سرداب غیبت چیست و غیبت چگونه است؟ | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
سرداب غیبت چیست و غیبت چگونه است؟
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
سرداب غیبت چیست و غیبت چگونه است؟
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
غیبت امام مهدی(ع)
,
سرداب غیبت
,
مهدویت
کلید واژه فرعی :
محل زندگی امام زمان ,
سرداب سامرا ,
اعلام و شخصیت ها :
امام دوازدهم (امام عصر عج), امام مهدی؛ حجت بن حسن(ع), 255ق.
سوال:
سرداب غیبت چیست و غیبت چگونه است؟
پاسخ دهنده/مصاحبه شونده:
بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت
پاسخ تفصیلی:
با شهادت امام عسكرى عليه السلام ، غيبت امام مهدى عليه السلام آغاز گرديد. شروع غيبت ، مسئله ها و پرسش هايى را مطرح ساخت . برخى از پرسش ها از نوع و كيفيت غيبت بودند : غيبت چگونه است؟ آيا جسم ، غايب شده و امام به نقطه اى دور از زمين بُرده شده است ؟ يا انسان هاى معمولى ، قدرت و توان ديدن ايشان را ندارند؟
مكان غيبت امام نيز يكى از پرسش ها بود : آيا غيبت از محلّ خاصّى ، مورد نظر بوده؟ يا مسئله اصلى ، خودِ غيبت بوده و نه مكان آن؟
مدّت غيبت و مسائل مربوط به آن نيز از جمله پرسش ها بودند : غيبت تا كِى ادامه خواهد داشت؟ در زمان غيبت ، ارتباط امّت با امام ، چگونه است؟ و ...
در اين نوشته ، دو مسئله نخست ، يعنى چگونگى غيبت و محلّ آن - كه در منابع از آن به «سرداب» ياد مى شود - ، تحليل مى شوند :
۱ . چگونگى غيبت
در بررسى چگونگى غيبت ، اين پرسش ها كاوش مى گردند كه : پنهان شدن امام مهدى عليه السلام از ديدگان انسان ها چگونه است؟ آيا خداوند ، ايشان را به نقطه اى دور از زمين بُرده و از دسترس مردم خارج ساخته است؟ يا اين كه در ميان مردم زندگى مى كند ؛ ولى به قدرت و اعجاز الهى ديده نمى شود؟ و يا اين كه در جامعه و ميان مردم زندگى مى كند و مردم ايشان را مى بينند ؛ ولى نمى شناسند؟
اكنون بايد ديد كدام يك از اين سه احتمال در باره غيبت امام مهدى عليه السلام ، درست است: ۱ . نبودن در ميان مردم ، ۲ . بودن در ميان مردم و ديده نشدن ، ۳ . بودن و ديده شدن ؛ ولى شناخته نشدن .
در پاسخ به اين پرسش مى گوييم : وقوع هر سه احتمال ، امكان پذير است ، چنان كه نمونه هر يك در عالم اتّفاق افتاده است . خداوند در قرآن عيسى عليه السلام را نمونه احتمال اوّل شمرده ، مى فرمايد :
«وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينَاً بَل رَّفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ .[۱]
و يقيناً او را نكشتند ؛ بلكه خدا او را به سوى خود ، بالا بُرد».
موارد وقوع احتمال هاى دوم و سوم نيز در آيات و گزارش هاى تاريخى ذكر شده اند كه به چند مورد ، اشاره مى شود:
۱ . خداوند در قرآن مى فرمايد:
«وَ جَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ .[۲]
و ما در برابر آنان ، ديوارى كشيديم و در پشت سرشان [نيز] ديوارى و بر ديدگانشان نيز پرده اى افكنديم تا نتوانند بنگرند و ببينند».
در مورد اين آيه ، مفسّران از عبد اللَّه بن مسعود روايت كرده اند كه: قريش بر در خانه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گرد آمدند . ايشان از خانه خارج شد و مشتى خاك بر سر و روى آنان پاشيد و آنان ، پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را نمى ديدند.
