مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
آیین‌های اسلامی(دامنه ادیان پیشرفته) اسلام در آسیا(دامنه ادیان پیشرفته) اسلام در آمریکا(دامنه ادیان پیشرفته) اسلام در اروپا(دامنه ادیان پیشرفته) اسلام در افریقا(دامنه ادیان پیشرفته)
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1668
بررسی نظریه‌ی انقلاب امام خمینی و دلالت‌های آن در سیاست‌گذاری فرهنگی
نویسنده:
مجتبی نام خواه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تصویری که امام خمینی از انقلاب اسلامی دست می‌هند، آن قدرها متمایز و خلاف‌آمدعات هست، کهباوجود بحث وگفتگو‌های فراوان پیرامون اندیشه‌های ایشان، نادیده گرفته شود و یا حداکثر تلاش شود به برخی نظریه‌‌های رایج همچون ماکس وبر به تأویل برده و تقلیل داده شود. مسئله‌ای که این تحقیق با روشی توصیفی-تحلیلی از آراء و اندیشه‌های امام خمینی در پی آن است، صورت‌بندی همین درک متمایز است. این تصویر مانند بسیاری از نظریات انقلاب گرچه با تأکید بر یک مورد مشخص(انقلاب ایران) ارائه می‌شود اما استدلال‌های روشنی را نیز درباره‌ی یک انقلاب اجتماعی پیش می‌کشد. تحلیل امام خمینی از انقلاب با نظریه‌های جامعه‌شناسی انقلاب تمایزات بنیادینی دارد. نظریه انقلاب امام بر خلاف دیگر نظریه‌ها، انقلاب اجتماعی را صرفا محصول دیگر تحولات اجتماعی نمی‌داند و آن را بر اساس یک انقلاب انسانی، درونی و باطنی تحلیل می‌کنند. تفاوت دیگر این‌که نظریه انقلاب امام موضعی محافظه‌کارانه ندارد؛ امام خمینی در پاسخ‌هایی که به پرسش از چیستی، چگونگی و پیامدهای انقلاب می‌دهند، در پی بازتولید انقلاب هستند. یکی از نمودهای این بازتولید آن جاست که امام خمینی فهمی که از انقلاب دارند را در نظام پس از آن مبنای سیاست‌گذاری‌ها به خصوص سیاست‌گذاری فرهنگی قرار می‌دهند. بر این اساس می‌توانیم نظریه امام خمینی، انقلاب اسلامی را در چهار مرحله و مفهوم دنبال کنیم. اولین مرحله ارائه درکی ناب اما مهجور از آموزه‌های اسلام است: ارائه‌ی«اسلام انقلابی». این مرحله به «انقلابی انسانی» و درونی در جامعه ایرانی منجر می‌شود. از دل این انقلاب درونی که به یاری دست غیب و مقلب القلوبی خداوند متعال انجام شده انسان جدیدی خلق می‌شود: «انسان انقلابی». انقلاب اسلامی محصول کنش جمعی همین انسان انقلابی است. پس از پیروزیانقلاب اسلامی، اسلام انقلابی راه خود را به عرصه‌ی سیاست‌گذاری‌های فرهنگی باز می‌کند و تجربه‌ی متمایز نهادهای انقلاب اسلامی بر اساس کنش‌های متمایز انسان انقلابی به وجود می‌آید.
گونه شناسی گفتمان های اسلامی و نقش آنها در فرآیند انقلاب اسلامی(1342-1368)
نویسنده:
سلیمان میرزایی راجعونی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع این پایان نامه گونه شناسی گفتمانهای اسلامی و نقش آنها در فرآیند انقلاب(1368-1342) است . مساله ای که دراین پژوهش محقق به دنبال یافتن پاسخ می باشد این است که چند گونه گفتمان اسلامی در فرآیند انقلاب مطرح بود و هر کدام ازاین گفتمان های اسلامی در شکل گیری ، پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی ایران، چه نقشی داشتند؟ محقق با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان ابتدا گفتمان های اسلامی مطرح در فرآیند انقلاب را به دو گونه : گفتمان اسلام سنت گرا و گفتمان اسلام نوگرا تقسیم نموده است، سپس کوشیده تا عوامل و عناصر قدرت بخش و آفریننده انقلاب را در هرگفتمان مشخص نماید. نظریه ای که راهنمای اصلی محقق دراین پژوهش بوده و با توجه به آن حرکت کرده ، تئوری همزیستی‏‎‏(‎Coexistence theory‎‏) ‏‎‎‏است . طبق این تئوری انواع متنوع گفتمان اسلامی در شرایط و بسترهای اجتماعی-سیاسی متفاوت با چهار روند عمده تاثیرگذار : سنت زدایی ، جهانی کردن دین، سکولار سازی و مقدس سازی همزیستی دارند.
