جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 30
مبانی فلسفی زیبایی از نگاه افلوطین و علامه جعفری
نویسنده:
سلممیان ابراهیم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
افلوطین و علامه جعفری همچون بسیاری از متفکران، متناسب با مبانی فکری خود در باب ابعاد فلسفی زیبایی اظهار نظر داشتند. زیبایی از نظر افلوطین، یک حقیقت روحانی است، و علامه جعفری آن را یک صفت کمالی می‌داند. و هر دو معتقدند که منشأ زیبایی، جمیل مطلق است، و این حقیقت در تمام هستی جاری و ساری است. و قلمروی آن همانند قلمروی هستی است که دارای مراحل و انواع گوناگون می‌باشد. از نظر افلوطین و علامه جعفری، مُدرِک زیبایی، نفس و قوای آن است. و ادراک زیبایی‌های هر مرحله از مراحل زیبایی با قوایی که متناسب با آن مرحله می‌باشد. و همچنین زیبایی موضوع عشق است، و نفس در هنگام ادراک زیبایی متلذذ می‌شود، لکن این لذت از حیث دوام و انبساط در ادراک زیبایی، متفاوت به تفاوت مراحل زیبایی است. به اعتقاد افلوطین و علامه جعفری، بین زیبایی و اخلاق (خیر اخلاقی) ارتباط تنگاتنگی وجود دارد که مبتنی بر هستی‌شناسی می‌باشد، یعنی مبتنی بر تساوی خیر با وجود است. لکن افلوطین علاوه بر این، به ارتباط معرفتی قائل است. و همچنین هنر از نظر هر دو،برای تعالی حیات فردی و اجتماعی است، نه صرف لذت‌جوی شهوت حیوانی. نتیجه حاصل از این پژوهش، این است که این دو بزرگوار، علی رغم اختلاف مبنایی وروشی که در مسأله زیبایی داشتند، ولی نتیجه گیری واحد دارند و این است که حقیقت زیبایی نشان‌دهنده کمال هر موجودی است و دارای مراتب می‌باشد، و همه زیبایی‌ها رشحه‌ای و پرتوی از زیبایی حق تعالی است. حقیقت هر زیبایی در قرب به زیبایی مطلق است.
بررسی اصل علیت و احکام آن در روایات امام علی علیه‌السلام
نویسنده:
محسن رضایی استخروئیه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اصل علیت که قدیمی‎ترین مسأله فلسفه است، از مهمّ‎ترین ارکان این علم به شمار می‎رود به گونه‎ای که بسیاری از مسائل مهمّ فلسفی مانند مباحث مربوط به علم، تبیین خلقت عالم، اثبات عوالم مجرّد، اثبات علّه العلل، بحث از صفات و افعال الهی، اثبات معاد و ... یا بر این اصل مبتنی‎اند و یا علّیت در اثبات آنها نقش دارد. با این‎که این اصل و احکام آن مسائلی عقلی و فرا ‎‎‏‎‎دینی‎اند امّا در روایات امام علی علیه السّلام نیز به طور فراوان و با نیکو‎ترین بیان‎ها و دقیق‎ترین معانی مطرح شده‎اند که روش دست‎یابی به آنها استنباطی و استظهاری است و در مرحله تجزیه و تحلیل، تحلیلی- عقلی است. بداهت اصل علّیت، تقسیم موجودات به علّت و معلول، احاطه وجودی علّت بر معلول و بطلان تسلسل در علل فاعلی و غایی برخی از موارد مطرح شده در سخنان امام علی علیه‎السّلام هستند. علاوه بر آن، سنخیت بین علّت و معلول که از مهمّ‎ترین اصول موجود در فلسفه است و آثار و نتایج مهمّی دارد، در روایات حضرت نیز هم به شکل کلّی آمده، و هم به صورت مصداقی بر وجود انسان تطبیق داده شده که نشان می‎دهد بین طبیعت انسان و افعال او سنخیت و مناسبت برقرار است و طبیعت هر انسانی فعل خاص خود را دارد. این نتیجه مهمّ فلسفی، می‎تواند مبنای برخی از علوم مربوط به انسان مانند علم اخلاق، روان‎شناسی، علوم‎ تربیتی، و ... قرار گیرد و آنها را متحوّل سازد. در سخنان دیگر حضرت، تعریف معلول به « موجود فی غیره »، شاهدی است بر این‎که معلول وجود رابط است و شأنی جز ربط به علّت ندارد. به تعبیر دیگر حقیقت علّیت، تجلّی است و