و نيز از ابن عبّاس آورده اند كه: قريش اجتماع نمودند و گفتند: «اگر محمّد بخواهد داخل شود، همگى يك پارچه بر ضدّ او به پا خواهيم خواست»؛ امّا پيامبر صلى اللَّه عليه و آله وارد شد و خدا در برابر ديدگان و پشت سر آنان ، ديوارى قرار داد و آنان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را نديدند. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نماز خواند و نزد آنان آمد و مشتى خاك بر سر و روى آنان پاشيد ؛ ولى ايشان را نمى ديدند. هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از آن جا گذشت، قريش خاك و گرد و غبار را ديدند و گفتند: «اين ، همان سحر و جادوى ابن ابى كبشه [۳] - يعنى محمّد صلى اللَّه عليه و آله - است».[۴]
طبرى، در ذيل اين آيه ، آورده است: ابو جهل گفت: «اگر محمّد را ببينم، چنين و چنان مى كنم» و اين آيه نازل گرديد. وقتى آيه نازل شد ، قريش به ابو جهل مى گفتند: «اين ، محمّد است» ؛ امّا او مى گفت: «محمّد كجاست؟ محمّد كجاست؟ و ايشان را نمى ديد» .[۵]
۲ . خداوند در آيه اى ديگر مى فرمايد:
«وَ إِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْأَخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا .[۶]
[اى پيامبر!] هنگامى كه قرآن تلاوت مى نمايى، ما ميان تو و آنانى كه به قيامت ايمان ندارند، پرده اى ستبر قرار مى دهيم» .
در تفسير اين آيه آمده است: عدّه اى هنگام تلاوت و يا نماز خواندن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ، در كعبه و يا به هنگام دعوت مردم، ايشان را آزار مى دادند و خداوند با اين كار ، مانع آنان شد.[۷]۳ . خداوند در داستان سامرى مى فرمايد:
«قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُواْ بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا .[۸]
سامرى گفت: من چيزى ديدم كه آنان نمى ديدند . مشتى از خاكى كه نقش پاى آن فرستاده خدا بر آن بود ، برگرفتم و در آن پيكر افكندم» .
طبرى گفته است: سامرى، جاى پاى مركب جبرائيل را ديد و در اين هنگام ، مشتى از خاك پاى مركب او را برداشت و آن را بر زيورآلات شكسته شده و گداخته افكند و گفت گوساله شود .[۹]
به عبارت ديگر ، منظور مفسّران ، اين است كه «سامرى» فرشته وحى را در حالى ديد كه هيچ كسى از بنى اسرائيل ، او را نمى ديد.
۴ . بر اساس احاديث متعدّد ، خضر عليه السلام - كه قرآن از او به عنوان بنده اى از بندگان الهى [۱۰] ياد مى كند - ، در ميان مردم زندگى مى كند و مردم يا او را نمى بينند و يا نمى شناسند.[۱۱]
اينك با توجّه به اين نمونه هاى واقع شده ، به اين مسئله مى رسيم كه غيبت امام زمان چگونه است . احاديث متعدّدى دلالت دارند كه امام زمان عليه السلام بر روى زمين و در ميان مردم زندگى مى كند. در اين زمينه مى توان به اين شواهد ، اشاره كرد:
۱ . حديث هايى كه از غيبت انبياى گذشته سخن گفته و غيبت امام زمان را بدان تشبيه كرده است (مانند تشبيه به غيبت موسى عليه السلام [۱۲]و يوسف عليه السلام [۱۳] در چندين حديث) و يا تصريح به وقوع سنّت غيبت انبيا گذشته در باره امام زمان عليه السلام ، مانند آنچه ابو بصير ، نقل كرده است :
سَمِعتُ أبا عَبدِ اللَّهِ عليه السلام يَقولُ : إنَّ سُنَنَ الأَنبِياءِ عليهم السلام بِما وَقَعَ بِهِم مِنَ الغَيباتِ حادِثَةٌ فِى القائِمِ مِنّا أهلَ البَيتِ ، حَذوَ النَّعلِ بِالنَّعلِ.[۱۴]
شنيدم كه امام صادق عليه السلام مى فرمايد : به راستى كه سنت هاى پيامبران در غيبت هاى آنان دقيقاً در قائم اهل بيت ، رُخ مى دهد.
