آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3125
شفاء المجلد 5
نویسنده:
حسین بن عبدالله ابن سینا؛ ناظر: إبراهیم مدکور؛ محقق: سعید زاید
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مکتبة سماحة آیة الله العظمی المرعشی النجفی الکبری,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
الشفاء (الطبیعیات)، كتاب گران‌سنگ شفاء را به واقع مى‌توان دائرةالمعارفي به زبان عربى، در علوم عقلى به حساب آورد كه در هر چهار قسمت منطق، رياضى، طبیعی و الهيات توانسته به طور دقيق و كامل سخن گفته و مطالب لازم را درباره‌ى هر يك از اين چهار علم شريف به صورتى منظم و قابل استفاده در اختيار مخاطب قرار دهد. اين اثر شيخ الرئيس در طول قرون مورد توجه كم‌نظير دانشمندان مسلمان و غير مسلمان واقع گرديده است كه حاكى از جايگاه علمى و منطقى آن در بين كتب علوم عقلى مى‌باشد. فعلا آنچه مورد نظر ما است بخش طبیعیات است. تقسيم‌بندى بخش طبیعیات شفا، بدين صورت است: اين بخش، مشتمل بر هشت فن است و فن اول آن، داراى چهار مقاله است كه به ترتيب مشتمل بر پانزده، سيزده، چهارده و پانزده فصل مى‌باشند؛ فن دوم آن، داراى يك مقاله‌ى ده فصلى است؛ فن سوم آن، يك مقاله پانزده فصلى دارد؛ فن چهارم آن، يك مقاله‌ى نه فصلى و يك مقاله‌ى دو فصلى دارد؛ پنجمين فن آن، دو مقاله دارد كه هر كدام داراى شش فصل است؛ فن ششم آن، از پنج مقاله تشكيل يافته است كه به ترتيب داراى پنج، پنج، هشت، چهار و هشت فصل مى‌باشند؛ فن هفتم آن داراى يك مقاله هفت فصلى است؛ هشتمين فن آن، از نوزده مقاله تشكيل يافته است كه مجموعا داراى شصت و پنج فصل مى‌باشند. فن اول در سماع طبيعی است و داراى چهار مقاله مى‌باشد كه مقاله اول آن در اسباب و مبادى طبیعیات است و داراى پانزده فصل مى‌باشد. مقاله‌ى دوم در حركت مى‌باشد و سيزده فصل دارد. مقاله‌ى سوم در امورى است كه داراى كمّ بوده و از چهارده فصل تشكيل يافته است. چهارمين مقاله‌ى فن اول، در عوارض اين امور طبیعی و مناسبات بعضى با بعض ديگر است كه فصولى پانزده‌گانه دارد. فن دوم طبیعیات درباره‌ى آسمان و عالم مى‌باشد كه داراى يك مقاله‌ى ده فصلى است. فن سوم در كون و فساد است كه آن نيز يك مقاله دارد كه متشكل از پانزده فصل مى‌باشد. فن چهارم طبیعیات در افعال و انفعالات است كه يك مقاله‌ى نه فصلى و يك مقاله‌ى دو فصلى دارد. پنجمين فن، در علل كائناتى كه نفس ندارند، اعم از معادن و آثار علويه، مى‌باشد و دو مقاله دارد. فن ششم درباره‌ى نفس مى‌باشد و از پنج مقاله تشكيل يافته است. فن هفتم در مورد نبات بوده و هفت فصل دارد. آخرين و هشتمين فن كه مفصل‌ترين نيز هست، درباره‌ى حيوان است كه از نوزده مقاله تشكيل يافته است. فصل اول مقاله‌ى اول از اولين فن طبیعیات، اختصاص به تعريف طريقى دارد كه مى‌توان به وسيله آن از راه مبادى طبیعیات، به طبیعیات عالم شد. كه اين مبادى را در فصل دوم به گونه‌ى مصادره و وضع شمارش نموده است و در فصل سوم اشتراك اين مبادى را تبيين كرده است. تعريف طبيعت و نسبت آن با ماده و حركت و صورت، عناوين فصول بعدى هستند كه در آنها دارا بودن جسم طبيعت، ماده، صورت و اعراض را بيان كرده و طبيعت اجسام را مشخص مى‌كند. تعريف مزاج و اجسام بسيطه را نيز در اين فصول بيان كرده و الفاظ مشتق از طبيعت را در فصلى ديگر عنوان مى‌كند. وى ضمن توضيح اين الفاظ، طبيعت كليه و جزئيه را تعريف كرده و در فصل بعدش به كيفيت بحث علم طبیعی و نقاط مشترك آن با علوم ديگر مى‌پردازد. علت عنصرى، علت فاعلى، علت صورى و علت غايى علل چهارگانه‌ى جسم طبیعی هستند كه احوالشان در فصل ديگرى از مقاله‌ى اول بحث شده است. ابن سينا علل ذاتى براى امور طبیعی را عبارت از فاعل، ماده، صورت و غايت مى‌داند. مناسبات اين علل نيز در فصل بعدى بررسی شده‌اند؛ براى مثال، فاعل، از جهتى سبب براى غايت بوده و از جهتى ديگر غايت، سبب فاعل مى‌باشد؛ زيرا اين غايت است كه فاعل را حركت مى‌دهد تا فاعل باشد و... اقسام احوال علل، در فصل دوازدهم مطرح شده و در آخرين فصول اين مقاله، مباحثى تقريبا مفصل راجع به بخت و اقبال بيان گرديده است. مقاله‌ى دوم فن اول طبیعیات در حركت و آنچه كه با آن جارى است مى‌باشد و در سيزده فصل بيان شده است كه فصل اول آن اختصاص به علت صحبت از حركت، دارد. شيخ الرئيس مى‌گويد: تا به حال از مبادى عامه براى امور طبیعی سخن گفتيم، اكنون عوارض عامه آن امور را بررسی مى‌كنيم كه عام‌ترين عوارضشان حركت و سكون است و از آن‌جايى كه سكون همان عدم الحركة است، ما سخن را روى حركت مى‌بريم. نسبت حركت به مقولات، بحثى است كه در دو فصل بعدى به آن پرداخته گرديده است. علت واقع نشدن حركت در پنج مقوله‌ى مضاف، متى، جده، فعل، انفعال و هم‌چنين بروز حركت در چهار مقوله‌ى كم، كيف، اين و وضع را يادآور شده است؛ به عنوان