جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
نقد و بررسی دیدگاه هایدگر پیرامون معنای زندگی و مقایسه آن با دیدگاه دینی
نویسنده:
سید جابر موسوی راد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بحث از معنای زندگی یکی از دغدغه‌های اساسی بشر امروز است. هایدگر اگرچه که به‌طور مستقیم به این بحث نپرداخته، اما از میان آراء و نظریاتش می‌توان به دیدگاه وی در این رابطه پی برد. وی بشر امروز را بی‌خانمان و دچار نیهیلیسم وجودی می‌داند. وی راه‌حل خود را ابتدا بازگشت به وجود و زندگی اصیل خودمختار می‌داند و در دوره دوم عمر خود برای معنابخشیدن به زندگی، بحث احترام به طبیعت و پرهیز از غلبه تکنولوژی ابزاری بر زندگی انسان را مطرح می‌کند. ضعف اساسی دیدگاه وی غفلت از غایت زندگی انسان است؛ غایتی که می‌تواند به زندگی انسان معنا ببخشد؛ اما دین با ترسیم غایت و سعادتی جاودان برای انسان، وی را به‌سوی زندگی رهنمون می‌سازد که می‌تواند به اوج معناداری برسد.روش این پژوهش توصیفی – تحلیلی است.
صفحات :
از صفحه 173 تا 190
دیتریش بونهوفر بازتفسیر مسیحی از هایدگر [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Nik Byle
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Lexington Books,
بررسی دیدگاه هایدگر درباره نیهیلیسم
نویسنده:
حجت اله سلطانی فر ، رضا گندمی نصرآبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با گفتار نیچه «نیهیلیسم» به مسئله‌ای برای اندیشه‌ورزی‌های فلسفی بدل گردید. او که «نیهیلیسم» را «بی‌معنایی همه‌چیز» می‌خواند، با نقد تاریخ متافیزیک غرب، افلاطون‌گرایی و اخلاق مسیحی را مهمترین عوامل ظهور آن می‌دانست. در نهایت هم با خلق «ابرانسان» و بر بستر همان «متافیزیک انسان‌گرایانه» به‌دنبال عبور از نیهیلیسم بود؛ اما هایدگر «نیهیلیسم» را نه در مرتبه ارزش‌ها، بلکه از حیثی وجودشناسانه بررسی می‌کرد. او با نقد کلیت اندیشه متافیزیکی غرب، «متافیزیک» را حاکی از نوعی نسبت با هستی می‌دانست که در آن، خودِ هستی در پس پرده‌ای از حجاب‌ها به مغاک فراموشی و غفلت فرو می‌غلتد. او در تبیینی هستی‌شناسانه، «نیهیلیسم» را معادل همین «غفلت و فراموشی وجود» دانسته و بر همین اساس، «تاریخ اندیشه غرب» را «تاریخ بسط نیهیلیسم» معرفی می‌کند. از این‌منظر، با کمال متافیزیک، ظهورات متکامل‌تری از نیهیلیسم هم تحقق می‌یابد. تا آنجا که امروز، در «گشتل تکنولوژی» که شکل نهایی متافیزیک است، «نیهیلیسم تکنولوژیک»، با نفی کامل هستی، جهان و انسان را در قالبی نیهیلیستی و صرفا در هیات منبع و موجودی، تعین بخشیده است. از نظر هایدگر در مواجهه با این وضعیت ما دو راه بیشتر نداریم، یا تن‌دادن به نابودی کامل و یا یافتن راهی جهت فراروی از آن.
