جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 239
معاد جسمانی از دیدگاه علامه طباطبائی(ره)
نویسنده:
علی اله بداشتی، محمد رضا رضایی راد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی (ره),
چکیده :
آنچه نظرهای علاّمه طباطبائی(ره) را از خطّ مشی فلاسفه و حکمای دیگر در باب اتّحاد روح و بدن در قیامت متمایز می‌‌سازد، این است که او معاد جسمانی را برگرفته از تکامل و صعود بدن در اثر حرکت جوهری و رسیدن به مقام و مرتبه نفس می‌‌داند. او نظرهای فلاسفه دیگر مبنی بر عود و نزول نفس و اتّحاد با بدن دنیوی را رد می‌‌کند، چراکه به حُکم عقل محال است موجودی که فعّال و کمال یافته است، مجدّداً به مرتبه قوّه و انفعال نزول یابد. از بحث‌های او این نتیجه حاصل می‌‌شود که بدن جسمانی پس از مفارقت و جدایی از نفس، برخلاف نظر دیگران، فانی نمی‌‌شود و در اثر حرکتی که ناشی از حرکت جوهری است، کمال و فعلیّتی خاص با نفس پیدا می‌‌کند و این اتّحاد نفس و بدن در آخرت را می‌‌توان نتیجه اتّحاد یا حدوث جسمانی نفس با بدن دنیوی دانست که از مهم‌ترین مسائل در حکمت متعالیّه است. از نظر علاّمه طباطبائی(ره)، انسان محشور در قیامت از یک سو عینیّت و وحدت با انسان دنیوی دارد که آن به لحاظ نفس اوست و از سویی، مثلیّتی با انسان دنیوی دارد که آن به واسطه بدن اوست. بنابراین، از نظر او، عینیّت بدن دنیوی و اخروی به نحوی باطل است. نتیجه معاد جسمانی می‌‌شود که در جهان آخرت، انسان با وجودی جسمانی از پاداش و یا عذاب جسمانی برخوردار شود.
صفحات :
از صفحه 61 تا 73
تبیین فلسفی توحید در نهج البلاغه و تحلیل و نقد دیدگاه ابن ابی الحدید و ابن میثم بحرانی
نویسنده:
محمدصادق رضایی؛ استاد راهنما: محمدحسین حشمت پور؛ استاد مشاور: علی اله‌‌بداشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
موضوع این رساله تبیین فلسفی توحید در نهج البلاغه، تحلیل و نقد دیدگاه ابن ابی الحدید و ابن میثم بحرانی است. اصل توحید، جامع تمام معارف قرآنی و اولین خواسته ی الهی از بشر و تنها راه رسیدن به سعادت است. لکن حقیقت توحید همچنان از اسرار فاش نشده است که سبب شک بسیاری از دانشمندان یا تصور ناصواب از آن شده است و همچنین برای تبیین حقیقت آن باید از قرآن و سنت مدد جست . از این رو این تحقیق به تبیین توحید ناب از منظر نهج البلاغه را هدف قرار داده است و در این راستا دو شرح مهم آن یعنی شرح ابن ابی الحدید و ابن میثم بحرانی را محور تحقیق قرار داده است. بر اساس این تحقیق می توان گفت: توحید ذاتی به معنای واحدیت و بساطت حق تعالی و توحید صفاتی به معنای عینیت صفات الهی با ذات و توحید افعالی به معنای صدور جمیع افعال از حق تعالی- در خلقت ابتدایی و استمرار وجود- و توحید عملی به معنای خالص شدن برای خدا در نهج البلاغه مطرح شده است. اقسام توحید، به معانی فوق، با استدلال عقلی اثبات و در آیات قرآن بدان ها اشاره شده است. در شرح ابن میثم بحرانی اقسام توحید- مطابق معانی فوق- مورد توجه قرار گرفته و توسط شارح محترم بسط و تفصیل داده شده است. در شرح ابن ابی الحدید به معنای توحید ذاتی و افعالی- مطابق معانی فوق- تصریح شده و شارح محترم در بحث توحید افعالی از دیدگاه معتزله تبعیت نکرده است ولی در توحید صفاتی فقط به بیان عدم زیادت صفات الهی از ذات اکتفاء نموده است و عبارت صریحی بر عینیت صفات با ذات مطرح نمی کنند. بحث توحید عملی هم در این شرح مورد توجه جدی قرار نگرفته و در مجلدات مختلف آن بیشتر به مباحث تاریخی پرداخته شده است.
نقش علم و عمل در تکامل آدمی از نظر ملاصدرا
نویسنده:
محمد ذبیحی، علی اله بداشتی، علی نجات رای زن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«نفس ناطقه» فصل ممیّز انسان از دیگر انواع و «کمال عقلی» فصل ممیّز آدمیان از یک‌دیگر است. نفس ناطقه دارای دو قوۀ عقل نظری و عقل عملی است. لطیفۀ ملکوتی نفس که سرّی از اسرار الهی است ظرفیت ترقّی و استکمال به سوی واجب تعالی دارد و اگر انسان آن را مُهمل رها کند به سوی ظلمت و تاریکی خواهد رفت. تحوّل‌پذیری و استکمال نفس از اصول مسلّم فلسفۀ صدرایی است و حرکت جوهری یکی از عمده‌ترین دلایل آن است. بر این اساس، آدمی پیوسته در حال پویایی و صیرورت است و هیچ توقّف و ایستایی ندارد. سخن اصلی ما در این مقاله این است که حرکت کمالی جز از رهگذر علم و عمل میسّر نخواهد شد. کمال و سعادت در فلسفۀ صدرایی برخاسته از وجود است و راه آن از طریق علم و عمل که بال‌های صعود به آسمان سعادت و قلۀ هِرم هستی‌‌اند، می‌گذرد. علم و عمل لازم و ملزوم یکدیگرند و هر یک سبب رشد دیگری و تحقّق مرتبه کامل‌تری از آن برای انسان می‌شود. البته، در مقام ارزش‌گذاری، علم، برتر از عمل است؛ زیرا هم در مرحلۀ ابتدایی، علم سبب عمل است؛ به‌گونه‌ای که در نبود نظر، عمل معنایی ندارد و هم در مراتب بالاتر، معرفت غایت عمل است و عمل مقدمه و مقوّم نظر است که موجب رفع موانع و حجاب‌های درونی و بیرونی می‌شود، یعنی زمینه‌ای فراهم می‌کند تا وجود ملکوتی‌ انسان نمایان و به علمی که از آن تعبیر به «معرفت ربوبی» می‌شود، منجر شود.
صفحات :
از صفحه 9 تا 28
الحاد جدید: ارزیابی و نقد آن بر اساس تفکر اسلامی
نویسنده:
علی شهبازی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله به بررسی و نقد جریان الحاد جدید پرداخته شده است. در این بررسی، ضمن بیان کلیدی‌ترین مفاهیم و اصطلاحات لازم برای ورود به چنین مباحثی، نشان داده‌ایم که چهر‌ه‌های سرشناس آن که در واقع پرچم‌داران آن قلمداد شده‌اند، یعنی داکینز، دنت، هریس و هیچنز، با تکیه بی‌چون‌و‌ چرا بر «طبیعت‌گرایی» که به راستی جهان‌بینی الحاد جدید را تشکیل می‌دهد و به دنبال آن مبنا قرار دادن نظریه فرگشت و انتخاب طبیعی، دین و باورهای دینی را مورد حمله شدید قرار می‌دهند. از این رو است که می‌توان این جریان را به جای «الحاد جدید»، «دین‌ستیزی جدید» نام نهاد. آنها در این هجوم سرسختانه خود، از یک‌سوی برداشت‌هایی سطحی و عامیانه از دین و تاریخ ادیان و کتاب‌های مقدس ادیان را منظر نگاه خود قرار می‌دهند و به عنوان حربه علیه باورهای دینی از آن بهره‌ می‌گیرند و در واقع خود نیز برداشتی سطحی از دین و باورهای دینی دارند و از دیگر سوی با مخاطب قرار دادن عامه مردم (منظور کسانی که اهل فلسفه و الاهیات نیستند) نه به نقد فلسفی و الاهیاتی مبانی دینی مومنان می‌پردازند و نه هیچ‌گاه تکیه‌گاه‌ها و مبانی خود را به محک اثبات و نفی‌های فلسفی می‌برند. در این رساله هرچند به مناسبت‌های گوناگون از هر چهار نفر اصلی جریان الحاد جدید نام برده‌ایم، از آن‌جا که تنها دو نفر از آنها، داکینز و دنت، کوشیده‌اند به زعم خود به گونه‌ای علمی با دین و باورهای دینی درگیر شوند و همه منتقدان نیز اساساً بر این دو نفر تمرکز و تکیه دارند، ما نیز نقدهای خود را عمدتاً‌ بر اندیشه‌های آنها معطوف داشته‌ایم. در نقد خود کوشیده‌ایم بر اموری مانند طبیعت‌گرایی، تعارض علم و دین، تقلیل‌گرایی، خلط‌و‌التباس‌هایی که آگاهانه و به عنوان مغالطه به کار برده‌اند، مانند استفاده از مغالطه منشأ، یا خطاهایی که ناآگانه و به عنوان پارادایم فکری و روشی مرتکب شده‌اند، تمرکز کنیم. در این نقدها نشان داده‌ایم که آنها دچار نوعی تقلیل‌گرایی افراطی هم در جهان‌بینی و هم در روش شده‌اند و همین امر خطاهایی گران را در پی داشته است.