گفتمان دموکراسی و اسلام سیاسی در افغانستان پساکمونیسم
نویسنده:
احمدعلی رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
افغانستان به لحاظ فرهنگی، سنتی و به لحاظ ساختاری اقتصادی و اجتماعی، توسعه نیافته است. قرایت که از اسلام در این جامعه وجود دارد حداکثری، بنیادگرایانه و نوبنیادگرایانه است. گفتمان اسلامی سیاسی (با خرده گفتمان های بنیادگرایانه مجاهدین و نوبنیاد گرایانه طالبان) به لحاظ هستی شناسی ، معرفت شناسی و انسان شناسی تفاوت های بنیادی با گفتمان دموکراسی دارد و هویت خویش را در غیریت سازی و طرد گفتمان دموکراسی به عنوان گفتمان رقیب معرفی کرده است. هر کدام از گفتمان های یاد شده، نظام معنایی و مفصل بندی های خاص خودشان را با بازنمایی دال ها و نشانه ها دارند و سعی کرده اند آنها را به عنوان رژیم حقیقت بر سوژه ها و عاملان سیاسی- اجتماعی تحمیل کنند. گفتمان مجاهدین هویت خویش را در نفی گفتمان کمونیستی و گفتمان طالبان هویت خود را در طرد گفتمان مجاهدین معرفی کرده اند و هر کدام برای مدتی توانستند به هژمونی دست یابند. بعد از معاهده بن، گفتمان دموکراسی تحت تأثیر شرایط خاص داخلی و بین المللی مطرح گردید. برای مدت کوتاهی، گفتمان طالبان به عنوان گفتمان رقیب تنها به لحاظ سخت افزاری در حاشیه قرار گرفت اما به زودی این گفتمان توانست خودش را تحت عنوان طالبان جدید بازسازی کرده و به صحنه سیاسی – اجتماعی بازگردد. مدت یک دهه است ک از عمر گفتمان دموکراسی در افغانستان می گذرد اما هرگز نتوانسته است در جامعه سنتی و توسعه نیافته افغانستان به گفتمان هژمون (در برابر گفتمان اسلام سیاسی) تبدیل گردد.اکنون کشور، عرصه منازغه گفتمانی میان اسلام سیاسی و دموکراسی است بدون آنکه هیچ کدام حالت هژمونیک داشته باشد. پرسش اساسی این پژوهش این است که چگونه اسلام سیاسی در افغانستان مانع هژمونیک شدن گفتمان دموکراسی می شود؟ فرضیه اصلی که در پاسخ به آن مطرح شده چنین است که گفتمان اسلام سیاسی در افغانستان با توجه به دو مفهوم "قابلیت اعتبار" و " در دسترس بودن" ، از طریق ایجاد یک رابطه خصمانه و منازعه آمیز، مانع هژمونیک شدن گفتمان دموکراسی شده و آن را به عنوان "دگر" خویش غیریت سازی وطرد می کند. پژوهش حاضر سعی کرده است فرضیه فوق را به آزمون بگذارد.
بررسی جایگاه عدالت اجتماعی در اندیشه فقیهان شیعه
نویسنده:
نوربخش تباسیده,ابوالفضل علیشاهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عدالت از دیرباز مهمترین دغدغه بشر و همچنین ادیان الهی بوده و تحقق قسط و عدل یکی از اساسیترین اهداف شرایع ورسولان الهی شمرده شده است. در اسلام عدالت نه این است که آنچه دین گفت عدل هم میگوید بلکه آنچه عدل است دینمیگوید. عدالت در فقه اسلامی به عنوان برترین قاعده فقهی در بین دیگر قواعد ظهور دارد و به عقیده بسیاری از فقه ا می -تواند میزان برای سایر قواعد باشد. حکومت در اسلام بر پایهی عدالت فرمانروایان و فرمانبرداران و مشورت بین آنها بیانگردیده است. در این مقاله بر آنیم که عدالت اجتماعی را از نگاه فقها و اندیشمندان اسلامی بررسی کنیم . یک نگرش ب هعدالت اینست که همهی احکامی که شارع وضع کرده است دارای صفت عادلانه بودن می باشد. مجتهد نیز که احکام رااستنباط میکند باید شرط عادلانه بودن حکم را در استنباطش در نظر بگیرد وگرنه فتوای وی از کارکرد خوبی برخوردار نخواهد بود.