مثال، در مقام بيان واقع نشدن و روى ندادن حركت در مقوله مضاف، مى‌گويد: هر جابه‌جايى و سيرى در اين مقوله، آنى است و اگر دگرگونى تدريجى در آن ديده شد، آن دگرگونى به واسطه‌ى مقوله‌ى ديگرى است؛ بدين معنى كه حركت در مقوله مضاف، پيرو حركت در مقوله‌ى ديگر است. تقابل حركت و سكون، اقوال در مكان و نفى و اثبات آنها، جنس مكان و بيان نظريات در آن زمينه، قول به خلأ و تناقض در گفتار قائلين بدان، مباحثى در زمان و ماهيت آن و نظريات گونان درباره‌ى آن و رفع شبهاتى در رابطه با زمان، عناوين ديگر فصول مقاله‌ى دوم را به خود اختصاص داده‌اند. مقاله‌ى سوم در امورى است براى طبیعیات كه از جهتى داراى كم مى‌باشند. اين مقاله، در چهارده فصل بيان گرديده كه در فصل اول آن كيفيت بحث در اين مقاله را توضيح داده است. شيخ الرئيس طبیعیات را به اجسام و احوال اجسام تقسيم مى‌كند و حركت و زمان را از احوال اجسام مى‌داند و درباره‌ى ابتدا و انتها داشتنشان بحث مى‌نمايد. تتالى، تماس، تشافع، تلاحق، اتصال، وسط، طرف، با هم بودن و تنها بودن، مواردى هستند كه بوعلى قبل از ورود به بحث تناهى اجسام، به تعريف و توضيح آنها پرداخته است تا براى چنين بحث حائز اهميتى، شناخت لازم از احوال اجسام براى مخاطب ايجاد شده باشد. حالت اجسام به هنگام انقسام، مسافت‌ها و حركت‌ها و زمان‌ها و هم‌چنين بحث از متناهي و نامتناهي بودن اجسام و...مباحث ديگرى است كه يكى پس از ديگرى مورد بحث واقع گرديده‌اند. ابن سينا اجسام متناهي را از جهت تأثيرگذارى و تأثيرپذيرى مورد بررسی قرار داده و تنها متقدم بر حركت و زمان را ذات بارى تعالى مى‌داند. جهات اجسام و جهات حركاتشان، از ديگر مطالب مهم اين مقاله است. مؤلف، جهات را از لواحق اجسام به حسب كميت مى‌داند و جهات شش‌گانه را تشريح مى‌نمايد. بررسی مستقيم بودن جهت حركت اجسام، آخرين فصل مقاله‌ى سوم بوده و در مقاله‌ى چهارم كه در پانزده فصل مى‌باشد، به عوارض امور طبیعی و مناسبات بينشان پرداخته شده است. اغراضى كه اين مقاله بدان‌ها مى‌پردازد، موضوع فصل اول مقاله بوده و در مقاله‌ى دوم، وحدت و كثرت حركت بررسی شده است. ابن سينا واحد بودن حركت را از جهات مختلفي ثابت كرده است؛ طبيعتاً شبهاتى در مورد واحد بودن حركت، مطرح مى‌شود كه مؤلف به پاسخ مهم‌ترين آنها پرداخته و تقابل حركت و سكون و تضاد بين حركات و تقابلشان را نيز بررسی كرده است. اتصال حركات به هم‌ديگر به طورى كه سكونى بينشان فاصله نشود، از ديگر موضوعات مورد بحث در اين مقاله است. حيّز داشتن اجسام، آن هم حيّزى واحد و طبیعی، حركت بالعرض و حركت قسريه و... از ديگر مباحث مقاله چهارم است كه در بعضى موارد، بوعلى مسير ارسطو را پيموده و به نوعي شارح آراى مهم و قابل توجه وى مى‌باشد، اما در پاره‌اى موارد نيز همچون حركت قسريه به مخالفت با ارسطو برخاسته و به نظريه‌اى غير از نظر او رسيده است. احوال علل محركه و مناسباتى را كه بين علل محركه و متحرك وجود دارد، در آخرين فصل مقاله‌ى چهارم مورد بررسی قرار داده و مى‌گويد: محرك يا بالذات است يا بالعرض كه محرك بالعرض يا ذاتا بالعرض است يا عرضيت را از غير گرفته است و تحركش هم يا بالطبع است يا بالقسر و...
شفاء المجلد 2
نویسنده:
حسین بن عبدالله ابن سینا؛ ناظر: إبراهیم مدکور؛ محقق: سعید زاید
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مکتبة سماحة آیة الله العظمی المرعشی النجفی الکبری,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
الشفاء مهم‌ترين و جامع‌ترين اثر ابن سينا، به زبان عربى است كه در آن چكيده آراى فلاسفه بزرگ قديم يونان و شارحان مدرسه اسكندريه و افلاطونيان و نوافلاطونيان و... در همه علوم عقلى، اعم از منطق، طبیعیات، رياضيات و الهيات فراهم آمده و مورد تحليل و نقد و بررسى علمى قرار گرفته است. اين كتاب، با آن‌كه به‌طور پراكنده و در بيش از ده سال، در حالات و شرايط كاملا متفاوت و پرفراز و نشيب، نوشته شده است و با آن‌كه بخش اعظم آن، بدون دست‌رسى به منابع و تنها با تكيه بر حافظه، تأليف گرديده است، از عالى‌ترين دقايق و تحليل‌هاى علمى و فلسفى برخوردار است. بخش منطق شفا كه در اين مقاله مورد نظر ماست، از جامع‌ترين آثار درباره علم منطق مى‌باشد و در چهار جلد رحلى، به زبان عربى، به چاپ رسيده است. كتاب شفا، مشتمل بر فنون طبیعیات، منطق، الهيات و رياضيات است؛ به اين صورت كه مباحث هر علمى به فنونى و مباحث هر فنى به مقالاتى و مباحث هر مقاله‌اى به فصولى تقسيم شده و در هر فصل، مسائل، با حوصله و تفصيلى كه شايسته آثار علمى است، بدون تكرار و اطناب، مورد بررسى قرار گرفته است. بخش منطق اين كتاب در نه فن تنظيم شده است به اين صورت: 1- فن اول، مشتمل بر دو مقاله‌ى چهارده فصلى و چهار فصلى؛ 2- فن دوم، مشتمل بر هفت مقاله‌ى شش، پنج، چهار، پنج، شش، شش و چهار فصلى؛ 