جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 999
دریدا و ساختار شکنی
نویسنده:
محمود خاتمی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تبریز: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز,
چکیده :
ژاک دریدا (2004-1930) بنیانگذار مکتب ساختارشکنی است. اندیشه وی نخست در حوزه نقد ادبی موثر افتاد و سپس وجود فلسفی آن برملا شد. این مقاله به اختصار به مبانی اصلی اندیشه ساختارشکنی نزد دریدا از وجهه نظر فلسفی می پردازد.
صفحات :
از صفحه 213 تا 223
رگه هایی از فلسفه غرب در آرا و اندیشه مولوی
نویسنده:
بابک معین
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه شهید بهشتی,
چکیده :
مثنوی و دیوان شمس مولوی را نه تنها باید شگرف ترین یادگار عرفان ایرانی به حساب آورد، بلکه این دو اثر بزرگ را باید حاوی بسیاری از اندیشه ها و نظریات فلسفی دانست که گاه تنها در غالب یک بیت با زبانی ساده بیان شده است. برای مثال، بینش فلسفی سولیپسیسمی پروست در خصوص عشق را در اندیشه مولوی زمانی که از عشق مجازی صحبت می کند، می توان جست وجو کرد. در اندیشه های مولوی می توان نظام فلسفی پیچیده روانکاوی فروید را نیز جست وجو نمود. همچنین نظام فلسفی پدیدارشناسی هوسرل تنها در بیتی از گنجینه ابیات مثنوی نمودار می شود، همان سان که می توان در اندیشه های مولوی به رگه هایی از فلسفه واسازی دریدا رسید. در این مقاله بی آن که به ساختار کلی حاکم بر اندیشه مولوی پرداخته شود، ادعا شده که عصاره و چکیده برخی از افکار و اندیشه های اندیشمندان غرب را می توان در اندیشه های این عارف بزرگ دنبال کرد.
صفحات :
از صفحه 417 تا 428
نقش وجودى انسان در معرفت بشرى؛ مطالعه اى تطبیقى در آراى ملّاصدرا و مارتین هیدگر
نویسنده:
حسین زمانی ها، رضا اکبریان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در کلّ سنّت متافیزیک، چه در دنیاى غرب و چه در جهان اسلام، با دو تفسیر عمده از نقش وجودى انسان در عمل «معرفت» مواجه مى شویم: 1) تفسیرى که بر پایه آن، انسان صرفا نقشى منفعل دارد و همچون لوح سفید یا آیینه اى است که صور یا نقوشِ اشیا در وجود وى، یا مرتبه خاصّى از وجود وى (به نام «ذهن») مرتسم مى شوند؛ 2) تبیینى که (اولین بار به وسیله کانت ارائه شد) در آن انسان فعّالانه در عمل معرفت وارد شده و نقشى سازنده به عهده دارد. در هر دو تبیین یادشده وجود انسان به منزله حجابى است که مانع از ظهور اشیاء فى نفسه مى شود؛ در نتیجه امکان وصول به اشیاء فى نفسه در معرفت بشرى به مسئله و مشکلى چالش برانگیز تبدیل مى شود تا جایى که در فلسفه کانت اصولاً وصول به اشیاء فى نفسه غیرممکن مى نماید. از نظر هیدگر و ملّاصدرا، نقش انسان در عمل معرفت صرفا نوعى آشکارسازى است که در پرتو آن، شى ء آن گونه که هست خویشتن را ظاهر مى سازد. انسان چیزى از خود بر اعیان تحمیل نمىکند؛ او به دلیل ساختار و نحوه خاصّ وجودى خود، اجازه مى دهد که اشیا آن گونه که هستند خویشتن را بنمایانند.
صفحات :
از صفحه 13 تا 40
هانری کربن: از هایدگر تا ملاصدرا: هرمنوتیک و پیوستگی در طلب هستی (Henry Corbin: from Heidegger to Mulla Sadra Hermeniutics and the Unique Quest of Being)
نویسنده:
رضا اکبریان، املی نووا گلیز
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این واقعیت که هانری کربن عرصه فلسفه غرب را رها کرد تا خود را کاملا وقف فلسفه اسلامی و حکمای ایرانی نماید، معمولا به عنوان گسستگی و شکافی عمیق در سیر تفکر فلسفی او تلقی می شود. این مقاله بر آن است تا نشان دهد که نه تنها هیچ تضاد و شکافی در کار نیست، بلکه در واقع پیوستگی عمیقی در سیر حکمی کربن وجود دارد، پیوستگی و تداومی که از یک منشا واحد، یعنی همان طلب هستی، هدایت می شود. بنابراین، کربن که به طرزی ژرف از مساله اصلی فلسفه هایدگر، یعنی وجود بما هو وجود، و نیز از روش هرمنوتیکی او متاثر بود، با کشف حکمت متعالیه ملاصدرا به درجه و درک دیگری از هستی رسید. این نگرش تطبیقی، منجر به تبدیل «بودن برای مرگ» در فلسفه هایدگر به «بودن برای ماورای مرگ» در حکمت ملاصدرا شد. همچنین به یمن همین نگرش تطبیقی، ارتباط وثیق بین اشکال وجود و ادراک، و نیز نقش مکمل فلسفه و عرفان برای یکدیگر، آشکار و هویدا گشت. قلمرو اخیر، البته، میدان اصلی و حقیقی ای است که با معرفت حضوری می توان در آن به اصالت بنیادین وجود دست یافت.
صفحات :
از صفحه 5 تا 30
هایدگر و کوندرا و دیکنز
نویسنده:
ریچارد ام. رورتی؛ ترجمه: هاله لاجوردی
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
الهیات فیض کارل رانر، در میانه کلیسای کاتولیک و الهیات نو
نویسنده:
جعفر فلاحی، قربان علمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: دانشگاه اصفهان,
چکیده :
نسبت فیض و طبیعت مساله ای است مهم در الهیات مسیحی که سرنوشت مسایل دیگری در این الهیات بدان بسته است. در میانه قرن گذشته این مساله مورد اختلاف الهیات نو در فرانسه و کلیسای کاتولیک بوده است. کارل رانر متاله وجودی - استعلایی کاتولیک آلمان با هر دو سوی نزاع موافقت ها و مخالفت هایی را داشت. او دیدگاه اش در مورد فیض را در این میانه ابراز نمود و با استفاده از مفاهیمی، چون اگزیستانسیال فراطبیعی، فیض نامخلوق و توان تعبدی کوشید تبیین عمیق تری از مساله بیان کند. اهمیت فیض در الهیات رانر تا آنجاست که الهیات او را الهیات فیض نیز گفته اند. نظریه او دارای نکات مهمی برای الهیات کاتولیک و الهیات خود اوست و نیز نقدهایی را به خود دیده که در اینجا بدان ها نیز پرداخته ایم.
صفحات :
از صفحه 19 تا 36
بازگشت جاودانه همان در تفکر فلسفی نیچه
نویسنده:
منوچهر صانعی دره بیدی، حسین خوارزمی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
آموزه بازگشت جاودانه همان، یکی از بنیادی ترین اندیشه های فلسفی نیچه است و نیچه خود را آموزگار آن می داند. برطبق این آموزه، من باز خواهم گشت، با این خورشید، با این مهتاب، با این زمین و با همه رویدادهای آن، اما نه به یک زندگی نو یا زندگی بهتر یا زندگی همانند، بلکه من جاودانه به همین و همین زندگی باز خواهم گشت. پس از فروپاشی ارزشها و ظهور هیچ انگاری در فرهنگ اروپایی، نیچه کوشید در پرتو این آموزه به جای فرو غلتیدن در هیچ انگاری منفعل، به اندیشه هیچ انگارانه فعال دست یابد و چاره ای برای پوچی و معناباختگی زندگی بیابد. با اندیشه بازگشت جاودانه همان می توان معیاری برای سنجش نیرومندی و شیوه ای برای پرورش و تندرستی یافت و از روح کین خواهی به زمان رهید و به زندگی آن گونه که هست، گوارا و ناگوار آری همه جانبه گفت.
صفحات :
از صفحه 37 تا 52
تفسیر فلسفه نیچه بر مبنای مفهوم بازی
نویسنده:
محمدباقر قمی، محمدرضا ریخته گران
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
هنگامی که "نیچه" ضمن ایجاد تقابل میان فلسفه "هراکلیتوس" و سنت فلسفی آن را بر مبنای بازی تفسیر می کند و به تحسین آن می پردازد باید منتظر نقش آفرینی این مفهوم در فلسفه خود نیچه نیز باشیم. پس از این مقدمه، به برخی اندیشه های نیچه اشاره می کنیم که او بر مبنای آنها خود را در مقابل سنت متافیزیکی قرار می دهد و نشان می دهیم که چگونه این اندیشه ها با بازی ارتباط می یابند. شدن و صیرورت به جای بودن، نگاه بازی گونه به جهان، اندیشه به مثابه بازی، مواجهه با نگاه متافیزیکی به ضرورت بر مبنای بازی تاس و نیز نگاه مبتنی بر معصومیت بازی در اخلاقی فراسوی خیر و شر، همگی گواه استفاده نیچه از این مفهوم برای مواجهه با متافیزیک است. همچنین شاهد حضور مفهوم بازی در اندیشه های بنیادینی چون «اراده قدرت» و «بازگشت جاودانه همان» هستیم. از طرف دیگر مساله تفسیر فلسفه نیچه و فهم آن همچنان چون معمایی ناگشوده است، تفسیر متافیزیکی "هایدگر" از نیچه از مفهوم بازی در اندیشه او غفلت کرده است و "یاسپرس" نیز هرگونه تفسیر نهایی نیچه را غیرممکن میداند. اما این "دریدا" است که تحت «بازی نشانه ها» به تفسیر نیچه می پردازد. در پایان تلاش می کنیم نشان دهیم چگونه درک نقش مفهوم بازی در فلسفه نیچه پرتو جدیدی بر فهم کلیت اندیشه او می افکند.
صفحات :
از صفحه 27 تا 44
پژوهشی تطبیقی در معانی «وجود» و «راه» در تفکّر هیدگر و دائویسم
نویسنده:
مرتضی گودرزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحقیق حاضر پژوهشی تطبیقی است که بر دو مسئله‌ی کلیدی در فلسفه‌‌ی هیدگر و آیین دائویسم یعنی «وجود» و «راه» تمرکز دارد؛ پرسش اصلی هیدگر حول مسئله‌ی وجود، مبنا و محور تفکّر وی را تشکیل می‌دهد. به عبارت دیگر، «مسئله‌ی وجود»، موضوع بنیادین تفکّر در نظر هیدگر است. تفکّر نیز به طریقت نیاز دارد و از این رو هیدگر در پی گشودن راهی برای تفکّر است. از سوی دیگر، در تفکّر دائویی نیز، دائو(Dao) راه است. راهی که گشاینده‌ی «وجود» است، بنابر این در نگرش دائویی «راه» و «وجود» مفاهیمی اصیل تلقّی می‌شوند. مسئله‌ی این رساله واکاوی «وجود» و «راه» در اندیشه‌ی هیدگر و مکتب دائویی و مدّعای آن یافتن راه‌های جدید برای تفکّر در حیات بشری است به نحوی که از آن طریق بتوان بر برخی مشکلات و تنگناهایِ هم‌اندیشیِ غرب- شرق فائق آمد. درواقع این رساله می‌کوشد با نگرشی میان فرهنگی به هدف خود دست یابد.با اتکا به آثار هیدگر به ویژه در دوره‌ی متأخّر حیات وی و بازخوانی دو اثر اصیلِ تفکّر دائویی یعنی دائو ده جینگ و مکتوبات جوانگ‌زه، چارچوب اساسی در این رساله منطبق بر بررسی تاریخیِ واژگان و معناشناختی می‌باشد که به نحوی پدیدارشناسانه به مقصود می‌رسد و از مایه‌هایِ زیباشناختی بهره می‌برد. پرسش اصلیِ این رساله عبارت است از اینکه «وجود» و «راه» در اندیشه هیدگر و در دائویسم چه وجوه اشتراک و افتراقی دارند؟ و کاوش در این وجوه چه ره‌آوردهایی برای مفاهمه فلسفی و فرهنگیِ غرب و شرق دارد و چگونه می‌تواند زمینه‌ی گفتگو را برای متفکران غرب و شرق فراهم آورد؟ مهمترین فرضیّات عبارتند از اینکه فلسفه‌ی هیدگر به ویژه در دوره‌ی متأخرِ حیات وی قابلیّت برقراریِ ارتباط میان فرهنگی با شرق را دارد و دائویسم با توجه به ابعاد گسترده‌ی آن به عنوان یک تفکّر شرقی، می‌تواند به عنوان یک مدل برای تطبیق انتخاب شود. ویژگی‌هایِ مشترکی میان «وجود» در نظر هیدگر و «دائو» در تفکّر دائویی وجود دارد و در اندیشه‌ی هیدگر و تفکّر دائویی میان «هستی» و «نیستی» نسبتی وجود دارد که امکان بررسیِ تطبیقی میان آن دو را فراهم می‌آورد.وجه هستی‌شناختیِ «زبان» به منزله‌ی «شعر و تفکّر»، در اندیشه‌ی هیدگر و تفکّر دائویی، و مفاهیم مورد توجه در دو فلسفه، یعنی وارهایی و وارستگی، آزادی، در راه بودن، طبیعت و تکنولوژی، زیبایی‌شناسی، آشکارگی و ذات حقیقت، اصالت، پدیدارشناسی و رخداد، روشن‌گاه، تهیگاه، پرسشگری و گفتگو، امکانِ پژوهشی تطبیقی را فراهم می‌آورند. روش تحقیق در این رساله، کتابخانه‌ای بوده و مبتنی بر بررسی تطبیقی منابع دست اول در فلسفه هیدگر و دائویسم می-باشد. تعارف با روش فیلولوژیک به صورت استنتاجی بدست آمده است. مفاهیم مورد توجه در دو فلسفهکه در متونِ مربوطه مورد تفسیر و شرح قرار گرفته است به شیوه‌ی قیاسی، تاریخی مورد مقایسه قرار می‌گیرند، آنگاه به صورت تطبیقی مورد قیاس قرار گرفته اند. مستندات شارحان و تحلیل‌گران فلسفه‌ی هیدگر و حکمت دائویی برای تقویت نتایج تطبیقی مورد توجه قرار گرفته است.
عناصر پدیدارشناختی ادموند هوسرل در اندیشه‌ی مارتین هیدگر
نویسنده:
بی بی زهره حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان‌نامه با موضوع پدیدارشناسی، به عناصر پدیدارشناختی هوسرل در اندیشه‎ی هیدگر می‌پردازد. سه مسئله‎ی اصلی مرتبط با این موضوع عبارتست از: 1- آیا هوسرل و هیدگر برای پدیدار به تعریف یکسانی قائلند؟ 2- آیا هیدگر نظریّه‎ی تحویل در فلسفه‎ی هوسرل را بکاربرده‎است؟ 3- آیا نظریّه‎ی هوسرل در باره‎ی آگاهی التفاتی، در فلسفه‎ی هیدگر تأثیری داشته‎است؟ از فصل سوّم که به فلسفه‎ی هوسرل اختصاص‎دارد این نتایج به‌دست‌می‌آید: 1- در فلسفه‎ی هوسرل پدیدار ازنظر لغت یعنی خودآشکارگی و در اصطلاح فلسفه‎ی او پدیدار، التفاتی و دیداری است. 2- نظریّه‎ی تحویل در فلسفه‎ی هوسرل عبارت است از اپوخه و شهود. آن به این معناست که تمام باورها را به حال تعلیق درمی‌آوریم تا بتوانیم ذوات یقینی را شهودکنیم. 3- هوسرل آگاهی التفاتی را به‌عنوان یکی از موضوع‎های مهمّ فلسفه مطرح‎می‎کند. باتوجّه به آگاهی التفاتی می‌توان مسائل مهمّ فلسفه از جمله رابطه‌ی ذهن و عین و شناخت خود و جهان را پاسخ‎گفت. از فصل چهارم که به اندیشه‎ی هیدگر اختصاص‎دارد سه نتیجه به‏‎دست‌می‌آید که بیانگر تأثیر هوسرل بر هیدگر است: 1-در فلسفه‎ی هیدگر پدیدار ازنظر لغت یعنی خودآشکارگی و در اصطلاح فلسفه‎ی او پدیدار، نسبت‎داشتن و دیداری است. 2-هیدگر برای ایضاح دوباره‎ی پرسش از هستی لازم می‌داند که باورهای متافیزیکی درباره‎ی هستی را به حال تعلیق‎درآوریم تا ذات هستی که همان حقیقت و معنای هستی است آشکارشود. 3- در فلسفه‎ی هیدگر دازاین - تعریف انسان- به معنای نسبت‎داشتن است و هیدگر هستی دازاین را آگاهی می‌داند.
  • تعداد رکورد ها : 999