و آنچه محمّد بن مسلم ، نقل كرده است :
دَخَلتُ عَلى أبي جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِىٍّ الباقِرِ عليه السلام ، وَ أَنَا اُريدُ أن أسأَلَهُ عَنِ القائِمِ مِن آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وعَلَيهِم ، فَقالَ لى مُبتَدِئاً : يا مُحَمَّدَ بنَ مُسلِمٍ ! إنَّ فِى القائِمِ مِن آلِ مُحَمَّدٍ صلى اللَّه عليه و آله شَبَهاً مِن خَمسَةٍ مِنَ الرُّسُلِ : يونُسُ بنُ مَتّى ، وَ يوسُفُ بنُ يَعقوبَ ، وَ موسى ، وَ عيسى ، وَ مُحَمَّدٌ ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ عَلَيهِم . فَأَمّا شَبَهُهُ مِن يونُسَ بنِ مَتّى : فَرُجوعُهُ مِن غَيبَتِهِ وَ هُوَ شابٌّ بَعدَ كِبَرِ السِّنِّ . وَ أَمّا شَبَهُهُ مِن يوسُفَ بنِ يَعقوبَ : فَالغَيبَةُ مِن خاصَّتِهِ وَ عامَّتِهِ ، وَ اختِفاؤُهُ مِن إخوَتِهِ .[۱۵]
بر امام باقر عليه السلام وارد شدم و مى خواستم در باره «قائم از خاندان محمّد» بپرسم كه خودشان شروع به سخن گفتن نمود و فرمود: «اى محمّد بن مسلم! در قائم خاندان محمّد! شباهت هايى از پنج تن از پيامبران موجود است: يونس پسر مَتّا ، يوسف پسر يعقوب ، موسى، عيسى و محمّد درودهاى خدا بر او و خاندانش و بر آنان باد! شباهت به يونس ، آن است كه پس از غيبت ، در حالت جوانى مى آيد ، با آن كه كهن سال است و شباهت به يوسف ، غيبت او از عموم و خواص و پنهان بودن از برادرانش است».
۲ . حديث هايى كه دلالت دارند شخص او يا جسم او ديده نمى شود ، مانند:
سُئِلَ أَبوالحَسَنِ الرِّضا عليه السلام عَنِ القائِمِ فَقالَ : لا يُرى جِسمُهُ ، وَ لا يُسَمَّى اسمُهُ .[۱۶]
از امام رضا عليه السلام در باره قائم سؤال شد . فرمود: «جسم او ديده نمى شود و نامش برده نمى شود».عَن عَبد العظيم بنِ عبد اللَّهِ الحَسَنى قالَ : دَخَلتُ عَلى سَيِّدى عَلِىِّ بنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام ، فَلَمّا بَصُرَ بى قالَ لى :... فَقُلتُ : وَ كَيفَ ذاكَ يا مَولاىَ ؟ قالَ : لِأَنَّهُ لا يُرى شَخصُهُ ، وَ لا يَحِلُّ ذِكرُهُ بِاسمِهِ حَتّى يَخرُجَ .[۱۷]
عبد العظيم حسنى مى گويد: بر امام هادى وارد شدم . چون مرا ديد ، فرمود: ... . گفتم : [غيبت ] چگونه است ، مولاى من؟ فرمود: «بدنش ديده نمى شود و ياد كردن نامش حلال نيست».لَمّا صالَحَ الحَسَنُ بنُ عَلِىٍّ عليهما السلام مُعاوِيَةَ بنَ أبى سُفيانَ دَخَلَ عَلَيهِ النّاسُ ، فَلامَهُ بَعضُهُم عَلى بَيعَتِهِ ، فَقالَ عليه السلام : ... فَإِنَّ اللَّهُ عزّ و جلّ يَخفى وِلادَتَهُ ، وَ يُغَيِّبُ شَخصَهُ ؛ لِئَلّا يَكونَ لِأَحَدٍ فى عُنُقِهِ بَيعَةٌ إذا خَرَجَ .[۱۸]
هنگامى كه امام حسن عليه السلام با معاويه صلح كرد ، عدّه اى نزد ايشان رفتند و او را به خاطر بيعت با معاويه ، سرزنش كردند. امام عليه السلام فرمود : «... خداوند عزّ و جلّ ولادت قائم را پنهان مى كند و شخص او را از ديدگان ، پنهان مى دارد تا اين كه وقت ظهور ، بيعت كسى بر گردنش نباشد» .
در دعاى ندبه نيز مى خوانيم :
عَزيزٌ عَلَىَّ أن أرَى الخَلقَ وَ أنْتَ لا تُرى .[۱۹]
بر من گران است كه مردم را ببينم و تو ديده نشوى .
۳ . حديث هايى كه دلالت دارند كه امام مهدى عليه السلام مانند موسى عليه السلام ، بيمناك و در انتظار ، زندگى مى كند ؛ زيرا اگر خارج از زمين بود ، خوف معنا نداشت . اين احاديث فراوان اند و از جمله آنها ، حديث ابو بصير است كه :
سَمِعتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام يَقولُ : فى صاحِبِ هذَا الأَمرِ أربَعُ سُنَنٍ مِن أربَعَةِ أنبِياءَ عليهم السلام : سُنَّةٌ مِن موسى ، وَ سُنَّةٌ مِن عيسى ، وَ سُنَّةٌ مِن يوسُفَ ، وَ سُنَّةٌ مِن مُحَمّد صلى اللَّه عليه و آله ، فَأَمّا مِن موسى : فَخائِفٌ يَتَرَقَّبُ .[۲۰]
شنيدم كه امام باقر عليه السلام مى فرمود: «در صاحب الأمر ، چهار سنّت از چهار پيامبر ، وجود دارد : سنّتى از موسى و سنّتى از عيسى و سنّتى از يوسف و سنّتى از محمّد . امّا آنچه از سنّت موسى است ، اين است كه بيمناك و در انتظار است» .