3- فن سوم، مشتمل بر دو مقاله‌ى ده و پنج فصلى؛ 4- فن چهارم، مشتمل بر نه مقاله هفت، چهار، پنج، شش، پنج، شش، سه، سه و بيست و چهار فصلى؛ 5- فن پنجم، مشتمل بر چهار مقاله‌ى دوازده، ده، نه و ده فصلى؛ 6- فن ششم، مشتمل بر هفت مقاله‌ى ده، شش، چهار، سه، پنج، يك و چهار فصلى؛ 7- فن هفتم، مشتمل بر دو مقاله‌ى چهار و شش فصلى؛ 8- فن هشتم، مشتمل بر چهار مقاله‌ى هفت، نه، هشت و پنج فصلى؛ 9- فن نهم، مشتمل بر هشت فصل. شيخ الرئيس در مبسوطترين اثر خود؛ يعنى شفا كه قصد همراهى با حكماى مشاء را داشته، خود را ملزم كرده تا حد امكان از مخالفت با ايشان بپرهيزد. در تأليف اين كتاب تا حد زيادى از طريق ارسطو پيروى كرده است؛ به گونه‌اى كه مى‌توان بخش منطق شفا را شرحى بر ارغنون ارسطو دانست و چنان‌كه خود او در مقدمه آن گفته است، در ترتيب مطالب از ترتيب كتاب‌هاى صاحب منطق(ارسطو) پيروى كرده است. شيخ الرئيس در پايان كتاب سفسطه از منطق شفاء، سخن خود ارسطو را نقل مى‌كند كه او در باب قياس از پيشينيان خود جز قوانين مجمل و ضوابط غير مفصل، چيزى به ارث نبرده و اين او بوده است كه با رنج فراوان و كوشش بسيار، ضروب هر قياس و شرايط انتاج آن را بيان داشته است. آن‌گاه ابن سينا پس از نقل سخن ارسطو، خود، مى‌گويد: «اى گروه دانش‌پژوهان و انديشمندان درباره آنچه اين مرد بزرگ گفته تأمل كنيد كه آيا بعد از او تا به امروز كه نزديك به هزار وسى‌صد سال مى‌گذرد، كسى آمده است كه بر آن خرده گيرد و يا ثابت كند كه در سخن او نقصى هست ويا بر آن چيزى بيفزايد؟ خير آنچه ارسطو آورده، كامل و ميزان صحيح و حق صريح مى‌باشد». ناگفته نماند كه پيروى ابن سينا از ارسطو، هرگز مقلدانه نبوده كه فقط به شرح و تفسير كلام او اكتفا كند، بلكه چنان‌كه خود او تصريح فرموده، هيچ مطلب قابل توجهّى در آثار پيشينيان نبوده مگر آن‌كه آن را در اين كتاب گرد آورده است، احكام و مطالبى كه در كتب قدما در جايگاه شايسته خود قرار نداشته به جايگاه شايسته‌اش انتقال داده، اگر در مطالب گذشتگان خلل و نقصانى ديده با فكر و نظر خود بر آنها افزوده و تكميل كرده و بر خلاف عادت منطقيان، مطالب بى‌ارتباط با اين علم و مرتبط با فلسفه اولى را از منطق حذف و در فلسفه اولى مطرح كرده است و به اين ترتيب مهم‌ترين نقش را در تنظيم، تبيين و تكميل منطق و فلسفه ارسطويى ايفا نموده است. جلد دوم کتاب مشتمل بر موضوعات زیر می باشد: - آنالوطيقاى اول يا تحليلات اول كه در آن از صورت قياس مطلق، اقسام گوناگون قياس و اشكال مختلف قياس بحث شده است.
شفاء المجلد 1
نویسنده:
حسین بن عبدالله ابن سینا؛ مقدمه نویس: طه حسین پاشا؛ ناظر: إبراهیم مدکور؛ محققان: أب قنواتی، محمود خضیري، فؤاد إهواني
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مکتبة سماحة آیة الله العظمی المرعشی النجفی الکبری,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
الشفاء مهم‌ترين و جامع‌ترين اثر ابن سينا، به زبان عربى است كه در آن چكيده آراى فلاسفه بزرگ قديم يونان و شارحان مدرسه اسكندريه و افلاطونيان و نوافلاطونيان و... در همه علوم عقلى، اعم از منطق، طبیعیات، رياضيات و الهيات فراهم آمده و مورد تحليل و نقد و بررسى علمى قرار گرفته است. اين كتاب، با آن‌كه به‌طور پراكنده و در بيش از ده سال، در حالات و شرايط كاملا متفاوت و پرفراز و نشيب، نوشته شده است و با آن‌كه بخش اعظم آن، بدون دست‌رسى به منابع و تنها با تكيه بر حافظه، تأليف گرديده است، از عالى‌ترين دقايق و تحليل‌هاى علمى و فلسفى برخوردار است. بخش منطق شفا كه در اين مقاله مورد نظر ماست، از جامع‌ترين آثار درباره علم منطق مى‌باشد و در چهار جلد رحلى، به زبان عربى، به چاپ رسيده است. كتاب شفا، مشتمل بر فنون طبیعیات، منطق، الهيات و رياضيات است؛ به اين صورت كه مباحث هر علمى به فنونى و مباحث هر فنى به مقالاتى و مباحث هر مقاله‌اى به فصولى تقسيم شده و در هر فصل، مسائل، با حوصله و تفصيلى كه شايسته آثار علمى است، بدون تكرار و اطناب، مورد بررسى قرار گرفته است. بخش منطق اين كتاب در نه فن تنظيم شده است به اين صورت: 1- فن اول، مشتمل بر دو مقاله‌ى چهارده فصلى و چهار فصلى؛ 2- فن دوم، مشتمل بر هفت مقاله‌ى شش، پنج، چهار، پنج، شش، شش و چهار فصلى؛ 3- فن سوم، مشتمل بر دو مقاله‌ى ده و پنج فصلى؛ 4- فن چهارم، مشتمل بر نه مقاله هفت، چهار، پنج، شش، پنج، شش، سه، سه و بيست و چهار فصلى؛ 5- فن پنجم، مشتمل بر چهار مقاله‌ى دوازده، ده، نه و ده فصلى؛ 6- فن ششم، مشتمل بر هفت مقاله‌ى ده، شش، چهار، سه، پنج، يك و چهار فصلى؛ 7- فن هفتم، مشتمل بر دو مقاله‌ى چهار و شش فصلى؛ 8- فن هشتم، مشتمل بر چهار مقاله‌ى هفت، نه، هشت و پنج فصلى؛ 9- فن نهم، مشتمل بر هشت فصل. شيخ الرئيس در مبسوطترين اثر خود؛ يعنى شفا كه قصد همراهى با حكماى مشاء را داشته، خود