آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 46
ارزیابی مبانی و پیش ­فرض­ه ای نظریه مطابقت ماهوی
نویسنده:
امیر اوسطی ، محمدجواد رضایی ، عباس شیخ شعاعی ، قدرت الله قربانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مطابقت ماهوی، جنبه‌ای هستی‌شناختی و جنبه‌ای معرفت‌شناختی دارد. جنبه هستی‌شناختی نظریه، عبارت است از وحدت سنخی ماهوی ذهن و خارج؛ به این معنا که ماهیت به معنای «ما یقال فی جواب ما هو» که منحصر در معقولات اولی می‏باشد، در دو موطن ذهن و خارج موجود است و بر مفهوم و مصداق ماهیت، حقیقتاً صادق است؛ زیرا ماهیت من حیث هی (کلی طبیعی)، نسبت به ذهنیت و خارجیت لابشرط است. مطابقت ماهوی از جنبه معرفت‌شناختی، معیار ثبوتی صحت قضایایی است که در آنها جنس، فصل و حدّ تام بر ماهیت حمل می‌گردد؛ بنابراین انکار آن در حکم سفسطه دانسته شده است؛ زیرا نفی مطابقت ماهوی به معنای انکار امکان معرفت در این گونه قضایاست. این نظریه مبتنی بر پیش‌فرض‌های نادرستی است؛ زیرا اولاً لابشرط‏بودن ماهیت نسبت به ذهن و خارج، مستلزم تناقض است؛ ثانیاً انحصار ماهیت به معقولات اولی بدون دلیل است؛ ثالثاً در این نظریه، مطابقت معرفت‏شناختی مبتنی بر مطابقت هستی‏شناختی است، در حالی که این ابتناء، نه بدیهی است و نه ثابت شده است، رابعاً موجودیت ماهیت در ذهن و خارج، مستلزم اصالت ماهیت می‌باشد. بنابراین نظریه مطابقت ماهوی قابل پذیرش نیست.
صفحات :
از صفحه 85 تا 110
بررسی آرای فلسفی و کلامی ابوالبرکات بغدادی
نویسنده:
حسن غفوری فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابوالبرکات بغدادی از فیلسوفان قرن ششم هـ-ق است وی در کتاب خود المعتبر انتقادات زیادی را به ارسطو و فیلسوفان مشائی خصوصا ابن سینا وارد می‌کند. از این رو وی بعنوان فیلسوف منتقد محسوب می شود.زمان نزد ابوالبرکات برخلاف مشائیان مقدار وجود است نه مقدار حرکت.وی همچنین زمان را قدیم و نامتناهی می داند. بغدادی نفس را قوه ی حالّ در بدن می داند که بوسیله آن، افعال خود را باشعور و معرفت انجام می دهد. از نظر او وجود نفس، بدیهی است. وی نفس را جوهری غیر جسمانی و حادث می داند. در بحث صفات خداوند، محوریت اصلی به صفت واجب الوجود بودن خداوند بر می گردد وی نورالانوار را شایسته خداوند می داند.ابوالبرکات خداوند را عالم به جزئیات و علم را از مقوله اضافه می داند.او همچنین خداوند را دارای اراده های متجدد و متعدد می داند. ابوالبرکات ثابت می‌کند که عدم زمانی هیچ تاثیری در خلق و ایجاد ندارد. و عالم مخلوق قدیم الهی است. وی قاعده الواحد را هر چند رد نمی کند ولی نظریه مشائیان را نمی پذیرد و خود در این باره نظری? جدیدی ارائه می دهد.در نظر ابوالبرکات قضا آن امر کلی است که در علم ازلی یا حرکت افلاک می باشد.و قدر تقدیر و تعین آن قضا برموجودات است.
دیدگاه ملاصدرا و افلوطین در باره ی صدور کثیر از واحد
نویسنده:
زهرا فصیحی دستجردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
افلوطین برای تبیین چگونگی پیدایش کثیر از واحد و رابطه آنها با یکدیگر از نظریه ی «فیضان» که پیشینه ی آن در آراء افلاطون و حتی قبل از او در پارمنید قرار دارد، استفاده می کند. در تصویری که افلوطین از نظام هستی شناسی خود ارائه می کند، احد که در بالاترین نقطه ی هستی و به تعبیر وی فراتر از آن قرار دارد، در اثر شدت کمال و پری لبریز می شود و در اثر این فیضان، موجودات کثیر در سیری منظم پا به عرصه ی هستی می گذارند. درجه ی وجودی این موجودات را میزان دوری و نزدیکی آنها به احد تعیین می کند؛ به گونه ای که هر چه از احد دورتر می شویم، درجه ی وجودی ضعیف تر و کثرت شدیدتر خواهد بود. این فرایند تا جایی که قابلیتی برای پذیرش هستی وجود دارد ادامه می یابد، تا هر موجودی بتواند استعداد های نهفته ی خود را فعلیت بخشد و در نهایت این موجودات مجدداً به اصل خود باز می گردند. نظریه ی فیضان از سوی فلاسفهی اسلام، به خصوص ملاصدرا به خوبی مورد استقبال قرار گرفت. ملاصدرا این نظریه را هم چون دیگر نظریات در دستگاه عظیم فلسفی خود بر مبنای اصالت و وحدت وجود تحلیل کرد و ابعاد گوناگون آن را تکمیل نمود. این رساله به منظور تبیین چگونگی صدور کثیر از واحد از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ افلوطین و ملاصدرا، به بررسی جنبه های گوناگون نظریه فیضان می پردازد و در همین راستا تحولات و تعمیق هایی که ملاصدرا، به منظور حل مسائل و شبهات فلسفی در باب مساله ی فیض و خلقت در این نظریه ایجاد کرد، مورد بررسی قرار می گیرد.
