آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1007
نسبت الفاظ و معانی در نظر فارابی با تکیه بر کاربرد اسامی «مثال اوّل» و «مشتق» در بیان معانی فلسفی
نویسنده:
فاطمه شهیدی مارنانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فارابی در جدال میان دو قول دربارۀ منشأ زبان، یعنی طبیعت‌گرایی افلاطونی و قراردادگرایی ارسطویی، موضع مستقلو بدیعی دارد. افلاطون حکایتگریِ لفظ از معنا را منوط به مناسبت حروف و اصوات تشکیل‌دهندۀ لفظ با معنا می‌دانست و ارسطو چیزی جز وضع و توافق گویشوران را معتبر نمی‌دید. در نظر فارابی «شباهت ساختار الفاظ با معانیِ مدلول» لازمۀ صحت و قوّت زبان و ضامن حکایتگریِ آن از معناست. او از میان قواعد زبانی، قاعدۀ اشتقاق را دارای بیشترین ظرفیت در نمایاندنِ شباهت و مناسبت میان الفاظ و معانی می‌بیند و آن را در موارد مختلفی به نمایش می‌گذارد. اطلاق اسامی «مشتق» یا «مثال اوّل» بر مراحل مختلف معرفت و اجناس و انواع مقولات جوهری و عرضی در حالات مختلف و تبیین وجه فلسفی این اطلاقات، از این موارد است. او توضیح می‌دهد که چگونه شباهت ساختار هریک از این دوگونه لفظ با ویژگی‌ها و نسبت‌های ذاتیِ معانی و مفاهیم فلسفیِ مدلولشان آن‌ها را شایستۀ این دلالت می‌کند. در جایگاهی دیگر، با اشاره به «مثال اوّل» ‌بودن واژه‌های معادل «موجود» در دیگر زبان‌ها، از ویژگی‌ها و جایگاه معنای مدلول این لفظ در فلسفه خبر می‌دهد و دوستدارانِ عرب‌زبان فلسفه را از خطاهایی که ممکن است به دلیل ظاهرِ مشتق این لفظِ منقول دچار شوند، آگاه می‌کند.
صفحات :
از صفحه 107 تا 129
علم انسان به خدا در تفکر فارابی
نویسنده:
مهدی عباس زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مسئله «علم انسان به خدا» با وجود اینکه در طول تاریخ دیرپای فلسفه و الهیات، سابقه‌ای کهن دارد، اما همچنان ذهن متفکران دینی به‌ویژه فلاسفه دین و حتی برخی از معرفت‌شناسان معاصر را به خود مشغول داشته است. در این میان، فارابی معتقد است که قوای ادارکی بشر در شناخت اشیا و به‌ویژه خدا با محدودیت‌ها و موانع مهمی مواجه است و ایجاد صورت معقول (مفهوم) خدا در ذهن یا عقل انسان مشکلاتی جدی به همراه دارد. همچنین نام‌ها و اوصافی که خدا با آنها نامیده می‌شود، به‌نحوی معنادار هستند و سخن‌گفتن از خدا به‌‌گونه‌ای که هم معتبر (صادق و موجّه) باشد و هم به مشکلات کلامی نینجامد (تنزیه خدا از مخلوقات حفظ شود و تشبیه او به مخلوقات منتفی گردد)، نهایتاً با زبان اشتراک معنوی امکان‌پذیر است. فارابی در کنار بیان فلسفی علم انسان به خدا، می‌کوشد تبیین عرفانی از آن نیز ارائه دهد و اگر فصوص الحکم را از آنِ وی بدانیم، او بحث مشبعی را به روش عرفا در باب موانع و محدودیت‌های شناخت عقلیِ انسان از خدا و لزوم شناخت شهودیِ انسان از او مطرح کرده است. نوشتار حاضر، ضمن تبیین مباحث فوق، به بررسی و نقد دیدگاه‌های فارابی در این باره و نظرات برخی محققان می‌پردازد که تا حدی متعرض این مسئله شده‌اند.
