چکیده :
رابطۀ ذهن و عین یکی از مباحث اساسی در هستیشناسی و معرفت شناسی است که در حکمت متعالیه در ذیل بحث علم مطرح میگردد و غالب حکما تطابق عین و خارج را امری الزامی میدانند به گونهای که اگر تطابق برداشته شود، ارتباط انسان با واقع قطع میشود و تمام علوم و ادراکات بشری بیارزش میگردد و پایان آن چیزی جز سفسطه و انکار واقعیت نخواهد بود.
علامۀ طباطبایی در برخی از آثار خود بر لزوم تطابق تأکید نموده است اما در آثار دیگر خود قائل به عدم تطابق است، بدون آن که چنین دیدگاهی را مستلزم انکار وجود ذهنی و یا سفسطه و انکار واقعیت بداند.
به نظر میرسد که ایشان در مواردی که بر لزوم تطابق تأکید نموده است در مقام بیان نظر مشهور حکما بوده است نه نظر خود، چرا که چنین آثاری کتابهای درسی و مرسوم حوزه بوده است و در این موارد نظریه مشهور تبیین میگردد.
لذا نظریه خاص ایشان در این رابطه بر عدم لزوم تطابق است.
این پژوهش از سویی در صدد آن است که تطابق بین عین و ذهن را رد نماید چرا که دلیلی بر تطابق وجود ندارد بلکه ادلهای نقلی و تجربی( شهودی) بر عدم تطابق وجود دارد و از سوی دیگر اشکالاتی را که در رابطه با عدم تطابق به وجود میآید در ذیل بحث قول به سفسطه پاسخ دهد.
اگر این رابطه به درستی تبیین گردد، بسیاری از مشکلاتی که در باب مکاشفات، تعبیر خواب و تجسم اعمال و معاد جسمانی وجود دارد برطرف میگردد.
the relationship between mind and intellect is one of the basic issues in ontology and epistemology that arises in the transcendentalist wisdom below the discussion of science, and most of the wise think that it is imperative to match the objective and the external, in such a way that, if matched, the connection of man is effectively disconnected and all science and human perceptions become worthless and its end is nothing but stinginess and denial of reality.
allameh tabatabai, although he emphasized the necessity of conformity in parts of al-hikmah and nahi al-hikmah, but under the thirteenth chapter, the wisdom and wise reasoning of al-hakma and his other works such as the principles of philosophy and the method of realism and the scientific and objective monotheism constituted a mismatch , without requiring such a view to deny subjective existence or sophistry and denial of reality.
it seems that he emphasized the necessity of adaptation in terms of the necessity of adaptation, as he expressed the famous comment of hekma, not his own opinion, because badayat al-hikmah and nahih al-hakma were the traditional textbooks of the field, and in this case the famous theory is explained.
therefore, his special theory in this regard is the lack of conformity.
this study, on the one hand, seeks to reject the correspondence between the same and the mind, because there is no reason to conform, but there are transitive and experimental (intuitive) adjectives on the mismatch, and on the other hand, the mistakes in relation to the mismatch it follows that the answer to the slander promise is discussed below.
if this relationship is correctly explained, many of the problems that exist regarding apocalypse, the interpretation of dreams, and the embodiment of physical resurrection and extinction are eliminated.