جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > حکمت اسلامی > 1399- دوره 7- شماره 3
  • تعداد رکورد ها : 8
نویسنده:
مسعود آذربایجانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
موضوع مقاله تبیین هیجان از دیدگاه روانشناسی و فلسفه اسلامی و روش ما، تحلیل محتوای کیفی، روش عقلی و روش انتقادی است. معنای لغوی هیجان در زبان فارسی، معادل جوش و خروش است که بر احساسات نسبتاً شدید دلالت دارد و معنای منفی دارد؛ زیرا از قوای غضب و شهوت ناشی می‌شود و در مقابل خردمندی است. اما در اصطلاح روان‌شناسی هیجان بار معنایی منفی ندارد. ولی می‌تواند کاربرد منفی یا مثبت داشته باشد. بر اساس یافته‌های این پژوهش، «هیجان‌ها »دارای ویژگی‌هایی هستند که عبارتند از: ناظر بودن آنها به بعد عاطفی انسان، متفاوت بودن آنها با انگیزش، داشتن نمود در ابعاد جسمانی، رفتاری و شناختی و انواع مثبت یا منفی و اولیه و ثانویه که ارزیابی شناختی تأثیر زیادی در آنها دارد. در تبیین هیجان‌ها نظریه‌های فلسفیِ «برساخت‌گرایی اجتماعی»، «پدیده‌های زیست‌شناختی»، «اموری به مثابه شناخت‌ها»، «ارزیابی‌های بدن‌مند» و «انواع طبیعی» وجود دارد که با نقد و بررسی این نظریه‌ها، دریافتیم که نگاه انحصاری در هر یک از این دیدگاه‌ها قابل پذیرش نیست. در فلسفه اسلامی ـ با توجه به دیدگاه‌های فارابی، ابن‌سینا، مسکویه و علامه طباطبایی ـ در مورد هیجان می‌توان گفت: هیجان‌ها در قوه نزوعیه که یکی از قوای نفس حیوانی است به‌وجود می‌آیند و در کیف نفسانی، از قسم حال در خُلق‌ها هستند و در ضمن دو قوه شهوت و غضب نمودار می‌شوند. هیجان‌هایی از قبیل تعجب، خجالت، بیم و امید، از اختصاصات انسان است.
صفحات :
از صفحه 9 تا 50
نویسنده:
محمد سربخشی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در فلسفه معاصر اسلامی معقولات به سه دسته «معقولات اولی یا مفاهیم ماهوی، ثانیه فلسفی یا مفاهیم فلسفی و ثانیه منطقی یا مفاهیم منطقی» تقسیم می‌شوند. دراین‌بیان معقول وصف مفاهیم ذهنی است. با توجه به منابع مرجع فلسفی، معلوم می‌شود در گذشته معقولْ گاهی وصف خود حقایق بوده، نه مفاهیم آنها و تنها به دو قسم اول و ثانی تقسیم می‌شده است. ابتلاء پیروان فلسفه اشراق به دیدگاه اصالت ماهیت و برخی شبهات دیگر باعث شد وجود و صفات آن ملحق به معقولات ثانی شده و اموری ذهنی قلمداد گردند. فیلسوفان بعدی با اصلاح این اشتباه، معقول ثانی را به دو قسم منطقی و فلسفی تقسیم کردند و امور وجودی را معقول ثانی فلسفی نامیدند و ملاک‌هایی برای تمییز سه دسته معقول ارائه دادند. در مقاله حاضر، با بررسی فرآیند تاریخی این تحولات به این نتیجه رسیده‌ایم که موصوف قرار دادن مفاهیم و تقسیم معقولات به سه دسته و الحاق حقایق فلسفی به «معقولات ثانی» مرجوح و در بخشی نادرست است و باید همانند برخی منابع گذشته، خود حقایق را معقول بنامیم و آنگاه آنها را به دو دسته معقول اول و ثانی تقسیم کنیم. در این تقسیم حقایق فلسفی جزء معقولات اولی بوده و خود آنها به سه قسم «ماهوی، فلسفی و اعتباری» تقسیم خواهند شد.
صفحات :
از صفحه 51 تا 72
نویسنده:
احمد شه گلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
بر اساس دیدگاه حکمت متعالیه، انسان دارای بدن مثالی است. این بدن از یک طرف برخی از خصوصیات بدن مادی مانند شکل و اندازه را دارد و از طرف دیگر فاقد خصوصیاتی مانند قوه و استعداد است؛ ازاین‌جهت بدن برزخی نامیده می‌شود. در آموزه‌های دینی به وجود «بدن برزخی» اشاره شده است. در دیدگاه رایج، بدن مثالی در فلسفه همان بدن برزخی در دین است. این تطبیق اگرچه فی‌الجمله صحیح است و این دو دارای خصوصیات مشترکی هستند، اما تفاوت‌هایی نیز با یکدیگر دارند. یکی از این تفاوت‌ها، تفاوت در قوه و استعداد است. بر اساس مبانی فلسفی رایج، بدن مثالی مانند موجودات مجرد فاقد قوه، استعداد و لوازم مربوط به آنهاست. اما در آموزه‌های دینی، شواهدی بر وجود برخی خصوصیات در عالم برزخ (به‌عنوان موطن بدن برزخی) یافت می شود که این خصوصیات مستلزم وجود قوه، استعداد و لوازم آنها در بدن برزخی است. در این مقاله ضمن بررسی این موضوع، شواهد دینی و امکان وجود قوه و استعداد در عالم برزخ و بدن برزخی بیان می‌شود.