معلول، جلوه و ظهور علّت می‎باشد. امّا آن‎چه که بیشتر از همه احکام علیت در روایات امام علی علیه السّلام مطرح شده، علّت فاعلی و غایی است که در علّت فاعلی نیز بیشترین مسأله مورد اشاره، فاعلیت واجب تعالی است. روایات حضرت در این زمینه با غایه الغایات خواندن واجب و نفی علم حصولی از او و تصریح به عدم واسطه بین واجب تعالی و معلومات او، هم دیدگاه فاعل بالقصد را درباره واجب نفی می‎نمایند و هم نظریه فاعل بالعنایه را. از سوی دیگر با تثبیت علم تفصیلی ذاتی برای واجب، و تأکید بر عدم افزایش علم او با آفرینش، دیدگاه فاعل بالرّضا را نیز مخدوش دانسته و در مقابل، با تعابیر گوناگون و تصریح به ظهور و تجلّی واجب بر عوالم خارج و شوون نفس، اندیشه فاعل بالتّجلی را تأیید نموده و آثار فراوانی را برای آن ذکر می‎نمایند. در علّت غایی نیز روایات حضرت با اشاره به این‎که « هر موجودی غایتی دارد » و تأیید سلسله طولی علل غایی و این‎که « غایت حقیقی، ذات فاعل است »، واجب تعالی را غایه‎ الغایات دانسته و فاعل کلّ را همان غایت کلّ می‎دانند. همچنین با تأکید بر این‎که واجب تعالی غایت عبادت و سیر موجودات است، محرّک این حرکت و سیر را نیز واجب الوجود می‎دانند، بنابراین واجب تعالی هم مبدأ حرکت، هم غایت حرکت و هم فاعل حرکت است.
رابطه نفس و بدن از نظر ملاصدرا و دکارت
نویسنده:
فیض علی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل مهم فلسفی چگونگی رابطه نفس و بدن است. در این رابطه مباحث بسیاری از سوی حکما و اندیشمندان مطرح شده است.این مسئله در غرب نیز مورد توجه بسیار بوده است مخصوصا در فلسفه دکارت زیاد توجه شده است. و در فلسفه اسلامی ابن سینا این بحث را مطرح کرده است. ولی در نظریات و تحقیقات ابن سینا حل این مسئله را نمی‌شود به طور واضح و صحیح یافت. زیرا اگر دو جوهر متباین به تمام ذات باشند منطقاً ممکن نیست که تبیین معقولی از رابطه آنها و تاثیر و تأثر آنها در یک دیگر به دست داده شود.بنابراین در این خصوص مشکل مشترکی در فلسفه دکارت و ابن سینا وجود دارد، که در هر دو فلسفه بدون حل باقی مانده است.این مسئله از طریق فلسفه ابن سینا برای ملاصدرانیزو مطرح شد لذا ملاصدرا براساس مبانی خود تلاش موفقتی برای حل این مسئله نموده است. از نظر وی نفس و بدن هر دو جوهر جداگانه اند ولی ملاصدرا آن دو جوهر را بیگانه از هم نمی‌داند و برخلاف ابن سینا حدوث نفس را نه روحانی بلکه جسمانی می‌داند. و اضافه نفس به بدن را ذاتی آن می‌داند. بر اساس اصول حاکم در فلسفه صدرائی در نفس بودن یک شئ، مرتبه جسمانی آن نیز محفوظ است و حتی بعد از آن نفس به تجرد تام می‌رسد و به عقل مجرد ارتقا می‌یابد، هم مراتب فعلیت جسمانی را واجد است و هم مراتب قبلی نفسانی لذا نفس و بدن با هم کاملاً بیگانه نبوده که آنها با هم سنخیت نداشته باشند بلکه آن هر دو از سنخ واحد هستند بنا بر این فرض اتحاد حقیقی بین آنها محال نیست. نفس مجرد حاصل حرکت تکاملی صورت طبیعی جسمانی است.ملاصدرا وابستگی نفس و بدن را تعلقی وجودی می‌داند. و در نظر او نفس در حدوث خود نیازمند بدن است. بنابراین وابستگی نفس به بدن در آغاز پیدایش و مسیر سیر جوهری آن است ولی در تداوم نیازی به آن ندارد. در آن مرحله تعلق نفس به بدن صرفاً از جهت به دست آوردن پاره‌ای کمالات نفسانی است که جز از راه تدبیر بدن حاصل نمی‌شود.از نظر دکارت نفس صرفاَ و منحصراً از طریق غدّه صنوبری شکل در مغزعمل می‌کند و تمام تعاملات و تبادلات خود را با بدن از طریق همین غدهاجرا می‌کند.
انسان کامل از دیدگاه مرتضی مطهری و فریدریش نیچه
نویسنده:
جمال الدین شوکوراف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان کامل یکی از مهمترین موضوعات و دغدغه‌های متفکران در هر دوره فکری بوده و هست. اینکه انسان کامل کیست؟ و چه ویژه‌گیهایی را باید دارا باشد و عناصر و مولفه‌های آن از پرسش‌های این پژوهش می‌باشند.
باور به خدا، اثر جرج ماورودس
نویسنده:
محمد رضاپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوعی که بدان خواهم پرداخت معرفت شناسی دینی است. تقریبا، شاید که بگوییم گرایشهای معرفت شناختی آنهایی می باشد که در مسایلی نظیر این منعکس می گرد: ((چگونه شما ‏‎P‎‏ را می دانید؟)) و ((دلایل شما برای باور نهادن بر ‏‎P‎‏ چیست؟)) در بخش 1 این مسایل تا اندازه ای مفصل تر بحث می شود و شالوده ای جهت مبحث بعدی نهاده می شود. بخش دوم به تلاشهایی می پردازد برای پاسخگویی به چنین پرسشهایی آنگاه که متضمن باورهای دینی باشد، با مراجعه به استدلالها و خصوصا براهین وجود خدا. این بخش شاید اهمیتی بیش از اهمیت ذاتی استدلال در متون دینی را توجیه کند. اما اثبات نکاتی کلی تر در ارتباط با بحث استدلال و سپس بسط و گسترش آنها به دیگر زمینه ها مناسب می باشد. بخش سوم کوشش غیر متعارف سنتی برای پاسخگویی به مسایل معرفت شناختی بر حسب تجزیه و-به عنوان نوعی خاص از تجربه-وحی را به بحث می گذارد. بخش چهارم به ابعاد معرفت شناختی مشکل شر می پردازد که غالبا به عنوان برهانی بر علیه آموزه های دینی شرح و بسط می یابد. بخش پنجم یک جمع بندی در رابطه با رشته اصلی استدلال و مهمترین نتایج آن را فراهم می نماید.
ماهیت،‌ مراتب و متعلقات ایمان از دیدگاه نهج ‌البلاغه
نویسنده:
جواد حسین پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش،‌ تحت عنوان «ماهیت، مراتب و متعلقات ایمان از دیدگاه نهج البلاغه» تدوین یافته است. در آن سعی شده با محور قرار دادن کلمات امیرالمومنین در نهج البلاغه، دیدگاه آن حضرت در مقوله ایمان: ماهیت ایمان، ایمان و عمل،‌ ایمان و اسلام، ایمان و یقین، نقص و زیاده در ایمان، مراتب و اقسام ایمان، متعلقات ایمان،‌ مورد تبیین و بررسی قرار گیرد. چون مسئله ایمان از عمده مسائل کلامی است که بین متکلمان فرقه‌های مختلف اسلامی، مثل شیعه، اشاعره، معتزله، خوارج و مرجئه و... مورد اختلاف و معرکه آراء بوده است. لذا دیدگاه و نظرات آنان نیز مورد بازیابی قرار گرفته است و وجوه اشتراک و اختلاف آنها در موارد و مسائل گوناگون ایمان مطرح شده و سپس دیدگاه امیرالمومنینC در آن موارد به عنوان نظر نهائی مطرح شده است که دستاورد و ما حصل این تحقیق این است:?ـ ماهیت ایمان تصدیق قلبی است و اقرار زبانی و عمل جوارحی از شرائط ایمان محسوب می‌شود. ایمان و اسلام با هم تفاوت دارند. ایمان همراه یقین، بلکه یقین اساس آن را تشکیل می‌دهد. تصدیق معرفت کامل همراه با التزام و انقیاد قلبی است.?ـ ایمان قابل نقضان و زیاده و در نهایت دارای مراتب و درجات می‌باشد.?ـ متعلقات ایمان، امور غیبی و آنچه که مربوط به غیب می‌شود، می‌باشد همچون: ایمان به خدای متعال، ایمان به رسالت رسولان، ایمان به امامت مامان معصوم، ایمان به ملائکه و ایمان به معاد و آنچه که مربوط به معاد می‌شود، همه از متعلقات ایمان محسوب می‌شود.
نقش اعتقاد به معاد در زندگی بشر
نویسنده:
حسین مرتضی انباروی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر موضوعش نقش اعتماد به معاد در زندگی بشر می باشد در راستای تبیین آثار و نقش اساسی اعتقاد به معاد در زندگی بشر است. برای فراهم آوردن بستر تحقیق گزارشی از دیدگاههای فلسفه و کلام عرفان اسلامی اراوه شده است و نیز از منظر قرآن و حدیث عقیده معاد مورد توجه قرار گرفته است. نکات مهم رساله صرف احتمال معاد در زمینه های مختلف زندگی تاثیر فراوان دارد. اعتقاد به معاد، دید انسان را نسبت به مرگ متغیر می سازد و انسان مرگ را همچون معبری و پلی می بیند که برای رسیدن به زندگی خیر و جاودان از آن عبور کند. و نگاه معتقد به معاد به مرگ یک نگاه مثبت است که به ملاقات پروردگار می انجامد. شناخت هویت و حصول کمال حقیقی بدون اعتقاد به معاد غیرممکن است هویت انسان و حقیقت او در این هیکل بدنی او خلاصه نمی شود بلکه حقیقت او روح او است که از آن به من و تو حکایت می شود. در حوزه اخلاق، اعتقاد به معاد است که به زندگی معنا می دهد و از پوچی و بی معنایی نجات می دهد اعتقاد معاد تنها عامل برای یافتن ملاک ارزشهای اخلاقی می باشد پروش فضایل اخلاقی در سایه اعتقاد به معاد انجام می پذیرد اعتقاد به معاد بهترین عامل رفع اضطرابهای روحی و روانی از زندگی انسان بوده و آرامشی عمیق و ماندگار را موجب است. در حوزه اجتماعی صحیح ترین و ریشه ای ترین راه حل مسائل اقتصادی اعتقاد به معاد است عقیده معاد نظام اقتصادی را از ظلم و نابرابریها و چپاولگری پاک می کند مشکل نظامهای اقتصادی جهان بی اعتقادی به معاد است اعتقاد به معاد سازندگی واقعی را تعریف و سیر به سوی آن را با نشاط و پرطراوت می سازد و بدان شتاب می بخشد سازندگی کسانیکه بهرمنده از این باورند نسبت به آنان که فاقد این اعتقاد اند سالم تر و با کیفیت تر است اعتقاد به معاد در همه عرصه های حیاب روحیه ایثار و مجاهدت را در انسان می پروراند و موجب می شود که وی در همه میدانها آماده باشد تا آنجا که برای آزمانهای حقیقی و اسلامی جان خود را فدا کند. بهترین ضامن اجرای قوانین اعم از مدنی و مذهبی اعتقاد به معاداست چراکه اعتقاد به معاد در جلوت و خلوت و حتی در نیت بیش از هر عامل بازدارنده ای انسان را کنترل می کند و با یادآوری عدالت الهی که ظرف ظهور آن آخرت است انسان را از انحراف و ظلم باز می دارد. علت اصلی انکار معاد بی بند و باری است شبهات منکرین معاد یا صرفا استبعاد است و یا راجع به برخی مباحث بنیادی چون وجود خدا و چیستی هویت انسان است. لذا انکار معاد انکار خداوند نبوت و دیگر معارف دینی است و سرچشمه همه بدیها انکار معاد است. اعتقاد به معاد بدون التزام عملی به آن از لحاظ تاثیر و نقش با انکار معاد تفاوتی ندارد و قهرا برای بهره مندی این آثار اولا باید نظام بینشها گرایشها و کنشها را براساس اعتقاد به معاد بازسازی نمود. ثانیا موانع التزام عملی به آن را مرتفع نمود.
بررسی نقش فلسفه در فهم متون دینی در بخش اعتقادات
نویسنده:
محمدعلی کمالی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پس از شکل گیری فلسفه در میان مسلمانان به عنوان دانشی که با روشی برهانی از احکام کلی هستی سخن می‌گوید، هماره این سوال مطرح بوده است که چنین دانشی آیا رابطه‌ای با حوزه اعتقادی دین دارد یا خیر؟ در این تحقیق سعی گردیده است با روشی تحلیلی-عقلی، ضمن واکاوی این مسئله، به این نتیجه برسد که این دانش به جهت نظری، در فرایندِ فهمِ حداقل بخشی از مهمترین گزاره های اعتقادی دین که همان گزاره‌های پیشینی است نقشی محوری داشته و در سایر اعتقادات،‌ می تواند در تعمیق و تحکیم اعتقاد و فهم و اذعان،‌ موثر باشد و این به آن جهت است که گزاره‌های بنیادین دین اسلام، محتوایی هستی شناختی دارند و تحصیل معرفت به این دست از اعتقادات اساسی نیز عقلا و نقلا ضروری است، پس تنها راهِ پیشِ رو جهت تحصیل معرفت و اعتقاد،بکارگیری فلسفه خواهد بودکه در محتوا، هستی شناختی و در روش، برهانی است.در بخش دیگر پایان‌نامه به شکل عملی و کاربردی، نقش فلسفه را در فهم گزاره‌های بنیادین در حوزه توحید و نبوت و امامت و معاد بررسی نمودیم و به این نتیجه رسیدیم که دانش فلسفه در فهم گزاره‌های بینادین توحیدی و برخی گزاره‌های مربوط به نبوت و تحصیل اعتقاد نسبت به آن، نقش بی بدیل و ضروری داشته آنچنانکه در سایرگزاره‌های مربوط به نبوت و گزاره‌های مربوط به امامت و معاد، فلسفه بیشتر، جنبه توضیحی و تفسیری خواهد داشت. یعنی فلسفه با تکیه بر آموزه های قطعی خود، به تفسیر و تبیین آموزه‌های دینی در این حوزه‌ها می پردازد. در این میان به نظر می رسد همچنان بحث از نقش فلسفه در فهم گزاره‌های رفتاری، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی دین و همچنین نقش دین در توسعه دانش فلسفه نیازمند تحقیق عمیقتری است.
ماهیت اعتباریات و بررسی پیوستگی آن با حقایق اجتماعی
نویسنده:
سید حسین فصیحی,محمد رضاپور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
ترجمه کتابBelief in Godباور به خدا اثر جرج ماورودسGeorge I.Mavrodes
نویسنده:
محمد رضاپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
معرفت شناس د ن موضوع پژوهش حاضر است. درا ن رساله پس از مقدمات در بخش دوم پرسشهایی که متضمن باورهای دینی باشد، با مراجعه به استدلالها و خصوصا براهین وجود خدا پاسخ م ده م. این بخش شاید اهمیتی بیش از اهمیت ذاتی استدلال در متون دینی را توجیه کند. اما اثبات نکاتی کلی تر در ارتباط با بحث استدلال و سپس بسط و گسترش آنها به دیگر زمینه ها مناسب می باشد. بخش سوم کوشش غیر متعارف سنتی برای پاسخگویی به مسایل معرفت شناختی بر حسب تجزیه و-به عنوان نوعی خاص از تجربه-وحی را به بحث می گذارد. بخش چهارم به ابعاد معرفت شناختی مشکل شر می پردازد که غالبا به عنوان برهانی بر علیه آموزه های دینی شرح و بسط می یابد. بخش پنجم جمع بندی رشته اصلی استدلال و مهم ترین نتایج آن را فراهم می نماید.
  • تعداد رکورد ها : 30