۴ . حديث هايى كه دلالت دارند زمين از حجّت ظاهر يا غايب ، خالى نيست ، مانند آنچه امام على عليه السلام به كميل بن زياد نخعى فرمود :
اَللَّهُمَّ ، بَلى لا تَخلُو الأَرضُ مِن قائِمٍ بِحُجَّةٍ ، (إمّا) ظاهِرٍ مَشهورٍ ، وَ باطن مَغمورٍ ، لِئَلّا تَبطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّناتُهُ .[۲۱]
به خدا سوگند ، زمين ، از قيام كننده به حجّت ، خالى نيست خواه ظاهر و آشكار و يا باطن و پنهان ، تا حجّت هاى الهى و ادلّه روشنش باطل نگردند .
بر اساس اين شواهد و قراين و مانند آنها نتيجه مى گيريم كه امام عليه السلام در زمين و در ميان مردم زندگى مى كند؛ امّا اين كه از ميان احتمال دوم و سوم در باره غيبت (ديده نشدن و يا شناخته نشدن) ، كدام يك قوى تر است؟ بايد گفت كه دليلى بر تعيين يكى از اينها نيست و هر دو مى تواند صادق باشند، بدين معنا كه امام عليه السلام ، گاه ديده نمى شود و گاه شناخته نمى گردد. البتّه برخى از ادلّه پيشين مانند دليل دوم ، دلالت داشتند كه امام عليه السلام ديده نمى شود و برخى نيز از اين جهت ، ساكت بودند. از اين روى ، اظهار نظر صريح در اين باره ، دشوار است؛ بلكه مى توان گفت كه امام عليه السلام گاه ديده نمى شود و گاه شناخته نمى شود.
۲ . سرداب غيبت
در شهر سامرّاى عراق و در جوار حرم عسكريّين عليهما السلام ، زيرزمينى وجود دارد كه مشهور به «سرداب [۲۲] غيبت» است .[۲۳]
شمارى از منابع اهل سنّت با طرح اين اتّهام كه شيعه اماميّه بر اين باور است كه امام مهدى عليه السلام در سرداب زندگى مى كند[۲۴] و يا از آن جا غيبت كرده است [۲۵] و يا از آن جا ظهور خواهد كرد ،[۲۶] عقايد پيروان اهل بيت عليهم السلام را در باره مهدويت را به تمسخر گرفته اند . ابن خلدون در انتقاد به عقايد اماميّه مى نويسد :
گمان مى كنند كه امام دوازدهم - يعنى محمّد بن حسن عسكرى - كه او را «مهدى» لقب مى دهند ، در سردابى در حلّه وارد شد و از آن جا غيبت كرد و در آخر الزمان قيام مى كند و زمين را از عدل و داد پُر مى كند و اشاره آنان به حديثى است كه در كتاب ترمذى در باره مهدى آمده است . شيعيان تا كنون انتظار او را مى كشند و بدين جهت او را «مُنتظَر» مى نامند. آنان هر شب پس از نماز مغرب بر در سرداب مى ايستند ، در حالى كه با خود مركبى همراه دارند . او را صدا مى زنند و او را به خروج و قيام فرا مى خوانند تا اين كه آسمان از ستاره ها پُر شود و سپس باز مى گردند تا شب بعد و اين رويّه هميشگى آنان است.[۲۷]اكنون براى تبيين اين كه آنچه در منابع ياد شده آمده ، افترا به شيعه اماميّه است ، موضوع «سرداب غيبت» را در چند بند ، بررسى مى نماييم :
۱ . سرداب غيبت در منابع شيعه
نخستين نكته قابل تأمّل ، اين است كه در منابع كهن معتبر شيعى تا قرن پنجم ، اشاره اى به «سرداب غيبت» نشده است . بله ! در برخى منابع دست دوم شيعى آمده است :
معتضد ، پيكى فرستاد و دستور داد كه ما سه نفر مخفيانه حركت كنيم و به سامرّا به خانه حسن بن على برويم (زيرا او وفات كرده است) و هر كس را در خانه يافتيم ، سرش را براى معتضد ببريم. ما هم طبق دستور به آن خانه رفتيم . خانه را متروكه يافتيم . پرده را كنار زديم . به سردابى برخورديم . وارد سرداب شديم و گويا در آن جا دريايى بود و در انتهاى آن ، حصيرى پهن بود و بر روى حصير ، مرد خوش رويى نماز مى خواند و اصلاً به ما توجّهى نكرد. احمد بن عبد اللَّه ، جلو رفت ، كه در آب فرو رفت و در آن دست و پا مى زد كه دست خود را دراز كردم و او را نجات دادم .[۲۸]
گذشته از ضعف سند اين گزارش و جايگاه دست دوم منبع، اين گزارش از نظر تاريخى و محتوايى ، غير قابل قبول است ؛ زيرا معتضد در سال ۲۷۹ هجرى ، يعنى ۱۹ سال پس از شهادت امام عسكرى عليه السلام به خلافت رسيده است . هچنين در اين گزارش ، تصريح نشده كه شخص موجود در سرداب كيست ؛ بلكه تصريح گرديده كه مردى روى حصيرى روى آب نماز مى خواند ، در حالى كه امام مهدى عليه السلام طبق عقايد اماميّه پس از شهادت پدرش ، كودكى چهار يا پنج ساله بوده است .