صفحات :
از صفحه 227 تا 245
معیار سنجش فیلم بر مبنای نظر مارتین هایدگر در رسالۀ سرچشمۀ اثر هنری
نویسنده:
مهدی همایونی ، اصغر فهیمی فر ، حمید رضا محبوبی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مطابق نظر هایدگر، اثر هنری، آشکارکنندۀ حقیقت است. اما این آشکارگی نه در هر اثر هنری، بل در اثر هنری بزرگ! امکان­‌پذیر است. اما کدام اثر است که امکانِ پذیرفتن عنوان اثر هنری بزرگ را دارد؟ هایدگر خود در رسالۀ سرچشمۀ اثر هنری به برخی از این آثار اشاره کرده است. اما چگونه می­توان معیاری را از رسالۀ سرچشمۀ اثر هنری استخراج نمود و بر مبنای آن، دانست که آیا یک اثر، توان نزدیک شدن به آنچه هایدگر از اثر هنری مراد کرده است را دارد یا نه؟ آیا می­توان معیار را در مورد واسطۀ هنری همچون سینما به کار بست؟ در این تحقیق تلاش گردید معیاری مهیا شود برای سنجش فیلم؛ شروط این معیار عبارتند از عدم بازنمایی، عدم انتزاع از هرروزگی و عدم تعلّق. در ادامه، به جهت آشکار شدن زوایای معیار، فیلم «باد ما را خواهد برد» ساختۀ عباس کیارستمی به بحث گذاشته شد و شرایط معیار در مورد آن فیلم مورد سنجش قرار گرفت: این فیلم شرایط معیار را از سر می‌­گذراند. بر این اساس می‌­توان گفت که بر اساس اندیشۀ­ هایدگر می­توان معیاری در مورد واسطه­ هنری همچون سینما، بدست آورد. این تحقیق، توصیفی تحلیلی بوده و به شیوۀ مطالعۀ کتابخانه‌­ای انجام گرفته است.
صفحات :
از صفحه 418 تا 438
خودینه بودن به مثابۀ ائودایمونیا: بررسی نسبتِ خود-تعینی، خود-دگرگونی و اضطراب در هستی و زمان هیدگر
نویسنده:
حسین کلباسی اشتری ، مهرداد احمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هیدگر با فهم وجود انسان به مثابۀ دازاین، یعنی موجودی که طرح وجود خود را افکنده و خود را زمان­مندانه بار می‌­آورد، موفق می­‌شود تا ازخود- تعینیِ نابازنمودی سخن بگوید. منظور از خود-تعینیِ بازنمودی مجموعه‌­ای از قواعد و ضوابط است که به مثابۀ یک اپیستمه، هنجاریت و مأنوسیت ویژه­ای را پیشاپیش برای تعینِ فاعل انسانی تحمیل می‌­کنند. از نظر هیدگر دازاین موجودی است که با ساحتِ خودیتِ خنثای خود نسبتی ذاتی دارد و چون این ساحتِ خودیت بالذات آینده‌سو است برای همین دازاین موجودی است که با رخ­دادن از آینده، به طور ساختاری نه تنها خود-تعین است بلکه این خود- تعینی، خود- دگرگون کننده بوده و دربرابر تصاویر ثابت یا تحمیل­‌های بیرونی برای یک شکل زندگی عمومی مقاومت می­کند؛ اما به نظر چنین می­‌رسد که این تنها هدف یا غایت هیدگر بوده و پروژة او در هستی و زمان به قسمی از استعلاگرایی دچار می­شود. نتیجه این ابتلا تا میزان زیادی فهمی از اخلاق به مثابۀ اخلاق در-جهان-بودن یا همان خود-تعینی را قرین فهمِ خودتعینیِ صوری کانتی می­‌کند.
صفحات :
از صفحه 328 تا 344
نسبت میان نظر و عمل در فلسفۀ افلاطون از منظر هیدگر و گادامر
نویسنده:
کاظم هانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هرچند ارسطو نخستین فیلسوفی است که حکمت نظری و حکمت عملی را از یکدیگر تفکیک می‌کند، اما قبل از او افلاطون نیز به جدایی یا عدم جدایی نظر و عمل توجه کرده است. در نظر افلاطون «فضیلت معرفت است»؛ یعنی خودشناسی عین فضیلت و آرتۀ آدمی است. بنابراین می‌توان گفت نظر و عمل در فلسفۀ افلاطون از یکدیگر جدا نیستند. در عین‌حال افلاطون معتقد است اگر بخواهیم به اراده و قصد فضیلت‌مند شویم باید به فلسفه متوسل شویم؛ یعنی فلسفه به منزلۀ فعل و عمل برای تأمین نظر و غرض معین لحاظ می‌شود. لذا می‌توان گفت افلاطون جدایی نظر از عمل را طرح کرده است. اکنون با توجه به این مقدمه مسئلۀ مهمی پیش می‌آید: آیا در فلسفۀ افلاطون نظر و عمل از یکدیگر جدا هستند؟ این نوشتار درصدد است از منظر مارتین هیدگر و هانس گئورک گادامر پرسش فوق را بررسی کند. در حالی که هیدگر معتقد است افلاطون با طرح جدایی نظر از عمل و همچنین تقدم نظر بر عمل زمینۀ شکل‌گیری مابعدالطبیعه و در نتیجه زمینۀ فراموشی وجود را فراهم کرده است، گادامر معتقد است در فلسفۀ افلاطون نظر و عمل از یکدیگر جدا نیستند. در نظر گادامر بسیاری از آموزه‌های افلاطون از قبیل آموزۀ ایده‌ها، دولت آرمانی و ... از دل ملاحظات عملی او نشأت گرفته‌اند.