عدالت سیاسی اسلام در طراحی الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت
نویسنده:
احسان موذن
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش به دنبال تبین عدالت سیاسی اسلام در طراحی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفتمی باشد . بدین منظور الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ظرف این پژوهش قرار گرفته است. عدالت سیاسی از ارکان و اصول مسلم نظام سیاسی اسلام به شمار می رود.ازآن جهتکه یکی از بهترین طرح ها و راهبردی ترین اندیشه ها در خصوص چگونگیعملیاتی کردن عدالت سیاسی در ایران اسلامی را پس از نص و سیره معصومین می توان از اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) استخراج کرد؛ اندیشه سیاسی ایشان مبنا و چارچوباین پژوهش قرار گرفته است.اختلاف دیدگاه در مبانی هستی شناسی و انسان شناسی اسلام با سایر رهیافت ها باعث شده است که هدف درپیشرفت اسلامیکاملا متفاوت و بعضاً متضاد با الگوی های رایج مادیباشد. از همین رولازمه حرکت به سمت مطلوب در هر دو رویکرد دو الگوی متفاوت است.این اصلی ترین دلیل برای طراحی یک الگوی متفاوت از الگوهای توسعه است. با درک صحیح ازمفهوم عدالت در اسلامدر می یابیم که رابطه عدالتبا پیشرفت و توسعه در دو رهیافت اسلامی ومادی نسبت کاملاً متفاوتی دارد. در اسلام عدالت به عنوان عمود خیمه ، یا به تعبیری زیربنای پیشرفت تلقی می گردد . یعنی آزادی ، توسعه اقتصادی و سیاسی ، امنیت سیاسی و اجتماعی ، کمال و سعادت اجتماعیهمه در پرتو تحقق عدالت متجلیخواهد شد. از نظر رتبه نیز عدالت از همه آنها برتر است. در صورتی که رهیافت غربی با نگاه به مبانی مادی خود عدالت را در مرتبه دوم یا سوم قرار می دهد و به تعبیری به عنوان یک روبنا تعریف می شود. عدالت در اسلام در تمام شاخه هاو حوزه ها مبانی یکسانی دارد . اما ظهور آنها در هر حوزه نمود هایمختلفی دارد . عدالت سیاسی از آن حیث که مربوط به اجتماع انسانی است ذیل شاخه عدالت اجتماعی قرار می گیرد . در اسلام عدالت سیاسی در کنار حقوق سیاسی معنا پیدا می کند و حقوقی که در حوزه اجتماعو در تعامل بین نظام سیاسی و مردم مطرحمی شوند در قالب عدالت سیاسی قرار می گیرند. لذا مفاهیممشروعیت سیاسی ، مشارکت سیاسی ، گزینش سیاسی،برابری سیاسی، انتقاد ونظارت وامنیت سیاسی همه از مباحث مربوط به عدالت سیاسی محسوب می شوند . عدالت سیاسی اسلام مطابق بینش توحیدی و مبانی فلسفی به دو بخش تقسیم می شود. یکسری شامل حقوقیهستند که خداوند آن را مشخص نموده( امرالله)و دیگر حقوقی که شارع آن را درتوافق مردم قرار داده است(امرالناس) . سازوکاری که در این پژوهش برای تحقق عدالت سیاسی اسلام مطرح می گردد به این صورت است که رعایت استحقاق ها با لحاظ مراتب «امرالله» و «امرالناس» می باشد .یعنی در مرتبه اول امر الله یا حقوق الهی ذکره شده در نص، باید لحاظ گردد. در مرتبه بعد رجوع به آرای مردم و آن هم در صورتی که خلاف امرالله نباشد. از آن حیث که امروزه بیشتر اموری که در نظام سیاسی با آن روبرو هستیمثابت نیستند بنابراین موضوعی که در آن امر خلاف حقوق الهی مشاهده نشود ، توافق عمومی مطرح می شود.