گفتنى است كه اين گزارش در كتاب شيخ طوسى نقل شده ؛ امّا اشاره اى به سرداب و يا وقوع اين ماجرا پس از شهادت امام عسكرى ندارد . بنا بر اين ، ارتباط آن با غيبت امام مهدى عليه السلام روشن نيست .[۲۹]
۲ . افتراى ظهور امام مهدى عليه السلام از سرداب غيبت
منابع حديثى اماميّه اتّفاق دارند كه ظهور امام مهدى عليه السلام از شهر مكّه و در كنار كعبه است .[۳۰] بنا بر اين ، نسبت دادن عقيده «ظهور از سرداب غيبت» به آنان ، كذب محض است . اين نكته نيز قابل تأمّل است كه هيچ يك از كسانى كه چنين دروغى را به شيعه نسبت داده اند ، به منبعى كه بر ادّعاى آنان دلالت كند ، اشاره نكرده اند .
۳ . افتراى زندگى امام عليه السلام در سرداب غيبت
منابع حديثىِ شيعه تصريح مى كنند كه در دوران غيبت كبرا، عامّه مردم از محلّ اقامت امام عليه السلام آگاهى ندارند ، چنان كه از امام صادق عليه السلام روايت شده است:
لِلقائِمِ غَيبَتانِ : إحداهُما قَصيرَةٌ ، وَ الاُخرى طَويلَةٌ . الغَيبَةُ الاُولى لا يَعلَمُ بِمَكانِهِ فيها إلّا خاصَّةُ شيعَتِهِ ، وَ الاُخرى لا يَعلَمُ بِمَكانِهِ فيها إلّا خاصَّةُ مَواليهِ . [۳۱]
قائم دو غيبت دارد: يكى كوتاه و ديگرى طولانى . در غيبت نخست ، جز خواصّ شيعه، جاى او را نمى دانند و در غيبت ديگر، جز خواص و بستگانش جاى او را نمى دانند.
محقّق اربلى (م ۶۹۳ ق) در پاسخ به اين افترا مى نويسد :
و الّذينَ يَقولون بِوجوده لا يَقولُون إنّه فى سرداب بَل يَقولون إنّه حَىّ موجود يَحلّ و يرتحل و يَطوف فى الأرض .[۳۲]
آنان كه معتقد به زنده بودن او هستند، نمى گويند كه وى در سرداب زندگى مى كند ؛ بلكه عقيده دارند كه وى زنده است و در زمين رفت و آمد مى كند.
همچنين در برخى احاديث آمده كه امام عليه السلام در ميان مردم است ؛ ولى آنان ايشان را نمى بينند و نمى شناسند .[۳۳]احتمالاً ريشه اين نسبت ناروا ، سخن برخى از نويسندگان چون گنجى شافعى است كه به پندار خود در دفاع از عقيده به مهدويت ، در پاسخ اين شبهه كه «چگونه امام مهدى عليه السلام سال ها در سرداب بدون آب و غذا زندگى مى كند؟» ، زندگى آن امام را به زندگى عيسى عليه السلام تشبيه كرده اند .[۳۴]
امّا بايد توجّه داشت كه گنجى شافعى ، پيرو مذهب اهل سنّت است و عدم آشنايى وى با فرهنگ و عقايد شيعه موجب گرديده كه اين افترا را باور كند و به دليل احترامى كه براى عقايد اماميّه قائل است ، از آن دفاع نمايد .
