جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > تاریخ فلسفه > 1390- دوره 1- شماره 4
  • تعداد رکورد ها : 8
نویسنده:
رضا اکبریان,حسین زمانی ها
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پرسش از امکان وجودشناسی پرسش از امکان وصول به سرشت وجودی موجودات است. این پرسش بدین شکل قابل بیان است که آیا انسان میتواند به رویکردی از اشیاء دست یابد که وجود اشیاء، خود را برای وی متکشف میسازد؟ این پرسش در نتیجه تفسیر سوبژکتیویستی از رابطه انسان با موجودات و عالم در فلسفه غرب به پرسشی چالش برانگیز تبدیل شد، تا جایی که کانت معرفت به وجود اشیاء را غیر ممکن دانسته و معرفت انسان را صرفاً معرفتی پدیداری میداند. هایدگر در فلسفه خود این پرسش را بنحو جدی مطرح کرده و هرگونه پاسخ آن را منوط به فهم رابطة انسان با عالم و با حقیقت وجود بعنوان بنیان ظهور موجودات قلمداد میکند. وی چنین پژوهشی را وجودشناسی بنیادین مینامد. اصطلاح وجودشناسی بنیادین را اولین بار هایدگر در کتاب وجود زمان، بعنوان پژوهشی جهت پرسش از امکان هرگونه وجودشناسی مطرح کرد. پرسش اساسی وجودشناسی بنیادین این است که آیا اصولاً وجودشناسی صرفنظر از معانی مختلف آن امکانپذیر است؟ وی برای یافتن پاسخ این سؤال به تحلیل ساختار وجودی انسان و رابطة وی با عالم و موجودات پرداخت.با نظر به مبانی فلسفی ملاصدرا نیز میتوان به رویکرد جدیدی در جهت پاسخ به این سؤال دست یافت که آیا اصولاً وجودشناسی ممکن است؟ بعبارت دیگر آیا انسان میتواند به فهمی از سرشت وجودی موجودات و بالاتر از آن به حقیقت وجود بعنوان بنیان موجودات دست یابد؟ از نظر ملاصدرا نیز معرفت بشری مبنا و بنیانی وجودی دارد؛ بنیانی که بایستی ریشه آن را نه در خود انسان بلکه در رابطة وجودی وی بعنوان موجود مقید با وجود نامحدود جستجو کرد. یعنی همانگونه که وجود نامحدود باطن و بنیان موجودات مقید و محدود است، معرفت انسان نسبت به نامحدود و مطلق براساس و بنیان هر معرفتی نسبت به موجودات مقید است. وی بر این عقیده است که تمامی انسانها دارای نوعی فهم پیشین نسبت به وجود حق تعالی بعنوان باطن و بنیان همة موجودات میباشند، اما این فهم نه از سنخ فهم مفهومی و نظری بلکه نوعی فهم فطری و تکوینی است. این فهم اساس هرگونه معرفت ما نسبت به موجودات مقید و در حقیقت بنیان استعلای آدمی است. اما اکثر انسانها از چنین فهم فطریی غافلند و از اینرو وی چنین فهمی را «فهم بسیط» مینامد. بنابرین ریشه هرگونه وجودشناسی و هرگونه معرفت ما نسبت به سرشت وجودی موجودات در این فهم پیشین نسبت به وجود نامحدود نهفته است؛ فهمی که تبیین و تفسیر آن در فلسفه ملاصدرا تنها در پرتو تفسیر وی از رابطه علت و معلول امکانپذیر است.