بررسی دیدگاههای امام خمینی (قدس سره) و دکتر شریعتی در باره نابرابری اجتماعی
نویسنده:
علی‌محمد قدسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف اصلی این مطالعه بررسی نابرابری اجتماعی از دیدگاه امام و دکتر شریعتی است . در این مطالعه با استفاده از دیدگاههای کارکردی و تضاد و نیز دیدگاه اسلام در باره نابرابری به تبیین نابرابری از دیدگاه این دو شخصیت پرداخته‌ایم. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی است نتایج از تحقیق که مبتنی بر روش تحلیل متن است بشرح زیر است : امام خمینی براساس تعریفی که از طبقه ارائه می‌دهد سه طبقه بالا، پائین و متوسط را در جامعه تشخیص می‌دهد، همچنین امام بر اساس وجود عامل استعمار معتقد به دو طبقه ظالم و مظلوم در جوامع می‌باشد. امام عوامل موجد نابرابری در جوامع را از رویکردهای سیاسی، مذهبی و انسان‌شناختی - روانشناختی درنظر می‌گیرد که عبارتند از استعمار، سرمایه‌داری، عدم رعایت احکام دین در پرداخت مالیاتهای اسلامی، حرص و آز انسان نسبت به قدرت و ثروت . امام در دیدگاه خود معتقد به وجود طبقات در جامعه است و سطحی از نابرابری که مبتنی بر کار و تلاش افرادی که دارای استعداد و توانایی متفاوت‌اند و در صورتی که درآمدهای ناشی از کار آنها در چارچوب قانون شرع قرار داشته باشد، را قبول دارند. امام مکانیزمهای مواجهه با نابرابری را در روی آوردن به اسلام صدر اسلام، آگاهی دادن به افراد جامعه، مبارزه و دادن مالیاتهای اسلامی و توزیع مجدد ثروت توسط این مالیاتها می‌داند. دکتر شریعتی در تعریفی که از طبقه ارائه می‌دهد ویژگیهایی را برای آن قائل است . دکتر برای جوامع براساس دو نوع برش طولی و عرضی، قائل به طبقات خاص است . در برش طولی دکتر معتقد به دو طبقه حاکم و محکوم است که این تقسیم‌بندی مبتنی بر مالکیت بر منابع تولید و ابزار تولیدی است و بر این اساس به نظر دکتر دو طبقه (حاکم و محکوم) در طول تاریخ در نظامهای طبقاتی وجود داشته. در نظر دکتر مالکیت عنصر تاریخی و جامعه‌شناختی است که عامل تعیین‌کنندهء نابرابری در جوامع است . از نظر دکتر نابرابری اجتماعی اجتناب‌پذیر است و براین اساس دکتر معتقد به جامعهء بی طبقه است . برابری در نظر دکتر معادل قسط است و قسط عبارت از سهم واقعی هرکس از تولیدات اجتماعی جامعه است . دکتر مکانیزمهای مواجهه با نابرابری را بازگشت به توحید، توحیدی که پیامبر آن با دو عامل عدل یعنی برابری طبقاتی و امامت اسلامی مردم ظلم زده و استثمار شده را به سوی اسلام کشانده، و نیز اجتهاد و انقلاب می‌داند. ایدئولوژی موردنظر امام و دکتر بترتیب اسلام ناب محمدی و تشیع علوی است که در مقابل ایدئولوژی مخاصم یعنی اسلام آمریکائی و تشیع صفوی قرار دارد. مخاطبین این دو ایدئولوژی (اسلام ناب محمدی و تشیع علوی) محرومین و مستضعفین هستند.