را ملزم كرده تا حد امكان از مخالفت با ايشان بپرهيزد. در تأليف اين كتاب تا حد زيادى از طريق ارسطو پيروى كرده است؛ به گونه‌اى كه مى‌توان بخش منطق شفا را شرحى بر ارغنون ارسطو دانست و چنان‌كه خود او در مقدمه آن گفته است، در ترتيب مطالب از ترتيب كتاب‌هاى صاحب منطق(ارسطو) پيروى كرده است. شيخ الرئيس در پايان كتاب سفسطه از منطق شفاء، سخن خود ارسطو را نقل مى‌كند كه او در باب قياس از پيشينيان خود جز قوانين مجمل و ضوابط غير مفصل، چيزى به ارث نبرده و اين او بوده است كه با رنج فراوان و كوشش بسيار، ضروب هر قياس و شرايط انتاج آن را بيان داشته است. آن‌گاه ابن سينا پس از نقل سخن ارسطو، خود، مى‌گويد: «اى گروه دانش‌پژوهان و انديشمندان درباره آنچه اين مرد بزرگ گفته تأمل كنيد كه آيا بعد از او تا به امروز كه نزديك به هزار وسى‌صد سال مى‌گذرد، كسى آمده است كه بر آن خرده گيرد و يا ثابت كند كه در سخن او نقصى هست ويا بر آن چيزى بيفزايد؟ خير آنچه ارسطو آورده، كامل و ميزان صحيح و حق صريح مى‌باشد». ناگفته نماند كه پيروى ابن سينا از ارسطو، هرگز مقلدانه نبوده كه فقط به شرح و تفسير كلام او اكتفا كند، بلكه چنان‌كه خود او تصريح فرموده، هيچ مطلب قابل توجهّى در آثار پيشينيان نبوده مگر آن‌كه آن را در اين كتاب گرد آورده است، احكام و مطالبى كه در كتب قدما در جايگاه شايسته خود قرار نداشته به جايگاه شايسته‌اش انتقال داده، اگر در مطالب گذشتگان خلل و نقصانى ديده با فكر و نظر خود بر آنها افزوده و تكميل كرده و بر خلاف عادت منطقيان، مطالب بى‌ارتباط با اين علم و مرتبط با فلسفه اولى را از منطق حذف و در فلسفه اولى مطرح كرده است و به اين ترتيب مهم‌ترين نقش را در تنظيم، تبيين و تكميل منطق و فلسفه ارسطويى ايفا نموده است. جلد اول کتاب مشتمل بر موضوعات زیر می باشد: - ايساغوجى يا مدخل منطق كه در آن از معرفى منطق و ساير علوم؛ فايده و موضوع منطق؛ تعريف لفظ مفرد ومركب؛ بررسى نظريات گوناگون در مورد ذاتى و عرضى؛ بررسى نظرات گوناگون درباره آنچه بر ماهيت دلالت مى‌كند؛ تقسيم لفظ مفرد كلى به اقسام پنج‌گانه؛ جنس؛ نوع؛ بررسى تعاريف نوع؛ كلى طبيعى، عقلى و منطقى؛ فصل؛ عرض خاص و عام؛ اشتراكات و اختلافات كليات خمس با يك‌ديگر... بحث شده است. - قاطيغورياس يا مقولات كه در آن از اجناس عالى ماهيات ممكنه كه آنها را «مقولات عشر» مى‌نامند گفت‌وگو شده است. - بارى ارمنياس يا عبارت كه مشتمل بر مباحث قضايا مى‌باشد.
شفاء المجلد 8
نویسنده:
حسین بن عبدالله ابن سینا؛ ناظر: إبراهیم مدکور؛ محققان: عبدالحمید صبره، عبدالحمید لطفي مظهر
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مکتبة سماحة آیة الله العظمی المرعشی النجفی الکبری,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شيخ الرئيس، كتاب(الشفاء) را به زبان عربى و در موضوعات الهيات، طبیعیات، رياضيات و منطق تأليف كرده است. مى‌توان اين كتاب را به عنوان جامع‌ترين اثر بوعلى، به حساب آورد. وى، در مورد موضوع‌هاى ياد شده، در كتاب‌هاى ديگرى نيز سخن گفته است كه به آنها اشاره خواهيم كرد، لكن چيزى كه در كتاب شفا با آن روبه‌رو هستيم، مجموعه‌اى است كامل و دقيق كه ترجمه يا تلخيص مطالب آن در كتاب‌هاى ديگرش، همچون نجات و دانش‌نامه‌ى علايى آمده است. كتاب(الشفاء) داراى چهار بخش طبیعیات، رياضيات، منطق و الهيات است. قسمت رياضيات كتاب شفا، در چهار بخش هندسه با پانزده مقاله، حساب با چهار مقاله، موسيقى با شش مقاله و هيئت با سيزده مقاله تنظيم شده است كه هر كدام از آنها نشان‌گر تسلط و احاطه‌ى مؤلف بر اين علوم مى‌باشد. هندسه: بخش اول رياضيات يا به عبارتى فن اول رياضيات كه عبارت است از هندسه، در واقع تحليل و بررسى اصول اقليدس مى‌باشد كه توسط حجاج بن يوسف مطر، به عربى ترجمه شده است. البته ترجمه‌هاى ديگرى نيز موجود است كه مى‌توان حجاج بن يوسف را اولين مترجم اصول اقليدس به حساب آورد. بوعلى، در بخش هندسه بر خلاف خود اقليدس و مترجم آن، به تفصيل نپرداخته و فقط به مطالبى كه براى درك قضايا و اثبات آنها لازم است، پرداخته است. مقصود ابن سينا اين است كه متعلم را هر چه سريع‌تر با مبانى هندسه آشنا سازد. وى به گفته شاگرد و دوستش، ابوعبيد جوزجانى، ابتدا كتابى به نام مختصر اقليدس، تأليف كرد كه بعدا بخشى از كتاب شفا را تشكيل داد. ابن سينا، بخش هفتم كتاب نجات را نيز به هندسه اختصاص داده است. نظريات ابن سينا در رياضيات هنوز كاملا مورد بررسى قرارنگرفته است، ولى كارل لوكوچ، بخشى از فن اول رياضيات شفا (هندسه مسطحه) را در كتاب خود مورد بررسى قرار داده است. هندسه، به نظر ابن سينا، يكى از علوم رياضى، بلكه اولين علم از علوم رياضى است كه متكفل آموزش اوضاع خطوط، اشكال سطوح و انحطام مقادير مى‌باشد. مقاله اول از بخش هندسه رياضيات شفا، در تعريف مثلث