جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 89
بررسی و مقایسه معاد جسمانی از دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله صادقی تهرانی
نویسنده:
حسن جوادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده پژوهش حاضر با هدف مقایسه دیدگاه های علامه طباطبایی و آیت الله صادقی پیرامون مبحث معاد جسمانی با روش توصیفی- تحلیلی انجام شد. ابتدا به طرح مبانی مورد استفاده ، در ده محور مراتب هستی ، اعاده معدوم ، حرکت جوهری، نسبت دنیا وآخرت، حقیقت آدمی، مراتب انسان، تجرد روحنسبت روح و بدن، تکامل انسان، و شیوه های تفسیری این دو مفسر پرداخته شد. سپس نظرات تفسیری پیرامون معاد جسمانی در نه بخش، رجعت ، عینیت و مثلیت، میزان ، صراط ، تجسم اعمالشهادت اعضاء ، بهشت ، جهنم ، و خلود مطرح گردید. یافته ها نشان داد علامه طباطبایی حرکت جوهری را با دیدگاه فلسفی، شیوه تفسیری را با رویکرد فلسفی- اجتماعی- علمی انجام داده است و در خصوص روح به تجرد آن معتقد بود. این در حالی است که آیت الله صادقی حرکت جوهری را با دیدگاه علمی، شیوه تفسیری را با رویکرد کلامی و اجتهادی انجام داده است و در خصوص روح به عدم تجرد آن معتقد بود. یافته ها حاکی از آن بود بیشترین مشابهت نظری را در خصوص رجعت، میزان، بهشت،تجسم اعمال، شهادت اعضاء می توان دید. نتایج همچنین نشان داد بیشترین اختلاف نظر این دو مفسر در مسائل خلود، مثلیت وعینیت، صراط و حقیقت جهنم قابل تحلیل است. علامه معتقد به خلود به معنی جاودانگی ابدی،حشر عینی بدن و صراط به معنی حضور بود. این در حالی است که آیت الله صادقی معتقد به خلود به معنای زمان طویل المده، حشر مثلی بدن، صراط به معنی دخول بود. کلید واژه گان: خلود ، مثلیت وعینیت ، تجرد روح ، معاد جسمانی ، علامه طباطبایی ، آیت اله صادقی تهرانی.
نقد اخلاق راس در پرتو نقد اخلاق کانت
نویسنده:
امین خانم عمرانی نوش آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کانت از برجسته ترین فیلسوفان عصر روشنگری است که با آراء فلسفی خود تحول عظیمی را در فلسفه مغرب زمین رقم زد. نظریه وی در باب اخلاق یکی از مهمترین و بحث انگیزترین نظریات در قلمرو فلسفه اخلاق به شمار می رود که نقدهای بسیاری را هم از سوی فلاسفه هم مشرب خود و هم از سوی فلاسفه ای که دارای مشرب فکری متفاوتی با وی بوده اند بدنبال داشته است. از جمله فلاسفه ای که در زمره فلاسفه هم مشرب کانت به شمار می روند دیوید راس می باشد وی علی رغم پذیرش شاکله تنسیق های کانت معتقد به برخی از ناسازگاریهای درونی در دستگاه اخلاق کانتی است. این تحقیق درپی آن است با بررسی نظریه کانت و راس در باب اخلاق سئوالات زیر را مورد توجه قرار داده و پاسخ آنها را ارائه نماید: 1- نظریه کانت در فلسفه اخلاق چیست؟ 2- نظریه راس در فلسفه اخلاق چیست؟ 3- نقدهای وارده بر کانت از نظر راس کدام است؟ و 4- چه نقدهایی براخلاق راس با درنظر گرفتن اخلاق کانت وارد است؟