تحلیل محتوا کتاب دین و زندگی سال دوم دبیرستان بر اساس دیدگاه انسان‌شناسی شهید مطهری
نویسنده:
محبوبه نژادمقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان خدا و جهان یکی از محورهای اندیشه بشری است که در طول تاریخ و در همه جوامع پرسش‌های مهم و اساسی همواره درباره آن مطرح شده و می شود، تمام تلاش فکری بشر متوجه این سه کانون و یافتن پاسخ مناسب برای پرسش‌های مربوط به آن است. در این میان شناخت انسان و حل معماها و رازهای نهفته آن از اهمیت ویژه‌ای برخودار است چنانچه برخی از اندیشمندان، انسان را فراتر از دیگر موجودات، برخی آن را موجودی همتراز دیگر حیوانات وعده‌ای نیز فروتر از حیوان و ناتوان و ضعیف معرفی کرده‌اند.امّا انسان در مکاتب الهی جایگاه ویژه‌ای دارد او اشرف مخلوقات است ، دارای بیشترین و بالاترین ظرفیت علمی است، او می‌تواند مسیری طولانی و پر فراز و نشیب را بپیماید که از بلندای علین تا پرتگاه سائلین فاصله دارد اوهدف آفرینش است و منشاء تمامی خیرات وشرارت‌ها ، او جهان را به تسخیر خویش در می‌آورد و در خلقتش ملائک به سجده او فرمان داده می‌شوند استاد مطهری نیز یکی از اندیشمندان و مربیان دلسوز در عصر انقلاب اسلامی است که دربارۀ انسان از دیدگاه قرآن سخنان فراوان وقابل تأملی را بیان نموده است، بطور او می‌گوید: انسان در مکتب پیامبران که قرآن کامل‌ترین بیان آن است، با انسانی که بشر از راه علوم می‌شناسد متفاوت است یعنی این انسان بی‌گسترده‌تر از کسانی است که بشر از راه علوم می‌شناسد، او در میان دو پرانتز(تولد-مرگ) قرار دارد و قبل وبعد از این پرانتز را تاریکی فرا گرفته است و از نظر علوم بشری مجهول است، ولی انسان در قرآن کریم این پرانتزها را ندارد، از جهان دیگر آمده است ، درمدرسه‌ی دنیا باید خود را تکمیل کند وآینده‌اش به جهان دیگر بستگی دارد. همچنین گوید انسان دارای بالاترین بشرین ظرفیت علمی است، او اشرف مخلوقات است، او کسی است که ملائکه در برابرش سجده می‌کنند، خداوند پیامبران و امامانرا برای هدایت او فرستاده و در نهایت هدف آفرینش انسان ما رسیدن به کمال همان خداست می‌داند در همین راستا در کتاب دین و زندگی سال دوم دبیرستان نیز نشأت گرفته از کلام وحی و برگزیده از معارف دینی اسلام و فلسفه انسان شناسی اسلامی است و هدف از آموزش این مطالب طبق نظر مؤلفین کتاب رسیدن دانش‌آموزان به روشنایی و حقیقت اندیشه درست در تصمیم‌گیری‌های قاطع و کسب موفقیّت در شناخت خدا در رسیدن به کلام می‌باشد،که اهمیت شناخت کامل وهدف آفرینش انسان برای نسل جوان جامعه انگیزه اصلی این تحقیق به شمار می‌رود، که این پژوهش ، برای گردآوری اطلاعات در مرحله اول دیدگاههای استادمطهری را در زمینه انسان شناسی بر مبنای محدودیت انسان شناخت انسان ، توصیف انسان، امتیازات انسان و ... بیان نمود ( سپس در مرحله دوم) پس از بررسی کتاب دین و زندگی سال دوم دبیرستان ، استخراج مقوله‌های انسان شناسی از کتاب در زمینه‌های یاد شده را پرداخت و در مرحله آخر داده‌های بدست آمده را مقایسه نمود تا بتواند نقاط مشابه و تفاوت را بیان نماید. پس از بررسی مقوله‌های انسان شناسی در دو مرحله یافته‌های پژوهش نشان داده‌اند که در مجموع تناسب قابل توجهی بین محتوای کتاب وایده‌های فلسفی استاد مطهری موجودات، لیکن فقط در برخی از موارد، مقولاتی نظیر، عدم وجود تعریف مشخص و یا حتی مختصر از انسان، عدم پرداختن به تفاوت‌های انسان با سایر جانداران نظیر اجتماعی بودن... به چشم می‌خورد. که به آن پرداخته می‌شود و یا اگر پرداخته شده کمرنگ بوده است.
