آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 74
جان راولز از نگاه مایکل سندل
نویسنده:
یوسف شاقول, اکرم نوری‌زاده؛ ویراستار: جمال امامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم - ایران: دانشگاه مفید,
چکیده :
«مایکل جی. سندل» استاد دانشگاه هاروارد در رشته دولت و فلسفه سیاسی، از برجسته‌ترین صاحب‌نظران در زمینه فلسفه سیاسی معاصر غرب و از چهره‌های مطرح در مکتب جماعت‌گرایی است. او در بخشی از دوران دانشجویی خود، شاگرد «چارلز تیلور» دیگر اندیشمند جماعت‌گرا بود. شهرت و اهمیت سندل بیش از هر چیز برخاسته از کتاب اثرگذارش با عنوان «لیبرالیسم و محدودیت‌های عدالت» است که در ۱۹۸۲ در نقد اندیشه و آرای «جان رالز» دیگر فیلسوف سیاسی معاصر آمریکایی نوشته شد و از همان هنگام، سربرآوردن یکی از منتقدان مهم لیبرالیسم در آمریکا را نوید داد. مخاطب ایرانی احتمالا با «جان رالز» بیش از «مایکل سندل» آشناست؛ مناقشاتی که در ایران بر سر خوانش‌های جدید از عدالت صورت گرفت، بیشتر از هر فیلسوف دیگری که درباره عدالت قلم زده، نام رالز را بر سر زبان‌ها انداخت، این مناقشات تا مدتها میان چهره‌های فکری ایرانی وجود داشت و بخش مهمی از آن هم به فضای ژورنالیستی راه یافت و بدین‌ترتیب جان رالز را به چهره‌ای تقریبا شناخته شده در ایران تبدیل کرد. از سوی دیگر، اگر چه از هر دوی این شخصیت‌ها کتابهای مهمی به فارسی ترجمه شده است، اما راولز به عنوان چهره‌ای که نظریه‌اش در باب عدالت خیلی زود در سراسر جهان به مباحثات نظری بسیاری دامن زد، در ایران هم مورد توجه موافقان و مخالفان او قرار گرفت. اما سندل از این نظر جنجال کمتری به پا کرده و به همین دلیل هم کمتر از راولز مورد توجه قرار گرفته است. کتاب مهم و محوری جان رالز با عنوان‌ «نظریه‌ای در باب عدالت» مدتهاست به فارسی ترجمه شده و در کنار این دو منبع اصلی، بسیاری از مراجع تشریحی مکتوب هم به فارسی وجود دارد که به شرح و نقد نظریات این فیلسوف برجسته در خصوص عدالت پرداخته است. در خصوص آثار سندل اما، تا جایی که نگارنده اطلاع دارد، غیر از کتاب محوری و اصلی مایکل سندل که عنوانش در بالا آمد، چند کتاب دیگر از او هم به فارسی ترجمه و منتشر شده است که «آنچه با پول نمی‌توان خرید؟»، «عدالت؛ چه باید کرد؟»، «اخلاق در سیاست» و «انسان بی‌نقص» از جمله آنها است. به هر ترتیب باید پذیرفت که مایکل سندل با همه اهمیت و نفوذش در غرب، در ایران جزو فیلسوفان مهجور بوده و کمتر به اندیشه‌هایش رجوع شده است. آنچه بهانه‌ای شد تا در اینجا به پیوند و ارتباط رالز و سندل نگاهی بیاندازیم، کتابی است که اخیراً در ایران تالیف و منتشر شده که محور اصلی آن واکنشی است که مایکل سندل به نظرایات جان رالز درباره عدالت دارد. این کتاب به قلم «یوسف شاقول» و «اکرم نوری‌زاده» نگاشته شده است و انتشارات دانشگاه مفید قم آن را به منتشر کرده است. عنوان کتاب چنین است: «جان رالز از نگاه مایکل سندل». محور اصلی این کتاب مربوط به نقدهای اساسی سندل به نظریه عدالت رالز است و ما برای معرفی بهتر این اثر نگاهی به اندیشه‌های این دو متفکر بزرگ فلسفه سیاسی در دوران معاصر، کیفیت نقدهای سندل به رالز و نوع پرداخت کتاب «جان رالز از نگاه مایکل سندل» خواهیم پرداخت. کتابی که محتوای آن از رساله دکتری «اکرم نوری‌زاده» اخذ شده و حالا در قالب کتابی حجیم (بیش از ۵۰۰ صفحه) در اختیار علاقه‌مندان فارسی‌زبان به فلسفه سیاسی قرار گرفته است. *** «سندلِ» جماعت‌گرا در مقام منتقد «رالزِ» لیبرال سندل از منتقدان جدی رالز است و در طول مدتی که درباره عدالت اندیشیده و قلم زده است، همواره نیم‌نگاهی به آثار و نظریات رالز داشته است. سندل در این انتقادات عموماً از موضع یک اندیشمند جماعت‌گرا به آرای جان رالز پرداخته است؛ موضعی که به صراحت می‌توان گفت منظری وسیعتر از آنچه لیبرالیسم خود را به آن محدود کرده، دارد. در جماعت‌گرایی منظری وسیع‌تر، کلی‌تر و با جزئیات بیشتری نسبت به انسان، جامعه و مناسبات انسانی-اخلاقی موجود در دل جامعه اتخاذ می‌شود. اما باید به یاد داشت که اتخاذ چنین رویکردی (جماعت‌گرایی) به معنای خروح از پارادایم و گفتمان لیبرال نیست؛ یعنی نگاه جماعت‌گرایان به مسئله عدالت، با وجود همه چالش‌ها و مناقشاتی که با رویکرد لیبرال داشته و دارد، اما به طور کلی آنها را هم باید در درون گفتمان و پارادایم لیبرالیسم فهمید، نه بیرون از آن. بدین وجه نقد سندل به رالز یا کلیت نظام لیبرال، اگر چه ممکن است در ظاهر شباهت‌هایی به نقدهای چپ‌گرایان و مارکسیست‌ها داشته باشد، ولی این صرفا ظاهر امر است و ظواهر نباید خواننده هوشیار را فریب دهد؛ به این اعتبار می‌توان گفت نقد سندل به رالز تا حد زیادی یک نقد درون‌گفتمانی است و در اعماق این نقدها، بیشتر تلاش می‌شود که راه‌هایی برای نجات لیبرالیسم واقعاً موجود، از یکسونگری‌ها و تنگ‌نظری‌ها یافته شود. همچنین این تلاش‌ها بیشتر به مثابه راه‌هایی در نظر گرفته می‌شود که از نظر لیبرال‌ها باید با طی کردن آن‌ها به تکمیل پروسه‌ای پرداخت که در روند تاریخی‌اش، مدام محتاج تکمیل‌تر شدن و به‌روزرسانی شدن است. ذکر این نکته برای فهم نسبت رالز و سندل و نقدهای دومی بر اولی امری اساسی به نظر می‌رسد.
ارزیابی تطبیقی دیدگاه مایکل سندل و آلن هیورث درباره لیبرالیسم راولز
نویسنده:
اکرم نوری زاده ، یوسف شاقول
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مایکل سندل نظریه‌پرداز جماعت‌گرایی است که مواضع جان راولز را در کتاب نظریه عدالت به چالش می‌کشد و معتقد است در پیش‌فرض‌ها، استدلال و نتایج نظریه راولز خطاهایی وجود دارد. در مقابل، آلن هیورث با دفاع از راولز، پاسخ‌هایی را در برابر برخی نقدهای سندل بیان می‌دارد. برآنیم این موضوع را بررسی کنیم که آیا در حقیقت آن‌گونه‌که سندل و دیگر منتقدان راولز باور دارند، لیبرالیسم فردگرایی انتزاعی را پیش‌فرض می‌گیرد؟ همچنین در ادامه این ادعای مایکل سندل بررسی می‌کنیم که برای درک حقیقی هویت خویش باید تعلقات، باورها و وفاداری‌هایی را که هویت ما بدان‌ها وابسته است، در نظر آوریم؛ در حالی‌که«خود» راولزی عاری از چنین تعلقات، باورها و وفاداری‌هایی است. آلن هیورث در ادامه، با اقامه استدلالی این نظر سندل را به چالش می‌کشد.
