جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
مقایسه‌ی نفس از دیدگاه سهروردی و کانت
نویسنده:
اسماء شاهمرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رویکرد‌های سهروردی و کانت، به عنوان دو تن از برجسته‌ترین فیلسوفان شرق وغرب، به مسئله‌ی نفس تفاوت‌های بنیادین، و همزمان شباهت‌های جالب‌توجهی با هم دارند که بررسی آنها منوط به آشنایی با نظریه‌ی نفس هر دو فیلسوف است. اساس رویکرد سهروردی به نفس را تعریف او از «نور اسپهبد» تشکیل می‌دهد که بر طبق آرای او به عنوان مدبر جسم نسبت به خود «خودآگاه» است و این خودآگاهی را از علم حضوری خود نسبت به خویشتن خویش به دست می‌آورد. نظریه‌ی اشراقیِ نفس سهروردی بر نوعی تعریف نوافلاطونی نفس استوار است. این در حالی است که کانت، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین مخالفان اندیشه‌های نوافلاطونی، اساساً با هر نوع علم حضوری مخالف است و نفس را در مقام یک چیزدرخود (شئ فی‌نفسه) یا نومن ناشناختنی می‌داند، زیرا از طرفی چونان یک نومن به شناخت درنمی‌آید و از طرفی ادراک حضوری انسان‌ها به «منِ» خود هیچ اعتبار شناختی‌ای ندارد. این «من استعلایی» که کانت تبار آن را در مابعدالطبیعه‌های سنتی پیش از خود، به‌ویژه در دکارت و هم‌مسلک‌های خردگرای او می‌جوید، هرچند شرط بنیادین تشکیل نظام مفاهیم پیشین فاهمه و بنابراین پایه‌ی انسان‌شناختیِ ادراک است، اماخود ادراک‌شدنی نیست و احکام آن را باید نه در حوزه‌ی شناخت یا عقل نظری، بلکه در گستره‌ی اخلاق و عقل عملی جُست. همین نکته بنیاد تفاوت ژرف دیدگاه دو فیلسوف به مسئله‌ی نفس را تشکیل می‌دهد. در کنار این تفاوت اصلی، اختلافاتی هم در مورد قوای نفس، ادراک عقلی و اساساً خودِ عقل، و نیز مفهوم علیت نزد دو فیلسوف می‌توان یافت. با این همه نگرش آنها شباهت‌هایی نیز با همدیگر دارد که از آن‌جمله می‌توان به همانندی‌های نسبی در برداشت‌های سهروردی و کانت پیرامون بقای نفس و همچنین لذتِ استکمالیِ نفس اشاره کرد.کلیدواژگان: سهروردی، کانت، نفس، علم حضوری، فاهمه، نور اسپهبد، عقل فعال، پدیدار، ذات معقول، من استعلایی
نسبت عقل و دین در فلسفه کانت
نویسنده:
اسماعیل سعادتی خمسه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
نسبت دین و عقل در فلسفه کانت از جمله موضوعاتی است که داوری سریع و قطعی در مورد آن دشوار است. در این مقاله سعی می‌شود با توجه به آثار مهم کانت و به‌ویژه با تأکید بر دین فقط در محدوده عقل موضع حقیقی و واقعی کانت در این مورد کشف و تشریح شود. با توجه به ایده‌آلیسم استعلایی و اصالت‌بخشی به خودآیینی عقل در فلسفه نقدی و نیز با دقت در استعاراتی که کانت در آثار خود به کار می‌برد، به این نتیجه متمایل می‌شویم که در ساختمان فکری کانت اموری از قبیل خدا، وحی، دین و جاودانگی هر چند به اشکال مختلف مورد توجه و گاه مورد تأکید قرار گرفته است؛ ولی این امور یا به‌عنوان اصل موضوعه اثبات نشده اخلاق و ایده ذهنی فرادید هستند و یا اهمیت و اعتبار آن‌ها تا اندازه‌ای است که هم‌سو و هم‌ساز با اصول و قواعد وضع شده توسط عقل خودآیین بشری و وجدان‌گاه معینْ این عقل و گاه پشت‌گرم به چنین عقلی باشد. خدا در نهایت در اندیشه‌ی کانت به جامعه مشترک‌المنافع اخلاقی، که جامعه مبتنی بر فضیلت محسوب می‌شود، تحویل می‌رود؛ و جاودانگی نیز از جنبه فردی و شخصی خارج شده به امیدی نوعی و جمعی برای تحقق چنان جامعه‌ای تبدیل می‌شود. بدین ترتیب، وحی به‌عنوان پدیده‌ای شخصی، همچون خواب، تا آنجا مورد توجه است که هم‌سو و سازگار با قواعد و قوانین و آرمان‌های عقل خودآیین، اعم از نظری و عملی، باشد؛ وگرنه، علی‌الاصول، مانند خواب نوعی جنون موقت و خروج از ساحت اجتماعی انسان به شمار آمده و به طور ضمنی و با ظرافت تمام چوب رد و انکار می‌خورد.