نویسنده:
پرویز ضیاء شهابی,پریش کوششی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در فلسفه کانت داده های حسی هنگام ورود به فاهمه اندکی از کثرت فاصله گرفته اند اما هنوز آمادگی کامل برای اطلاق و اعمال صورتهای پیشین فاهمه را ندارند. از آنجا که صورتهای پیشین فاهمه عملی شبیه به مفهوم سازی دارند، در واقع، به یک واسطه نیاز است که این داده های حسی را برای اعمال صورتهای پیشین فاهمه مهیا کند. کانت معتقد است این واسطه چیزی نیست جز قوة خیال؛ عمل حاصل از این قوه همان است که اصطلاحاً کانت آن را «شماتیزم» (شاکله سازی) میخواند. در حقیقت قوة خیال میکوشد بین دو قوة حس و فاهمه که سنخیت و تجانسی با هم ندارند پیوند و اتصال برقرار کند. بنظر هایدگر در فلسفه کانت همکاری میان حس و فاهمه، یا بعبارت دیگر زمان و مقولات، نسبت به اجزاء آن پسینی نیست بلکه بنحو تام پیشینی است. اصلیترین سؤال هستیشناسی از نظر هایدگر این است که چرا اشیاء بجای اینکه نباشند، موجود شده اند؟ شاکله سازی بنحو اصیلی نزد انسان صورت میگیرد و متعلق به ابژه خارجی نیست و این یعنی آنکه هر نوع شناخت از موجودات، مستلزم نوعی پیش شناخت است. از دید هایدگر تخیل، قوة اصلی شناخت است و حس و فاهمه نیز ریشه در تخیل دارند. همچنین تخیل با زمان نیز ارتباط دارد و به این دلیل ریشه و منشأ مابعدالطبیعه است؛ یعنی هم منشأ عقل نظری به تخیل بازمیگردد و هم ریشة عقل عملی. در نتیجه، میتوان گفت تلاش هایدگر بطور کلی ارتقای مباحث معرفت شناسی کانت به درجة هستیشناسی است. از نظر هایدگر ایدة استعلایی به جایگاهی اشاره دارد که شرایط پیشین امکان شناخت را مشخص میکند. هایدگر معتقد است که مفاهیم نمودهای محض هستیشناختی هستند نه صرفاً پدیدارهای ذهنی.
نویسنده:
فضل الله خالقیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشتار کوشش شده است به این سؤال اساسی که چرا و چگونه مسائلی (بطور خاص، جسم و احکام و حالات آن و نیز مسئله جوهر و عرض) که بنظر میرسد ماهیت فلسفی خالص دارند، در مباحث کلامی که بطور ویژه شکل و ماهیت دینی دارند راه پیدا کرده و جزئی از مسائل آن را تشکیل دهند. پاسخگویی به این مسئله مستلزم کاوشگری در اندیشه های فیلسوفان و متکلمان در بستر تاریخی است که حاصل آن در این مقاله انعکاس یافته است. تأکید بر تبادل و تأثیر متقابل فلسفه و کلام و نحوة تسّری این اندیشه ها در حوزه های یکدیگر از جمله نتایجی است که در قالب این مقاله بازنمون شده است. در این نوشتار روشن شده است که ضرورت اثبات صانع عالم متکلمان را به بحث از جسم و حالات و احکام آن کشانده و از همین رهگذر زمینة مباحث فلسفی در کلام گسترده تر گشته و راه برای فیلسوف ـ متکلمانی همچون خواجه نصیرالدین طوسی در جهت فلسفی ساختن ساختار کلام هموارتر شده است.
نویسنده:
عین الله خادمی,محمدکاظم نیک مرام
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پیرامون مخالفت غزالی با فلسفه یا فلاسفه، هم از طرف خود غزالی و موافقانش و هم از طرف مخالفان او، انگیزه های مختلفی بیان شده است.غزالی و موافقان او، آنگونه وانمود میکنند که او صرفاً با انگیزة دینی و شرعی و برای رضای حق، به مخالفت و در نهایت تکفیر فلاسفه اقدام کرده است؛ هر چند برخی مخالفان بر این انگیزه صحه گذاشته اند، لیکن مورد وفاق همه نیست و مخالفان معتقدند: اولاً، دین با فلسفه ـ بمعنای متعارف بین مسلمین ـ سر ناسازگاری ندارد که غزالی برای دفاع از دین، فلاسفه را تکفیر کند. ثانیاً، این انگیزه تنها انگیزه غزالی در مخالفت با فلسفه نیست، بلکه ـ چنانکه برخی مخالفان معتدلتر غزالی معتقدند ـ انگیزه های سیاسی هم بیتأثیر نبوده و حتی، برخی، بکارگیری انگیزه های دینی و منطقی عقلی را ابزاری برای رسیدن به قدرت و کامجوییهای سیاسی دانسته اند. علاوه برانگیزه های فوق، بسیاری از مخالفان، از آنجاییکه مخالفتهای غزالی را بیارتباط با دین و منطق و عقل دانسته اند، انگیزه های روانشناختی تربیتی را نیز دخالت داده و معتقدند که اگر غزالی نزد استاد، فلسفه را تلمذ میکرد، شاید به وادی مخالفت نمیافتاد.مدعای این پژوهش آن است که گرچه انگیزه های دینی و شرعی در اولویت است، اما براساس مبانی مورد قبول خود غزالی، راههای دیگری بجز تکفیر برای مخالفت با فلاسفه وجود داشت که او آن راهها را طی نکرد.