صفحات :
از صفحه 120 تا 146
بررسی چگونگی ارتباط نقدهای سه‌گانه کانت
نویسنده:
اسماعیل نوشاد، یوسف شاقول
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در نقد عقل محض، سه ایدۀ نفس، خدا و جهان به صورت تنظیمی عمل می‌کنند. این ایده‌ها در نقشی وحدت‌بخش به عالم پدیداریِ حاصل اطلاق شهودهای پیشینی مکان و زمان و مقولات فاهمه بر کثرات حسی به دست آمده‌اند و عمل می‌کنند. طبق تفسیری که ما در این مقاله ارائه کرده‌ایم، کانت در نقد عقل عملی به کمک اختیار استعلایی سوژه را به صورتی تقویمی و غیر نظری برمی‌نهد. بنابراین اختیار در انجام فعل اخلاقی به صورت یک ایدۀ استعلایی اساسی برای تقویم سوژه ظاهر می‌شود. ایده‌های خدا و جهان به صورتی «تأملی» و ذهنی، از طریق نقد قوۀ حکم، فراهم می‌شوند. به این ترتیب پیوندی استعلایی بین سه نقد کانت شکل می‌گیرد و نقد دوم و سوم نقشی تقویمی برای قوام ایده‌های عقل محض را بازی می‌کنند. با این حال، چالشی مسئله‌ساز در نقد سوم با عنوان «امر والا» طرح می‌شود که در کلیت نظام کانتی به‌سادگی نمی‌نشیند. کانت امر والا را حالت نمادینۀ ایده‌های عقل می‌داند؛ اما این تجربۀ فوق‌العاده قوی حسی به صورتی آشوب‌ناک تمامیت نظام کانتی را تهدید می‌کند و امکان تفسیرهایی ساختارشکنانه مانند تفاسیر دریدا و دولوز را فراهم می‌کند.
صفحات :
از صفحه 137 تا 152
طبیعت انسان و دین در نظر کانت
نویسنده:
شاقول یوسف, محمدی توغری مهدیه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ایمانویل کانت (1724-1804م) یکی از فیلسوفان مهم عصر روشنگری، در تفکر فلسفی خود جایگاه قابل ملاحظه ای را به دین اختصاص داده و در این راستا در سه رساله عمده خود این موضوع را با تفصیل بیشتری بررسی کرده است. در نقد عقل محض توجهش به مولفه های دینی به ویژه ایده خدا معطوف است و با رد مهم ترین براهین الهیات عقلی نشان می دهد که قوه شناسایی ما قادر به اثبات و انکار خدا به عنوان امری فرا تجربی نیست، و این نتیجه طبیعی بررسی دین شناختی در حوزه معرفتی اوست. اما بنا بر تربیت دینی اش فعالیت خود را به جنبه سلبی محدود نمی کند و در حوزه دیگر اصول و مبانی دین شناختی ایجابی خویش را شرح و بسط می دهد. در نقد عقل عملی، دلیل اخلاقی اثبات وجود خداوند را بر اساس غایت نهایی آن، یعنی خیر اعلا، تشریح می کند. او در استدلال خود دو مولفه خدا و جاودانگی نفس را بر پایه سعادت و فضیلت اثبات می کند و بر این اساس دین را بر اخلاف مبتنی می سازد و معتقد است که قوانین اخلاقی با توجه به خیر اعلا به سمت دین هدایت می شود؛ یعنی به حوزه ای که در آن همه وظایف انسان در عین حال که قوانین ذاتی هر اراده آزاد هستند، به عنوان فرامین الهی نیز لحاظ می شوند. در کتاب «دین در محدوده عقل تنها» نیز بر اساس طبیعت بشر به شرح دین می پردازد؛ یعنی بعد از بررسی و تشریح طبیعت بشر، دوگانگی طبیعت انسان از لوازم موضع دینی او قرار می گیرد و اخلاق او به سمت دین هدایت می کند. در واقع نظام دینی او در جهت اصلاح انسان و مکمل نظام اخلاقی اوست. این پژوهش نیز بر آن است تا با بررسی طبیعت انسان بر مبنای اصول اخلاقی کانت، موضع دینی و محتوای اخلاقی وی را مشخص سازد.