صفحات :
از صفحه 399 تا 417
درسگفتار هایدگر و فلسفه یونانی
مدرس:
مجید کمالی
نوع منبع :
درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
پراکسیس و بازتاب خودِ نابازنمودی در هستی‌شناسی بنیادین هیدگر
نویسنده:
مهرداد احمدی ، محمدرضا اسدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارسطو عمل را وقتی به راستی عمل می‌دانست که برای خود عمل و نه غایتی مترتب بر آن انجام بگیرد. از این‌رو او میان عمل (پراکسیس) و تولید از این نظر که یکی خود، غایت خویش است و دیگری نه و با نظر محض هم از این جهت که عمل خودآیین نیست، فرقی قائل می‌شود. هیدگر معتقد است که گرچه تمایز ایجاد شده از سوی ارسطو مفید است ولی کافی نیست؛ چون ممکن است بواسطه عدم تعینِ جایگاه خود در برابر موجودات و مشخصاً در میدان عمل، پدیدار این خود همراه با میدان انضمامی عمل، از رهگذرِ مفاهیمی چون خودآگاهیِ بازنمودی، به ذیل نظر فروغلتد و این وضعیتی است که از دیدگاه هیدگر می‌تواند پدیدار اصیل عمل و میدان آن را بپوشاند. ما در این مقاله کوشیده‌ایم نشان دهیم که چگونه می‌توان با تبیین پدیدار نابازنمودیِ خود و از رهگذر طرحِ مفهومِ بازتاب، مانع از درکِ پیشینیِ عمل و میدان‌های آن، از رهگذر بازنمایی‌هایِ صوری-منطقی شده و به جای آن فهمی پدیدارشناسانه از پراکسیس را به دست داد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 20
Rewriting Heidegger
عنوان :
نویسنده:
Thomas Sheehan
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 36 تا 59
مفهوم‌شناسیِ «نظام»؛ تفسیر هایدگر از دیدگاه شلینگ
نویسنده:
الهام کریمی دورکی ، محمد مشکات
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نوشتار حاضر تفکر هایدگر دربارۀ مفهوم «نظام» در رسالۀ شلینگ با عنوان پژوهش‌های فلسفی در باب ذاتِ آزادی انسان (1809) را در نظر می‌آورد. رجوع متأملانۀ هایدگر به رسالۀ شلینگ، در قالب دو درسگفتار و تفسیر چندین‌بارۀ او در سال‌های 1936 و 1941، پژوهش در اصل شکل‌گیریِ نظام و پرسش از امکان نظامِ آزادی به‌مثابۀ پرسش در باب ذات هستی است. در تفسیر او، ضرورت استقرارِ آزادی در نظام، در چارچوب این اصل اساسیِ اندیشۀ ایدئالیسم مطرح می‌شود که لازمۀ برپاییِ یک نظام، جستجوی اصلِ شکل‌دهندۀ هستی و پژوهش در چگونگی امکانِ وجود یک اتصال در بنیاد هستی است. به این ترتیب، هدف این مقاله ایضاح و پرتوافکنی بر تفسیر هستی‌شناسانۀ هایدگر است. پرسش‌های راهنمای مقالۀ حاضر این است که چرا نظام در ایدئالیسم آلمانی به محور اصلیِ مجادله و ضروری‌ترین مطالبه بدل می‌شود؟ و مطابق تفسیر هایدگر، شلینگ تا‌ چه‌اندازه در بنیان‌گذاریِ نظام سازگار با آزادی موفق بوده است؟
صفحات :
از صفحه 656 تا 671