تبیین فلسفی آیین‌نامه انضباطی مدارس کشور و تطابق آن با رفتارگرایی، شناخت گرایی و اسلام
نویسنده:
محسن عیسی خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحقیق حاضر به بررسی میزان انطباق آیین نامه انضباطی مدارس کشور با تعلیم و تربیت اسلامی پرداخته است. به این منظور ابتدا مبانی فلسفی و روشهای تربیتی دو دیدگاه کلی و مطرح در روانشناسی یعنی روان شناسی رفتارگرا به عنوان دیدگاه تجربه گرا و روان شناسی شناخت گرا به عنوان دیدگاه خردگرا مورد بررسی قرار گرفت، سپس مبانی فلسفی اندیشه تربیتی اسلام مطرح گردید. نهایتا مفاد آیین نامه انضباطی مدارس کشور با استفاده از این مطالب و نظر سنجی از150 تن معلمین نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شیراز که به شکل تصادفی انتخاب شده بودند مورد بررسی قرار گرفت که یافته های زیر به دست آمد: 1- مقرارت انظباطی دانش آموزان در تعیین وظایف انضباطی دانش آموزان با تعلیم و تربیت اسلامی منطبق است اما در نحوه تشویق و تنبیه دانش آموزان به ترتیب متمایل به نظریات رفتارگرایان و شناخت گرایان بوده است. 2- نظر سنجی انجام گرفته مشخص کرد که آیین نامه انضباطی دانش آموزان در هیچیک از مدارس مورد تحقیق اجرا نشده است. عدم نظارت سازمان آموزش و پرورش از علل عمده این امر است.
شناخت انسان از دیدگاه اسلام و فلسفه پراگماتیسم و مقایسه اهداف آموزشی مبتنی بر هر یک از آنها در تعلیم و تربیت
نویسنده:
نرگس دهقانیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر از یک سو با توجه به رابطهء فلسفه با تعلیم و تربیت به بررسی ارتباط انسان شناسی و هدفهای آموزشی در تعلیم و تربیت می پردازد، از سوی دیگر با در نظر داشتن نظام فلسفی حاکم بر تعلیم و تربیت کشور، هدفهای آموزشی در نظام تربیتی اسلام و پراگماتیسم را مورد بررسی و تحلیل مقایسه ای قرار می دهد.این پژوهش که از نوع کتابخانه ای می باشد تحت عنوان " شناخت انسان ا زدیدگاه پراگماتیسم و مقایسهء اهداف آموزشی هر یک ا زآنها در تعلیم و تربیت" با هدف "بررسی تطبیقی انسان شناسی در مکتب اسلام و پراگماتیسم و تأثیر آن بر اهداف آموزشی به انجام رسیده است. پس از بررسی های انجام شده و تحلیل اطلاعات با روش توصیفی-تحلیلی این نتیجه حاصل شد که تعلیم و تربیت اسلامی در زمینه های مورد پژوهش از مبانی و زیرساختهای بسیار قوی بهره مند است و سنگینی و برتری اندیشه های اسلامی کاملا" واضح و آشکار است. لیکن همین مبانی قوی، در برداشتهای صاحب نظران تعلیم و تربیت اسلامی در بسیاری مواقع در حد نظری باقی مانده اند و برای مسایلی که انسان در زندگی روزمره به طورکلی و به ویژهدرتعلیم تربیت با آن دست به گریبان است تدابیر عملی کمتر اندیشیده شده است. از طرفی در پراگماتیسم ضعف مبانی و زیرساختها آشکار است اما در بعد کاربردی قوت بیشتری دارد. و می توان گفت در این مکتب عالم نظر و تئوری از قوه به فعل درآمده است. به طور کلی در پراگماتیسم،انسان و تواناییهای او، مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. و همچنین نوع خاص فرایند تفکر (روش حل مسأله) در این دیدگاه دقیقا" منطبق با نوع نگاهشان به انسان است که در تعلیم و تربیت غرب بسیار موثر عمل کرده است. در حالی که این نوع نگاه به انسان و مسأله تفکر و عقلانیت، در برداشتهای صاحب نظران تعلیم و تربیت اسلامی کمتر دیده می شود. از آنجا که هر نظری تا آنجا می تواند مفید باشد که در حوزهء عمل به کار آید و هر نظری اگر در مرحلهء تئوریک متوقف شود مفید فایده نخواهد بودو عمل و نظر لازم و ملزوم یکدیگرند، به نظر می رسد در تعلیم و تربیت اسلامی به کارگیری روش حل مسأله هم به عنوان هدف هم به عنوان روش می تواند موفقیت های چشمگیری به همراه داشته باشد.