۴ . افتراى اجتماع همه شب شيعيان در اطراف در سرداب غيبت
از همه دروغ هاى گذشته خنده آورتر ، سخن ابن خلدون است كه مى گويد : «شيعيان هر شب بعد از نماز مغرب بر درِ سرداب مى ايستند و مركبى را آماده مى كنند و امام را صدا مى زنند كه خارج شود ، تا پاسى از شب بگذرد . سپس باز مى گردند تا شب ديگر» ،[۳۵]هر چند متأسّفانه برخى ديگر ، اين اتّهام را تكرار كرده اند.
گفتنى است كه اكثر قريب به اتّفاق اهل سامرّا از آغاز تا كنون ، اهل سنّت اند و به آسانى مى توان با پرس و جو از آنان به صحّت و سقم چنين دعوايى پى برد.[۳۶]
يادآور مى شويم كه ابن خلدون در اين نقل و نيز در جايى ديگر از كتاب خود ، اين اقدام را به شيعيان حلّه نسبت داده است ، در صورتى كه كسى جز او ، ادّعاى وجود سرداب غيبت در حلّه را ندارد .
صاحب محتوی:
پایگاه اطلاع رسانی حدیث نت
متکلمان و سایر شخصیت ها :
ژ. امام دوازدهم(حضرت امام عصر عج)
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.hadith.net/post/53335/%da%86%da%af%d9%88%d9%86%da%af%d9%89-%d8%ba%d9%8a%d8%a8%d8%aa-%d9%88-%d8%aa%d9%88%d8%b6%d9%8a%d8%ad-%d8%af%d8%b1-%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87-%d8%b3%d8%b1%d8%af%d8%a7%d8%a8-%d8%ba%d9%8a%d8%a8%d8%aa/
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پرسش و پاسخ های تاریخ وسیره پایگاه حدیث نت
یادداشت :
[۱] نساء: آيه ۱۵۷ - ۱۵۸ .
[۲] يس : آيه ۹ .
[۳] ابن ابى كبشه ، مردى از «خُزاعه» بود كه با بت پرستى قريش مخالفت كرد و بت نپرستيد و به همين دليل هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مردم را به توحيد فرا خواند و بت پرستى را مردود اعلام كرد، قريش ، پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را به آن مرد - كه از اجداد مادرى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نيز بود - ، تشبيه كردند.
[۴] مجمع البيان : ج ۸ ص ۶۵۰.
[۵] تفسير الطبرى : ج ۱۲ جز ۲۲ ص ۱۵۲.
[۶] اسرا : آيه ۴۵ .
[۷] مجمع البيان : ج ۶ ص ۶۴۵.
[۸] طه : آيه ۹۶.
[۹] تفسير الطبرى : ج ۹ جزء ۱۶ ص ۲۰۵.
[۱۰] كهف : آيه ۶۵.
[۱۱] ر. ك : ص ۱۰ ح ۴۸۱، كمال الدين : ص ۳۹۰ ح ۴.
[۱۲] ر. ك: ج ۲ ص ۳۸۷ ح ۴۷۸، و ج ۳ ص ۸ ح ۴۸۰، كمال الدين : ص ۱۲۷ - ۱۵۲ و ص ۳۲۶ - ۳۲۹ ح ۶ و ۷ و ۱۱ و ص ۳۴۰ ح ۱۸ .
[۱۳] كمال الدين : ص ۳۴۵ ح ۳۱.
[۱۴] ر. ك : ص ۱۶۸ ح ۵۶۰ .
[۱۵] ر. ك : ص ۸ ح ۴۸۰ .
[۱۶] كمال الدين : ص ۳۷۰ ح ۲ . نيز ، ر. ك: همين دانش نامه: ج ۲ ص ۲۹۶ ح ۳۹۰ .
[۱۷] ر . ك : ج ۲ ص ۱۵۶ ح ۳۰۴ .
[۱۸] ر. ك : ص ۱۰۵ ح ۵۰۷ .
[۱۹] ر. ك: ج ۶ ص ۱۳۸ ح ۱۰۵۴ .
[۲۰] ر. ك : ص ۶ ح ۴۷۹ .
[۲۱] ر. ك: ص ۱۹۸ ح ۵۹۲ .
[۲۲] سرداب به معناى زيرزمين است كه زير ساختمان ساخته و در مناطق گرمسيرى براى سكونت در تابستان مورد استفاده قرار مى گيرد .
