آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 274
تحلیل و نقد تقویمِ اگویِ دیگر در پدیدارشناسی هوسرل
نویسنده:
محمدمهدی مقدس ، سید مسعود سیف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله قصد دارد تا رهیافت هوسرل در تقویم دیگری، به‌مثابه اگوی دیگر را، مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. آنچه از بیان هوسرل در تأمل پنجم تأملات دکارتی برمی‌آید، تقویم دیگری به‌عنوان آغازی برای پی‌ریزی جهانی است که در آن، عینیت و ابژکتیویته، برای همه در دسترس باشد. هوسرل این جهان را بیناسوبژکتیو نام می‌نهد. روایت هوسرل از این تقویم، شامل دو گام اساسی است: در گام نخست، تقلیل دوم به‌اجرا گذارده می‌شود که به‌واسطه آن، از تمامی قصدیت‌ها، انگیزه‌ها، معانی و جز آن، معطوف به دیگرانِ غیر از من، قطع‌نظر می‌شود. سپس با بیان مشخصه ادراک دیگری به‌مثابه یک حضور غیر مستقیم، معنای دیگری در یک ادراک غیرمستقیم شبیه‌ساز و به‌واسطه یک انتقال معنایی در فرآیند جفت‌وجورسازی، از بدن من به بدن دیگری منتقل می‌شود. دست‌کم می‌توان سه نقد جدی بر این توصیف وارد ساخت: 1. اپوخه دوم، تمامی معناهای معطوف به دیگری را از اگو سلب می‌کند و بنابراین، هرگونه ارجاعی به دیگری که بناست معنایش را از اگو دریافت کند، منتفی است؛ 2. توصیف هوسرل از بدن، بسیاری از جوانب درباره آن را مغفول می‌گذارد؛ و حتی در نقطه آغاز، تفاوت ادراکی میان ادراک بدنِ من وبدن دیگری را مورد ملاحظه قرار نمی‌دهد؛ 3. بیان هوسرل برای تمیز میان ارگانیسم و شبه‌ارگانیسم، نا روشن، مبهم و نابسنده است. بیان عباراتی مبهم مانند رفتار متغیر اما هماهنگ، و نیز عدم ارائه معیاری برای تشخیص رفتار هماهنگ یک ارگانیسم، از مواردی است که توصیف هوسرل را دچار دشواری می‌کند.
صفحات :
از صفحه 213 تا 233
هنر و زیبایی‌شناسی در پدیدارشناسی هوسرل
نویسنده:
علیرضا حسن پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشتار تأملات هوسرل دربارۀ هنر و زیبایی‌شناسی ذیل چهار مبحث مطرح شده است. نخست، مقایسۀ رویکرد پدیدارشناختی و زیبایی‌شناختی است که تعلیق وجود عالم خارج و بی‌علاقگی وجودی در کانون آن قرار دارد. دوم، آرای هوسرل دربارۀ تصویر‌ـ‌آگاهی است که در درک اثر هنری به‌عنوان اثر هنری نقش ایفا می‌کند و نیز تفاوت آن با سایر انواع آگاهی و ماهیت سه‌لایۀ آن یعنی حامل فیزیکی، ابژۀ تصویر و موضوع تصویر. سوم، تقسیم‌بندی انواع هنر به هنر رئالیستی، ایدئالیستی و فلسفی است. مبحث چهارم به قابلیت‌های نهفته در پدیدارشناسی هوسرل برای طرح یک نظریۀ پدیدارشناختیِ هنر اختصاص دارد. مفهوم عالم هنر و زیست‌جهان به‌عنوان یک پیش‌زمینه و بستر دراین‌باره نقش مهمی ایفا می‌کند. در این نوشتار سعی شده است باتوجه‌به مؤلفه‌های اساسی پدیدارشناسی نظیر مخالفت با تحویل‌گرایی، تحقیق بدون پیش‌فرض، مخالفت با روان‌شناسی‌گرایی و طبیعت‌گرایی، روش توصیفی و «بازگشت به خود اشیا»، به برخی از قابلیت‌های طرح یک زیبایی‌شناسی پدیدارشناختی براساس پدیدارشناسی هوسرل اشاره شود. این زیبایی‌شناسی پدیدارشناختی، بیش از هر چیزی بر روی‌آورندگی آگاهی زیبایی‌شناختی، نسبت‌های بین سوژه‌های عالم هنر، جست‌وجوی بنیاد هنر و اثر هنری در این روی‌آورندگی‌ها و نسبت‌ها تأکید می‌کند و می‌تواند به‌عنوان مبنا و چهارچوبی برای سامان‌دهی نظریه‌های متعارف زیبایی‌شناختی به کار آید.
