانی اقامه شده است. پارادایم رئالیسم انتقادی، انسان را دارای ماهیت اجتماعی می‌داند. واقع‌گرایان انتقادی، یکی از ارکان قضاوت روشی را که بر اساس پیش‌فرض‌های توافقی افراد است، کفایت عملی می‌دانند. برای جمع‌آوری اطلاعات، قائل به ترکیب روش کیفی و کمّی هستند و هیچ یک را به‌تنهایی کافی نمی‌دانند. جایگاه خدا در انسان‌شناسی دیالکتیک روی بسکار چنین است که ساختار مبنایی انسان و جهان، خدا است و وظیفه اصلی انسان، دست‌یابی به این واقعیت متعالی یا مطلق و فهم آن است. از نظر او، خدا ریشه وجودی یا غایت وجود و امکان‌ها است.
صفحات :
از صفحه 43 تا 54
تحلیل و مقایسة رابطة عقل و نقل از دیدگاه ابن‌تیمیه و آیت‌الله جوادی آملی
نویسنده:
ابوالفضل خراسانی، حمید پارسانیا
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تحلیل و تبیین صحیح رابطۀ عقل و نقل بر اساس اصول و مبانی فکری ابن‌تیمیه و جوادی آملی به عنوان نمایندگان دو جریان نص‌گرا و عقل‌گرا در عرصۀ معرفت دینی، نتایج قابل‌توجهی به دنبال دارد. ابن‌تیمیه با جمود بر ظواهر نصوص حتی در اصول اعتقادی، دلیل اختلاف فلاسفه و متکلمان را عدم مرجعیت ذاتی و استقلالی عقل می‌داند؛ لذا تقدیم معقول بر منصوص را بی‌اساس می‌خواند و تنها راه ایمان واقعی را ایمان جازم به پیامبر6 برمی‌شمارد. وی با تعریفی که از عقل ارائه می‌دهد، عقل را عرض می‌خواند و آن را تا سرحدّ غریزه و عقل عرفی تقلیل می‌‌دهد؛ با خلط نقل و شرع، از تقدیم نقل بر عقل به طور مطلق دفاع می‌کند؛ با پذیرش تعدّد عقل و تن دادن به نسبیت معرفتی، در صدد حل تعارض عقل و نقل برمی‌آید و ابطال یک نوع از انواع عقل را ابطال کل عقل نمی‌داند. اما جوادی آملی، با هم‌سطح خواندن علوم عقلی و نقلی، هر یک از عقل و نقل را مؤید دیگری می‌داند و با تفکیک وحی از نقل، فهم نقلی را همچون فهم عقلی، آسیب‌پذیر و غیرمصون از خطا و صواب و تعارض معرفی می‌کند و از تأویل به عنوان راه‌حل تعارض عقل و نقل، دفاع کرده و تقدیم دلیل عقلی بر دلیل لفظی غیرصریح را ضروری دانسته است. وی محصول عقل تجربی، نیمه‌تجربی، تجریدی و عقل ناب را، اگر از سنخ قطع و یقین یا مفید اطمینان عقلایی باشد، حجت می‌داند و ضمن متفاوت دانستن عقل با بنای عقلا، برهان عقلی را از سنخ علم برمی‌شمارد که اعتبار و حجیتش ذاتی است، نه جعلی. به باور او در علم اصول باید از عقل و نقل و مباحث مربوط به آن در حوزۀ معرفت‌شناختی دین بحث شود.
صفحات :
از صفحه 5 تا 35
چیستی علم دینی با تاکید بر دیدگاه استاد جوادی آملی
نویسنده:
حمید پارسانیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علم به عنوان یک وصف ذات اضافه که معلوم را نشان می‌دهد، به حسب ذات خود، به دینی و یا غیردینی متصف نمی‌شود. اتصاف علم به دینی و غیردینی، نیازمند یک حیثیت تقیدیه است. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی می‌کوشد حیثیات مختلفی را بیان کند که علم می‌تواند بر اساس آن‌ها به دینی یا غیردینی متصف شود. در این نوشتار به ترتیب از شش حیثیت یاد می‌شود: متافیزیک، موضوع، روش، تجویز، عالم، و فرهنگ و تمدن. در نتیجه، این مقاله دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی نسبت به موارد یادشده را تبیین می‌کند.