در پاسخ به سئوال اول مشخص شد آنچه فلسفه کانت را برجسته می کند، نظریه معرفت اوست. او معرفت مستقل از تجربه را با دو معیار ضرورت و کلیت از معرفت تجربی جدا کرده و در موضوع اخلاق، تفکر خود را بر نوعی احکام و قضایای پیشین استوار می کند. او مفاهیمی چون اراده خیر و وظیفه را به طور مبسوط مورد تحلیل قرار داده و عملی را دارای ارزش اخلاقی می داند که از روی وظیفه و از سر احترام به قانون انجام شود. کانت همه امرها را به دو دسته اوامر مشروط و مطلق تقسیم بندی می نماید و بیان می کند که اوامر مشروط بیانگر ضرورت یک عمل است و اوامر مطلق علاوه بر ضرورت متضمن یک قانون است. از نظر او اوامر مطلق پایه و اساس اخلاق است. برهمین اساس سه صورت بندی با عناوین قانون عام، غایت بودن و قانون گذاری برای جامعه اخلاقی از امر مطلق بدست می دهد. در پاسخ به سئوال دوم بیان می شود که راس از جمله فلاسفه شهودگرایی است که معتقد بود برای تعیین روایی و ناروایی یک عمل نمی توان انتزاعی اندیشید. او ضمن اذعان به این مطلب که می توان تعدادی از قواعد اخلاقی را بدون استثناء صادق دانست، ولی براین باور بود که آنچه کنشگر اخلاقی را در رسیدن به داور اخلاقی موجه مدد می رساند وظایف واقعی است. او وظایف را به دو دسته «وظایف درنظر اول» و «وظایف واقعی» تقسیم می نماید. و بیان می کند در قلمرو وظایف درنظر اول بعضی تکالیف از بعضی دیگر الزام آورتر است و نمی توان یک قاعده کلی در اختیار داشت که مبین این باشد که اگر تعارض بین وظایف در نظر اول پدید آمد چه باید کرد. نهایتاً راس پیشنهاد می کند برای رسیدن به داوری اخلاقی موجه در صورت بروز تعارض باید از شهود بهره گرفت. در پاسخ به سئوال سوم مشخص می گردد که نقدهای وارد به کانت در دو دسته نقدهای مبنایی و بنایی قابل بازشناسی است. راس مطلق گرایی کانتی را نقد می کند و معتقد است که این مسئله موجب ناسازگاری هایی در دستگاه اخلاقی کانت شده است، راس براین باور است که هرچند کانت داوری های اخلاقی برمبنای تجربه را در دستگاه اخلاقی خود نفی می کند ولی در بحث اخلاق ناگزیر از رجوع به تجربه شده است. در پاسخ به سئوال چهارم این نتیجه حاصل شد که گرچه راس سعی بر آن داشت با بکارگیری عناصر تجربی و غیرتجربی ناسازگاری های درونی دستگاه اخلاقی کانت را برطرف نماید، ولی هنگام شرح و بسط نظرات خود، ناسازگاری های دستگاه اخلاق کانتی را به دستگاه اخلاقی خود منتقل نموده و نتوانسته است در این امر توفیقی حاصل نماید. از جمله مشکلاتی که در دستگاه اخلاقی راس بوجود آمد این بود که وی نتوانست وظایف اخلاقی را که تعین و جنس وجود شناسانه متفاوتی دارند با هم ترکیب نموده، نحوه ترکیب آنها را توضیح دهد.
فلسفه اخلاق از دیدگاه نیچه
نویسنده:
سلیمه سید ابوترابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در این رساله به وضعیت اخلاق در جامعه امروزی از نظر نیچه پرداخته شده که با ماهیت دموکراتیک خود و با نیروی قدرتمندی به نام مسیحیت حیطه عملکرد و اختیار انسان را تنگ کرده و نبوغ و خلاقیت را از انسان گرفته است
تأثیر متقابل شناخت حسی و شهود عرفانی در قرآن
نویسنده:
محمدجواد قاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شهود عرفانی، مهمترین ویژگی انسان است که او را از دیگر موجودات، متمایز و او را شایسته مقام خلافت الهی ساخته است. سرچشمه هایی که انسان برای کسب شهود عرفانی به آن مجهّز شده است، عبارتند از:حواس ظاهری، عقل و قلب که موجب شده اند انسان بتواند شناخت را به حسی، عقلی و شهود عرفانی تقسیم نماید. اغلب اندیشمندان بر یکی از این مبادی تأکید ورزیده و بر این اساس مکاتب متعددی را نظیر حس‌گرایی، خردگرایی و یا شهودگرایی پدید آورده اند که هرکدام از این مشرب ها از یک نحله فکری نشأت می گیرد. اما این سوال مطرح است که ارتباط و تأثیر متقابل این مبادی شناختی در قرآن و آموزه های وحیانی چگونه است؟ لذا این رساله با ایده کشف و تبیین نوع ارتباط و تأثیر میان مبادی شناخت در قرآن، صورت گرفت.این پژوهش از روش کیفی ( از نوع توصیفی –تحلیلی) همراه با استنباط بهره برده است. از این رو با بررسی آیات مرتبط با مسأله شناخت حسی و شهود عرفانی و نیز با بهره‌گیری از تفاسیر عرفانی و منابع فریقین و نظریات صاحب نظران، نتایج، استنباط و تبیین گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد:1- میان انواع شناخت ارتباط و تأثیرمتقابل وجود دارد. شناخت حسی، که معرفتی در باره جهان محسوس است و از راه حواس ظاهری حاصل می شود، مقدمه ای برای شهود عرفانی به شمار میآید. شهود عرفانی پس از وحی بالاترین معرفتی است که افراد با ایجاد ویژگی‌های خاص در نفس خویش به آن دست می یابند. در این معرفت انسان با قلب خود، حق را در همه موجودات مشاهده و همه موجودات را به صورت به هم پیوسته و به شکل یک حقیقت زنده به نظاره می‌نشیند؛ زیرا همه هستی با یک امر خدا ایجاد شده، که فلاسفه آن را توحید فعل خدا می نامند.2-ارتباط مستقیم و متقابل بین حواس ظاهری و دریافت‌های درونی وجود دارد. از دیدگاه قرآن، هر یک از انواع شناخت حسی و شهود عرفانی دارای اعتبار، ارزشمندی و قلمرو ویژه‌ای است که در این پژوهش تبیین شده است.3- روش شناخت مورد تأکید قرآن، روش منحصر به فردی است که می توان آن را «روش جامع» نامید.4- واژگان قرآن، هنگامی معنای عمیق خود را مییابند که افزون بر حواس، با عقل و قلب هم ادراک شوند. یعنی لفظ، معنا و روح و حقیقت الهی موجود در کلمه قرآنی همراه باهم مورد توجه قرار گیرد.
سه تفسیر از ازلیت خداوند در حکمت متعالیه ملاصدرا
نویسنده:
مهدی زمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی به تبیین و بررسی دیدگاه ملاصدرا درباره ازلیت خداوند پرداخته می‌شود. در فلسفه دین معاصر، دیدگاه‌های گوناگون درباره ازلیت خداوند، در سه تفسیر 1. فرازمانی استمراری، 2. فرازمانی غیر استمراری، و 3. زمانی‌گرایی خلاصه شده است. با بررسی آثار ملاصدرا به سه تفسیر از ازلیت الهی دست می‏یابیم که از آن‏ها به: 1. فرازمانی غیر استمراری، 2. احاطه بر همه زمان‏ها، و 3. فرازمانی استمراری تعبیر می‏کنیم. این سه تفسیر در آثار او بیش‌تر با تعبیرات ازلیت، اولیت، و سرمدیت بیان می‌شود که بر اساس شیوه خاص حکمت صدرایی در کنار یک‌دیگر قرار می‌گیرند و با هم قابل جمع هستند. بدین‌سان در ازلیت (تفسیر فرازمانی غیر استمراری) بر تنزیه خداوند از محدودیت تأکید می‌شود؛ که نمونه‌ای از صفات سلبی یا جلال است. در اولیت به احاطه خداوند بر زمان و موجودات زمانمند تکیه می‌شود؛ که نمونه‌ای از صفات جمال یا فعل است. سرانجام با سرمدیت (تصور فرازمانی استمراری) تلاش می‌شود که دو تصور استمرار و گستردگی وجود خداوند با تعالی و برتری ذات او از زمان جمع شود. نتیجه آن‌که دیدگاه ملاصدرا درباره ازلیت الهی در عین توصیفات متفاوت، جامعیت، سازگاری درونی، و نیز قوام و استحکامی را که یک نظریه جامع لازم است داشته باشد دارد.
