چکیده :
ترجمه ماشینی :
این پایاننامه شرحی از روشهای مختلفی ارائه میکند که در آن مدلهای بهطور فرضی ایدهآلیستی و استعلایی اجتماعی، که رابطه سوژه با سایر انسانها را در شناخت خود موضوع پایهگذاری میکردند، رد و جایگزین شدند.
کنار گذاشتن این گزارش منجر به مدلهای متنوعی از اجتماعی شد که از سوژه بهعنوان زمینهی اجتماعی بودن فاصله گرفتند و زمینههایی را خارج از موضوع مطرح کردند.
هانس گئورگ گادامر، امانوئل لویناس، فرانتس روزنزوایگ و دیتریش بونهوفر مواضع بدیلی را در طول طیفی از مدلهای اجتماعی نشان میدهند که مفهوم ایدهآلیستی اجتماعی را رد میکنند.
برهان محوری این رساله مدعی است که پاسخها به ایدهآلیسم و مدلهای استعلایی جامعهگرایی در نهایت به یک هستیشناسی ناکافی ایراد میگیرند که اجتماعی بودن (و همچنین تمام واقعیت) را در شناخت سوژه قرار میدهد.
هستی شناسی مدل استعلایی موضوع را در ابتدا بی ارتباط با موضوعات دیگر قرار می دهد، به طوری که اولین حرکت در ارتباط آنها با یکدیگر باید معرفت شناختی باشد.
رابطه اجتماعی مبتنی بر درک شناختی سوژه است.
هر یک از متفکرانی که من بررسی میکنم، این مسئله را مشکل اصلی ایدهآلیسم معرفی میکنند.
با این حال، راه حل آنها برای این مشکل متفاوت است.
راهحلهای متفاوت گادامر، لویناس، روزنزوایگ و بونهوفر را میتوان بهعنوان اشغال موقعیتهای نمایندگی متفاوت در طول یک پیوستار شناسایی کرد که آن را «مقیاس زمینههای اجتماعی» نامید.
آنچه من در اینجا ارائه میدهم توپوگرافی پاسخها به مدل ایدهآلیستی اجتماعی است.
زمینه هستیشناختی جامعهشناسی، بهجای سوژه بودن، بهعنوان موقعیت گفتوگو (گادامر)، چهره دیگری (لویناس)، یا وحی الهی (روزنزوایگ و بونهوفر) مطرح میشود.
در هر یک از این مدلهای جایگزین، میبینیم که سوژه به جای خودمختاری، مشروط است، جامعهپذیری از طریق زمانمندی و زبان وضع میشود، و جامعهگرایی اصولاً یک رابطه هنجاری است تا یک رابطه معرفتشناختی.
پس داستانی که از تحلیل من بیرون میآید، توپوگرافی غنیتری از پاسخها به ایدهآلیسم نسبت به آنچه که تاکنون ترسیم شده است، است.
پاسخهایی که توسط گادامر، لویناس، روزنزوایگ و بونهوفر ارائه میشوند، هر کدام یک هستیشناسی جایگزین را ارائه میکنند که هر مدل مناسبی از جامعهگرایی باید بر آن تکیه کند.
در حالی که گزارش من از طیف پاسخهای هستیشناختی به جامعهگرایی ایدهآلیستی ادعای جامعی ندارد، اما توپوگرافی بهتری از حوزه پاسخها نسبت به آنچه تاکنون در مطالعات مدلهای اجتماعی در قرن بیستم ارائه شده بود، ارائه میدهد.
در نهایت، این پایان نامه مرکزیت ارائه یک هستی شناسی جایگزین برای ایده آلیسم را در این پروژه ها نشان می دهد.
به دور از رد کلی هستیشناسی یا صرفاً ارائه بازنگریهای اخلاقی در نظم اجتماعی موجود، هر یک از چهرههایی که در این مطالعه بررسی میکنم، با بیان دیدگاه هستیشناختی تازهای که میتواند از زندگی اجتماعی حمایت کند، زمینهی اجتماعی بودن را بهطور بنیادی بازبینی میکند.
this dissertation offers an account of the different ways in which putatively idealist and transcendental models of sociality, which grounded the subject’s relation to other human beings in the subject’s own cognition, were rejected and replaced.
scrapping this account led to a variety of models of sociality which departed from the subject as the ground of sociality, positing grounds outside of the subject.
hans-georg gadamer, emmanuel levinas, franz rosenzweig, and dietrich bonhoeffer represent alternative positions along a spectrum of models of sociality which reject the idealist concept of sociality.
the central argument of this dissertation claims that the responses to idealism and transcendental models of sociality ultimately find fault with an inadequate ontology, one which grounds sociality (as well as all of reality) in the cognition of the subject.
the ontology of the transcendental model locates the subject as initially unconnected to other subjects such that the first move in relating them together must be epistemological.
the social relation is grounded in the subject’s cognitive grasp.
each of the thinkers i examine identifies this as the key problem with idealism; however, their solutions to this problem differ.
the differing solutions of gadamer, levinas, rosenzweig, and bonhoeffer can be identified as occupying different representative positions along a continuum, call it the “scale of social grounding.” what i offer here is a topography of responses to the idealist model of sociality.
the ontological ground of sociality, instead of being the subject, is posited as situation of dialogue (gadamer), the face of the other (levinas), or divine revelation (rosenzweig and bonhoeffer).
in each of these alternative models, we see that the subject is conditioned rather than autonomous, that sociality is enacted through temporality and language, and that sociality is principally a normative relation rather than an epistemological one.
the story that emerges from my analysis, then, is a richer topography of responses to idealism than has hitherto been mapped out.
the responses, represented by gadamer, levinas, rosenzweig, and bonhoeffer each provide an alternative ontology on which any adequate model of sociality must rest.
while my account of the spectrum of ontological responses to idealist sociality does not claim to be exhaustive, it does give a better topography of the field of responses than has hitherto been offered in studies of models of sociality in the 20th century.
finally, this dissertation shows the centrality of providing an alternative ontology to idealism in these projects.
far from rejecting ontology wholesale or merely offering moral revisions to the existing social order, each of the figures i examine in this study radically revise the ground of sociality by articulating a fresh ontological vision which can support social life.
نویسنده :
Christopher J. King
منبع اصلی :
https://digitalcommons.usf.edu/etd/7047
پایگاه :
پ:پایگاه پایان نامه
یادداشت :
Keywords: Ontology, dialogue, Gadamer, Levinas, Rosenzweig,
Bonhoeffe ,intersubjectivity, anthropology, revelation, responsibility
توضیحات فیزیکی اثر :
217 صفحه .
نوع منبع :
رساله تحصیلی
,
کتابخانه عمومی