صفحات :
از صفحه 1 تا 18
زیست جهان و امکان یک علم ایدتیک در پدیدارشناسی هوسرل
نویسنده:
زهرا رمضانلو ، حسن فتح زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
زیست­جهان به زمین و بنیان پدیدارهای بالفعل اشاره می‌کند، پیش از آن‌که این پدیدارها به ایدئال­های حاصل از انتزاع علمی تبدیل شوند. انتولوژی زیست­جهان نیز که در پی فهم ماهیت زیست‌جهان یا فهم زیست­جهان به مثابه یک آپریوری است، به دنبال بنیاد نهادن «علم کلی» مدنظر هوسرل است. هوسرل از طرفی زیست­جهان را بنیانی برای چیزها می­داند که در مقابل جهانِ به لحاظ علمی حقیقی قرار دارد، از طرف دیگر به نظر او علم ابژکتیو ریشه در زیست­جهان دارد. زیست­جهان در وحدتی انضمامی همه­شمول بوده و شامل علم، تجربه­ی حملی-زبانی و تجربه­ی پیشاعلمی است. «علم کلی» مورد نظر هوسرل باید بتواند ویژگی ایدتیک جهان را دریابد؛ چنین علمی باید خصلت آپریوری جهان را به مثابه چیزی بپذیرد که از طریق کلیت امکان‌های اساسی ساخته شده است و نه به مثابه چیزی که از طریق کثرت پدیدارهای تجربی ادراک شده است. انتولوژی زیست‌جهان معطوف به یک آپریوری است که معرف ساختار زیست‌جهان است، خصلت ایدتیک دارد و به سوی تحلیل­های ایدتیک گشوده است. همین ماهیتِ موضوع علم زیست‌جهان است که چنین علمی را هم ممکن و هم ضروری می‌کند. این علم ممکن است زیرا ساخت‌هایی کلی بر زیست­جهان حاکم هستند، و ضروری است زیرا علم زیست‌جهان معطوف به مسأله‌ی بحران معنا است که یک پژوهش نو و رادیکال را طلب می‌کند.
صفحات :
از صفحه 95 تا 121
بررسی نگره‌ بحران در نظر هوسرل و زمينه‌های آن در فلسفه قرن نوزدهم اروپا
نویسنده:
مسعود سيف، افشين مؤذن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در اوايل قرن بيستم ميلادي جريان گسترده‌‌يي پديدار گشت که نويسندگان آن در اشاره به بحران علم و فرهنگ اروپايي با يکديگر همصدا بودند. ادموند هوسرل نيز بعنوان يکي از متفکرين برجستة اروپايي در اوايل قرن بيستم، همگام با اين جريان، پديدارشناسي را بعنوان راهکار غلبه بر اين بحران همه‌جانبه ارائه ميکند که از نظر وي نيمة دوم قرن نوزدهم اروپا را دربرگرفته است. از نظر او اين بحران بصورت فقدان وحدت و انسجام در فلسفه و علوم، اعم از علوم طبيعي و انساني و همچنين بيگانگي علوم از زندگي روزمرة انسان ظهور و بروز يافته است و ريشه‌ها و علل اين بحران بايد در رويکردهاي علمي و فلسفي قرن نوزدهم اروپا جستجو شود. در اين قرن پس از مرگ هگل، با تأثر از مکاتب هگلي و نسبيت‌انگاري تاريخي برآمده از آنها، جريانهايي چون مارکسيسم، بيولوژيسم و هرمنوتيک تاريخ‌گرا پديد آمد که وجه اشتراک همه آنها تمايل به سمت نسبيت‌گرايي بود. اين جريانها هرکدام از منظر خود با نفي امکان نيل به يک حقيقت واحد و يقيني و همچنين نسبي‌سازي اين حقيقت، موجبات بحران مذکور را فراهم آوردند. هوسرل پس از آشکار ساختن ماهيت بحران در مباني تفکر غرب، از طريق خوانشي انتقادي از ريشه‌گرايي دکارتي و در جهت دستيابي به يک بنيان متقن و وحدت‌بخش براي علوم، روشي را با نام «تأويل پديدارشناسانه» پيشنهاد نمود که برغم اينکه پس از وي انتقادات فراواني را برانگيخت، اما به يکي از اصليترين عناصر پديدارشناسي تبديل شد که تقريباً در تمامي انديشه‌هاي پس از هوسرل تأثيرگذار بوده است.