صفحات :
از صفحه 75 تا 88
علم حق تعالی از دیدگاه افلاطون
نویسنده:
مهدی زمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بحث دربارة علم خداوند از مهمترین مسائل فلسفه والهیات است. فلاسفه بزرگ در مورد علم خداوند نسبت به ذات خود واشیاء آراء متخالف ومتضادی ابراز نموده‌اند. در این مقاله تلاش شده تا با استفاده از متون اصلی آثار افلاطون نظر وی درباره علم الهی بررسی شود. برهمین اساس بخشهایی از محاورات پارامنیدس،سوفسطایی، جمهوری وتیمائوس گزینش شده ومورد تفسیر وارزیابی قرار گرفته است. در این میان ضمن اشاره به نظرات مفسران آثار افلاطون به تفسیر نو افلاطونیان توجه بیشتری شده است. مطلب مهم دیگری که در مسأله علم الهی مطرح می‌شود، نحوه فعل خداوند ورابطه آن با علم الهی است که تلاش گردیده تا با توجه به محاوره تیمائوس، نظر افلاطون در مورد نوع فاعلیت خداوند توضیح داده شود. علاوه بر این نسبت ایده خیر با عالم مثل ودمیوژر، جایگاه عالم مثال، علل شش گانه و انگیزه آفرینش هستی از جمله مسایلی است که در خلال بحث از نحوه علم ونوع فعالیت خداوند مورد بررسی قرار گرفته است.
صفحات :
از صفحه 191 تا 206
مبانی اخلاقی ملاصدرا با تأکید بر معاد شناسی او
نویسنده:
مهناز ده‌‌لاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عنوان پژوهش حاضر ، « مبانی اخلاقی ملاصدرا با تأکید بر معادشناسی او» است. در این راستا نظریات وی در زمینه موضوع و غایت اخلاق، فضایل و رذایل اخلاقی، حکمت نظری و عملی و ارتباط آن ها با هم ، مبانی انسان شناسی مانند نفس و اراده ، سعادت و شقاوت و مسئله سرنوشت ساز معاد مورد بررسی قرار گرفتهاست.تبیین ملاصدرااز پدیده مرگ، تجسم اعمال و تناسخ ملکوتی و تفسیر وی از جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس و همچنین تفسیر خاص وی از دنیا به عنوان ظاهر و آخرت به عنوان باطن و این معنا که ما هم اکنون در صراط قرار داریم و سقوط و ثبات در صراط مستقیم منوط به نزدیکی به میزان حق در تمام ابعادش است ، انسان را متوجه مسئولیت عظیمی می کند که خود باید شاکله وجودیش را در دنیا و آخرت بسازد، زیرا نامه عمل او در قیامت همان باطن نفس او است که اعمال واخلاق او در آن صحیفه، توسط فرشتگان نگاشته شده است و حسن وقبح عمل را عینا در قیامت دریافت می کند و هر چه اعتقادبهاین معرفت عمیق ترشود ، به همان نسبت ، دوری از اعمال قبیح بیشتر می گردد.بررسی و تحلیل داده های تحقیق حاکی از تأیید فرضیه های اصلی تحقیق است و نشان می دهد که می توان با استفاده از دیدگاه های ملاصدرا ، شالوده یک نظام اخلاقی را پی ریزی کرد که علاوه بر حفظ کرامت انسانی و توجه به اراده و اختیار انسان ، سعادت دنیا و آخرت در جهت رسیدن به کمال مطلوب و قرب الهی تأمین شود.
وجدان‌گرایی اخلاقی و جایگاه وجدان اخلاقی و ساحات وجودی آدمی از دیدگاه اسلام
نویسنده:
اکرم بختیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پایان نامه حاضر با عنوان وجدان گرایی اخلاقی و جایگاه وجدان اخلاقی و ساحات وجودي آدمی ازدیدگاه اسلام؛ پژوهشی است که در آن برآنیم که به نظریه اخلاقی وجدان گرایی روسو از یک سو و نقشوجدان در هدایت انسانها و جایگاه آن در رشد و تربیت انسانها از نظر اسلام بپردازیم. قبل از هر چیز بهتعریف وجدان پرداخته شده که همانا آن را آگاهی شخصاز شخصیت خود تعریف کردند؛ پس یک دركباطنی است؛ به عبارتی نیروي دراکه نفس بشر است که همان وجدان توحیدي می باشد. در ادامه به ارتباطوجدان با سه نیروي غریزه و عقل و فطرت پرداختیم که به این نتیجه رسیدیم