صفحات :
از صفحه 163 تا 184
نویسنده:
ابراهیم دادجو
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در «واقع‌گرایی شبکه‌ای» عالم هستی لایه لایه است. عوالم ماده، ذهن، مثال، عقل و الوهی با یکدیگر در تطابق‌ هستند. موجودات عالم ماده دارای وجودهای برتری در این عوالم‌اند. شناخت آنها همواره «پنجره‌ای» است. شناخت ذهن از چیزهایی که دارای ماهیت‌اند «واقع‌نما»، اما از چیزهایی که فاقد ماهیت‌اند «غیر واقع‌نما، وهمی، مجازی و شبح» است. ادراکات حسی، حضوری، حصولی بدیهی و حصولی نظری‌ای که مستقیماً به بدیهیات منتهی می‌شوند، ادراکاتی حقیقی‌اند. امّا ادراکات حصولی نظری‌ای که مستقیماً به بدیهیات منتهی نمی‌شوند، ادراکاتی مجازی و وهمی بوده و «شبحی» از واقعیت را نشان می‌دهند. دانش‌های مدوّن نیز براین‌اساس که علم حصولی نظری‌ای هستند که مستقیماً به بدیهیات منتهی نمی‌شوند و به زبان وابسته‌اند و همچنین از جمله شناخت‌های مفهومی و اعتباری به حساب می‌آیند، شبحی از واقعیت را نشان می‌دهند و به‌طورکلی واقع‌نما هستند؛ یعنی «شبیه به واقع» بوده و «نزدیک‌تر به واقع»اند. بنیاد خطاهای «واقع‌گرایی شبکه‌ای» در خلط بین شناخت عوالم و شناخت لایه‌های مختلف واقعیت‌های عالم ماده، در باور غلط به علم‌آور نبودن استقراء و تجربه و غفلت از استقراء مبتنی بر خواص ذاتی شیء، در باور به واقع‌نما بودن موجودات دارای ماهیت و واقع‌نما نبودن موجودات فاقد ماهیت و در وهمی و مجازی دانستن ادراکات وابسته به زبان و اعتبارات زبانی و مفهومی است.
صفحات :
از صفحه 73 تا 92
نویسنده:
مهدی شجریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اندیشمندان حوزه عدالت‌پژوهی تعاریف متکثر و چه‌بسا غیر قابل ‌جمعی از عدالت ارائه داده‌اند. دراین‌میان چگونه می‌توان به حقیقت مفهومی عدالت از میان این تعاریف گسترده دست‌یافت؟ پاره‌ای از این تعاریف «صوری» هستند و بدون ارائه معیارِ تحقق عدالت، قالب شکل‌گیری آن در عرصه‌های مختلف را ترسیم می‌کنند. متقابلاً تعاریف «محتوایی» بر ارائه معیار یا معیارهایی معین برای تحقق عدالت تأکید دارند. نگارنده این تحقیق از طرفی بر این باور است که اولاً تعاریف صوری در تبیین مبادی تصوری حوزه عدالت‌پژوهی بر تعاریف محتوایی تقدم دارند و تعاریف محتوایی در حد «مسائل» عدالت‌پژوهی قرار دارند، نه در مرز «مبادی تصوری» آن. ثانیاً در میان تعاریف صوری مختلف، تعریف عدالت به «اعطای حق به صاحب حق» کامل‌ترین تعریف است و می‌توان با استفاده از نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و افزودن دو قید «اعتباری و حکیمانه» به این تعریف، به حقیقت مفهومی عدالت نزدیک‌تر شد. عدالت‌پژوه بر پایه این تعریف، به دنبال حقوق و امتیازاتی است که نظام تکوین به افراد اختصاص نداده است و لازم است با اعتبار آن‌ها ـ که ریشه در واقعیت‌های عینی خارجی دارند ـ حیات اجتماعی مطلوب را ایجاد کرد. این حقوق صدق و کذب نخواهند داشت. بلکه اگر اعتبار آنها ریشه در واقعیات عینی داشت، حکیمانه و در غیر این صورت لغو خواهند بود. بر پایه این تعریف، اهمیت مباحث فلسفی برای دست‌یابی به حقوق اعتباری حکیمانه نیز نمایان گردیده، سر اختلاف عدالت‌پژوهان در تبیین معیارهای عدالت نیز روشن می‌شود.
