جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 239
مبانی نظری سلوک عرفانی از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
اعظم اسلامی نشلجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه سعی بر آن است تا به مسأله سلوک عرفانی در تفکر فلسفی ملاصدرا و علامه طباطبایی بپردازیم. اثبات نوآوریهای علامه طباطبایی با توجه به مبانی نظری فلسفهی او در این مسأله، مهمترین هدف این پژوهش به شمار میرود. ملاصدرااسفار اربعه خود را بر اساس آموزه‌های عرفانی ابن‌عربی، به ‌خصوص سفرهای چهارگانه انسان برای سلوک در حقایق الهی تنظیم می‌کند و تلاش دارد تفسیری فلسفی از سلوک عرفانی انسان در مسیر الی الله ارائه کند. او مقصد سلوک عرفانی را رسیدن به ساحت وجود بر محور معرفت و حکمت نظری می‌داند و از قرب الهی نیز در همین پارادایم صحبت می‌کند ولی آن را متفرع بر حکمت نظری و مباحث وجود شناسی می داند. علامه طباطبایی با اثبات وحدت شخصی وجود بعنوان اولین مسأله فلسفی، با ظرافت تمام طرح ملاصدرا از سلوک عرفانی را با توجه به مبانی خویش تغییر میدهد. در فلسفه او سلوک عرفانی جهت نزدیک شدن به واقعیت مطلق و رسیدن به قرب الهیبدون واسطه هایی که ملاصدرا مطرح می‌کند، محقق می شود.
دیدگاه ملاصدرا در باب تجرد عقلی نفس و نقد آن از منظر علامه طباطبایی
نویسنده:
حسنی همایون
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
صدرالمتألهین با مساوق دانستن علم و وجود، تعقل را در اثر تجرد نفس تا حد ایصال به تجرد تام و ادراک معقولات در عالم عقلی ممکن می‌داند. از این رو ضمن نظریه‌ی اتحاد عاقل و معقول مراتب مختلفی از تعقل را مطرح می‌کند که در مرتبه‌ی عالی آن که اتحاد با عقل فعال است، تعقل به معنای واقعی آن صورت می‌گیرد و این نیازمند سعه‌ی وجودی نفس است. علامه طباطبایی قائل است چنین نگرشی به تعقل، همان‌گونه که ملاصدرا خود به آن معترف است، مستلزم اعتقاد به عدم توانمندی افراد عادی در ادراک معقولات است و در این صورت تنها خواص قادر به تعقل به معنای واقعی آن دانسته می‌شوند. این چنین فلسفه و منطق که با معقولات و کلیات سروکار دارد، تعطیل گشته و به علمی غیر عقلی بدل می‌گردد. در مقابل علامه طباطبایی قائل به امکان تعقل برای همه‌ی افراد است؛ به این صورت که نفس پس از اتصال حس و محسوس، قادر به ادراک صورت مثالی و سپس ارتباط با عقل فعال و اخذ صورت عقلی شیء می‌گردد. از آن گذشته معقولاتی دیگر نیز وجود دارند که پس از ادراک صور معقولات یا به اصطلاح علامه مفاهیم حقیقی و از کند و کاو ذهنی آن‌ها ایجاد می‌شوند. این معقولات که علامه آن‌ها را مفاهیم اعتباری می‌نامد، نقش مهمی در تفکر داشته و به همین دلیل علامه تمرکز ویژه‌ای بر نحوه‌ی شکل‌گیری آن‌ها دارد.در واقع علامه با پذیرش اصول یژه‌ی خود، با نگاهی نقادانه به مبانی ملاصدرا و ارائه‌ی تفاسیری جدید از این اصول، سعی در حفظ میراث متعالیه در عین اصلاح مشکلات آن دارد. اما طبیعتاً نظریات علامه نیز خالی از مشکل و سهو نبوده و او نیز در برخی موارد دچار مشکلاتی می‌گردد.