صفحات :
از صفحه 97 تا 120
انتقادی شدن پدیدار شناسی: هوسرل و مرلوپونتی
نویسنده:
مراد فرهادپور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
خوانش دریدا از مفهوم اکنون در پدیدارشناسی هوسرل
نویسنده:
حوریه باکویی کتریمی، محمود صوفیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
خوانش دریدا از مفهوم «اکنون» در بستر انتقادهایی که به آن وارد می­سازد آشکار می­شود؛ انتقادهایی که با پیش­فرض انکار متافیزیک حضور همراه است. وی با قرار دادن پدیدارشناسی در ذیل متافیزیک حضور آن را جزو همان سنت رایج فلسفه غربی قلمداد می­کند و راه حل رهایی فلسفه­ خود را از این چارچوب متداول، توجه به جنبه مقابل حضور یعنی، غیریت می­داند. دریدا بر این اساس که اکنون نشان­دهنده حضور است آن را نقد می­کند. نقد اصلی وی به اکنون براساس دو امکان به ظاهر ناسازگار در این مفهوم شکل می­گیرد. این دو امکان عبارتند از: اکنون منبسط، اکنون در حالت پیوستگی با یادسپاری و پیش­نگری و دیگری اکنون به­مثابه نقطه منشاء با خصلت آغازین بودنش. در این نوشتار می­کوشیم تا ضمن بیان انتقادها به منظور فهم خوانش دریدا، با اشاره به حد بودن انطباع اولیه و ساختار سه­پایه­ای اکنون پاسخی برای آن عرضه ­داریم. بر اساس حد بودن انطباع اولیه و در نتیجه عدم استقلال آن از طرفین حد، تلقی آن به صورت نقطه منشاء منتفی می­گردد و ادراک یک عین، ادراکی دارای دیرند خواهد بود. ساختار سه پایه­ای اکنون، پیوستاری متقابل از انطباعات اولیه و یادسپاری و پیش­نگری را فراهم می­سازد که بر پایه­ی آن هیچ انطباع اولیه­ای به تنهایی (به صورت نقطه منشاء) و بدون در نظر گرفتن این پیوستگی قابل درک نیست.