صفحات :
از صفحه 73 تا 105
سمبولیسم از نظر هگل و سنت گرایان
نویسنده:
احمدرضا معتمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
چکیده :
گئورگ فردريش ويلهلم هگل، آخرين فيلسوف بزرگ و رسمی دوران تجدد، بر مبنای منطق ديالكتيكی خويش از يك سو و الهام از اقانيم سه گانه مسـيحيت از سـوی ديگـر امـا بيشـتر متكـی بـر ثنويـت انگـاری، مقوله گرايی و تاريخی نگری دوران تجـدد، هنـر را بـه ادوار تـاريخی سـمبوليك، كلاسـيك، و رومانتيـك تقسيم بندی كرده است. سمبليك دوران فرودستی روح در برابر ماده، كلاسيك دوران برابری، و رومانتيك دوران فرادستی روح و فروپاشی ماده لحاظ شده است. وجه رمزی هنر سمبوليك ناشی از مقام انتزاع، تجرد و اطلاق روح وعدم تعين در ذات صورت و عدم تحقق هويت انضمامی است. آنچه هگل از بيـان ناپـذيری و ظهور و رمز و كنايه بمثابه خصوصيت اصلی هنر سمبوليسم ياد می كند نزد سنت گرايان با رويكردی كاملاً مغاير يعنی توحيد امر مطلق، و جهان پديداری خصوصيت اصيل هنر سمبوليسم تلقی می شود و زبـان رمـز و كنايه را به زبان رسمی سنت و دين و هنر ارتقاء می بخشد. ميان عالم بـرون و درون تطـابق و تنـاظری كامـل برقرار است. وجه كنايی هنر ناشی از تجلی امر مطلق و نامتناهی در صـورت مقيـد و متنـاهی اسـت. رمـز در نظام صوری بيان يك علامت و قرارداد نيست، بلكه مطابق قانون تكوينی، حقيقت رمز پيوند حقيقی عوالم و مراتب مختلف وجود است، و صورت در نظام محسوسات معادل حقيقت در نظام معقولات تلقی می شود.
صفحات :
از صفحه 165 تا 190
کانت و مابعد الطبیعه زمان
نویسنده:
مجید مرادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشتار، می‌کوشیم دو دعویِ اصلیِ کتابِ مابعدالطبیعهٔ زمان، در تفسیرش از نقد عقل محض، به بحث گذارده شود؛ 1. کتاب بر این رأی است که از آن‌جا که وجود و پدیدار، با واسطه‌گریِ ذاتیِ زمان، متساوق با هم‌اند، بنابراین، زمان به‌مثابه وجود، موضوعِ مابعدالطبیعه است. نشان داده خواهد شد که چگونه کتاب، به واسطهٔ برداشتش از تمایز میان شی‌ء فی‌نفسه و پدیدار و نیز به واسطهٔ درنیافتنِ مسئلهٔ اصلیِ هستی‌شناسیِ (استعلاییِ) دکارتی، نه‌تنها این رأی را پی‌جویی نمی‌کند، بلکه، پیشاپیش و هرگز، آن را طرح نمی‌کند؛ 2. دعویِ دیگر کتاب آن است که زمان مقوِّمِ نهایی و بی‌واسطهٔ هر گونه ضرورت و کلیت است؛ در گام اول، مسیری نشان داده خواهد شد که نابودگی و غیابِ آن، مستقیماً، موجب آن می‌شود که کتابِ مابعدالطبیعهٔ زمان، جایگاهِ تعیین‌کنندهٔ حسیات استعلایی و مشخصاً زمان را، چنین عارضی عرضه کند، و در واقع، به جایگاهِ تبیینِ امکانِ ضرورت و کلیت فرو کاهد؛ در گام دوم، سخن از این به میان خواهد آمد که کتاب حتی در گزارشِ سازگارانهٔ نسبتِ زمان و ضرورت نیز درمی‌ماند.
صفحات :
از صفحه 145 تا 162
تبیین تمثیل دوم (اصل علیت) در نقد عقل محض
نویسنده:
محمدهادی حاضری,محمد محمدرضایی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
به فراخور مناقشاتِ جریانِ عینی سازیِ مفهوم ذهنی علیت، توجه کانت به اصل علیت جلب شد؛ پرسشی که همواره در امتداد تردیدهای فیلسوفان دورۀ مدرن دربارۀ دوگانگیِ نفس و بدن وجود داشته است. فیلسوفانی همچون هیوم، که یکی از تأثیرگذاران بر اندیشۀ کانت بود، مسیر علیت را در ذهن متوقف کردند تا خارج و وقایع بیرونی را از رابطۀ ضروریِ علّی محروم کنند؛ اما کانت تلاش کرد اصل علیت را در واقعیت پدیداری پیاده کند و ضرورت برگشت ناپذیر توالیِ پدیدارها را با تمثیل تجربی اثبات کند. تمثیل تجربی، یعنی راهی که بدان، تصورات پدیدارها، که هرآینه رابطۀ متوالی و متعاقب متعلق تجربۀ ممکن اند، با قاعده ای کلی و ضروری، محکم و برگشت ناپذیر شوند. کانت باتوجه به صورت ادراک زمان، که امکان پدیداریِ اشیا بر آن متکی است، و پُر بودنِ زمان، یعنی عدم امکانِ حصول پدیدار بدونِ سبقت پدیدار پیشین، علیت را قاعده ای ساخت که این رابطه را خلل ناپذیر کند.