چکیده :
جایگاه خدا و براهین اثبات واجب، یکی از مهمترین مباحثی است که کانت میبایست بر اساس مبانی معرفتی-اش، موضع خود را نسبت به آن معیّن کند.
کانت، شناخت را تنها در قلمرو امور مادی معنادار میداند، به همین دلیل در نظرگاه وی بحث از اموری چون نفس یا خدا که زمانمند و مکانمند نیستند، اساساً اشتباه است.
او برای نشان دادن این اشتباه، در بخش دیالکتیک استعلایی کتاب نقد عقل محض، ایدۀ «خدا» را ایدۀ استعلایی عقل محض مینامد و به زعم خود اثبات کرده است که عقل را نه از راه تجربی و نه از طریق استعلایی، توفیقی برای رسیدن به این ایده نیست.
این دیدگاه، پیامد چگونگی رویکرد کانت در شناختشناسی و هستیشناسی است.
کانت در رویکرد شناختشناسی، به تفصیل به امکان و صدق قضایای ترکیبی پیشین میپردازد و بر این باور است که امکان دانشهای پیشین در متافیزیک و فیزیک، به امکان قضایای ترکیبی پیشین بستگی دارند.
در مقابل این دیدگاه، دیدگاه فلسفۀ صدرایی است که نه تنها قائل به تعطیلی عقل نظری در ما بعد الطبیعه نیست، بلکه بر این باور است که بسیاری از موضوعات فلسفی، از جمله مسئلۀ اثبات وجود خدا، از طریق به کارگیری صحیح عقل نظری قابل حل است.
به نظر میرسد فلسفۀ صدرایی هم در بُعد شناختشناسی و هم در بُعد هستیشناسی، توانایی رفع تعارضها و مغالطات را از ایدئال عقل محض دارا است.
از این رو در این نوشتار، کوشیدهایم دیدگاه کانت را بر اساس فلسفۀ صدرایی نقد کرده و اشکالات وی را پاسخ گوییم.
the position of god and the arguments of proving the necessary is one of the most important topics that kant should have determined his position on according to his epistemological principles.
kant considers knowledge to be meaningful only in the realm of material affairs, for this reason, in his opinion, discussing such affairs as the soul or god, which are not temporal and spatial, is fundamentally wrong.
in order to show this mistake, in the transcendental dialectic section of the book critique of pure reason, he calls the idea of “god” as the transcendental idea of pure reason, and in his opinion, he proves that, in order to reach this idea, reason can be reached neither through experience nor through transcendence.
this viewpoint is the outcome of kant’s approach in epistemology and ontology.
kant, in his epistemological approach, deals in detail with the possibility and truth of synthetic a priori propositions and believes that the possibility of a priori knowledge in metaphysics and physics depends on the possibility synthetic a priori propositions.
in contrast to this viewpoint, there is the viewpoint of mulla sadra’s philosophy, which not only does not believe that theoretical reason should be suspended in the metaphysics, but also believes that many philosophical issues, including the issue of proving the existence of god, can be solved through the correct application of theoretical reason.
it seems that mulla sadra’s philosophy has the ability to resolve conflicts and fallacies from the ideal of pure reason, both in terms of epistemology and ontology.
therefore, in this article, we have tried to criticize kant’s viewpoint according to mulla sadra’s philosophy and answer his objections.
نویسنده :
ناصر عزیزوکیلی ، مهدی منفرد ، سیِّد احمد فاضلی
منبع اصلی :
http://novin.isca.ac.ir/article_73842_0dcb201d6305136e4e5c6ae4a16325fe.pdf
پایگاه :
پایگاه مجلات 5
(پژوهش های عقلی نوین- سال 1401- دوره 7- شماره 14- از صفحه 9 تا 28)
یادداشت :
کلیدواژهها
ترکیبی پیشین ایدئال خدا فلسفۀ کانت فلسفۀ صدرایی
کلیدواژهها [English]
Synthetic a priori ideal God Kant philosophy Sadra philosophy