مقایسه مبانی انسان شناختی فلسفه ملاصدرا و مبانی انسان شناختی نظریات علوم انسانی جدید
نویسنده:
رضا مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان موجودی پیچیده است که دارای جایگاه رفیعی در عالم وجود است که بخش وسیعی از ابعاد وجودی و معرفتی او هنوز مشخص نشده و همین طور ناشناخته باقی مانده است. در عین حال ملاصدرا، جایگاه و منزلت انسان را در نظام هستی معین می کند و نمی گذارد تا انسان احساس پوچی کند.
تحلیل انتقادی دیدگاه رایل درباره ی مسأله ی تعامل نفس و بدن و رابطه‌ی آن با انکار نفس، بر اساس مبانی حکمت متعالیه
نویسنده:
لیلا نصرتی ، عباس شیخ شعاعی ، محمد جواد رضایی ره
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دوگانه انگاری افراطی نفس و بدن در فلسفه‌ی دکارت مسأله‌ی رابطه‌ی آن دو را پیش آورد. یکی از نقدهایی که مخالفان دوگانه‌انگاری بر این دیدگاه وارد کرده‌اند همین مسأله بوده است. گیلبرت رایل نیز در کتاب مفهوم ذهن (1949) که در رد دوگانه‌انگاری دکارتی نوشته است این اشکال را مطرح کرده است. این مسأله توسط خود دکارت و معاصرانش نیز مطرح و پاسخ داده شده است. اما راه حل‌هایی که دکارت برای حل این مسأله ارائه داد قانع‌کننده نبودند و او در نهایت برای حل (منحل کردن) این مسأله فکر نکردن به چگونگی این رابطه را پیشنهاد داد. صدرالمتألهین با برداشتن شکاف بین نفس و بدن و با استفاده از مبانی خاص خود از جمله اصالت و تشکیک وجود، حرکت جوهری و ... و همچنین با مطرح کردن وسائطی چون روح بخاری و بدن مثالی به دنبال پاسخ مناسبی به این مسأله بود. در این دیدگاه نفس و بدن دو موجود متمایز منفصل نیستند؛ بلکه آن دو مراتب یک حقیقت واحدند. اگرچه بر اساس دیدگاه صدرا می‌توان پاسخ بهتری به مسأله‌ی تعامل نفس و بدن ارائه داد اما این دیدگاه نیز با اشکال‌ها و ابهام‌هایی مواجه است. به نظر می‌رسد فیلسوفان علی‌رغم همه‌ی تلا‌ش‌هایشان نتوانسته‌اند پاسخ در خوری به این مسأله دهند اما این امر نمی‌تواند دلیلی بر انکار وجود نفس باشد.
صفحات :
از صفحه 113 تا 132
ارتباط نفس و بدن از نظر ملاصدرا و تاثیر آن بر حل مسأله ی معاد
نویسنده:
پدیدآور: اعظم ابراهیمی ؛ استاد راهنما: محمد جواد رضایی ره ؛ استاد مشاور: عباس شیخ‌شعاعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف: در این پژوهش به بررسی مسئله ی ارتباط نفس با بدن از دیدگاه ملاصدرا و تأثیر این نظریه بر حل مسئله ی معاد، می پردازیم. روش‌شناسی پژوهش: این پژوهش به روش توصیفی است و اطلاعات و داده‌ها به روش مطالعات کتابخانه‌ای گردآوری شده و به روش عقلی، تجزیه و تحلیل گردیده است. یافته‌ها: بنا بر نظریه ی ملاصدرا، نفس در ابتدا حدوثی طبیعی و عنصری دارد و طی حرکت جوهری، به تدریج مراحل کمال خود را در عین تعلق به بدن، تدبیر آن و تصرف در قوا طی می کند. در نتیجه نفس در طی مسیر رشد به بدن محتاج است. بدن علت مادی نفس است و به منزله ی ماده ی مستعد حدوث نفس، مرجح حدوث نفس است و نفس صورت و اصل شخصیت انسان است. البته ارتباط نفس و بدن با واسطه گری روح بخاری صورت می گیرد که هم بعد مادی دارد و هم بعد مجرد. نفس بعد از استکمال در این مسیر به مرحله ای می رسد که دیگر به بدن نیازی ندارد و بتدریج بدن را رها می کند و این همان مرگ طبیعی است. صدرالمتألهین با توجه به استقلال ذاتی نفس آن را بعد از مرگ جاودانه می داند و در نهایت نفس به بدن برزخی تعلق می گیرد. او برای اثبات معاد جسمانی یازده اصل فلسفی در حوزه های وجود شناسی و انسان شناسی در کار می‌آورد و بر اساس آنها معاد جسمانی مثالی را اثبات می‌کند. به نظر نگارنده، هفت اصل از این اصول برای افاده این مقصود کفایت می‌کند که عبارتند از: اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری، مناط هویت انسانی بودن نفس، تجرد خیال، خلاقیت نفس در دنیا و پس از آن و قیام صور ادراکی به نفس. ملاصدرا مدعی است که توانسته بر معاد جسمانی عنصری، استدلال عقلی بیاورد و آن را اثبات کند. وی معتقد است نفس با وساطت قوه ی خیال در قیامت بدون دخالت ماده و تنها از جهت فاعلی، بدنی عینی متناسب با ملکات دنیوی خویش خلق می کند که جنس آن بدن از ماده‌ی اخروی است و غیر قابل فساد، چنان که هر کس آن را ببیند بگوید این همان است که در دنیا می زیست. ملاصدرا این معاد را معاد جسمانی میخواند. اما در این پژوهش به این نتیجه می رسیم که معاد اثبات شده توسط ملاصدرا معاد جسم مثالی است و نه معاد جسم عنصری. نتیجه‌گیری: ملاصدرا بدون بیان اصول و مبانی مهم خود در زمینه نفس، همچون نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس و حرکت جوهری و اصالت وجود و. . . به اثبات منطقی معاد، هر چند معاد جسم مثالی، نمی رسد، زیرا مباحث نفس و معاد همچون زنجیره ای به هم متصل هستند.
بررسی و سنجش حدود شناخت عقلی از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
وجیهه خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهم‌ترین مباحث در حوزه‌ی معرفت شناسی، بررسی امکان شناخت است و پس از موضع‌گیری دقیق در برابر این مسئله است که می‌توان به بررسی مسائل دیگر از جمله ابزارهای شناخت، منابع شناخت و حدود شناخت و ... پرداخت. صدرالمتألهین در برابر پرسش از امکان شناخت، موضعی اثباتی دارد. وی در بحث منابع شناخت، عالم را به عالم محسوس و عالم نامحسوس تقسیم می‌کند و حدود شناسایی عقل در هر یک از این دو قلمرو را بررسی می‌کند. در قلمرو عالم محسوس، صدرالمتألهین بر این نظر است عقل، قادر به شناخت حقیقت اشیاء و به تبع آن قادر به شناخت روابط حقیقی بین اشیاء است و با این وجود عقل، قادر به صدور احکام ضروری، یقینی و مطابق با واقع در بین موجودات عالم محسوس است. صدرالمتألهین در قلمرو عالم نامحسوس معتقد است که با اصالت و محوریت بخشیدن به وجود و بررسی احوال معانی کلّی عارض بر طبیعت وجود می‌توان به طراحی نظامی متافیزیکی دست زد و به اثبات عینی موجودات ماوراء حسی پرداخت. اما نگارنده بر این نظر است که در قلمرو عالم محسوس، عقل به همین سبب که قادر به شناخت حقیقت اشیاء نیست، قادر به شناخت روابط حقیقی بین اشیاء و صدور احکام ضروری، یقینی و مطابق با واقع نیز نیست. در قلمرو عالم نامحسوس نیز به نظر می‌رسد براهین صدرالمتألهین در اثبات موجودات ماوراء حسی بر فرض سازگاری درونی، واجد عنصر عینیت نیستند و به عبارتی نمی‌توانند وجود خارجی چنین موجوداتی را در خارج به اثبات برسانند. و در بیانی کلّی‌تر می‌توان گفت: حدود شناخت عقلی در عالم محسوس و نامحسوس بسیار محدودتر از آنچه صدرالمتألهین بر آن است به نظر می‌رسد.
مصداق سنجی مباحث سهروردی در رابطه با اصالت وجود و ماهیت
نویسنده:
عباس شیخ شعاعی,باقر گرگین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با به میان کشیدن مسئلة اصالت وجود و اعتباریت ماهیت توسط ملاصدرای شیرازی، عالم حکمت اسلامی چنان تحت تأثیر این بحث قرار گرفت که متفکرانِ حوزة فلسفه همواره میکوشیدند اندیشة فیلسوفان پیش از صدرا را نیز بر اساس این مسئله تفسیر و توجیه کنند. شیخ شهاب الدین سهروردی نیز بعنوان یکی از بزرگترین حکیمان مسلمان از این حکم در امان نماند. در مورد اینکه آیا وی اصالت را از آنِ ماهیت میداند یا نور یا وجود، دیدگاه های فراوانی بیان شده است. گروهی او را اصالت ماهیتی دانسته اند و دیگر گروه او را اصالت نوری انگاشته اند.امّا هیچیک از این دو انگاره با بحثهای سهروردی هماهنگی کامل ندارد. از اینرو با توجه به این نکته که در زمان شیخ اشراق مسئلة اصالت بگونهیی که در زمان صدرالمتألهین و در آثار او مطرح بوده، محل بحث نبوده است، باید دید مبانی سهروردی با اصالت وجود هماهنگی بیشتری دارد یا اصالت ماهیت؟ سهروردی سخنانی درباره نور دارد که با بحثهای متناظر آن در حکمت متعالیه در باب وجود قابل مقایسه و تطبیق است که بایسته است بتحلیل آنها پرداخته شود. از سوی دیگر دیدگاههایی را پیرامون وجود مطرح کرده است. با مورد توجه قرار دادن این مطالب و جستجوی نظیر آنها در سخنان صدرالمتألهین، کیفیت و کمیت این هماهنگی بیشتر آشکار میگردد. همچنین شیخ اشراق بیاناتی دارد که ظهور در اصالت ماهیت دارد. از آن جمله میتوان به اعتباری دانستن وجود و مجعول بودن ماهیت اشاره کرد. نگارنده در آن بیانات بتأمل پرداخته، به بررسی و تحلیل ابعاد گوناگون آنها مبادرت ورزیده است. در پایان نیز آشکار شده است که آراء سهروردی با اصالت وجود هماهنگی بیشتری دارد.
تحلیل انتقادی چالش‌های غزالی با حکما در مسأله اثبات واجب تعالی
نویسنده:
سهیلا میدانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
غزالی در تهافت الفلاسفه در دو مسأله سوم و چهارم که مربوط به اثبات واجب تعالی است به ردّ دیدگاه فیلسوفان مشاء به ویژه ابن سیناپرداخته است. به ادعای او خداوند از دیدگاه فیلسوفان مشاء فاعل و صانع جهان نیست و فیلسوفان مشاء از اثبات باری تعالی ناتوان اند.او برای اثبات مدّعای خود در مسأله سوم از سه جهت وارد شد: 1. جهت مربوط به فاعلیّت.2. جهت مربوط به فعل. 3.جهت مربوط به نسبت مشترک میان فعل و فاعل(قاعده الواحد).با دقت در آرای ابن سینا درباره‌ی هر یک از این جهات سه گانه معلوم می‌شود که غزالیدر چند مورد فهم درستی از دیدگاه ابن سینا نداشته است. همان‌طور که ابن رشد و ملاصدرا گفته اند غزالی در اکثر موارد بر اساس مبانی خود به ردّ دیدگاه فیلسوفان مشاء پرداخته، در حالی که هیچ یک از این مبانی مورد قبول فیلسوفان نبوده است. در مسأله چهارم نیز غزالی برداشت درستی از دیدگاه ابن سینا نداشته است. از این رو ایرادهایی چون قول به قدم عالم مستلزم بی‌نیازی آن از علت است و ابطال محال بودن تسلسل در سلسله علل و معالیل، بر ابن سینا وارد نیست. شاید در یک مورد می‌توان ایراد او را بر ابن سینا وارددانست وآن سرایت حکم آحاد به کل است، گرچه در آن مورد هم با تبصره ای الحاقی می‌توان رأی شیخ را تقویت کرد.
بررسی نقش خواجه نصیرالدین طوسی در تکون کلام فلسفی شیعی
نویسنده:
وحید طالبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علم کلام با توجه به ماهیت پویا و متحول خود، دگرگونی‌های زیادی را تجربه کرده است. کلام فلسفی به عنوان سبک خاص این علم، یکی از این دگرگونی‌هاست که در دوران خواجه ‌نصیر‌الدین‌طوسی به بلوغ خود رسید.با بررسی تحولات کلام شیعی آن را به سه رویکرد تقسیم کرده اند: 1-کلام نقلی(نص گرایی)، 2- کلام عقلی، 3-کلام فلسفی .
  • تعداد رکورد ها : 46