صفحات :
از صفحه 63 تا 92
دیدگاه یوزف شاخت به فقه اسلامی ‌به‌مثابه دانش اجتماعی
نویسنده:
حمید پارسانیا، فاطمه هلالی، سعید موسوی اصل
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یوزف شاخت، شرق‌شناس آلمانی، مطالعات گسترده‌ای درباره فقه اسلامی ‌انجام داده است. از نظر وی، حقوق اسلامی،‌ جوهره اندیشه اسلامی ‌است و علم فقه با وجود این‌که از دیگر نظام‌های حقوقی همچون رم باستان، حقوق تلمودی- یهودی و ایران عهد ساسانی تأثیر پذیرفته، به‌گونه‌ای مواد وارداتی را در فرهنگ خود ممزوج کرده که به پدیده‌ای بی‌همتا تبدیل شده است. این مقاله به‌دنبال پاسخ به این پرسش است که دیدگاه شاخت به فقه اسلامی ‌در قالب گرایشی از دانش اجتماعی چگونه است؟ شاخت با کمک پیش‌فرض‌های تاریخی و روش‌شناختی گلدزیهر در مطالعه‌اش در مورد فقه اسلامی ‌صدر اسلام، پیوند تاریخی میان حدیث و فقه را با استناد به پدیده «حلقه مشترک» برهم می‌زند. از نظر وی، احادیث پایه حقیقی نداشته و جعلی هستند. شاخت با این استدلال، بر وارداتی‌بودن این علم تأکید می‌کند. همچنین فقه را دانشی اجتماعی می‌داند که اداره‌کننده جامعه مسلمین بوده و هسته اصلی آن، عدالت اجتماعی است. احکام فقه، احکامی ‌اجتماعی است که بر کنشگر اعمال می‌شود. از این‌رو، هسته اصلی نظامِ اندیشگی فقه، کنشگر و کنشگرمحوری است. بنابراین، دانش فقه، ضمن آن‌که دانشی اجتماعی است، متشکل از نظریه‌های خُردنگر است؛ این دانش، ادعای جهان‌شمول‌بودن نداشته و به سبب احکام و تقنین قرآنی - که البته در موارد خاصی از قرآن اتخاذ شده و در اصل ریشه غربی دارد- اختصاص به جامعه مسلمین دارد. مجموع این نظرات، وی را - علی‌رغم تمجیدهایش از فقه - در جایگاه دیدگاهی ناهمدلانه نسبت به دانش اجتماعی مسلمانان قرار می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 6 تا 34
شرایط تأسیس نهاد مرجعیت تقلید شیعه
نویسنده:
محسن صبوریان، حمید پارسانیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
علمای دین، همواره نقش واسط را در انتقال آموزه‌های دینی به مردم ایفا می‌کرده‌اند. با این حال، شکل‌گیری نهاد واسطۀ مرجعیت تقلید، به‌عنوان یک نهاد متمرکز و دارای ساختار و سلسله مراتب، کمتر از دویست سال قدمت دارد. شکل‌گیری نهاد مرجعیت تقلید با شکل‌گیری نظریۀ اجتهاد و تقلید و تکوین و توسعۀ نظریۀ تقلید از أعلم پیوند خورده است. این نظریه، با کمک برخی عوامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، به شکل‌گیری نهاد مرجعیت تقلید در عالم تشیع منجر شد. از عواملی که به شکل‌گیری این نهاد کمک کرد، توسعۀ نظریۀ اجتهاد و تقلید از أعلم، به‌دنبال شکست نظری و سیاسی اخباریان از اصولیان - در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری - است. علاوه بر آن، تثبیت پرداخت خمس به مجتهدان و مجتهدان أعلم و تمرکز مرجعیت دینی در عتبات عالیات، شرایط لازم اقتصادی و اجتماعی را برای پدیدآمدن یک نهاد متمرکز و تا اندازه‌ای دیوان‌سالار پدید آورد. تبدیل علمای بلاد به نهاد متمرکزِ مرجعیت تقلید، نتایج شگرفی در عرصۀ سیاسی و اجتماعی به‌دنبال داشت. در این مقاله، به روند تاریخی تحولات فکری و اجتماعی فراهم‌کنندۀ شرایط شکل‌گیری نهاد مرجعیت تقلید پرداخته شد.