نویسنده:
رضا سلیمان حشمت
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در برقراری تطبیق و مقایسه میان دو تفکر یا حوزه فکری، بویژه تفکر متعلق به دوره باستان، به دو روش میتوان عمل کرد؛ روش اول، مطالعات تاریخی و اثبات تأثیر و تأثر میان دو فرهنگ بر اساس شواهد تاریخی است و روش دوم آن است که مؤلفه های هر تفکر و شباهتهای آنها با یکدیگر بررسی شود. در این میان، لغت شناسی تعابیر و واژگانی که در هر نظام فکری بکار میرود و بررسی نقاط مشترک و متفاوت آنها، جایگاهی خاص دارد. در مقاله حاضر، تلاش بر این است تا بروش فقه اللغه، بحثی تطبیقی میان تفکر فلسفی در ایران باستان و یونان باستان برقرار گردد. تکیه مقاله تنها بر مشابهتهای دو نظام نیست بلکه تفاوتها را نیز در این خلال، مد نظر خواهد داشت. بررسی عقاید حاکم بر دو نظام مذکور در حوزه یزدان شناسی، جهان شناسی، نگرش به تاریخ و عقل، حکایت از شباهت و همسانی و همریشگی این دو تفکر دارد که در این نوشتار با بررسی موردی و مثالی چند نمونه، این اعتقاد باثبات خواهد رسید.
نویسنده:
رضا امیری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
هرمس که در متون دینی به اخنوخ و ادریس و در اسطوره به تات و هوشنگ شهرت دارد، از اولین انبیا و نزد برخی، مؤسس بسیاری از علوم و حکمت نیز میباشد. شخصیت، آثار و تفکر هرمسی نه تنها در متون دینی، بلکه در متون تاریخی، اسطوره و فلسفی نیز مطرح و بر بسیاری از ملل و افراد و افکار تأثیر گذار بوده است. از اینرو میتوان هرمس را موضوعی برای تطبیق دین، اسطوره و فلسفه قرار داد و به بررسی پیدایش هر یک از این حوزه ها و تأثیر و تأثرشان بر یکدیگر پرداخت. برای این مقصود ابتدا هرمس در متون دینی بررسی میشود و به شباهتهای ادریس و اخنوخ اشاره میگردد. سپس هرمس، هوشنگ و تات در اسطوره های یونان، ایران و مصر بررسی میشود و هویت، همزمانی و نقشهای یکسان آنها بیان میگردد و در آخر با استفاده از متون هرمسی و فلسفی به اندیشه هایی اشاره میشود که نه تنها خاستگاه تفکر بشر را بیان مینماید، بلکه زبان و بیان آن با دین و اسطوره قرابت دارد.