تجزیه و تحلیل مقایسه‌ای مبانی توسعه‌ی غربی با توسعه‌ی عدالت محور دینی
نویسنده:
سمیه خراسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر که با هدف مطالعه ی تطبیقی مبانی توسعه ی غربی و توسعه ی عدالت محور دینی انجام گرفته است، در واقع درک مسئله توسعه با بررسی مبانی فلسفی - تمدنی مدرنیته و اسلام در ابعاد هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی را شامل می شود. روش تحقیق در این پژوهش فلسفی- مقایسه ای است.در واقع از آنجا که در میان دانش آموختگان مسلمان، کم نیستند کسانی که به دلیل ناآگاهی از مبانی اسلامی و نیز ناآشنایی با مبانی لیبرالیستی و تقابل آن با اندیشه ی اسلامی، آنچه را که در علوم انسانی و اجتماعی مغرب زمین به عنوان خاستگاه اندیشه های لیبرالیستی مطرح است، به عنوان سخنانی غیر قابل تردید و جهانشمول تلقی می نمایند و روز به روز، بیش از پیش از اندیشه های ناب اسلامی فاصله می گیرند، ضرورت این نگاه مقایسه ای را بیشتر ساخته است. حفظ و صیانت فکری مسلمانان، اقتدار بخشیدن به جوامع مسلمان، ارائه ی الگویی موفق از حکومت اسلامی، تدوین الگوی توسعه و پیشرفت و…، مستلزم استمرار مطالعات تطبیقی و مقایسه ای در زمینه های نظری و کاربردی است و البته از نظر منطقی، مطالعات نظری پیرامون اصول و مبانی، مقدم بر هر گونه مطالعه در زمینه های کاربردی است. چرا که بدون تبیین آن مبانی، مطالعات کاربردی استواری لازم را نخواهد داشت و راه به جایی نخواهد برد. پس، لازم است با عمق بخشیدن به این مباحث بر غنای آنها افزوده شود تا بتواند زوایای پنهان اندیشه ی مدرن بررسی شود و همچنین با آشنایی اندیشه ی اصیل اسلامی بر توانایی آن برای پاسخگویی به نیازهای معقول زمانه بیفزاید.در این رساله، نویسنده با اشاره به مفهوم توسعه و الگوهای آن در جهان معاصر و با ارائه ی تعریف و بیان مولفه های دو تمدن سکولار مدرن و تمدن اسلامی، نشان می دهد در اسلام بنیاد هستی شناسی توحیدی با بهره گیری از منابع معرفتی وحی و عقل در کنار حس و تجربه، انسان را خلیفه الله در عالم معرفی می کند و این در تباین و تضاد کامل با هستی شناسی ماتریالیستی مدرنیته با معرفت شناسی حس گرا و تجربی می باشد که خودبنیادی انسانی مادی و ابزار ساز را در خود دارد. همچنین این پژوهش عنوان می سازد اختلاف در مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی و انسان شناختی این دو نظام و همچنین دین و عقلانیت این دو تمدن، اختلاف در قلمروهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... را به دنبال دارد و نتیجه ی این امر آن است که توسعه به مفهوم اسلامی متفاوت از توسعه ی غربی خواهد بود. ضمن آنکه این پژوهش، ناظر به بحران در مدرنیته نیز مى‏باشد و این نوشتار در صدد ارائه این مطلب است که نه تنها مبانی توسعه ی غربی با آنچه در تمدن اسلامی است، متفاوت و حتی متباین است؛ بلکه در دوران کنونی که مدرنیته با بحران های تمدنی روبرو است ضعف الگوهای غربی بیش از پیش عریان شده است و جایگزین های پیش روی مدرنیته که در نگاه این رساله جریان هایی از جمله سنت گرایی، پست مدرنیسم و اسلام در قالب انقلاب اسلامی با محوریت حکومت الله است، از جایگاه های رو به تزایدی برخوردارند و با بحران موجود در تمدن غرب رجوع به الگوهای توسعه ی غربی ناشی از این تمدن بیش از پیش برای جوامع غیر غربی به خصوص برای جوامع اسلامی و از جمله ایران اسلامی نه تنها ارتجاع بلکه انقطاع از هویت تاریخی و در نتیجه بحران و سرگشتگی هویتی و نهایتاً ناکامی را به دنبال دارد. شایان ذکر است از نظر نگارنده از آنجا که پرسش از هویت تاریخی و تمدنی اسلام تنها با انقلاب اسلامی صورت گرفته است بحث از تمدن اسلام و احیای آن با انقلاب اسلامی معنا می یابد.
  • تعداد رکورد ها : 1668