صفحات :
از صفحه 29 تا 50
بررسی انتقادی مدل‌های بومی سنجش دینداری و ارائه مدل پیشنهادی
نویسنده:
قاسم جوکار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بیش از چند دهه نمی‌گذرد که در دنیا، بررسی میزان و تغییرات انواع دینداری، موضوع مطالعات تجربی و میدانی قرار گرفته است و حدودا در دهه هفتاد این بحث علمی در کشور ایران به صورت جدی در محافل علمی وارد شده و بر همین اساس برای رفع کاستی‌های مدل‌های غیر بومی، مدل‌های متعددی نیز طراحی شده است. با این حال به نظر می‌رسد هنوز برخی کاستی‌هایی در این مسیر وجود دارد که لازم است در راستای اصلاح آنها اقدام شود. از این رو در این پژوهش تلاش شده است، با بررسی انتقادیِ مشهورترین مدل‌هایِ بومی، بر اساس مبانی دین اسلام و فرهنگ خاصِ جامعه ایرانی، مدلی ارائه شود که علاوه بر قابلیت توصیفِ تقریباً دقیقِ جامعه ایران از لحاظ دینداری، وضعیت آرمانی را نیز ترسیم کند. برای این منظور پس از بررسی انتقادی این مدل‌ها و با کمک‌گیری از نقاط قوت آنها، با اِلهام از قرآن به عنوان یکی از مهمترین منابع دین اسلام و بر اساس اندیشه علامه طباطبایی، برای اسلام، چهار مرتبه اسلام به معنای خاص، ایمان، تخلق و اخلاص در نظر گرفته شده که هر کدام از این مراتب دارای شرایط تحقق، نشانه، پیامد، آثار و ابعاد خاص خود است. در ادامه با بهره‌گیری از انسان شناسی صدرالمتألهین، انسان متأله تعریف و ابعاد وجودی آن در دو بخش جسم و نفس با وجوه سه‌گانه رفتار، معرفت و گرایش در سه وضعیت عادی، ملکه و سعه وجودی ترسیم شده است که نتیجه آن، انسانِ دیندارِ مسلمان، مومن، متقی یا متشرع و مخلص است و در پایان، انسان متأله را بر مراتب دینداری تطبیق داده که حاصل آن، طرح مدل سنجش دینداری مبتنی بر دین اسلام و با توجه به فرهنگ خاص ایرانی است. از آنجا که مراتبِ چهار گانه دین اسلامو به تبع آن انسان متأله، مراتبی ترتیبی و اتصالی است؛ این مدل، علاوه بر توصیف وضعیت موجود، وضعیت مطلوب را نیز ترسیم می کند.
معرفت ‌نفس و بازتاب‌های اخلاقی آن از دیدگاه صدرالمتألهین
نویسنده:
عفت السادات خیاط نوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
وجود انسان ترکیبی از نفس (وجودی غیرمادی) و بدن (وجودی مادی) است، بنابر دیدگاه ملاصدرا نفس اصیل است و حاکم بر بدن، مشخصه نفس انسان به عقل اوست، لذا هم قوام نفس به اوست و هم او عامل تمییز انسان از دیگر موجودات شده است. کارکرد عقل، شناخت و فهم است؛ انسان با داشتن عقل عملی، بدن را تدبیر و کنترل کرده تا زمینه مناسب برای ارتباط عقل نظری با عالم غیر مادی و ملکوت فراهمشود، حاصل این حرکت عقل، «حریت و آزادگی» در حیطه عقل عملی و«علم وحکمت» در حیطه عقل نظری خواهد بود و غایت این حرکت،رسیدن به خداوند با استقرار در عبودیت است.بدین طریق، معرفت نفس حرکتی است علمی – عملی که همه ارکان وجودی انسان از اندیشه و انگیزه و عمل را، تحت تأثیر قرار می دهد. انسان در نگرش دگر بارهبه جایگاه خویش، هستی و خداوند به معرفت نوینی دست می یازد، این دیدگاه یا معرفت جامع اخلاقی با توجه به وصف عدل خداوند در حیطه ذات و افعال الهی، در مرحله اول ناظر به حیطه شناختاری است که در صدد تعریفی حقیقی از خویشتن، هستی،مبدء، معاد و نحوه ارتباط آنها با محوریت انسان سالک است. در مرحله بعدی ناظر به تحولات درونی سالک در عرصه انگیزه و انگیزش هاست، گرایش به کمال مطلق و شوق به استکمال در گام های نخست، و جذبه ذات کمال مطلق در ادامه مسیر، انگیزه ای می شود تا سالک بر انگیخته شود و در انگیزشی با تمامی ظرفیت های وجودی اش حرکتی شورآفرین و مشتاق داشته باشد.حرکت انسان، ظرافت های خاص خودش را دارد و همواره آسیب هایی آن را تهدید می کند. برای تنظیم و حفاظت آن، شناخت مراحل راه ونحوه سلوک انسان به نظامی نیاز مند است،نظام تربیت اخلاقی عهده دار این مهم است تا نخست انسان خود را تربیت نماید و در سلامت از انحراف و سقوط به مقصد برسد، در مرحله دوم، انسان در مقابل موجودات و هدایت آنها بسمت کمال مسئولیت اخلاقی دارد، این شأن انسان کامل است که مراحل سلوک معرفتی را به همراه آنان در پیش گیرد و در یک حرکت جمعی جهان هستی را بسمت کمال مطلق رهسپار شوند.