صفحات :
از صفحه 5 تا 30
مبانی شهودی منطق استنتاج در منطق فارابی
نویسنده:
پدیدآور: سیدمحمدصادق رسالت ؛ استاد راهنما: رضا رسولی شربیانی ؛ استاد مشاور: روح‌الله آدینه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
منطق شهودی همان منطق استنتاج طبیعی است که قواعد آن بدیهی و ضروری و کلی هستند که ارسطو در شرایط مقدمات برهان بر آن تاکید کرده است. در این پژوهش با هدف تبیین مبانی چنین نظام منطقی به آثار و آراء فارابی مراجعه کرده و پس از مطالعه آنها به این نتیجه رسیده ایم که قاعده قیاس استثنائی، برهان خلف، شکل اول اقترانی و عکس مستقیم و تناقض از قواعد پایه ای منطق ارسطویی می باشند و این قواعد مبتنی بر هستی شناسی رئالیسم ارسطویی است. از سوی دیگر فارابی با عنایت تمایز میان وجود و ماهیت و طرح مسائلی که بیانگر واقع گرایی اوست. دیدگاه extentionality را در منطق مورد توجه قرار داده است بطوری که در مورد موضوع قضیه فعلیت داشتن آن را ضروری می داند. بنابراین قواعد منطقی در نزد ایشان قواعد بدیهی منطبق بر عالم واقع اند نه قواعد تحلیلی مبتنی بر تعریف های ذهنی و intentional.
«ذهن و عین» در فلسفه فارابی
نویسنده:
مهدی عباس زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
بحث از ذهن و عین و نسبت میان این‌دو، گذشته از رواج آن در فلسفة متقدم به‌ویژه فلسفة اسلامی، از مباحث جدید در فلسفه و معرفت‌شناسی نیز می‌باشد. در نوشتار حاضر، در ذیل این مبحث، به مسائل مهم و کلیدی همچون قصدمندی ذهن، نسبت ذهن و عین، و نهایتاً معقولات یا مفاهیم ثانیه از منظر فارابی پرداخته خواهد شد. فارابی در آثار و متون مختلف خویش، کمابیش به بحث از مسائل فوق توجه داشته است. می‌توان از آثار و متون وی چنین استنباط کرد که او در بحث از قصدمندی ذهن، معرفت (ذهن) را ناظر به متعلَّق آن (عین) دانسته؛ همچنین تبیین قابل توجهی از نسبت ذهن و عین یا به تعبیری عالِم و معلوم به دست داده؛ و برای نخستین بار در فلسفة اسلامی به معقولات ثانیه توجه کرده و آشکارا آنها را از معقولات اولیه تفکیک نموده است؛ هرچند متعرض معقولات ثانیة فلسفی که نزد فلاسفة اسلامیِ بعدی خلاء ذهن و عین را پُرمی‌کنند، نشده است. فارابی در عمدة این مباحث، نقش اِعداد و زمینه‌سازی داشته، از این جهت بر فلاسفة اسلامیِ بعدی ازجمله ابن‌سینا، نصیرالدین طوسی و صدرالمتألهین تأثیر گذاشته است.
چرا فارابی را معلم ثانی خوانده اند؟
نویسنده:
حسین نصر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
صفحات :
از صفحه 1 تا 8
معرفت‌شناسی معاصر و فلسفة فارابی
نویسنده:
مهدی عباس زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
معرفت پیشینی اجمالاً معرفت حقایقی است که از ابتدا فارغ از تجربه و صرفاً به نحو عقلی قابل ادراک هستند. کانت معرفت پیشینی یا ماتقدم را در مقابل معرفت پسینی یا ماتأخر قرار داد و آن را به معرفت مستقل از تجربه تعریف کرد. معرفت‌شناسان معاصر غربی بر مبنای تعریف کانت، چهار تعریف تکمیلی از معرفت پیشینی به دست داده‌اند. در کنار این بحث، مسئلة آگاهی فطری به معنای مورد نظر افلاطون، دکارت و برخی دیگر از عقل‌گرایان در سنّت فلسفی غرب نیز مطرح است. آگاهی فطری بدین معنا، اجمالاً آگاهی‌ای است که منشأ هستی و وجود آن تجربه نباشد. به باور غالب معرفت‌شناسان معاصر غربی، آگاهی فطری به این معنا غیر از معرفت پیشینی است. در نوشتار حاضر نشان داده خواهد شد که فارابی اگرچه در آثار خویش از معرفت پیشینی صراحتاً سخن نگفته، از معرفت بدیهی و مفاهیم مرتبط با آن از قبیل معرفت اوّلی، ضروری، یقینی و... فراوان بحث کرده است. مدعای نوشتار حاضر، استنباط این مطلب است که فارابی به گونه‌ای از معرفت پیشینی به معنای نخستِ مورد نظر معرفت‌شناسان معاصر غربی معتقد است؛ او همچنین آگاهی فطری به معنای فوق را آشکارا رد می‏کند.