تحلیل و نقد آراء ملاصدرا در باب ادراک حسی (با تکیه بر آراء علامه طباطبایی)
نویسنده:
نرگس شهامت پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهادراک حسی که از راههای مهم شناخت می باشد از دیرباز مورد توجه فلاسفه مسلمان و غیر مسلمان بوده است.سهروردی در این رابطه معتقد است ابصار عبارت از این است که شیئ نورانی و یا روشنی‌گرفته ، با عضو بینایی که درآن رطوبتی صیقلی و عکس‌نما هست مقابل شود و هرگاه این شرایط پیدا گردد و موانع برطرف باشد ، برای نفس ، علم اشراقی حضوری به مبصَر واقع می‌شود و در آن‌حال نفس آن را آشکارا و هویدا ادراک می‌کند . ابن‌سینا دراین باره با رأی طبیعیون و نظریه انطباع موافقت می‌‌کند و معتقد است به هنگام رویت، انطباعی حسی از جسم به چشم می‌رسد و باعث دیدن شیئ می‌شود. اما ملاصدرا اولین فیلسوفی است که تجرد قوای حسی و خیالی را ثابت می کند. و از این طریق ادراک حسی و خیالی را مجرد می داند.ملاصدرا قائل به قیام صدوری صور خیالی و صور حسی به نفس است. او معتقد است نفس در پیدایش ادراک حسی، خیالی و عقلی مانند جهان خارج نقش ایفا می کند و منفعل نمی باشد. نفس به دلیل حرکت جوهری ، سعه وجودی پیدا میکند و دارای قدرت خلاقیت می شود و می تواند به هنگام مواجهه با اشیاء پیرامون صور همه اشیا را در خود ایجاد کند و از این طریق آنها را مشاهده نماید. علامه طباطبایی نیز به پیروی از ملاصدرا قوای حس و خیال را مجرد می داند و در نتیجه حقیقت ادراک را رخدادی غیر مادی تلقی می‌کند و فعل و انفعالات مادی را صرفاً اموری اعدادی و آماده کننده شرایط ادراک می‌دانند. اما دیدگاه علامه در زمینه کیفیت ادراک حسی با ملاصدرا متفاوت است.او معتقد است هنگامی که مدرِک با یک شیئ محسوس روبرو می شود، نفس، با صورت آن اشیاء در عالم مثال ارتباط پیدا می کند و بدین طریق آنها را مشاهده می نماید. در این تحقیق به بررسی حقیقت ادراک حسی از منظر ملاصدرا و علامه طباطبایی می پردازیم و بیان می کنیم که چرا علامه در این باب، راه نوینی را برمی گزیند.
بررسی رابطه دین اخلاق از نظر علامه طباطبایی
نویسنده:
مسعود امید
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
مقایسه احد در فلسفه افلوطین و واجب الوجود در فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
رضا اکبریان ,طیبه کرمی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در فلسفه افلوطين و ملاصدرا، احد و واجب الوجود ويژگی هايی دارند که در ساير موجودات يافت نمی شود، و اگر صفات مشابهی در ساير موجودات وجود دارد، منشا آن همين مرتبه است. به همين ترتيب، صفاتی که در موجودات مادون احد و واجب الوجود يافت می شوند، چنانچه بر ضعف و نقص دلالت کنند، از اين مرتبه سلب می شوند. علی رغم تفاوت های مبنايی ميان اين دو فيلسوف، که به بنيان های فلسفی و مذهبی آن ها مربوط است، مشابهت هايی نيز ميان آن دو مشاهده می شود که با توجه به تاثير سنت نوافلاطونی بر فلسفه اسلامی و به ويژه ملاصدرا، مقايسه ميان اين دو فيلسوف خالی از فايده نيست. توصيف وحدت حقيقی، نفی وجود محدود در احد و واجب الوجود، عدم اتکای فعل احد و واجب الوجود به اراده و علم زائد بر ذات و تناظر مرتبه عقل در فلسفه افلوطين با وجود منبسط و حقيقت وجود در فلسفه ملاصدرا، از نکات قابل بررسی در اين مقايسه است.
صفحات :
از صفحه 5 تا 27
بررسی و ریشه یابی مفهوم استعلا در فلسفه ملاصدرا و هایدگر
نویسنده:
رضا اکبریان، حسین زمانی ها
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هایدگر در فلسفه خود به نقد و بازسازی کل سنت متافیزیک غرب از افلاطون تا نیچه که از دید وی چیزی جز سیر بسط و تثبیت سوبژکتیویسم نیست، می پردازد. به عقیده هایدگر بر اساس تفسیر سوبژکتیویستی از انسان و رابطه وی با عالم، انسان از نظر وجودی کاملا جدا و گسسته از عالم است. بر اساس این تفسیر که می توان اوج آن را در اندیشه دکارت مشاهده کرد، انسان به عنوان جوهر اندیشنده کاملا از عالم به عنوان جوهر دارای امتداد جداست. لذا عالم برای اولین بار از راه معرفت بر انسان گشوده می شود. از نظر هایدگر چنین تفسیری حاصل غفلت از بنیان استعلایی وجود انسان می باشد. به عقیده وی انسان پیش از آن که بخواهد با عالم رابطه معرفتی برقرار کند، در بیرون از خود، در عالم حضور دارد. به همین دلیل وی از اصطلاح دازاین که به معنی آن جا – بودن است، برای نامیدن انسان استفاده می کند. دازاین به دلیل هویت استعلایی خود واجد نسبتی ماقبل معرفتی با موجودات و حقیقت وجود به عنوان بنیان موجودات می باشد که این نسبت ماقبل معرفتی از دید هایدگر بنیان دادگی اشیا در معرفت بشری است.