هویت شیعی در عصر صادقین(ع) با تأکید بر ارتباطات میان مذهبی و میان فرهنگی
نویسنده:
غلامرضا پرهیزکار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله، در پی شناخت چیستی هویت شیعیان در عصر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و بیان چگونگی شکل‌گیری آن هستیم و دست‌یابی به این شناخت، با ارزیابی نقشی که ارتباط با دیگر مذاهب و فرهنگ‌ها در شکل‌گیری هویت داشته صورت می‌گیرد. در مقام بیان چگونگی شکل‌گیری هویت، به شرایط کلی حاکم بر جامعه و فرهنگ و ارتباطی که شیعه با دیگری‌هایش داشته و این که چگونه این عوامل بر جهت‌گیری هویت شیعیان اثر گذاشته و البته به فراخوان‌هایی که از سوی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) با توجه به شرایط مذکور صورت ‌گرفته و شیعه را به گونه‌ای خاص از «بودن» فرا‌خوانده، توجه گردیده است. این گونه پرداختن به موضوع با عنایت به نظریه و روش تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه و در پی تغییراتی که در این نظریه انجام گرفت، صورت پذیرفته است. از دو عامل ارتباطات میان مذهبی و میان فرهنگی، نقش ارتباطات میان مذهبی بر جهت‌دهی به هویت شیعیان برجسته بود و ارتباطات میان فرهنگی در آن دوره هر چند باعث برخی تغییرات می‌گشت اما از آن جا که نسبت به دیگر فرهنگ ها با معیار مذهبی، داوری انجام می‌گرفت؛ بنابراین نقش آن در ذیل نقش مذهب قابل پی‌گیری بود. برای توصیف هویت و بیان چگونگی شکل‌گیری آن، ضمن بحث از زمینه‌های ساخت هویت به پنج بعد فقهی، کلامی، نژادی- قبیلگی، سیاسی و اقتصادی هویت شیعیان پرداخته شد. از نتایج مهم بحث آن است که دال اصلی و مرکزی سازنده هویت شیعی امامت است. شیعه ضمن حفظ ارتباطات اجتماعی با دیگران، به تدریج خود را از طریق اهتمام به امام از دیگری‌های خود جدا و متمایز ساخت. امامت، ضمن آن که خود بخشی از هویت است در ساخت دیگر ابعاد هویتی شیعیان نیز نقش آفرینی می‌کند. در صورتی که امامت از شیعه گرفته شود، عمیق‌ترین نوع از بحران هویت برای شیعه رقم خواهد خورد و به استحاله و اضمحلال آن خواهد‌ انجامید. دال مرکزی امامت، خود با دال‌هایی چون، اهل بیت پیامبر(ص)، محبت، وصایت، ولایت و علم، ساخته می‌شود و در کنار آن، هویت شیعه علاوه بر امامت، با دال‌های طینت برتر، پایبندی به میثاق، علم، مومن بودن، عمل صالح، مذهب حق و اهل سعادت، تقیه و برخی نمادهای خاص فقهی و کلامی و برخی دال‌های دیگر ... ساخته می‌‌گردد.