نویسنده:
عظیم حمزئیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با نگاه اجمالی به تاریخ تفکر فلسفی در حوزه اسلامی، از دیدگاه عملگرایانه، این مسئله روشن میگردد که برخی از فیلسوفان مسلمان علاوه بر بهر مندی از ابداعات جدید در حوزه فلسفه، درباره نیازهای جاری زمان خود، در علوم مختلفی چون تعلیم و تربیت، سیاست و کشورداری، اخلاق و تربیت دینی یا رسمی، امور نظامی و کشوری و دفاعی، تبحر داشته و کتابهایی نگاشته اند؛ علاوه بر اینکه گاه خود نیز عهده دار مناصبی در این حوزه ها بوده اند. اما تعداد زیادی هم هستند که تنها ابداعاتی در حوزه های نظری داشته اند و به مباحث عملی نپرداخته اند؛ اگرچه با گسترش مباحث روش شناسی، آراء عملی از اندیشه ها و افکار آنان قابل استنتاج است. این مشکل در ابتدای تاریخ فلسفه اسلامی کمتر بچشم میخورد اما با گذشت زمان و بخصوص مدتی پس از حمله مغول شکل فراگیری به خود گرفت. مشکل چه بوده است؟ آیا چنانکه برخی ادعا میکنند ماهیت فلسفه اسلامی موجب این امر گشته یا مسائل و مشکلات دیگری دخالت داشته اند؟ ضرورت پرداختن به این مسئله با توجه به شرایط امروز و لزوم بهره گیری از دانش بومی و علوم اسلامی در تدوین سرفصلهای علوم انسانی برای کشورمان، آشکار میگردد. طرح این مسئله از یکسو متأثر از نیازها و مشکلاتی است که جامعه امروز گرفتار آن است و از سوی دیگر لزوم بکارگیری تلاشها و کوششهای گرانمایه و عظیمی را نشان میدهد که از این متفکران و اندیشمندان سرچشمه گرفته و نادیده انگاشته شده است.نتایج بررسیها نشان میدهد که استنتاج اقدامات عملی از اندیشه های نظری با موانع و مشکلاتی همراه است که در طول مقاله به آنها پرداخته شده است. این مشکلات و موانع را میتوان در سه بخش جای داد: برخی از این موانع مربوط به تواناییهای فیلسوفان و دانشمندان است، برخی مربوط به ماهیت اندیشه و فلسفه آنها از نظر روش شناسی و برخی نیز ناشی از دشواریهای عبور از نظر به عمل مقاله حاضر بشیوه تحلیلی ـ تاریخی درصدد است هر یک از این موانع را مورد بررسی قرار دهد.
نویسنده:
فاطمه علیپور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در انجیل یوحنا مسیح بشارت آمدن کسی را میدهد که نام او پراکلیتوس یا پاراکلیتوس است. پراکلیتوس بمعنی «ستوده» یا «محمد» واژهیی است که در متون کهن بکار رفته است و پاراکلیتوس بمعنی «تسلی دهنده» یا «روح القدس» واژه مورد قبول کلیساست.این مقاله با جستجو در نظریه عرفانی تجلّی و چگونگی ظهور اسماء و صفات الهی در مراتب مختلف هستی و مظهریت انسان کامل برای اسم اعظم خداوند و تجلّی آن در وجود پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) و نیز تداوم آن با حضور بقیة الله (عج)، در پی اثبات این مدعاست که آنچه در انجیل یوحنا، مسیح بشارت آمدنش را داده، همان حقیقت محمدیه(ص) است که با همة انبیا بوده و در وجود نبی اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) بکمال ظهور رسیده است. در این راستا ابتدا به تبیین تجلّی اول و ظهور حقیقت محمدیه که «عقل اول» و «روح القدس» نامهای دیگر آن هستند، میپردازیم و سپس به تجلی دوم اشاره میکنیم که در نتیجة آن همة موجودات که در تجلّی اول در علم الهی حضور دارند، در عالم خارج بمنصه ظهور میرسند و حقیقت محمدیه که بعنوان انسان کامل در لباس نبوت، رسالت و امامت نمودار میگردد و بر همة عوالم وجود ولایت دارد، همان تسلی دهنده، روح القدس یا ستوده است که مسیح بشارت آمدن و ماندنش را داده است. ازاینرو باوجود تفاوت مفهومی میان دو واژة پراکلیتوس و پاراکلیتوس، بلحاظ مصداقی میان این دو واژه تقاوتی وجود ندارد و مصداق هر دو یک حقیقت میباشد و آن حقیقت محمدیه (ص) است.
  • تعداد رکورد ها : 8