صفحات :
از صفحه 3 تا 24
نظریه کمال انسان از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی رحمه الله علیهما
نویسنده:
نفیسه شمیرانی مهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه طباطبایی نظریه خود را در باب کمال انسان اینگونه تبیین می کنند که انسان برای دستیابی به کمال، باید نظر و عمل خود را توأمان، قوت دهد. زیرا انسان بر اساس"عمل به شریعت"و"تخلق به اخلاق فاضله"است که به مرتبه کمال نائل می آید و همچنین علامه ایمان را از سنخ عمل می‌دانند نه از سنخ علم و امام خمینی نیز، همانند علامه قائل به سنخیت ایمان و عمل است زیرا از منظر دو فیلسوف بزرگوار، ممکن است انسان برهان داشته باشد ولی در مرتبه کفر و شرک باقی بماند. لکن ایشان مانند علامه دارای مبانی فلسفی مدوّنی نیستند و مبانی ایشان مانند: اصالت وجود، ماهیت ثانیا و بالعرض، یکی بودن علم و اراده و غیره، متأثر از مبانی فلسفی ملاصدرا بوده، اما امام کمال انسان را در عقل عملی می دانند نه عقل نظری. و عمل صالح انسان را مقدمه ای برای نظر می دانند
نفس شناسی ابن سینا
نویسنده:
رضا اکبریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
توحید صفاتی از دیدگاه علامه مجلسی و نقد علامه طباطبایی بر آن
نویسنده:
فهیمه رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آموزه توحید خداوند متعال، مهم‌ترین اصل معارف دینی و اسلامی است که سایر اصول اعتقادی، بر آن استوار گشته‌اند. این یگانگی، دو ساحت نظر و عمل را شامل می‌شود. در حوزه نظر، توحید صفاتی یکی از وجوه این یگانگی است که همواره، منشأ مناقشات فراوان بوده است. در میان اندیشمندان شیعی، دو عالم برجسته، علامه محمدباقر مجلسی و علامه محمدحسین طباطبایی، در این باره بحث کرده و آرای متفاوتی ارائه نموده‌اند. این پژوهش، درصدد نقد دیدگاه علامه مجلسی در زمینه توحید صفاتی، از منظر علامه طباطبایی می‌باشد. گام اول برای این کار، مشخص کردن چیستی توحید صفاتی است. به‌طورکلی در تعریف و اقسام توحید و صفت، نزد دو علامه اختلافی ملاحظه نمی‌شود
علیت از دیدگاه کانت و ابن سینا
نویسنده:
حسین حسینی امین
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
((اصل علیت)) به عنوان یکی از مبادی مهم در تفکر فلسفی، همواره مورد بحث فلاسفه و دیگر متفکران بوده است. برخی حاکمیت این اصل را در کل نظام هستی، و یا در عالم مادی انکار نموده اند. لکن اکثر فلاسفه اهمیت آن را گوشزد کرده و به استدلال پیرامون آن پرداخته اند. امانوئل کانت-فیلسوف عقل گرای آلمان-و ابن سینا-فیلسوف مشائی در جهان اسلام-به نحوی قائل به ((علیت)) بوده اند. در تحقیق حاضر، نخست نظریه علیت از دیدگاه کانت و ابن سینا تقریر شده، آنگاه به مقایسه آرای آنان پرداخته می شود. این تحقیق شامل سه فصل است: در فصل اول نظریه علیت کانت مورد بحث واقع می شود که خود شامل چهار قسمت اصلی؛ شرح و مقدمات؛ علیت پیش از کانت، علیت از دیدگاه کانت و علیت بعد از کانت می باشد. در آنجا بیان شده است که کانت، علیت را یکی از مقولات ماتقدم فاهمه می داند که فقط قابل اطلاق بر موجودات مادی می باشد. مقوله علیت و سایر مقولات فاهمه بر عالم ناپدیدار (نومن) و همچنین بر خداوند قابل اطلاق نیست. به عبارت دیگر کانت، علیت را در محور علل طبیعی به عنوان رابطه ای عینی اثبات می کند. نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که نظریه علیت کانت به صورت مدون و جامع در هیچ یک از آثار او یافت نمی شود، بلکه باید از لابلای مباحث مختلف او استخراج گردد. فصل دوم مربوط به تبیین نظریه علیت ابن سینا می باشد که معتقد است، علیت به عنوان یکی از مفاهیم ثانیه فلسفی، هم در محور علل طبیعی و هم در محور علیت ایجادی قابل اثبات است. در فصل سوم، بین تحلیل دو فیلسوف در باب علیت مقایسه صورت می گیرد. نتیجه کلی بحث این است که نظریه علیت دو فیلسوف در محور علل طبیعی، مشابهتهای زیادی دارند و اختلاف آنها، بیشتر در محور علل ایجادی است.
  • تعداد رکورد ها : 239