صفحات :
از صفحه 63 تا 91
دفاع از فلسفه در حدیث ابونصرمحمد فارابی
نویسنده:
رضا داوری اردکانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فلسفه مدنی فارابی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
عنوان “فلسفه مدنی” قدری نامأنوس است. زیرا در فلسفه اسلامی، عادت بر این جاری شده است که علم را به دو قسم نظری و عملی تقسیم کنند؛ امّا فارابی در احصاء العلوم و کتاب الملّه، در تقسیم علوم، از نحوه تقسیم ارسطو عدول می کند. ارسطو علم را ابتدا به اجناس و بعد به انواع تقسیم می کند. یعنی اجناس علم را شامل علم نظری و علم عملی و علم شعری می داند و هریک از این اجناس را به سه نوع تقسیم می کند. به نظر او سه قسم علم عملی، عبارتست از علم اخلاق، تدبیر منزل وسیاست مدن. در تقسیم علم نظری، فارابی با ارسطو، اختلافی ندارد؛ ولی علم عملی را مقسم اخلاق و تدبیر منزل و سیاست مدن قرار نمی دهد. در احصاء العلوم فارابی، اصلا تقسیم علم مطرح نیست؛ بلکه فیلسوف اسلامی در این کتاب، بیان موضوع و مسائل انواع علوم می پردازد و علاوه بر علومی که در طبقه بندی ارسطو آمده است، علم موسیقی و علوم فقه و کلام را نیز ذکر می کند و بجای علم عملی و اقسام سه گانه ی آن، از علم مدنی بحث می کند. این معنی را نباید حمل بر غفلت فارابی از علم اخلاق و علم تدبیر منزل کرد؛ زیرا او علم اخلاق را که مصروف فحص سعادت است، جزئی از علم مدنی قرار داده و چون معتقد بوده است که سعادت در مدینه ی فاضله متحقق می شود، نمی توانسته است اخلاق را علم مستقل بداند. علم تدبیر منزل هم منحل در علم مدنی است. به این ترتیب، لزومی نداشته است که فارابی عنوان کلی علم عملی را بیاورد، زیرا این علم در نظر فارابی اعم از علوم جزئی نیست؛ بلکه شامل اجزاء است و آن اجزاء عبارتست از علم اخلاف و سیاست مدن که این دو نیز بنوبه خود اجزاء نظری و عملی علم مدنی است….
ارزش و ساختار معرفت در فلسفه فارابی
نویسنده:
مهدی عباس زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
«ارزش و ساختار معرفت»، از مباحث جدید در معرفت‌شناسی است. این مبحث همچنین از چالش‌انگیزترین مباحث معرفت‌شناختی بوده، ذهن همة معرفت‌شناسان معاصر را به خود مشغول داشته و آرا و نظرات مختلفی در باب آن عرضه شده‌اند. در ذیل این این، معمولاً به مسائلی همچون نظریة صدق، معیار حقیقت و خطا، نظریة توجیه، و بداهت پرداخته می‌شود. با اینکه این مبحث در معرفت‌شناسی معاصر در کانون توجه قرار گرفته و اهمیت بسیار یافته است، لیکن این بدان معنا نیست که فلاسفة اسلامی متقدم به آن نپرداخته یا متعرض آن نشده‌اند. بر این اساس، فارابی «مؤسس فلسفة اسلامی» در آثار مختلف خویش، برای نخستین بار در فلسفة اسلامی، به بحث پیرامون موضوعات یا مسائل فوق پرداخته است. در نوشتار حاضر نشان داده خواهد شد که او به عنوان یک متفکر واقع‌گرا، در مبحث نظریة صدق، قائل به مطابقت است و معیار تمییز حقیقت و خطا در شناخت بشری را تبیین نموده است؛ در نظریة توجیه، مبناگرایی در تصدیقات را برگزیده است؛ به مسئلة بدیهیات توجه داشته و ملاک و اقسام آن را دقیقاً برشمرده است. در انتهای نوشتار حاضر، دیدگاه‌های برخی از محققان در خصوص فارابی، ملاحظه، بررسی و احیاناً نقد خواهند شد.
صفحات :
از صفحه 83 تا 100
  • تعداد رکورد ها : 1007