صفحات :
از صفحه 143 تا 161
فردگرایی در فلسفه ی عملی کانت
نویسنده:
طیبه اکبرپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
خود آگاهی از دیدگاه کانت
نویسنده:
اعظم محسنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیدهعلی‌رغم تأکید بسیاری از مفسران مبنی بر اینکه کانت و نظام فلسفیش امکان ارائه تعلیمی مثبت درباره "خود" را نمی‌تواند داشته باشد؛ نگاهی کوتاه به اصل و بنیانی که نظام فلسفی کانت بر مبنای آن شکل گرفته است، نشان خواهد داد که کل رویکرد کپرنیکی کانت به فلسفه از مفهوم ذهن (خود) و قوای خاصش نشأت می‌گیرد؛ از همین رو می‌توانیم ضرورت پرداختن به این مبحث را از همان ابتدا در نظام فلسفی کانت احساس کنیم.کانت، با توجه به دو تعلیم اساسی فلسفه‌اش، یعنی منفعل دانستن حس و پیشینی دانستن زمان به مثابه صورت حس درونی به ما نشان می‌دهد که ما هیچگاه نمی‌توانیم به شناختی از خود فی‌نفسه دست پیدا کنیم؛ ما آن را صرفاً آنگونه که بر ما پدیدار می‌شود می‌شناسیم. اما با این همه از همان ابتدا اصل را بر "ذهن" یا "خود" می‌گذارد و با تکیه بر ویژگی‌های خاصش سعی می‌کند که نظام فلسفی را بنیان نهد که نه تنها از مسائل و معضلاتی که در فلسفه‌های گذشته وجود داشته مبرا باشد؛ بلکه به نوعی بر طرف کننده آنها نیز باشد.نکته مهم و حائز اهمیتی که ما در این رساله سعی داشتیم نشان بدهیم؛ این است که تأکید کانت بر "خود" و بحث درباره خصوصیات و مراحل رشد آن در انسان هیچگاه نباید با مباحث روانشناسانه در این خصوص یکی گرفته شود؛ چنانچه او خود بار‌ها بر این نکته تأکید می‌کند و حتی بسیاری از تعالیمش من جمله نقد‌هایش بر تعالیم لاک که از آن تعبیر به فیزیولوژی ذهنی می‌کند؛ نیز تأییدی بر این مطلب است. البته این نکته را نمی‌توان از نظر دور داشت که مباحث او در بعضی موارد به مباحث روانشناسانه در این خصوص نزدیک می‌شود؛ اما با این همه هدف و مقصدی که او با طرح این مباحث دنبال می‌کند، بسیار دور از آن چیزی است که روانشناسان دنبال می‌کنند. هدف از طرح این مباحث،نشان دادن این مطلب است که "خود" یا "ذهن" اصل و اساس در عالم است. اگر ما می‌بینیم که فلسفه‌های گذشتگان به بن بست رسیده؛ از آن رو‌ست که آنها هیچ یک به این مطلب توجه نداشتند که اصل، ذهن و خود است و ما باید بدنبال این باشیم که همه چیز با ذهن ما مطابق باشد نه بالعکس. این ماییم که نظم و قاعده‌مندی را در پدیدار‌ها نمودار می‌سازیم؛ به تعبیری این ما و ذهن ماست که قوانین و مقرراتی را از سوی خود کشف می‌کند و سپس بر طبیعت تحمیل می‌کند و به نوعی طبیعت را وادار به اطاعت از آنها می‌کند.تأکید کانت بر این نکته که در سراسر آثارش، چه در حوزه نظری چه در حوزه عمل و زیبایی شناسی نمایان است؛ نشان دهنده این مطلب است که "خود" و "ذهن" اصل و اساسی را شکل می‌دهد که او تعالیمش را از آن بیرون می‌کشد. ما در این رساله، نقد عقل محض و تا حدودی رساله انسان شناسی را اصل قرار داده‌ایم؛ اما این مبحث، مبحثی است که در سایر آثار کانت نیز قابل بررسی است.کلید واژه‌ها: خود‌آگاهی، خود‌شناسی، ادراک نفسانی، خود‌آگاهی استعلایی، خود‌آگاهی تجربی.