و متوازى الاضلاع مى‌باشد. اولين مطلبى كه در اين مقاله بيان مى‌گردد، تعريف نقطه و خط است. مؤلف، نقطه را به شىء ما لا جزء له و خط را به طول بلا عرض و طرفاه نقطتان، تعريف مى‌كند، سپس به تعريف زاويه‌ى قائمه، حاده و منفرجه مى‌پردازد. در ادامه انواع مثلث كه عبارتند از: متساوى الاضلاع، متساوى الساقين، مختلف الاضلاع و قائم الزاوية بيان شده، سپس مربع و مستطيل و اشكالى كه چهار ضلعى مى‌باشند، با انواع گوناگونشان مورد بررسى قرار گرفته‌اند. ديگر اشكال چند ضلعى و تعريف دو خط موازى نيز در بخش مقدمه مقاله اول هندسه مطرح گرديده‌اند. ابن سينا، در بخشى به نام علم جامع، كيفيت به دست آمدن مثلث متساوى الاضلاع از دو دايره را بيان كرده است. مقاله‌ى دوم در مورد خط مستقيم و تقسيمات آن مى‌باشد. وى اين بخش را با تعريف مربع به سطح قائم الزاويايى كه خطوط محيط به زاويه قائمه بر آن احاطه دارند، آغاز مى‌كند. چگونگى به دست آمدن مربع و انواع آن نيز در اين بخش مورد بررسى قرار گرفته است. مقاله‌ى سوم در مورد دايره است. ابن سينا، مى‌گويد: در دايره تمام قطرها و نصف قطرها كه امروزه شعاع گفته مى‌شود، با هم‌ديگر مساوى هستند. به دست آوردن مركز دايره، نقطه مماس دو دايره و مطالبى از اين قبيل نيز در همين مقاله مطرح شده‌اند. مقاله‌ى چهارم، در مورد عمليات مثلث‌ها و دايره‌ها است. شكل محيط، اولين مبحث اين بخش مى‌باشد. مقاله‌ى پنجم در مورد نسبت مى‌باشد. شيخ الرئيس، در اين بخش، جزء را به مقدار كوچك‌تر از مقدار بزرگ‌تر معرفى مى‌كند و... سطوح متشابهه، عنوان مقاله ششم است. بوعلى سطوح متشابهه را به زواياى متساويه و اضلاع تناسبيه‌ى آنها معنا مى‌كند و مى‌گويد: سطوح متكافئه، سطوحى هستند كه اضلاعشان بنا بر تقدم و تأخر با هم متناسب مى‌باشند. مقاله هفتم درباره اشتراك و تباين و...است. در اين مقاله، راجع به وحدت، عدد، زوج و فرد توضيحاتى داده شده است؛ براى مثال مى‌فرمايد: واحد، به هر چيزى كه عقلاً قابل قسمت نباشد، گفته مى‌شود و عدد، جماعت مركبى از واحدها است. عدد زوج، عددى است كه قابل قسمت به دو عدد مساوى باشد. هشتمين مقاله، متعلق به بحث متواليات و نهمين مقاله در ادامه آن مى‌باشد و عنوان «متواليات و ما يتصل بها من عوامل و غيرها» را به خود اختصاص داده است. مقاله دهم، در اشتراك و تباين است و در ادامه خطوط مشترك توضيح داده شده است كه مثل ساير بخش‌ها با اشكال گوناگونى همراه است. يازدهمين مقاله، درباره هندسه فراغيه مى‌باشد. در اين قسمت، اشكال به مجسم، منشور و مخروط و استوانه تقسيم شده و هر كدام با توضيح و تعريف خاص خودش مورد بررسى واقع گرديده و شيوه محاسبه هر كدام، با ترسيم اشكالى بيان شده است. مقاله دوازدهم، كثيرات السطوح نام دارد كه در واقع بحث از اشكالى است كه داراى چند سطح مختلف مى‌باشند. عناوين مقاله سيزدهم، چهاردهم و پانزدهم به ترتيب عبارت است از: «القسمة ذات الوسط و الطرفين و المضلعات المنتظمة»، «القسمة ذات الوسط و الطرفين و المجسمات المنتظمة» و «رسم مجسمات منتظمة داخل بعضها». حساب: دومين بخش رياضيات، علم حساب است. ابن سينا، اين بخش را در قالب چهار مقاله توضيح داده است كه مقاله اول، در خواص عدد؛ مقاله دوم، در احوال عدد از حيث اضافه شدنش به غير؛ مقاله سوم، در احوال عدد از حيث تأليفش از واحدها و مقاله چهارم، در متواليات ده‌گانه است. مؤلف، در جاهاى ديگر همچون كتاب قاطيغورياس و... از ماهيت عدد و اقسام آن سخن گفته است. برخى از مسائل مطرح شده در اين مقاله عبارتند از: هر عددى نصف مجموع دو عدد زيرين و رويين خويش است، چنان‌كه پنج، نصف حاصل جمع شش و چهار مى‌باشد؛ مربع هر عددى مساوى است با حاصل ضرب دو عدد زيرين و رويين آن به اضافه يك، چنان‌كه مربع پنج، برابر است با حاصل ضرب شش در چهار به اضافه يك(بيست و پنج) و... مقاله دوم، در باب احوال عدد است از جهت اضافه شدنش به غير. ابن سينا، مى‌گويد: در باب عدد، دو نگاه به عدد ممكن است: اول، نگاه به عدد از باب اينكه في نفسه معتبر است و ديگرى از اين جهت كه اضافه به عددى ديگر مى‌گردد. احوال عدد از حيث كيفيت تأليفش از واحدها، عنوان مقاله سوم است. مقاله چهارم در متواليات ده‌گانه مى‌باشد كه در آن مناسبات و اصناف و خواص آن مطرح گرديده است. موسيقى: سومين بخش رياضيات، علم موسيقى است كه بوعلى، خود، آن را «جوامع علم الموسيقى» ناميده است. اين بخش، حاكى از تسلط قابل توجه مؤلف بر علم موسيقى است و البته اين تسلط در ديگر علما و دانشمندان زمان ابن سينا نيز كم و بيش مشهود است. موسيقى در عصر مؤلف، در هزار سال پيش، بسيار مورد توجه بوده است و بسيارى آن را پيشه خود مى‌ساختند و در جامعه ارجمند بودند. فضلا و امرا و پادشاهان آن را دوست مى‌داشتند و اغلب، خود، نيز مى‌آموختند. موسيقى، فن و علمى صاحب شأن بوده است و به اين سبب