[۲۳] در سال هاى اخير ، ورودى اين سرداب ، از داخل صحن حرم سامرّا بوده است . در داخل سرداب سه غرفه داشت كه جايگاه نماز مردان و زنان بود و با راهروهايى به يكديگر متّصل مى شد . سمعانى و ياقوت حموى به اين سرداب اشاره كرده اند ؛ ولى در متون كهن شيعى ، ذكرى از سرداب نشده است . شيخ طوسى به «بيت كبير» اشاره كرده كه ظاهراً مكانى غير از منزل عسكريّين بوده است . در برخى متون ، از دهليز و بيوت و بيت مستور ، سخن به ميان آمده است كه محلّى براى اختفا و حفاظت از امامان عليهم السلام بوده است (ر. ك: الكافى : ج ۱ ص ۵۱۷ ح ۴ و الهداية الكبرى : ص ۳۲۹) .
در قرن چهارم و در زمان حكومت آل بويه ، سرداب به شكل فعلى ، مورد توجّه قرار گرفته است . برخى گفته اند : در اين مكان ، حوضى وجود داشته كه محلّ وضو گرفتن ائمه عليهم السلام بوده است . شيعيان براى تبرّك ، از خاك آن بر مى داشتند و گودى اين محل را بيشتر مى كردند . از اين رو به تدريج اين محل به شكل سرداب در آمده است . معزّ الدوله اين گودى را پر كرد و محلّى به شكل سرداب ايجاد كرد تا قداست محل ، باقى بماند . پس از آن ، ناصر عبّاسى در سال ۶۰۶ هجرى و احمد خان دنبلى در سال ۱۲۰۲ هجرى به بازسازى اين سرداب پرداخته و آن را در كنار مسجد جامع و حرم عسكريّين ، احيا كردند . در آخرين بازسازى ، سرداب به شكل زيرزمينى بسيار وسيع در آمده است (ر. ك : مزارات أهل البيت عليهم السلام و تاريخها و موسوعة العتبات المقدسة : ج ۱۲ ص ۱۴۰ - ۱۴۱) .
[۲۴] ابن اثير (م ۶۳۰ ق) مى گويد : «و فيها (سنة ۲۶۰) توفّى الحسن بن على ... و هو أحد الأئمّة الاثنى عشر على مذهب الإماميّة و هو والد محمّد الذى يعتقدونه المنتظر بسرداب سامرّا ؛ در سال ۲۶۰ قمرى ، حسن بن على - كه يكى از امامان دوازده گانه بر مذهب اماميّه است - ، وفات يافت . او پدر محمّد است كه شيعيان معتقدند در سرداب سامرّا در انتظار [ظهور ]است» (الكامل فى التاريخ : ج ۴ ص ۴۵۴) .
[۲۵] ابن تيميّه (م ۷۲۸ ق) مى گويد : «و المعصوم عند الرافضة الإماميّة الاثنى عشريّة : هو الذى يزعمون أنّه دخل سرداب سامرّا بعد موت أبيه الحسن بن على العسكرى ، سنة ستّين و مائتين ، و هو إلى الآن لم يعرف له خبر ، و لا وقع له أحد على عين و لا أثر ؛ [امام ]معصوم نزد شيعيان رافضى دوازده امامى: او كسى است كه شيعيان ، گمان مى كنند پس از مرگ پدرش حسن بن على عسكرى در سال ۲۶۰ ، وارد سرداب سامرّا شد و تا به حال از او خبرى نيست و كسى از او نشان و اثرى نديده است» (رأس الحسين ، ابن تيميّه : ص ۱۸۴) .
ابن خلّكان (م ۶۸۱ ق) مى گويد : «أبو القاسم محمّد بن الحسن العسكرى ... و هو صاحب السرداب عندهم و أقاويلهم فيه كثيرة و هم ينتظرون ظهوره فى آخر الزمان من السرداب بسرّ من رأى ... و الشيعة يقولون إنه دخل السرداب فى دار أبيه و اُمّه تنظر إليه فلم يعد يخرج إليها و ذلك فى سنة خمس و ستّين و مائتين و عمره يومئذ تسع سنين ؛ ابو القاسم محمّد بن حسن عسكرى. او نزد شيعيان ، صاحب سرداب است و سخنان شيعه در باره او فراوان است. شيعيان ، ظهور او را در آخر الزمان از سرداب سامرّا انتظار مى كشند ... و شيعيان معتقدند كه او وارد سردابى در منزل پدرش شد ، در حالى كه مادرش بدو مى نگريست و ديگر باز نگشت و اين در سال ۲۶۵ اتّفاق افتاد ، در حالى كه نُه ساله بود» (ر. ك : وفيات الأعيان : ج ۴ ص ۱۷۶ ش ۵۶۲) .