صفحات :
از صفحه 19 تا 38
رویکرد انتقادی مرلوپونتی به قصدیت هوسرل
نویسنده:
سمیه رفیقی، محمد اصغری، محمود صوفیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مرلوپونتی در پدیدارشناسی ادراک می‌کوشد تا از تبیین سنّتی قصدیت فراتر رود و به این منظور به توصیف پدیدارشناسی بدن می‌پردازد. به نظر مرلوپونتی، میان جهان و آگاهی جدایی وجود ندارد و این دو در هم گره خورده‌اند. آگاهی برای مرلوپونتی، سوژة محضی نیست که مقوّم ذوات و ماهیات لایزال باشد و به پدیدارها معنا ببخشد، بلکه بدن‌ـ سوژه‌ای است که روی به جهان دارد و نمی‌تواند از این حوزة عملی که در جهان دارد، جدا شود. اعیان این سوژه‌ـ بدن نیز در همین حوزة پدیداری قرار دارند که با روی آوردن بدن زیسته به آن‌ها تعین می‌یابد و از ابهام خارج می‌شوند و از این طریق، معنای آن‌ها متولد می‌شود. بر این اساس، قصدیت از نظر مرلوپونتی، جهت‌گیری در جهان و روی داشتن به خود جهان است و حالات قصدی در برخوردها یا حالات جسمانی واقع در نوعی محیط فیزیکی و انضمامی تحقق می‌پذیرند. در این مقاله، می‌کوشیم تا تفسیری از مفهوم قصدیت از منظر مرلوپونتی ارائه دهیم که خود آن را «قصدیت عملی» می‌نامد و تفاوت‌ها و مشابهت‌های آن را با قصدیت هوسرل تبیین کنیم. تفاوت اصلی دیدگاه این دو فیلسوف در نقد مرلوپونتی بر ساختار نوئسیس‌ـ نوئمای هوسرل است. او ادعا می‌کند که معنا، ذاتی حوزة پدیداری است و امکان ندارد از طریق تمایز میان مادّه و صورت تجزیه و تحلیل شود.
صفحات :
از صفحه 157 تا 178
پدیده‌شناسی تقویم در ادموند هوسرل
نویسنده:
سعیده کوکب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله سعی شده است مراحل تقویم اعیان در آگاهی را مطابق با نظر هوسرل نشان داده شود این امر در 4 بخش انجام می‌شود. در بخش 1 تحت عنوان تقویم اگوی محض ابتدا مراحلی را که هوسرل طی می‌کند تا به هستی مطلق و شک‌ناپذیر یعنی اگوی محض برسد بررسی می‌شود. سپس با طرح مسائل تقویمی مربوط به اگوی محض به تقویم اگوی دگیر پرداخته شده که نقش اساسی در تقویم جهان عینی ایفا می‌کند و در بخش 2، 3 و 4 به ترتیب تقویم طبیعت مادی، طبیعت حیوانی و جهان روحی بررسی شده است .
درسگفتار تاریخ فلسفه - 70: هوسرل و هایدگر
سخنران:
نوع منبع :
سخنرانی , فیلم , درس گفتار،جزوه وتقریرات , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
بررسی و تطبیق مفهوم سولیپسیسم در اندیشة هوسرل و ویتگنشتاین
نویسنده:
علیرضا فرجی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فرد سولیپسیست بر این باور است که «خودِ» درونی‌اش محور هرگونه تجربه و شناخت است و تنها شناخت او امری قابل‌اتکاء و اصیل می‌باشد. از نظر یک سولیپسیست، جهان پیشِ روی سابجکتیویتة «من» قرار گرفته است و حقیقت آن بستگی به درک من از آن دارد. در واقع، فروکاستنِ جهان به سابجکتیویتة انسان سرآغاز نگرش‌های مبتنی بر سولیپسیسم است؛ ازاین‌رو، بیش‌تر اندیشمندان ریشة آن را غالباً در اندیشه‌های ایدئالیستی می‌جویند. به همین دلیل، مسأله و مشکلی است بر سر راه بیش‌تر فیلسوفانی که تفکرشان رنگ‌وبوی ایدئالیستی دارد. هوسرل و ویتگنشتاین، دو فیلسوف تأثیرگذار معاصر، به‌دلیل جنبه‌های ایدئالیستیِ تفکرشان، همواره با چالش سولیپسیسم روبه‌رو بوده‌اند. با توجه به این‌که این دو فیلسوف دوره‌های گوناگونی را در حیات فکریِ خود طی کرده‌اند، برخوردشان با چالش یادشده تفاوت‌ها و شباهت‌هایی دارد. در این پژوهش، با بررسی و تحلیل بنیان‌های فکریِ هر کدام از این فلاسفه، برداشت آن‌ها از مفهوم سولیپسیسم ژرفکاوی و تطبیق داده شد.
صفحات :
از صفحه 153 تا 167
  • تعداد رکورد ها : 274