دانشمندان مشرق زمين چون كندى، فارابى، خوارزمى، اخوان الصفا و ديگران به آن توجه داشتند و آن را توسعه داده ومورد مباحثه و تدريس و عمل قرار مى‌دادند و راجع به آن كتاب مى‌نوشتند. ابن سينا از بزرگان علماى موسيقى و مشاهير موسيقى‌دانان زمان خود بوده و مباحث اصلى موسيقى را با نهايت دقت، تشريح نموده است. اين، تعجبى ندارد، چه اين فيلسوف شهير، دامنه فكرى خود را به ناحيه خاصى از دانش محدود نكرده، بلكه نواحى مختلف معرفت و ضمن آنها موسيقى را نيز پيموده است و آن را از اقسام چهارگانه حكمت رياضى شمرده و در كنار علم حساب، هندسه و علم هيئت قرار داده است. بوعلى، سه كتاب در موسيقى دارد كه دو تاى آنها به عربى و سومى را به فارسی نگاشته است. مهم‌تر از همه در كتاب شفا است و آنچه در كتاب نجات است، در واقع خلاصه‌اى از شفا مى‌باشد و فارسی آن در دانش‌نامه علايى است كه خلاصه‌اى از كتاب نجات است و معروف است كه قسمت موسيقى دانش‌نامه را جوزجانى، شاگرد بوعلى، بعد از وفاتش به رشته تحرير درآورده است. ابن سينا، در موسيقى شفا، به دو كتاب ديگر اشاره مى‌كند كه در آن بعضى از مباحث موسيقى را شرح داده است؛ اين دو، يكى كتاب البرهان است و ديگرى كتاب اللواحق. ابن ابى‌اصيبعه، خبر داده كه بوعلى، كتاب ديگرى به نام «المدخل الى صناعة الموسيقى» نگاشته است كه موضوع آن با قسمت موسيقى كتاب النجات متفاوت است. متأسفانه سه كتاب مزبور، تا كنون به دست نيامده است. مهم‌ترين كتاب موسيقى ابن سينا، قسمت موسيقى شفا است كه از نفيس‌ترين مراجع موسيقى ايران شمرده مى‌شود و تا آن‌جا كه بر ما مكشوف است، اين اثر، توسط بارون‌درلانژر به فرانسه ترجمه شده و موسيقى عربى نام گرفته است. موسيقى شفاى ابن سينا، شامل شش مقاله است كه هر يك به ترتيب زير فصولى دارد: مقاله اول، شامل پنج فصل است: فصل اول، در تعريف موسيقى و اسباب صوت و... است. فصل دوم، در شناخت ابعاد متفقه و ابعاد متنافره و... است. فصل سوم، در ابعاد متفقه به اتفاق اصلى است. فصل چهارم، در ابعاد متفقه به ابعاد بدلى است. مقاله دوم، داراى دو فصل است كه اولى، در جمع كردن بعضى از ابعاد با برخى ديگر و جدا كردن بعضى از بعضى ديگر مى‌باشد و دومى، در مضاعف و نصف كردن ابعاد است. مقاله سوم، شامل چهار فصل است كه فصل اول، در جنس و تقسيم آن به انواع است. فصل دوم، در تعداد اجناس است. فصل سوم، درباره اجناس قوى است. فصل چهارم، درباره اجناس ملايم است. مقاله چهارم، داراى دو فصل است كه اولى، در جماعت و دومى، در انتقال است. مقاله پنجم، شامل پنج فصل است كه اولى، در نت‌هاى موسيقى يا علم اوزان و دومى، در وزن‌خوانى يا حكايت آهنگ‌ها با زبان و سومى، در انواع اوزان متصل و منفصل و چهارمى، در اوزان چهار تايى، پنج تايى، شش تايى و اوزان معمولى و پنجمى در اوزان شعرى است. مقاله ششم، شامل دو فصل است كه اولى، در تركيب و تأليف آهنگ و دومى، در آلات موسيقى است. اغلب مستشرقين، به استناد اينكه فلاسفه مشرق، علماى يونان را شناخته و كتاب‌هاى آنها را به عربى ترجمه كرده و خوانده‌اند، گفتار آنها را در موسيقى بر پايه موسيقى يونان، استوار دانسته‌اند و حتى نظريات علمى آنان را بر موارد عملى موسيقى شرقى، منطبق نگرفته‌اند، چنان‌كه گويى بحث فارابى و بوعلى سينا در موسيقى، يك بحث رياضى بيش نبوده و بر عمل موسيقى آن زمان تطبيق نمى‌كرده است. اين‌گونه قضاوت، به نظر، بسيار نارواست، چه گام منسوب به فيثاغورث كه بر پايه‌ي عدد سه استوار است و پايه گام ملودى موسيقى غربى است، از هزارها سال پيش در چين به شكل خاصى مورد استعمال بوده است و مسلما از قديم در ايران وجود داشته است. فارابى، در شرح تنبور خراسان و درجه‌بندى آن، وجود چنين گامى را تأييد مى‌كند، در حالى كه در شرح تنبور بغداد كه گام آن معرف موسيقى عربى پيش از اسلام است، چنين درجه‌بندى وجود ندارد. چنانچه اين گام از يونان به ايران آمده باشد، بايد نخست از بغداد عبور كرده باشد. هم‌چنين گام منسوب به اريستكسن را كه پايه گام هارمونى مغرب است، در موسيقى هند و ايران مى‌توان يافت و دليلى نيست كه بگوييم موسيقى از يونان به ممالك شرق رفته است. بنا بر اين مباحث علمى موسيقى فارابى و بوعلى سينا، بر موسيقى علمى زمان خودشان تطبيق مى‌نموده و اين دانشمندان، اسرار آن را مكشوف و قوانين آن را پى‌ريزى كرده‌اند. روش بوعلى، در بحث و تحقيق درباره موسيقى، نشان مى‌دهد كه عقايد متقدمين يونانى خود؛ يعنى پيروان مكاتب فيثاغورث، افلاطون و بطلميوس را پيروى ننموده و به خصوص در مورد جست‌وجوى رابطه‌اى بين اوضاع و احوال آسمان و خواص روح و ابعاد موسيقى، عقايد آنان را صحيح ندانسته و فلسفه آنها را مندرس شمرده است و معتقد است كه آنان، صفات اصلى و كيفيات اتفاقى اشيا را به جاى هم گرفته‌اند و در شناختن حقايق اشيا راه صحيح نپيموده‌اند؛ آن‌جا كه در مقدمه، مى‌گويد: هم‌چنين از جست‌وجوى رابطه‌اى بين احوال آسمان و خواص روح و ابعاد موسيقى، خوددارى مى‌كنيم تا از روش كسانى كه از حقيقت هر علم آگاهى ندارند، پيروى نكرده باشيم، چه اينان وارث فلسفه‌اى مندرس مى‌باشند؛ صفات اصلى و كيفيات اتفاقى اشيا را به جاى هم مى‌گيرند و خلاصه كنندگان نيز از آنها تقليد كرده‌اند، ولى اشخاصى كه فلسفه حقيقى را فهميده و مشخصات صحيح اشيا را درك كرده‌اند، اشتباهاتى را كه در اثر تقليد رخ مى‌دهد، تصحيح نموده و غلطهايى را كه زيبايى‌هاى افكار كهنه را مى‌پوشاند، پاك كرده‌اند؛ اينان سزاوار تحسينند. بوعلى، در مباحث موسيقى، از فارابى پيروى كرده و عقايد او را تشريح نموده است و آنها را مختصر و مفيد و بدون تكرار تشريح نموده است و هر مطبى را به دلايل و براهين منطقى مستند نموده و در اين راه، نه تنها به اصول فيزيكى و رياضى تكيه مى‌كند كه دامنه بحث را به فلسفه و علم النفس نيز مى‌كشاند. مؤلف، در تعريف موسيقى، رابطه علم موسيقى را با علوم ديگر چنين توضيح مى‌دهد: «موسيقى، يكى از علوم رياضى است كه منظور از آن، مطالعه صداها و بحث در ملايمت و عدم ملايمت و هم‌چنين كشش آنها و قواعد ساختن قطعات موسيقى است، بنا بر اين علم موسيقى، شامل دو قسمت است: علم تركيب نغمات مربوط به صداهاى موسيقى و علم اوزان مربوط به زمان‌هايى كه صداهاى يك نغمه را از يك‌ديگر جدا مى‌سازد. پايه‌هاى اين دو قسمت بر اصولى استوار است كه از علومى خارج از موسيقى اخذ مى‌شوند؛ بعضى از اين اصول، از رياضى و بعضى ديگر، از فيزيك و علوم طبيعى و برخى، از هندسه گرفته مى‌شوند. وى در تعريف صدا، فلسفه وجود صدا و ماهيت آن را بيان مى‌كند و مى‌گويد: «صدا، يكى از پديده‌هاى خارجى است كه حواس ما درك مى‌كند و احساس آن ممكن است خوش‌آيند باشد...» صدا، از نظر احساس به خودى خود نمى‌تواند خوش‌آيند يا بدآيند باشد، فقط هنگامى كه بيش از اندازه شدت يابد، گوش ما از آن رنج مى‌برد. يك آلت موسيقى كه بيش از حد لازم قوى زده شود، صداى نامطبوع ايجاد مى‌كند كه به گوش، زننده است، ولى از طرف ديگر صدا مى‌تواند، نه از نظر احساس، بلكه از نظر رابطه‌اى كه با قوه‌ى شنوايى دارد و به وسيله آن تصويرى از صدا در ذهن ايجاد مى‌شود و هم‌چنين عملى كه در يك قطعه موسيقى دارا است، خوش‌آيند يا بدآيند باشد. در شرح علل زيرى و بمى صدا، قوانين ارتعاش را در اجسام روشن مى‌سازد و مى‌گويد: علل زيرى صدا، عبارتند از: اتصال شديد ذرات جسم و سختى آن، كوچكى ابعاد آن و زيادى نيروى كشش و... درجه‌ى زيرى و بمى، با زياد و كم شدن علل آن بستگى دارد؛ مثلاً تارى، با كشش ثابت، تغيير طول صداهايى با زير و بمى متفاوت ايجاد مى‌كند؛ هر چه طويل‌تر باشد، صدا بم‌تر است. تعيين درجه‌ى زير و بمى، به اندازه‌گيرى مقادير خواصى كه به آن اشاره شده، ميسر است. هم‌چنين مقايسه دو صدا، با مقايسه مقادير خواص مشابه آن، انجام مى‌شود؛ مثل مقايسه طول‌هاى آنها. بنا بر اين مسلم مى‌شود كه اولاً هر دو صدا به نسبت معينى از زيرى و بمى مى‌باشند و ثانيا مى‌توان نسبت بين آن دو را مشخص نمود. ابعاد ملايم و غير ملايم را با نسبت‌هاى مشخص، معرفى مى‌كند. ابعاد ملايم، آنهايى است كه صداهاى آن بالفعل يا بالقوه مشابه باشند. آنهايى كه بالفعل مشابهند، با نسبت‌هايى از اكتاو معرفى مى‌شوند و آنهايى كه بالقوه مشابهند، به صورت نسبت‌هايى به شكل n+1/n به اصطلاح نسبت‌هاى سوپر پارتيل مى‌باشند. در جمع و تفريق ابعاد، به پيروى از روش فارابى، ضرب و تقسيم نسبت‌هاى معرف آنها را به كار مى‌برد و اين عمل در حقيقت فكر ايجاد لگاريتم است. در تقسيم اجناس، گوش‌زد مى‌سازد كه مقادير 256/243 از نيم پرده كوچك‌تر است و با اينكه اين بعد به خودى خود جزء ابعاد غير ملايم است، ولى وجود آن در دنباله دو بعد ملايم 9/8 خوش‌آهنگ و مطبوع است، چنان‌كه مى‌دانيم اين جنس معرف گام ماهور ايرانى و ماژر موسيقى غربى است و امروزه جزء دستگاه‌هاى اصيل ايران شمرده مى‌شود. هم‌چنين بين اجناس، جنسى را ملايم‌تر از همه مى‌داند كه ابعاد آن به ترتيب 10/9 و 9/8 و 16/8 باشد و چنان‌كه مشهود است گام هارمونيك، از خواص فوق ساخته مى‌شود. وجود هارمون را به معناى امروزى كلمه قائل است و مى‌گويد: صداها ممكن است با هم يا پى در پى نواخته شوند، چنان‌كه مى‌دانيم براى ساختن آهنگ، صداهايى به كار مى‌روند كه پى درپى دنبال هم واقع مى‌شوند. وقتى چندين صدا با هم نواخته شوند، در حكم يك صدامى‌گردند، ولى چنانچه اختلاط آنها با اصول صحيح باشد، باعث تقويت فكرى مى‌گردد... در شرح عود و پرده‌بندى آن، دقت كامل به كار برده است و به خصوص روشى را به دست مى‌دهد كه فقط با تشخيص اكتاوهاى زير و بم، مى‌توان تمام پرده‌هاى عود را بست. بخشى از وسعت فكر و دقت علم مرحوم شيخ الرئيس، در مطالعات مباحث آواشناسى و موسيقى، با اين بيان مشخص گرديد.