صفحات :
از صفحه 93 تا 116
نویسنده:
حسین مظفری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسأله مورد بحث در این پژوهش، پاسخ به این پرسش است که آیا الفاظ متداولی همچون آب، آسمان، زمین، دست، آمدن و ... که در متون دینی برای برخی از حقایق غیر مادّی و غیر محسوس به‌کار رفته‌اند، در اصل تنها برای برخی از امور محسوس و مادی وضع شده‌اند؛ به گونه‌ای که استعمالشان برای امور غیر محسوس، مجازی باشد و یا موضوع له آنها به ‌گونه‌ای است که مصادیق غیر مادّی این امور را نیز در بر می‌گیرد؟ این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی، ابتدا با ارائه نمونه‌هایی از کلمات اهل معرفت اثبات کرده است که دست‌کم پاره‌ای از آنان از ایده وضع الفاظ برای روح معانی دفاع می‌کنند. همچنین استعمال این الفاظ برای مصادیق مجرّد و غیر مادّی را استعمالی حقیقی و غیر مجازی می‌شمارند. این نوشتار در ادامه ضمن تأیید اصل این نظریه، تحلیلی اصولی و زبان‌شناختی را درباره آن ارائه نموده است.
صفحات :
از صفحه 185 تا 205
نویسنده:
محمد مصطفائی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خداوند خود را در قرآن با نام «صمد» خوانده است. از طرف دیگر، ممکنات نیز با صفت کثرتشان مشهود حس و عقل ما هستند. ربط وجود صمدی خداوند ـ که جایی برای غیر باقی نمی‌گذارد ـ و وجود ممکنات متکثر، یکی از مسائل اهل اندیشه الهی بوده است. نظرات مختلفی مانند وحدت شخصی وجود، تشکیک در وجود و تباین وجود خدا و ممکنات در این باب ارائه شده است. یکی از نظرات، نظریه وحدت شخصی وجود است که عرفا به آن معتقدند و ملاصدرا با اثبات عقلی آن، مدعی تکمیل فلسفه و تتمیم حکمت می‌باشد. بیان ملاصدرا مسائلی را به ذهن متبادر می‌سازد که سازگاری یا عدم سازگاری وحدت شخصی با مبانی حکمت متعالیه، یکسانی وحدت تشکیکی وجود با وحدت شخصی ملاصدرا یا مدعای عرفا و میزان وثاقت ادله عقلی وحدت شخصی وجود از جمله آنهاست. با بررسی این مسائل در حکمت متعالیه، راهی جز اذعان به وحدت شخصی وجود با همان تبیین عرفا نزد ملاصدرا باقی نمی‌ماند.
صفحات :
از صفحه 117 تا 140
نویسنده:
سیده انسیه موسوی امیری ، سید احمد فاضلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در میان اوصاف الهی، علم خداوند جزء مسائل مشکلی است که فیلسوفان به آن پرداخته‌اند. شیخ اشراق بنا بر سیستم خاص فلسفی خود، در این باب آرائی دارد. وی بر اساس نظام اشراقی نوری خود به تحلیل علم واجب تعالی پرداخته و حضوری بودن آن را توضیح می‌دهد. تحلیل وی از علم خداوند، در دو موضع قابل بررسی‌ست؛ یکی علم خداوند به ذات خود، و دیگری علم او به اشیاء. از نظر شیخ اشراق، خداوند در مقام فعل به نحو اضافه اشراقی، به اشیاء علم حضوری دارد. این ایده از نوآوری‌های فلسفه اوست. او این علم را تفصیلی می‌داند. ولی علم ذاتی (در مرتبه ذات) خدا به اشیاء به نحو تفصیلی را ادعا نکرده و حتی ـ به گمان ملاصدرا ـ آن را نفی کرده است. ملاصدرا و تابعان او، از جمله علامه طباطبایی در حکمت متعالیه در سه ساحت به علم الهی پرداخته‌اند؛ علم خداوند به ذات خود، علم خداوند به مخلوقات خود در مقام ذات و علم خداوند به مخلوقاتش در مقام فعل. از نظر علامه طباطبایی، علم خدا در هر سه ساحت حضوری است و اشتراک شیخ اشراق و صاحبان حکمت متعالیه در ساحت اول و سوم است و افتراق آنها در عدم توجه شیخ اشراق به علم ذاتی خدا به مخلوقات در مقام ذات می‌باشد. در حکمت متعالیه، علم ذات به اشیاء در مرتبه ذات خدا علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است و قدر مسلم، شیخ اشراق به چنین علمی نپرداخته است. در این مقاله علم الهی از دیدگاه شیخ اشراق مورد بررسی قرار می‌گیرد و با آرای حکمت متعالیه، طبق تقریر علامه طباطبایی به روش عقلی مقایسه می‌گردد.
صفحات :
از صفحه 141 تا 161
  • تعداد رکورد ها : 8