ذهبى (م ۷۴۸ ق) مى گويد : المنتظر الشريف ، أبو القاسم ، محمّد بن الحسن العسكرى ... خاتمة الاثنى عشر سيّداً ، الذين تدعى الإماميّة عصمتهم - و لا عصمة إلّا لنبىّ - و محمّد هذا هو الذى يزعمون أنّه الخلف الحجّة ، و أنّه صاحب الزمان ، و أنّه صاحب السرداب بسامرّا ، و أنّه حىّ لا يموت ، حتّى يخرج ، فيملأ الأرض عدلاً و قسطاً ، كما ملئت ظلماً وجوراً ... قلت : و يزعمون أنّ محمّداً دخل سرداباً فى بيت أبيه ، و اُمّه تنظر إليه ، فلم يخرج إلى الساعة منه ، و كان ابن تسع سنين ، و قيل دون ذلك ؛ منتظر شريف، ابو القاسم محمّد بن حسن عسكرى، آخرين دوازده آقا، كه شيعيان ، عصمت آنان را ادّعا مى كنند ، در حالى كه عصمت جز براى پيامبر نيست ، و او كسى است كه گمان مى كنند آخرين حجّت است، صاحب الزمان است و صاحب سرداب سامرّاست و زنده است و نمى ميرد تا قيام كند و زمين را از عدل و داد پُر سازد ، چنان كه از ظلم و جور پُر شده است. مى گويم: و آنان گمان مى كنند كه محمّد وارد سرداب خانه پدرش شد ، در حالى كه مادرش بدو مى نگريست و تا كنون از آن سرداب بيرون نيامده است و در آن زمان ، نُه ساله بود و گفته اند كمتر» (سير أعلام النبلاء : ج ۱۳ ص ۱۱۹ ح ۶۰) .
[۲۶] سمعانى (م ۵۶۲ ق) مى گويد : «سرّ من رأى : و بها السرداب المعروف فى جامعها الذى تزعم الشيعة أنّ مهديهم يخرج منه ؛ سرّ من رأى : سردابى معروف در مسجد جامع آن است كه شيعيان گمان مى كنند مهدى [موعود] از آن جا قيام مى كند» (الأنساب : ج ۳ ص ۲۰۲) .
[۲۷] تاريخ ابن خلدون : ج ۱ ص ۲۴۹ .
[۲۸] الخرائج و الجرائح : ج ۱ ص ۴۶۰ ح ۵ . همچنين در همين صفحه ، گزارش ديگرى وجود دارد كه همانند گزارشى كه در متن آمده ، مخدوش است .
[۲۹] ر. ك : ج ۵ ص ۵۵ ح ۷۹۰ .
[۳۰] ر. ك : ج ۸ ص ۱۹۱ (جاى قيام) .
[۳۱] ر. ك: ص ۱۲۶ ح ۵۲۷ .
[۳۲] كشف الغمة : ج ۳ ص ۲۸۳ .
[۳۳] الغيبة ، نعمانى : ص ۱۷۵ ح ۱۳ (در اين منبع ، به نقل از امام صادق عليه السلام آمده : «وفيه : يَفْتَقِدُ النّاس إماماً يَشهَدُ المَواسمَ يَراهُم وَ لا يَرَونَه ؛ مردم امام را نمى يابند كه در مراسم حج حضور دارد و آنان را مى بيند ؛ ولى آنان او را نمى بينند»).
[۳۴] البيان فى أخبار صاحب الزمان (كفاية الطالب) : ص ۵۲۱ . نيز ، ر. ك : كشف الغمة : ج ۳ ص ۲۷۸ و ۲۸۳ .
[۳۵] تاريخ ابن خلدون : ج ۴ ص ۳۹ .
[۳۶] صاحب كتاب أضواء على السنّة المحمّدية (ص ۲۳۶) از نويسندگان معاصر اهل سنّت ، از علّامه عسكرى نقل مى كند : «أمّا سرداب الغيبة الذى قيل عنه فى الحلّه أو سامرّاء فلم أسمع بشيعى يقول بغيبة المهدى فيه أو بوجوده فيه أو بخروجه منه ؛ امّا سرداب غيبتى كه گفته شده است در حلّه يا سامرّاست . من از هيچ شيعه اى نشنيدم كه مهدى عليه السلام در سرداب ، غيبت نموده يا در آن جا سكونت دارد و يا از آن جا ظهور مى كند» . با توجّه به تولّد و سكونت علّامه عسكرى در شهر سامرّا ، اين سخن ايشان ، بسيار روشنگر است .
منبع : دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد سوم سال انتشار : 1393 از صفحه 134 تا صفحه
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
مخاطب :
نوجوان , بزرگسال , جوان , تخصصی
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت