چکیده :
چکیده بحث شناخت انسان و ابعاد گسترده وجود او از دیرباز مورد توجه متفکران بوده است.
چرا که از طریق شناخت خود است که میتوان به شناخت خداوند دست یافت.
یکی از ابعاد عمده وجودی انسان، فطرت اوست.
فطرت یعنی نحوه خلقت انسان.
فطرت از جمله مسایل اعتقادی اسلام است و در قرآن از آن یاد شده است.
در تفکر اسلامی، فطرت جایگاه ویژهای دارد و متفکران اسلامی کم و بیش به بحث در مورد آن پرداختهاند.
از میان متفکران اسلامی، ملاصدرا، مطهری و شریعتی در میان آثارشان به بحث در مورد فطرت انسان پرداختهاند.
ملاصدرا اگرچه به صورت مستقیم در مورد فطرت انسان بحث نکردهاند اما در لابلای مباحث انسانشناسی او میتوان به نظر او در مورد فطرت دست یافت.
ایشان فطرت را وارد بحث عقول کرده است و معتقد است که خداوند در ابتدای خلقت انسان یک استعداد عقلی را در وجود او نهاده است.
این استعداد عقلی در بردارنده قوه عقل نظری و عقل عملی است و هر انسانی این استعدادها را در درون خود به فعلیت برساند، در راه سعادت است.
از نظر ملاصدرا حالت بالقوه عقل، همان فطرت اولیه انسان است و به فعلیت رسیدن آن، یعنی مرحله عقل بالفعل و عقل مستفاد، حاصل شدن فطرت ثانیه برای انسان است که این امر تنها از طریق جهد و تلاش به دست نمیآید بلکه علاوه بر آن نیاز به افاضه فیض از جانب خداوند نیز هست.
ملاصدرا از این فطرت ثانیه با عنوان ولادت معنوی و حصول روح برای انسان یاد میکند.
البته ملاصدرا در برخی مواضع فطرت انسان را به اینگونه میداند که خداوند انسان را به صورت رحمان خلق کرده است: انالله خلق آدم علیصورهالرحمان.
مطهری به صراحت در مورد فطرت بحث کرده و با حفظ تفاوت بین فطرت و طبیعت و غریزه و سرشت ابعاد فطری وجود انسان به دو بخش تقسیم میکند: فطرت شناخت و فطرت گرایش.
فطرت گرایش دارای 5 شاخه است: فطرت حقیقتجوئی، فطرت گرایش به خیر و فضیلت، گرایش به جمال و زیبایی،گرایش به خلاقیت و ابداع و گرایش عشق و پرستش.
این 5 مورد فطریات اولیهاند اما مطهری به صورت مستقیم و غیرمستقیم به فطریات ثانیه یا بعبارتی کارکردهای فطرت نیز اشاره دارند که این کارکردها در زمینههای مباحث دینشناسی، خداشناسی، انسانشناسی،جامعهشناسی،تاریخشناسی و… است.
مطهری با ارائه نظریه اصالت فطرت،به توجیه و تفسیر فلسفه تعلیم و تربیت، اخلاق، جامعه، انسان و… پرداختهاند.
ایشان با پیشزمینهای که از مباحث فلسفی ملاصدرا دارند از اصل حرکت جوهری در ارائه دیدگاه اصالت فطرت خویش استفاده کردهاند.
شریعتی نیز در ادامه بحث انسانشناسی خود، به صورت غیرمستقیم به بحث درباره امور فطری انسان پرداخته است.
ایشان معتقدند که خداوند انسان را به گونه خویش آفریده است.
خداوند دارای صفات متعددی است، از میان این صفات، سه صفت بارز و مهم هست که عبارتند از: آگاهی، انتخابکنندگی یا آزادی و آفرینندگی.
خداوند این سه صفت عمده را نیز در درون انسان نهاده است و به همین دلیل است که انسان جانشین خداوند در روی زمین است و انسان در برگیرنده امانت الهی است و به همین خاطر است که میتوان گفت انسان خویشاوند خداست.
انسان با صفت آگاهی هم به خود آگاه میشود و هم جهان و رابطه خود و جهان.
و با استفاده از آزادی راه وطریق خود را انتخاب میکند و با صفت آفرینندگی به آفرینش اموری دست میزند که در طبیعت و در خود او وجود ندارد.
این تحقیق در یک مقدمه و 4 فصل تنظیم شده است و تقدم و تأخر متفکران در فصلبندی، بر طبق تقدم و تأخر زمانی است.
واژههای کلیدی: فطرت، فطرت ثانیه، عقل هیولانی، عقل مستفاد، از خود بیگانگی، فطرت گرایش، انسان کامل.
abstract anthology and its specialties has been paid attention from along time by thinker.
we can understand the god if we know human's nature.
one of his specialties is his nature.
this is how to create him.
this is one of the belief issues in islam and mentioned in quran.
it has specific position at islamic think and islamic thinker talk about it more and less.
among these mullasadra, motahari, and shariati talked it among their works.
even though, mulasadra didn't speak about nature directly, but to some extend we can understand his idea about it.
he mentioned nature along with rationality and believe, that: god interlaced a rational talent at human nature at the first of the creation.
this rational talent includes theoretical and applied wisdom.
if a human prefect this talent inside himself, he is on the way of prosperity.
he believes that "apt to be perfected" condition is "the first nature of human and "be perfected" condition is the second nature that is the stage of creation of perfected wisdom, and "understood wisdom".
which is possible (reachable) not only by trying, but by the "filling to brim" of the god.
he believes human second nature is as spiritual birth and attainment of the soul for human.
of course, he sometimes consider nature as a merciful form which created by the god for human.
motahari speaks about nature obviously; he considers differences between nature and constitution and divides innate specialties in two parts: constitution of understanding and constitution of tendency.
constitution of tendency has five subgroups: sincerity, excellence, beauty, tendency to creativity, love, and worship.
these are primary, but motahari considers second nature as religion, theology, anthropology, sociology, histology,….
motahari in his theory, validity of the constitution, he interprets philosophy of teaching and trying, morality and human.
he uses the background of mullasadra's philosophy of excellence at his view.
and the same, shariati talk about human's innate matters.
he believes: that god creates human with innate matters.
the god has many specialties, but among these being liberd and creativity and consciousness are important.
he (god) interlaces these important specialties, and human is his deputy to him on the earth and has accepted his.
order so we can result, human is the god's relative.
human with conscious will be self- conscious and understand: relationship between himself and the world around himself and uses his liberality and chooses his way of life and creates things himself which are absent at his nature.
keywords: nature, second nature, understood wisdom, perfect wisdom, alienation of himself, constitution of tendency, perfected human