طور تجلی: رساله عرفان شیخ‌الرئیس کرمانی
نویسنده:
عباس شیخ‌الرئیس کرمانی.
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: عصر ظهور‏‫,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
اجتهاد در مقابل نص پذيرفتني نيست؛ نقد مقاله نسبت شعر و منطق از ديدگاه ابن سينا
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
صفحات :
از صفحه 97 تا 0
پدیده انتشار صوت در قراضه طبیعیات
نویسنده:
غلامحسین رحیمی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) پردیس خواهران ,
کلیدواژه‌های فرعی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مبحث تولید و انتشار و آشکارسازی و فهم صوت از پدیده های مهم و کمابیش پیچیده طبیعی به شمار می رود؛ به همین علت، کمتر دانشمندی در تمدن های باستانی و میانه به آن پرداخته است. کتاب قراضه طبیعیات منسوب به ابوعلی سینا در فرازهایی، به سبک پرسش و پاسخ، این مهم را مورد بحث قرار داده است. با بررسی سابقه صوت در آرا و نظریات دانشمندان پیشین و بازنویسی متن نظریات ابن سینا درباره پدیده صوت، نکات علمی مندرج در نظریه ابن سینا با زبان علمی روز و مبتنی بر قواعد و مبانی فیزیک معاصر تشریح می شود. ابوعلی سینا کاملاً بر پاره ای از اصول انتشار موج صوتی آگاهی داشته است و با توجه به مثال هایی که ارائه می کند، مشخص می شود که از طبیعت موجی صوت و نحوه انتشار آن در اجسام جامد و مایع و گاز نیز آگاهی داشته است.
صفحات :
از صفحه 69 تا 88
کتاب: السماع الطبيعي من كتاب الشفاء (بخش سماع طبیعی از کتاب شفای ابن سینا)
نویسنده:
ابن سینا
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
دار المناهل,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
وجود در تفکر ارسطو و ابن سينا
نویسنده:
‫عبدالخالق فصيحي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫يکي از مسائل مهم و اساسي که هميشه ذهن انسان را به خود مشغول داشته ، مسئله وجود و هستي است؛ آن هم در قالب اين پرسش که چرا موجودات، به جاي اينکه نباشند، هستند؟ در اين ميان، ارسطو و ابن سينا، جزء شاخص‌ترين کساني هستند که همواره سرگشته در پي دريافت اين حقيقت بوده و از آن، پرسش داشته‌اند. برخي از محققان مانند ابن رشد و ژيلسون به عمق انديشه‌هاي اين دو رفته و عقايد آنان را عميقاً شرح کرده‌اند؛ ولي با اين نگرش که نظام فلسفي ابن سينا، بسط تفکر ارسطو و حاشيه فلسفه اوست. از اين رو، استقلال بوعلي در حد مسئله‌شناسي فلسفه باقي مانده و کليت تفکر وي را به عنوان يک نظام مستقل نشان نمي‌دهد. نگارنده با اين ديدگاه مخالف است؛ لذا در اين پژوهش، با تکيه بر مباني هر يک، ديدگاه‌هاي اين دو فيلسوف بزرگ را به صورت مقايسه‌اي بررسي کرده است. او به اين نتيجه رسيده است که وجود در تفکر فلسفي ارسطو، بر محوريت جوهر فرد که همان وجود محسوس است، تفسير مي‌شود و در انديشه بوعلي بر محوريت وجود عام مفهومي که وجود حق تعالي و وجود ممکن از مصاديق آن به حساب مي‌آيد، تبيين ميگردد. نگارنده در آغاز، برخي از اصطلاحات فلسفي مورد استفاده مانند وجود، جوهر، صورت، ماهيت و موجود بما هو موجود را تعريف کرده، سپس به شرح ديدگاه ارسطو، فلوطين، فارابي و ابن سينا مي‌پردازد. وي وجه اشتراک ارسطو و ابن سينا را در موضوع فلسفه يعني «موجود بما هو موجود» مي‌داند. البته وي نگرش اين دو فيلسوف را به موضوع، متفاوت ذکر کرده؛ چرا که شخصيت هر فيلسوف متفاوت از ديگري است و شيوه تبيين آنها نيز فرق مي‌کند. در انديشه ارسطو جوهر مساوي با وجود است و حتي شامل خدا هم مي‌شود؛ در حالي که در نظر بوعلي، جوهر ماهيتي است که اگر موجود شود، نيازي به موضوع ندارد و يکي از موجودات ممکن به حساب مي‌آيد. صورت نزد ارسطو همان جوهر نخستين است؛ ولي در نظر ابن سينا جزء مقوم ماده است. ابن سينا وجود را به مطلق و خاص تقسيم مي‌کند و وجود مطلق را داراي مفهوم مشکک و عارض و زائد بر ذوات خاصه که همان ماهيات هستند، مي‌داند.
تحقیق و تصحیح انتقادی رساله نکت المنطق اثر ابن سینا
نویسنده:
حسین موسویان
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله نکت المنطق یکی از آثار منطقی کوتاه و نکته دار ابن سینا است که تاکنون به چاپ نرسیده و تنها در حدود نیمی از آن ــ که بی غلط هم نیست ــ در حاشیه کتاب شرح الهدایة الأثیریّة نوشته ملاصدرا به صورت چاپ سنگی منتشر شده است. تصحیح تحقیقی این رساله برپایه سه نسخه موجود در کتابخانه های استانبول، یک نسخه از کتابخانه مجلس سنا و نیمه یادشده در چاپ سنگی انجام گرفته است.برخی از ویژگی های این رساله در سنجش با دیگر آثار مهم منطقی شیخ بدین قرار است: اولویت و تقدم بخشیدن به مباحث «تصدیقات» بر مباحث «تصورات»، دسته بندی جامع احکام قوای چهارگانه آدمی در عین ایجاز، تعریف متفاوت برای «قضیه» و دسته بندی قضایا از آغاز به سه دسته «حملی»، «متصل» و «منفصل»، بدون کاربرد واژه «شرطی»، و مختص دانستن قضایای «شخصی» به قضایای حملی.
صفحات :
از صفحه 131 تا 142
  • تعداد رکورد ها : 3125