که که آزادي بدون قید وشرط غرایز، منافی با وجدان اخلاقی است و باید غرائز را با وجدان هم آهنگ کرد، و نیز بین وجدان باعقل رابطه اي دوسویه است، وجدان به کمک عقل، حس و درك اخلاقی انسان را تحریک می کند وموجب عمل اخلاقی می شود. بین وجدان و فطرت نیز رابطه بسیار تنگ است تا حدي که گاهی در قرآنوجدان را نفس تعبیر کرده است. در ادامه به نقش تعیین کننده وجدان در زندگی در حیطه وجود شناسی ومعرفت شناسی پرداختیم؛ در وجودشناسی منشأ احکام و ارزشها، عقل عملی که همان وجدان است میباشد؛ عمده کار مربوط به عقل عملی است و فقط یک کمال و سعادت وجود دارد و آن اراده نیک است کهآن مطیع مطلق بودن در مقابل فرمانهاي وجدان است. در حوزه معرفت شناسی نیز از راه حس اخلاقی کهامري است درونی وجدانی و انسان با علم حضوري کشف می کند که مختار و آزاد است. لازم به ذکراستمطلب بالا و تحلیل مبانی هر یک و نشان دادن سازگاري یا عدم سازگاري آنها با دیدگاه اسلام و بیانجایگاه ساحات وجودي انسان از نظر اسلام از طرفی؛ و اخلاق مقتضی آن به طور منقح؛ و تبیین رابطه هریک از این ساحات با جنبه هاي مختلف اخلاق و وجدان در بینش اسلام از جنبه هاي نوآوري این تحقیقبه شمار می رود. در ادامه مسئله را در نظر اخلاق اسلامی بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که مبنايانسان شناسانه نظریه اخلاقی اسلام چنان است که آدمی از ساحات درونی معرفتی، عاطفی و اراديبرخوردار است و انسان تمام عیار اخلاقی انسانی است که در ساحت معرفتی، حقیقت جو، در ساحتعاطفی، عشق ورز به دیگران و در ساحت ارادي خیرخواه است. بنابراین اسلام فطرت را منشأ فعل می داندو در فطرت نیرویی نهفته است که همان وجدان است و به عبارتی پیروي از وجدان جزئی از دین اسلاماست. در اخلاق اسلامی نیت و عمل بهم پیوسته است و بر این اساس اسلام شرط اساسی خوشبختی وسعادت را پیوند دادن درون و برون و هم آهنگ کردن ایمان معنوي و اعمال ظاهري میداند؛ بنابراین اخلاقدر اسلام مجموعه قول و عمل و نیت است و انسان اخلاقی کسی است که درون و برونش اخلاقی باشد.در پایان لازم به ذکر است که روش ما در این تحقیق روش توصیفی تحلیلی می باشد.
پیوند قدرت و اخلاق از نظر فارابی و ماکیاول
نویسنده:
منوچهر رشیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اندیشه ی پیوند قدرت و اخلاق یکی از مهمترین موضوعات مورد نظر اندیشمندان حوزه اخلاق و سیاست است . در این پژوهش سوأل اصلی پیوند اخلاق و قدرت در اندیشه فارابی و ماکیاول است هر دو فیلسوف در دو مکان و زمان متفاوت ، زندگی کرده اند برای بررسی این دو مقوله ضرورتاً به این نکته باید توجه نمود . فارابی اخلاق را نیرویی درونی و پیش برنده به سوی کمال می داند و یکی از زوایای نمود این نیرو ، قدرت و سیاست است . اخلاق مقدم بر قدرت و سیاست است و سیاست مدار واقعی کسی است که به دنبال سعادت واقعی است و آنکه سعادت را محقق می سازد سیاستمدار با اخلاق است. در حالی که ماکیاول اخلاق را وسیله ای برای یک غایت اصلی ؛ یعنی قدرت و سیاست می داند و این نوع اخلاق از دین و آموزه های مسیحیت بی تاقیر نبوده است ، البته این به معنی حذف اخلاق در مسیر قدرت و سیاست نیست ، بلکه او اعتقاد دارد که پادشاه برای رسیدن به هدف ، باید گاهی اخلاق را در خدمت قدرت قرار دهد؛ هر چند ابتدا این نوع قدرت غیر اخلاقی به نظر آید. خلاصه اینکه آنچه در نظر ماکیاول مهم است و از ارزش اصلی برخوردار است، قدرت است. و اخلاق امری تبعی است ولی در نظر معلم ثانی اصل اخلاق است ، قدرت یک امر تبعی است.
  • تعداد رکورد ها : 89