نقد مبانی سلفیه در توحید
نویسنده:
علی اله بداشتی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سلفیه اصطلاحی نوظهور در تاریخ اندیشه اسلامی است که گروهی از اهل حدیث و پیروان احمد بن حنبل، ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب برای خویش برگزیده اند. آنان در روش شناخته نقل گرا، و در فهم نقل ظاهر گرا هستند، عقل را شایسته فهم مسایل الهی ندانسته و رسالتش را تنها فهم درست سخنان سلف می دانند. بر مبنای هستی شناسی سلفیه خدا موجودی آسمانی و نشسته بر عرش در آسمان هفتم است، صفات خبری زاید بر ذات همچون ید، نفس و وجه دارد و در قیامت به چشم سر دیده خواهد شد. آنان در تبیین و تفسیر اینگونه صفات الهی از حیث معناشناسی براساس اصل ظاهرگرایی در قرآن و سنت و به تبعیت از برخی اهل اثر و اصحاب حدیث به معنای ظاهر و عامیانه این صفات بسنده کرده و آنان را تاویل نمی کنند. در نتیجه با پذیرش این مبانی توحید سلفیه تنها با وحدت عددی سازگار است و توحید حقیقی به معنای ذات بی مانند بسیط مبرای از هرگونه ترکیب ثابت نمی شود. در این مختصر مبانی سلفیه در توحید به خامه نقد کشیده شده است.
صفحات :
از صفحه 169 تا 186
جایگاه فطرت، عقل و اراده بشر در تحقق صلح و عدالت جهانی با ابتنا بر آموزه مهدویت
نویسنده:
بهروز دیلم صالحی، علی اله‌بداشتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در پژوهش حاضر، جایگاه فطرت، عقل و اراده بشر در تحقق صلح و عدالت جهانی بر پایه آموزه مهدویت بررسی شده است. تعیین جایگاه این سه عنصر، با نگاه معرفت شناختی و انسان شناختی به صورت مجموعه‌ای به هم پیوسته در این گفتمان، در اندیشه سیاسی اسلام؛ از این منظر اهمیت پیدا می­کند که از یک سو، تعامل و ترابط منطقی این سه نیروی انسان شناختی است که شتاب­دهنده­ پدیده ظهور در پایان تاریخ خواهد شد؛ و از سوی دیگر، بستر را برای پذیرش جهانی مهدی موعود فراهم می­کند­. فرضیه‌ای که در این پژوهش مورد بررسی قرارمی­گیرد، آن است که فطرت انسانی، به پشتوانه عقل و اراده، انسان را درتحقق صلح و عدالت جهانی مهدی موعود تقویت می‌کند. اصل انتظار موعود، منبع این گفتمان به شمار می‌آید. روش و رهیافت پژوهش حاضر، فلسفه تاریخی و سیاسی است.
صفحات :
از صفحه 29 تا 44
جایگاه عقل در دین شناسی از دیدگاه علامه طباطبایی و ابن ‏تیمیه
نویسنده:
علی اله بداشتی، محسن پیرهادی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحث مهم در دین شناسی جایگاه عقل در درک معارف دینی است، در پژوهش پیش رو تلاش می‌شود جایگاه عقل از دیدگاه ابن تیمیه و علامه طباطبایی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد، تا نقاط قوت وضعف دو دیدگاه روشن شود. ابن تیمیه معتقد است گاهی عقل بر قوه‏ای گفته می‌شود که انسان با آن تعقل می‌کند، چنانکه بر علوم و اعمالی که با آن قوه حاصل شده نیز عقل گفته می شود. که این معنی نتیجه عقل به معنای اول است، ازدیدگاه ابن تیمیه انسان در کسب معارف دینی با بودن کتاب و سنت و فطرت نیازی به عقل ندارد، و در صورت تعارض شرع و عقل، شرع مقدم است و سانی که به عقل در معارف توجه می کنند را در خطا می‏داند. علامه نیز معتقد است مراد از عقل در انسان عبارتست از نفس مدرک انسان و آن مبدئى است که تصدیقهاى کلى و احکام عمومى بدان منتهى می شود، علامه دیدگاه افراطی که در آن عقل در دین شناسی کاملا خود بسنده است و دیدگاه تفریطی که به بى‏اعتباری عقل نظر دارد، نمی پذیرد، و معتقد است جایگاه عقل بین آن دو است و عقل به هیچ‏وجه به خطا نمی رود و یکی از منابع مهم در معرفت دینی است. و هرگز بین عقل و شرع تعارض واقع نمی‏شود، دراین میان عقل در اندیشه علامه نسبت به ابن‏تیمیه دارای جایگاه ویژه‏ای در کسب معارف دینی دارد.
صفحات :
از صفحه 7 تا 30
جایگاه عقل در الهیات از نگاه متکلمان مسلمان
نویسنده:
علی اله‌ بداشتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
متکلمان مسلمان درباره حد و مرز عقل بشری در شناخت حقایق فرا طبیعی دین دیدگاه‌های گوناگون دارند. برخی مانند معتزله به شدت عقل محورند و برخی مانند سلفیه عقل گریز ولی سنت محورند و گروهی دیگر مانند اشاعره که طیف گسترده‌ای از متکلمان را در خود جای داده‌اند دو گروه‌اند که برخی حدود دخالت عقل در فهم حقایق دین را مضیّق و برخی دیگر موسّع می‌دانند. متکلمان امامیه عقل و نقل را در شناخت این حقایق معتبر می‌دانند. در این مقاله براساس مستندات متکلمان این سخن برهانی شده است.
صفحات :
از صفحه 18 تا 39
بررسی تطبیقی آراء فلسفی ابن میمون آندلسی و ابن کمونه بغدادی
نویسنده:
حجت ابراهیم نجف آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بی تردید شناسایی یا بازشناسی آراء اندیشمندان و فیلسوفان ناشناخته یا کمتر شناخته شده، فهم دقیق تری از سیر تحوّل و انتقال اندیشه های حِکمی از ادوار متقدم به جریان های متأخر فکری و فلسفی در گستره اندیشه و تمدّن ایرانی– اسلامی، به دست می دهد.در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف معرّفی و تحلیل آراء فلسفی دو تن از مهم ترین فیلسوفان یهودی قرن ششم و هفتم هجری یعنی ابن میمون آندلسی و ابن کمّونه بغدادی، تألیف یافته تا مسیری هموارتر برای تحقیقات و پژوهش های بعدی درباره اندیشه های این دو متفکر، فراهم آورد. نگارنده کوشیده است تا تصویری صحیح و روشن از آراء و مبانی فلسفی این دو اندیشمند، در سه بخش نفس شناسی، جهان شناسی و خداشناسی ارائه داده وبه مقایسه و بررسی مهم ترین دیدگاه های آندو درباره موضوعات مزبور بپردازد، که گزیده ای از آنها بدین شرح است: نفس شناسی: هر دو فیلسوف علاوه بر آنکه معتقد به تجرّد نفس از بدن هستند، اصل اتحاد عقل، عاقل و معقول را در نفس می پذیرند. اما در بحث کیفیت بقای نفس ، بر خلاف ابن میمون که صریحاً حکم به معاد روحانی نفوس نموده، ابن کمونه موضع صریحی دراین باره اتخاذ نکرده است.جهان شناسی: درباره ابواب مختلف این مبحث نیز نکات برجسته ای در اندیشه آندو وجود دارد؛ برای نمونه: 1- غیر از آنکه هر دو فیلسوف، نگاهی هستی شناسانه نسبت به ماده و صورت داشته و آندو را مقوّم جسم محسوب می‌کنند، با این حال ابن میمون برخلاف ابن کمونه، از منظر اخلاقی نیز به این موضوع نگریسته، و ماده را منشأ زشتی‌ها و معاصی، و صورت را منشأ نیکی‌ها و فضائل، و پیونددهنده بین انسان و خدا محسوب می‌نماید.2- هر دو فیلسوف ضمن آنکه وقوع حرکت در جوهر را نمی‌پذیرند، دربارۀ وقوع حرکت در کمّ و کیف، دیدگاهی نسبتاً مشابه دارند؛ چرا که ابن میمون در اطلاق مفهوم «حرکت» برای حرکت کمّی و کیفی، از اهل لسان متابعت نموده، و حرکت در ایندو را محسوس نمی‌داند. حتی ابن کمونه پا فراتر نهاده و صریحاً حرکت در کمّ و کیف را نفی می‌نماید.3- ابن کمونه اطلاق «وجود» بر ممکن و واجب را به اشتراک معنوی و به نحو مشکّک دانسته، اما ابن میمون استعمال آن را به اشتراک لفظی می‌داند.4- برخلاف ابن کمونه که مفاد قاعده «الواحد» را پذیرفته و حتی فحوای آن را قریب به وضوح می داند، ابن میمون، مفاد این قاعده را کافی برای توجیه تکثّر و تنوّع میان افلاک و کواکب ندانسته ، و لذا بر نقش اراده و اختیار خداوند – و نه ضرورت علّی معلولی- در جریان خلقت عالَم تأکید می‌ورزد.خداشناسی: ایندو فیلسوف معتقدند که صفاتی برای خداوند تحقق دارد که عین ذات اوست؛ اما ابن میمون بر خلاف ابن کمونه، معرفت به این صفات را صرفاً به نحو سلبی، جایز می‌داند.بعلاوه، با توجه به اینکه هر دو متفکر، مستظهر به افکار حکمای قبل از خود بوده و همچنین، بعد از آندو نیز با جریانات مهم فلسفی و کلامی مواجهیم، لذا تلاش شده تا مبانی فکری آندو، و میزان تأثّرشان از فضای حاکم بر الاهیات و اندیشه اسلامی در آن عصر، و موارد تأثیرشان بر اندیشمندان بعدی نیز تبیین گردد.
بررسی آراء ابن‌سینا و شهید ثانی در مورد تعلیم و تربیت
نویسنده:
مهدی دهقان‌پور هنزائی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابن سینا به طور خاص در کتاب تدابیر المنازل او السیاسات الاهلیه به مسأله تعلیم و تربیت می پردازد. شهید ثانی در کتاب منیه المرید فی آداب المفید و المستفید به طور کامل و دقیق در خصوص مسأله مهم تعلیم و تربیت سخن گفته است. در این میان دو نگرش کلی در آثار مربوط به تعلیم و تربیت بیشتر نمایان است. یکی نگرش فیلسوفان است که از مابعد الطبیعه متأثر است و مسائل عمده تعلیم و تربیت را از منظر فلسفی ارائه می دهند و منبع معرفتی، فیلسوف عقل است؛ گروه دیگر عالمانی هستند که منابع معرفتی خود را از عقل، قرآن و سنت گرفته و با نگرشی دینی به تبیین تعلیم و تربیت پرداخته اند.در این میان بوعلی سینا برای معلم جایگاه مهمی در سیستم آموزش و پرورش قائل است و معتقد است که معلم، الگوی رفتاری کودکان است و آنان از رفتار او نسخه برداری و در زندگی خودعمل می کنند.شهید ثانی نیز اصول و روشهای تعلیم و تربیت را در سه گروه مطرح می کند.1) اصول و روشهایی که معلم و آموزگار باید آنها را رعایت کند.2) اصول و روشهایی که متربی و آموزنده باید آنها را رعایت کند.3) اصول و روشهایی که هم معلم و هم متعلم رعایت آنها را باید پاس بدارند که در این پایان نامه این شباهت ها و تفاوت ها را بررسی می کنیم.
  • تعداد رکورد ها : 239