جایگاه روان شناسی در فلسفه استعلایی کانت
نویسنده:
یوسف شاقول
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
جایگاه دین در فلسفه کانت
نویسنده:
مهدیه محمدی توغری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
ایمانوئل کانت (1804-1724) یکی از فیلسوفان مهم عصر روشنگری در تفکر فلسفی خود جایگاه قابل توجه ای را به موضوع دین اختصاص داده که در سه رسالة عمدة خود (نقد عقل محض ، نقد عقل عملی و دین در محدودة عقل تنها) این موضوع را با تفصیل بیشتری بررسی کرده است. او با دو نگاه سلبی و ایجابی به مسئله پرداخته است. در نقد عقل محض توجه اش به مولفه های دینی بویژه ایدة خدا سلبی است وبا رد مهمترین براهین الهیات عقلی نشان می دهد که قوة شناسایی ما قادر به اثبات وانکار خدا به عنوان امری فرا تجربی نیست، و این نتیجة طبیعیِ بررسی دین شناختی در حوزة معرفتی اوست. ولی کانت بنا به تربیت دینی اش این فعالیت خود را به جنبة سلبی محدود نمی کند وخود را ملزم می داند به اینکه در حوزه ای دیگر اصول و مبانی دین شناختی ایجابی خویش را شرح و بسط دهد. در نقد عقل عملی دلیل اخلاقی اثبات وجود خداوند را بر اساس غایت نهاییِ آن یعنی خیر اعلی تشریح می کند. او در استدلال خود دو مولفة خدا و جاودانگی نفس را بر پایة سعادت و فضیلت اثبات و بر این اساس دین را بر اخلاق مبتنی می سازد و معتقد است که قوانین اخلاقی با توجه به خیر اعلی به سمت دین هدایت می شوند ، یعنی به حوزه ای که در آن همة وظایف انسان در عین حال که قوانین ذاتیِ هر ارادة آزاد هستند ، به عنوان فرامین الهی نیز لحاظ می شوند. کانت در کتاب دین در محدودة عقل تنها نیز بر اساس طبیعت بشر به تشریح دین می پردازد. دوگانگی طبیعت بشر از لوازم موضع دینی اوست و اخلاق او را به سمت دین هدایت می کند. در واقع نظام دینیِ او در جهت اصلاح انسان و مکمل نظام اخلاقیِ اوست. در این رساله بعد از بررسی طبیعت بشر حاکمیت اصل خیر را مطرح می کند. بهترین نوع حکومت را جامعة مشترک المنافع اخلاقی و در ارزیابی خود از دین ، دین اخلاقی را بهترین نوع دین معرفی می کند. دینی که قانونگذار آن بر اساس قوانین اخلاقی امر می کند و انسان هم با شناخت قوانین اخلاقی و غایت نهایی آن به الوهیت می رسد. دین اخلاقی مبتنی بر خصلت اخلاقیِ انسان و درونی است. دین باید در چار چوب عقل سنجیده شود دین را واجد محتوایی اخلاقی می داند.در واقع او به دنبال احیاء دین بر مبنای ایمان اخلاقی و توجیه عقلانی دین و مسیحیت بود نه انکار و نسخ آن.
طبیعت انسان و دین در نظر کانت
نویسنده:
یوسف شاقول,مهدیه محمدی توغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کانـت و بـشرانگاری
نویسنده:
گـودرز شاطری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
  • تعداد رکورد ها : 74