روش‌شناسی اجتماعی حضرت علی علیه‌السلام در نهج‌البلاغه
نویسنده:
زهرا صالحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحقیق حاضر به دنبال استنباط روشی برای شناخت مسائل اجتماعی در میان معارف اجتماعی مطرح در نهج‌البلاغه می باشد . در بررسی مبادی و اصول بنیادین نهج البلاغه چنین استنباط می شود که ، اداره جهان به صورت تک قطبی با محوریت و اصالت خداوند سبحان است . این عالم یک کلیت یکپارچه است و بین جماد و گیاه و حیوان و انسان یک رابطه ارگانیک وجود دارد .و در واقعیک نگاه سلسله مراتبی به عالم وجود دارد یعنی عرصه های شناختی ، ارزشی ، اخلاقی ، احساسی و رفتاری از یکدیگرجدانیستند. در نهج البلاغه پدیده‌های جهان حائز سیر عمودی و ارتباط با مبدأ و معاد هستند. در واقع سخن از مبداء فاعلى و مبداء غایى سیر و تحول موجودات است. انسان در اندیشه نهج البلاغه موجودی استدو بعدی دارای هویت واحد و ثابت . بعد غیر مادیوجود انسان حکایت از شدت اتصال و ارتباط انسان با خداوند سبحان دارد. و این شرافت انسان را به مقامى مى‌رساندکه مسجود فرشتگان و خلیفه خدای سبحان می شود.از آنجایی کههستی شناسی در هر اندیشه ایی بر معرفت شناسی آن انعکاس دارد بر مبنای هستی شناسی توحیدی ، معرفت شناسی پدید می آیدکه ملهم از الهیات توحیدی می باشد . در نتیجه ابزار و شیوه معرفتی در نهج البلاغه نیز متأثر از این رویکرد است. نهج البلاغه از منابع معرفتی تغذیه می کند که در طول یکدیگر قرار دارند و به گونه ای در تعامل با یکدیگر واقع می شوند که ره آوردهای علمی آنها هرگز در تقابل با یکدیگر قرار نمی گیرند. در اندیشه حضرت علی ? نه تنها به یکی از شیوه های معرفتی اصالت داده نمی شود بلکه به نوعی ، هماهنگی و پیوندبین معرفت حسی و معرفت عقلی و معرفت شهودی و وحیانی برقرار است. از این منابع هماهنگ می توان برای فهم بهتر روابط و ساختارهای اجتماعی استفاده نمود.در ثانیاین هماهنگی و پیوند فرصت ظهور و بروز رویکردهای متنوع معرفتی رادر این اندیشه اجتماعی فراهم می‌کند. این اندیشه علاوه بر رویکرد توصیفی قابلیت رویکرد تبیینی را نیز دارد و نه تنها به سطح خرد می پردازد بلکه سطح‌کلان را هم لحاظ می کند.همچنین ظرفیت بروز رویکردهای دیگر از جمله رویکردهای کارکردی وتضاد ،‌ رویکرد انتقادی را هم دارد .
بررسی انتقادی روش‌شناختی مکتب فرانکفورت از منظر رئالیسم صدرایی
نویسنده:
فاطمه عبداله ابادی کهن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مارکوزه، آدورنو و هورکهایمر سه تن از مهمترین متفکران نسل اول مکتب فرانکفورت هستند که پایه های نظریه انتقادی را بنا نهاده اند. مکتب فرانکفورت متاثر از مارکس به نقد سرمایه داری پرداخته و دامنه نقد آن را در حوزه های فرهنگی گسترش داده است. نظریه انتقادی رسالت خود را آگاهی دادن به انسان ها جهت رهایی از سلطه خرد ابزاری و آگاهی های کاذب می داند. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی به استخراج مبانی این نظریه در چهارچوب روش - شناسی بنیادین پرداخته و سپس این مبانی را از منظر رئالیسم صدرایی مورد نقد قرار میدهیم. مبانی هستی شناسی نظریه انتقادی ماتریالیستی است، در حیطه معرفت شناسی، وجود واقعیت بیرونی را پذیرفته اند، ولی فهم آن را برساخته تاریخ و متاثر از ایده ها می دانند. آنچه معرفت شناسی این نسل از مکتب فرانکفورت را از دیگر نسل های آن جدا ساخته است، معرفت شناسی مبتنی بر نفی و نقد مداوم آن ها است. همچنین اگرچه نظریه پردازان انتقادی به سختی در برابر نسبی اندیشی مقاومت می کنند، راه یافتن ایده در عمیق ترین لایه های معرفتی این نظریه پردازان، آن ها را به نسبیتی مستتر مبتلا کرده است. در حیطه انسان شناسی، متفکرین انتقادی در انسان توانایی آگاهی از فردیت را می بینند و او را مستقل و دارای اختیار توصیف می کنند و با آمیختن نظریات فروید با مبانی مارکسیستی خود، ریشه های پذیرفتن سلطه را در شخصیت انسان جستجو کرده و سرکوب و تصعید غرایز او را از اولین مراحل درونی شدن سلطه در تاریخ انسان می دانند. نقد سرکوب غرایز انسانی به عنوان اولین شیوه های سلطه، از سویی و نقد خرد ابزاری از سوی دیگر، ایشان را بین دو ساحت از جامعه متحیر می گذارد جامعه متمدنی تحت سلطه خرد ابزاری یا حیات متوحشی بدور از سرکوب غرایز انسانی.
  • تعداد رکورد ها : 178